به گزارش «شیعه نیوز»، مذاکرات ایران با طالبان، به عنوان عنصری تنشزا در نسبت با مسالهی امنیت افغانستان و منطقهی خاورمیانه، موضوعی بود که زمزمههای آن به تدریج به گوش رسیده و با اعلام وزارت امور خارجه ایران علنی شد. از جمله آنکه بهرام قاسمی، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه ایران، البته با اشاره به عدم همسویی ایران با مواضع این گروه، اعلام کرد: هیات طالبان ۹ دی ۹۷ در تهران با عباس عراقچی معاون وزارت امور خارجه ایران گفتگوی مفصلی داشتهاند.» این دیدار که دوهفته پس از مذاکره نمایندگان این گروه با مقامات آمریکا، عربستان سعودی، پاکستان و امارات متحده عربی صورت گرفت، با وجود آنکه مقامات ایرانی اعلام کرده بودند با هماهنگی دولت افغانستان صورت گرفته، اما وزارت خارجه افغانستان را به واکنش واداشته و سخنگوی این وزارتخانه با اشاره به استقبال کابل از تلاش دیگر کشورها برای آوردن صلح در افغانستان، مذاکره از طریق دولت افغانستان را خواستهی مقامات این کشور عنوان کرد. مذاکرهای که پس از آن شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، اعلام کرد گروه طالبان آماده است سلاحش را کنار بگذارد.
فدا حسین مالکی که تا سال ۱۳۹۱، سفیر ایران در جمهوری اسلامی افغانستان بوده است در گفتوگو با انصاف نیوز از نقش آفرینی ایران در میانهی کشمکش میان گروهک طالبان و دولت مرکزی افغانستان و حصول نتیجه در مذاکرات صلح در این کشور میگوید.
از آنجایی که شما چندین سال به عنوان سفیر ایران در افغانستان حضور داشته و با تحولات این کشور، به ویژه موضوع حضور گروه طالبان در این کشور و درگیریهای این گروهک شبه نظامی و تأثیر آن در امنیت منطقه و مرزهای ایران آشنایی دارید، رابطه میان دولت ایران با این گروه، در طول سالهای مختلف به چه صورت بوده است؟
مالکی: ما باید به یک واقعیت اشراف داشته باشیم و آن این است که ایران و افغانستان همواره روابط بسیار دیرینه، تاریخی و فرهنگی با هم داشته و اساساً آمریکاییها در این معادله محلی از اعراب نداشتند. یک بحث دیگر اینکه وقتی حضور ۱۷ سالهی آمریکاییها در منطقه را هم مورد ملاحظه قرار دهیم. ایران همواره خواستار یک امنیت کامل و باثبات در افغانستان، از زمان جهاد تا به امروز بوده و هست.
اما از زمانی که آمریکاییها به بهانهی مقابله با تروریسم طالبان حضور پیدا کردند، معادلات به هم ریخت و شک و شبههی ایران بیشتر شد. چون میدانستیم که هرجایی که آمریکاییها در منطقه هستند، بدبختی، دغدغه و نگرانی در آن منطقه و حتی برای کشورهای همسایه بیشتر میشود. دغدغه و نگرانی ما از این بابت بود که برای مثال، آمریکاییها هنوز نتوانستهاند به این سؤال مهم دنیا و کشورهای همسایه و خود ملت آمریکا پاسخ بدهند که: «شما در طول این همه سال در افغانستان چه کار کردهاید؟»
سازمان ملل متحد دو مأموریت به آمریکاییها داد: مبارزه با تروریسم و مبارزه با مواد مخدر. الان شما میبینید که تروریسم در منطقه و افغانستان به صورت قویتر وجود دارد و آنها یک جریان منفورتر از طالبان، یعنی داعش را وارد منطقه کردهاند. یعنی علاوه بر آنکه مبارزه با تروریسم نداشتند، داعش را با آنهمه خباثتهایی که در جهان اسلام کرد وارد افغانستان کردند. به علاوه که تولید مواد مخدر هم در افغانستان به اندازهی ۹۰ درصد میزان کلیاش در دنیا رسید و هیچ پاسخی در طول این ۱۷ سال نداشتند.
اینکه بخواهند اتهاماتی به ایران بزنند که ایران رابطه با طالبان دارد و یا اینکه ایران و یا پاکستان باید چه کار کند، اینها مانند این است که کسی در دریا غرق میشود و به هر خس و خاشاکی دست میاندازد. آمریکاییها در حال حاضر در منطقه گرفتار شدهاند و دست به هرکاری میزنند که بخواهند بار سنگین اتهامات خود را متوجه کشورهایی مثل جمهوری اسلامی ایران کنند.
از این بابت، ما طالبان را به عنوان گروهی میدانستیم که نسبت به حاکمیت افغانستان و منطقه ماهیت تروریستی داشتهاند. اگر شما صحبتهای برخی از مقامات مانند آقایان ظریف و شمخانی، وزیر امور خارجه یا دبیر شورای عالی امنیت ملی، در رابطه با این گروه را دیده باشید، مبنی بر این است که ایران از نفوذ منطقهای خود استفاده کند تا طالبان را به مذاکره بنشاند. این به معنای این نیست که ایران بخواهد از طالبان حمایت کند. نگرانی ما در این رابطه است که آن اتفاقاتی که درحال حاضر در افغانستان میافتد و آقای زلمی خلیلزاد به عنوان نماینده ویژه آمریکا در افغانستان انجام میدهد، سرشار از شک و تردید است و ما هیچ اعتقادی نداریم که اینها به نفع ملت افغانستان باشد.
زمانی که ایران یک گروه را تروریستی بداند، قطعاً در مقابل آن قرار میگیرد. نه سپاه پاسداران با این گروه ارتباط داشته است و نه بقیهی ارکان جمهوری اسلامی ایران و ما هر سیاستی که به نفع ملت افغانستان باشد را اعمال کردهایم. الان هم به همین صورت هست و قطعاً ما اجازه نمیدادیم که گروههای تروریستی مزاحمتی در مرزهای جمهوری اسلامی ایران داشته باشند.
در هر شرایطی در طول این سه دهه اخیر، که دولت افغانستان از جمهوری اسلامی ایران در جهت ثبات و امنیتش تقاضای همکاری میکرد، ایران میپذیرفت. درحال حاضر دولتمردان و ملت افغانستان به این نتیجه رسیدهاند که جمهوری اسلامی ایران تا به حال صادقانه برخورد کرده است. چه در زمان جهاد در کنار این ملت بوده است و چه در حال حاضر که اصلاً بحث «صلح بین الافغانی» را در این کشور مطرح کرده است، نه آمریکا و نه کشورهای دیگر. این واقعیت برای مردم و دولت افغانستان روشن است که ایران همیشه با آنها بوده است.
اما اینکه شرایط چگونه است، موقعی که آقای ترامپ، بزرگترین خطای تاریخی سیاسی آمریکا یعنی قرار دادن سپاه در لیست گروهکهای تروریستی را انجام داد، معادلات در منطقه قطعاً تحت الشعاع قرار میگیرد.
با بالا گرفتن مسالهی قدرت گیری طالبان در افغانستان، کشورهای جهان به اجماعی برای مقابله با این گروه دست زده بودند که معروفترینشان «شورش ۲۰۰۱ هرات» است. دو کشور ایران و آمریکا در موضوع مقابله با طالبان تا چه میزانی همسو بودند؟
زمانی که طالبان در افغانستان قدرت گرفت، خطرش متوجه کشورهای منطقه از جمله ایران بود و مسوولیتی هم که آمریکاییها داشتند، از طریق سازمان ملل بود و اگر هم جهت بودن آمریکاییها در سازمان ملل را در جهت سرکوب کردن طالبان درنظر بگیریم، قطعاً به معنای این خواهد بود که ایرانیها اهمیت ثبات منطقه را بیشتر از آمریکاییها میدانستند و قطعاً هم در آن زمان نگاه منفی به طالبان داشتند. اما این نگاه الان متفاوت است. یعنی ممکن است بگویید که ایران در آن زمان درمورد مبارزه با طالبان با آمریکا همکاری میکردند، اما آن فضا و شرایط متفاوت بوده است و درحال حاضر فرق میکند. الان ما میبینیم که آمریکا با طالبان همکاری میکند.
در آن زمان و شرایط برخی کشورها از جمله ایران و آمریکا در مبارزه با طالبان به نوعی همسو تلقی میشدند. اما نوع عملکردها و مبارزه متفاوت بوده است. از این نظر که نگاه ما به افغانستان و نگاهی که آمریکا در آن زمان نسبت به افغانستان داشتهاند، با یک دیگر متفاوت بود. ما به هیچ عنوان نمیخواستیم و در این مقوله هم شرکت نکردیم که مشکلات را متوجه مردم افغانستان کنیم اما آمریکا نه، آنها برایشان مهم نبود که محافل فرهنگی یا مراسم عروسی را مورد بمبارانهای کور قرار دهند. از این جهت ما با آمریکا تفاوت داشتیم. البته عملیاتهای مشترک ما با آمریکا در آن زمان در جهت حمایت از مجاهدین افغانستان بود.
دو کشور ایران و آمریکا در ماههای گذشته، مذاکراتی را با طالبان به انجام رساندند. هدف این دو کشور از این مذاکرات و خط قرمزهای آنها در مسیر چیست؟
این مذاکره به معنای مشارکت و دنبال کردن یک استراتژی مشترک میان ایران و آمریکا نیست. باز برمیگردیم به همان قضیه که ما به دنبال تصمیم گیری به اصطلاح بین الافغانی هستیم که سرنوشت ملت افغانستان توسط خودشان در یک اجلاس بزرگ، که چه بهتر که این اجلاس در تهران باشد، تعیین شود. اما آمریکاییها به دنبال چیز دیگری هستند و قضیهی آنها متفاوت است. از این نظر که آنها مستقیماً به طالبان هم جهت میدهند و جریان آنها را وارد افغانستان کردهاند و باعث تضعیف دولت مرکزی و وحدت ملی شدهاند و از همه مهمتر اینکه باعث مشروعیت طالبان در منطقه شدهاند. طالبان یک گروه تروریستی بود، اما درحال حاضر آمریکاییها به این گروه مشروعیت سیاسی دادهاند. جمهوری اسلامی ایران هیچگاه چنین نگرشی نداشت.
اتهاماتی علیه ایران مطرح میشود که واهی است و قطعاً هم تا به حال مسوولین ما این را اعلام کردهاند. همان طور که عرض کردم ما صرفاً در جهت هرآنچه که ملت افغانستان میخواهد با هماهنگی با آنها به دنبال آن هستیم که صلح پایدار و همه جانبه بین جریانات و گروههای مختلف این کشور براساس پذیرش قانون اساسی برقرار شود که این بسیار مهم است. این هم جدا از چیزی است که آمریکاییها میخواهند. آمریکاییها به دنبال هدف دیگری هستند و نگرانی ملت افغانستان هم از این بابت است. این باعث تضعیف حکومت مرکزی افغانستان میشود، درحالی که ایران چنین هدفی ندارد. اینها مسایلی است که در یک مقوله در ارتباط با ایران و آمریکا نمیگنجد.
ایران در همه شرایط و در طول چند دهه گذشته به مرزهایش اشراف داشته است و از هیچ جریانی در ارتباط با مرزهای خودش ضربه و آسیب ندیده است. این اقتدار نیروهای ایران را درارتباط با مرزهای خودش نشان میدهد.