انعقاد نطفه حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
داستان انعقاد نطفه حضرت فاطمه(سلام الله علیها)مراحلی دارد که ذیلاً خلاصه آن آورده میشود.
1-در شب معراج خداوند متعال سیبی به پیامبر(صلی الله علیه و اله) هدیه داد که از عظمت و خلقت و بو و رنگ و زیبایی آن ملائکه تعجب کردند.خداوند امر فرمود تا پیامبر (صلی الله علیه و اله)آن را میل کنند. هنگامی که آن سیب را شکافت نوری از آن درخشید. جبرئیل گفت:بخور یا رسول الله(صلی الله علیه و اله)، که این نور منصوره فاطمه است. او دختری است که از صلب توخارج میشود.در بعضی روایات است که از رطببهشتی هم خاتم الانبیاء میل فرمودند.
در 10شعبان سال چهارم قبل از هجرت،جبرئیل بر پیامبر(صلی الله علیه و اله) در ابطح نازل شد و فرمان کناره گیری از حضرت خدیجه (سلام الله علیها)را به مدت 40 روز به عنوان مقدمه حمل حضرت فاطمه(سلام الله علیها)از طرف خدا ابلاغ نمود.
با اینکه آن حضرت علاقه وافری به حضرت خدیجه(سلام الله علیها)داشت و این کار برای آن حضرت پر مشقت بود،ولی برای حضرت خدیجه(سلام الله علیها)پیغام داد که مدتی به منزل نمی آیم و به منزل فاطمه بنت اسد(سلام الله علیه)میروم. شب ها در را ببند و آسایش کن.
پیامبر(صلی الله علیه و اله)شب ها به منزل فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها)می آمد. هر شب هنگام افطار ، خرما و انگور و غذای بهشتی می آوردند.با آب بهشتی و حوله،دست آن حضرت را شسته و تمیز می کردند.
امیرالمؤمنین(سلام الله علیه)حسب دستور پیامبر(صلی الله علیه و اله)جلوی در می نشست که کسی نیاید و در آن غذا با پیامبر(صلی الله علیه و اله)شریک شود. در شب چهلم دستور رسید به خانه خدیجه(سلام الله علیها) برو که خداوند به خود سوگند یاد کرده که امشب از صلب تو ذریه پاک و طیبه ای بیافریند. حضرت از جا برخاسته و به منزل حضرت خدیجه(سلام الله علیها)آمدند.
حضرت خدیجه(سلام الله علیها) میفرماید:سوگند به آن کسی که آسمان را برافراشته و آب را از زمین جوشانیده، حضرت از من دور نشده بود که سنگینی وجود فاطمه(سلام الله علیها) را در خود احساس کردم.
بدون ترديد در ميان زنان و بانوان اسلامى، حضرت فاطمه زهرا عليها السلام محبوبترين چهره دينى، علمى، ادبى، تقوايى و اخلاقى در ميان مسلمانان و ديگر مردم جهان به شمار مى روند. شخصيت والای حضرت فاطمه زهرا عليها السلام سيده نساء العالمين ( سرور زنان جهان ) اسوه و الگويى تام و تمام براى تمام زنان با فضيلت است. در دامن پاک ان حضرت بود که دو امام بزرگوار و دو شخصيت ممتاز عالم بشرى، حضرت امام حسن عليه السلام مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسين عليه السلام سرور شهيدان تربيت يافتند، و نيز حضرت زينب کبرى عليها السلام حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و نمونه يکتا در سخنورى و حق طلبى که پيام حسينى و حماسه عاشورا را در جهان اعلام کردند و نقاب شرک و ريا و پستى و دنياپرستى را از چهره يزيد و يزيديان به يک سو زدند. کيست که نداند که مادر در تربيت فرزندان بويژه دختران، سهم بسيار زيادى دارد، و حضرت فاطمه زهرا عليها السلام بودند که روح آموزش و پرورش اسلامى را در مهد عفت و کانون تقواى خانوادگى به پسران و دختران خود آموختند.
پدر و مادر: فاطمه يگانه دختر بازمانده پيغمبر صلى الله عليه وآله از حضرت خديجه کبرى سلام الله علیها مى باشد. چه بگويیم درباره پدرى که پيغمبر خاتم و حبيب خدا و نجات دهنده بشر از گمراهى و سيه کارى بود؟ چه بگويیم درباره پدرى که قلم را توان وصف کمالات اخلاقى او نيست؟ و فصيحان و بليغان جهان در توصيف سجاياى او عاجز مانده اند؟ و اما مادرش حضرت خديجه ام المومنین دختر خويلد از نيکوترين و عفيفترين زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامى نخستين زنى که به پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله، شوهربزرگوارش ، ايمان آورد و آن چه از مال دنيا در اختيار داشت - در راه پيشرفت اسلام - کريمانه بذل کرد.
درجه وفادارى حضرت خديجه عليها السلام نسبت به پيامبر صلى الله عليه وآله را در بذل مال و جان و هستى اش، تاريخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد. همچنان که پيامبر اکرم نيز تا حضرت خديجه در حیات بود با زنى ديگری ازدواج نکردند و پيوسته از فداکاريهاى او ياد مى کردند.
از عايشه، نقل شده است که گفت: " احترام هيچ يک از زنان به پايه حرمت و عزت خديجه نمى رسيد. رسول الله صلى الله عليه وآله پيوسته از او به نيکى ياد مى کرد ندو به حدى او را محترم مى شمردندکه گويا زنى مانند خديجه نبوده است ".
عايشه سپس نقل مى کند: روزى به پيغمبر صلى الله عليه وآله گفتم: او بيوه زنى بيش نبوده است، پيغمبر سخت برآشفتند به طورى که رگ پيشانىشان برآمد. سپس فرمودند: به خدا سوگند بهتر از خديجه کسى براى من نبود. روزى که همه مردم کافر و بت پرست بودند، او به من ايمان آورد. روزى که همه مرا به جادوگرى و دروغگويى نسبت مى دادند، او مرا تصديق کرد، روزى که همه از من روى مى گردانيدند، خديجه تمام اموال خود را در اختيار من گذاشت و آنها را در راه من بى دريغ خرج کرد. خدای متعال از او دخترى به من بخشيد که مظهر پاکى و عفت و تقوا بود. عايشه سپس مى گويد: به پيغمبر عرض کردم از اين سخن نظر بدى نداشتم و از گفته خود پشيمان شدم.
بارى، حضرت فاطمه زهرا عليها السلام چنين مادرگرانقدری داشتند و چنان پدرى بزرگوار. گفته اند: حضرت خديجه کبری از پيغمبر صلى الله عليه وآله هفت فرزند آورد:
قاسم که کنيه ابو القاسم براى پيغمبر از همين فرزند پيدا شد. وى قبل از بعثت در دو سالگى درگذشت. عبد الله يا طيب که او هم قبل از بعثت فوت شد. طاهر، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت. زينب که به ازدواج ابو العاص درآمد. رقيه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج کرد و در سال دوم هجرت درگذشت. ام کلثوم که او نيز به ازدواج عثمان - پس از رقيه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت. هفتم حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها که به ازدواج حضرت امیر المومنین على عليه السلام درآمدند و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره اين ازدواج پر شوکت و برکت است.
نامها و لقب هايى که حضرت فاطمه عليها السلام داردند، همه بازگوينده صفات و سجاياى ملکوتى ان حضرت است، مانند: صديقه طاهره، زکيه، زهرا، سيدة النساء العالمين و خير النساء و بتول.... کنيه هاى آن حضرت: ام الحسن، ام الحسنين، ام الائمة.... و شگفت تر از همه " ام ابيها " يعنى " مادر پدرش " مى باشد که نشان دهنده علاقه بسيار زياد حضرت فاطمه عليها السلام است به پدر بزرگوارش و اين که با همه کمى سن از آغاز کودکى پناهگاه معنوى و تکيه گاه روحى - بعد از خدای متعال - مانند حضرت خديجه سلام الله علیها براى پدر بزرگوارشان بوده است.
لقب ام ابيها را پيغمبر صلى الله عليه وآله به دختر عزيزش عنايت فرمودند. چون کلمه " ام " علاوه بر مادر، به معنى اصل و منشأ هم به کار مى رود ، بنابراين ام ابيها به معنى منشأ و اصل و مظهر نبوت و ولايت است، و براستى حضرت زهرا سلام الله عليها درخت سايه گسترى بودند که ميوه هاى شيرين امامت و ولايت را به بار آوردند.
● دوران زندگى حضرت فاطمه زهرا عليها السلام
حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها وارث صفات بارز مادر بزرگوارشان حضرت خديجه سلام الله علیها بودند - در جود وبخشش و بلندى نظر و حسن تربيت وارث مادر و در سجاياى ملکوتى وارث پدر و همسرى دلسوز و مهربان و فداکار براى همسرشان امیر مومنان على عليه السلام بودند. در لوح دلشان جز خداپرستى و عبادت خالق متعال و دوستدارى پيامبر صلى الله عليه وآله نقشى نبسته بود. نه سال در خانه پر صفاى مادر و در کنار پدر و نه سال ديگر را در کنار شوهر گرانقدرشان امیر مومنان على مرتضى عليه السلام دوش به دوش ان حضرت در نشر تعليمات اسلام و خدمات اجتماعى و کار طاقت فرساى خانه، زندگى کردند. اوقاتشان به تربيت فرزند و کار و نظافت خانه و ذکر و عبادت پروردگار مى گذشت. حضرت فاطمه عليها السلام دخترى است که در مکتب تربيتى اسلام پرورش يافته و ايمان و تقوا در ذرات وجودشان جايگزين شده بود.
حضرت فاطمه سلام الله علیها در کنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربيت شدند و علوم و معارف الهى را از سرچشمه نبوت فراگرفتند و آنچه را به سالها آموخته، در خانه شوهر به مرحله عمل گذاشتند و همچون مادرى سالخورده و کدبانويى آزموده که تمام دوره هاى زندگى را گذرانده باشد - به اهل خانه و آسايش شوهر و تربيت فرزندان - توجه مى کردند و نيز آنچه را در بيرون خانه مى گذشت، مورد توجه قرار مى دادند و از حق خود و همسرشان دفاع مى کردند.
● چگونگى ازدواج حضرت فاطمه عليها السلام و امیر المومنین عليه السلام
از آغاز معلوم بود و همه مى دانستند که جز امیر المومنین على عليه السلام کسى همسر ( کفو )حضرت فاطمه دختر پيامبر عاليقدر اسلام نيست. با وجود اين، بسيارى از ياران و کسانى که خود را به پيغمبر صلى الله عليه وآله نزديک احساس مى کردند، به اين وصلت چشم داشتند و اين آرزو را در دل مى پروردند.
نوشته اند: پس از اين آزمونها عده اى از اصحاب به حضرت امیر المومنین على عليه السلام مى گفتند: چرا براى ازدواج با يگانه دختر پيغمبر صلى الله عليه وآله اقدام نمى کنى؟ حضرت امیر المومنین على عليه السلام مى فرمودند: چيزى ندارم که براى اين منظور قدم پيش نهم.
آنان مى گفتند: پيغمبر صلى الله عليه وآله از تو چيزى نمى خواهد.
سرانجام حضرت امیر المومنین على عليه السلام زمينه را براى طرح اين درخواست آماده ديدند. روزى به خانه رسول اکرم صلى الله عليه وآله رفتند. اما شدت حيا مانع ابراز مقصود شد. نوشته اند دو سه بار اين عمل تکرار گرديد. سومين بار پيغمبر اکرم صلى الله عليه وآله از امیر المومنین على عليه السلام پرسيدند: آيا حاجتى دارى؟
امیر المومنین على عليه السلام گفتند: آرى. پيغمبر فرمودند: شايد براى خواستگارى زهرا آمده اى؟
امیر المومنین گفتند : آرى. چون مشيت و امر الهى بر اين کار قرار گرفته بود و پيامبر از طريق وحى بر انجام دادن اين مهم آگاه شده بودند، مى بايست اين پيشنهاد را با دخت گراميشان نيز در ميان بگذاردند و از نظر او آگاه گردد.
پيامبر صلى الله عليه وآله به دخترشان حضرت فاطمه فرمودند: تو على را خوب مى شناسى، على نزديکترين افراد به من مى باشد. در اسلام، سابقه فضيلت و خدمت دارد. من از خدا خواستم براى تو بهترين شوهر را برگزيند.
خدای متعال مرا به ازدواج تو با على امر فرموده است. بگو چه نظر دارى؟ حضرت فاطمه ساکت ماندند. پيغمبر سکوت او را موجب رضا دانست و مسرور شد و صداى تکبيرش بلند شد. آن گاه پيامبر صلى الله عليه وآله بشارت اين ازدواج را به امیر المومنین على عليه السلام فرمود و مهر فاطمه را 400مثقال نقره قرار داد و در جلسه اى که عده اى از اصحاب بودند، خطبه عقد را قراءت کردند و اين ازدواج فرخنده انجام شد. گفتنى است که امیر المومنین على عليه السلام جز يک شمشير و يک زره و شترى براى آب کشى چيزى در اختيار نداشت. پيغمبر صلى الله عليه وآله به امیرالمومنین فرمودند: شمشير را براى جهاد نگه دار، شترت را هم براى آب کشى و سفر حفظ کن، اما زره خود را بفروش تا وسايل ازدواج فراهم شود. پيغمبر صلى الله عليه وآله به سلمان فرمودند: اين زره را بفروش. سلمان زره را به پانصد درهم فروخت. سپس گوسفندى را کشتند و وليمه عقد ازدواج دادند. اين جشن در ماه رجب سال دوم هجرت انجام شد. تمام وسايلى که به عنوان جهيزيه به خانه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام دخت گرامى پيامبر صلى الله عليه وآله آورده شده است، از 14قلم تجاوز نمى کرد. در شب زفاف - به جاى حضرت خديجه که به جهان باقى شتافته بود، سلمى دختر عميس مواظبت ازحضرت فاطمه زهرا را بر عهده داشت - و رسول اکرم صلى الله عليه وآله خود شخصا با عده اى از مهاجر و انصار و ياران باوفا در مراسم عروسى شرکت فرمودند - از بانک تکبير و تهليل فضاى کوچه هاى مدينه روحانيتى خاص يافته بود و موج شادى و سرور بر قلبها مى نشست. پيامبر گرامى دست دخترشان را در دست امیر المومنین على گذاشتند و در حق آن زوج سعادتمند دعاى خير کردند و آنها را به خدایی متعال بزرگ سپردند. و بدين سان و با همين سادگى عروسى بهترين مردان و بهترين زنان جهان برگزار شد.
