به گزارش «شیعه نیوز»، امروزه پدیده خواستگاری های خیابانی و همچنین خواستگاری دختر از پسر متأسفانه در جامعه دیده می شود، این حرکت ها بی تردید با فطرت و ذات انسان ها کمترین سنخیتی را داراست. این گونه اتفاقها در حالی در ایران رخ می دهد که در بسیاری از کشورهای جهان مرسوم نیست.
البته برخی معتقدند که این پدیده امری ناپسند نیست؛ ولی از لحاظ عرف غیرمعمول و دون شأن است.
خواستگاری زنان از مردان امروزه در رسانه های کشور و در قالب سریال و یا متون در برخی سایت ها دیده می شود.
بحث های زیادی در این زمینه وجود دارد که بررسی آن به عهده خوانندگان گرامی است اما قصد داریم از لحاظ تفاوت های زن و مرد و از دیدگاه جایگاه زن و حقوق وی در اسلام نکاتی را ارزیابی کنیم.
جایگاه زن دلبری است
وقتی از جنس زن سخن می گوییم، درباره موجودی صحبت می کنیم که در کنار تفاوت های ماهوی جسمی، از لحاظ روحی تفاوت های زیادی با جنس مرد دارد. عده ای با فریاد در بوق فمینیست بر این معتقدند که زن در همه جنبه ها با مرد مساوی است و دارای حقوقی است.
به طور قطع زنان در بسیاری از امور با مردان اشتراک دارند اما از خیلی جهات نیز مردان با زنان متفاوتند. زنان از لحاظ قوت جسمی نسبت به مردان در مرتبه پایین تری قرار دارند و زنان از نظر ظرافت در مرتبه ای بالاتر از مردان هستند. این تفاوت ها خیلی واضح است یکی اینکه در دنیای مادی، برای تکمیل یک شی، شی دیگری غیرهمگون در کنار آن قرار می گیرد و خیلی از اتفاقات در دنیا، دارای پیش مقدمه و مقدمه هایی است که اگر نباشند نظم طبیعی و نظام هستی به هم می ریزد.
فعالیت زن در مشاغل سخت نظیر رانندگی ماشین سنگین یا مهندسی ساختمان، و یا بالعکس، کار کردن مرد در پست های زنانه نظیر تربیت فرزند در منزل یا مشاغل درمانی مختص بانوان، درست است که از لحاظ ظاهری امکان پذیر است؛ اما از لحاظ روحی شرایطی را برای هر دوجنس ایجاد می کند که او را از مدار حرکت فطرت به سمت پیشرفت یا کند و یا متوقف می کند.
مرد منطقی است و زن احساسی. اگر مردی در پاسخ به خواستگاری یک زن، پاسخ منفی بشنود می تواند آن را تحمل کرده و منطقی برخورد کند اما زن چون فطرت معشوقه آفریده شده است اگر بنابر خلاف فطرتش از مردی خواستگاری کند و جواب منفی بشنود؛ قطعا بر احساسات وی اثر منفی می گذارد و اینگونه نیست که بتواند این روند را مثل مرد ادامه دهد.
شهید مطهری در این باره گفته است: «این که از قدیم الایام مردان به عنوان خواستگاری نزد زنان می رفته اند و از آن ها تقاضای همسری می کرده اند، از بزرگ ترین عوامل حفظ حیثیت و احترام زن بوده است.
«طبیعت» مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبیعت زن را گُل، و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غریزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است.
خلاف حیثیت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود. برای مرد قابل تحمّل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند؛ اما برای زن که می خواهد محبوب و معشوق و مورد توجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حکومت کند، قابل تحمل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند و احیاناً جواب رد بشنود و سراغ مرد دیگری رود.»
دیده شده که برخی مردان سال ها برای خواستگاری رفتن تلاش می کنند اما به نتیجه نمی رسند و تا رسیدن به همسر ایده آل خود این راه را ادامه می دهند اما دیده نشده برفرض مثال که زنی سال های متمادی برای انتخاب همسر مورد نظرش خواستگاری کند.
عرف جامعه ما و وصله ناجور خواستگاری دختر از پسر
برخی ممکن است سوال کنند که جو جامعه و عرف کشور ما این فضا را ایجاد ننموده تا این قضیه آزمایش گردد. در پاسخ باید اشاره نمود که نمونه های معدودی از کشورها این روند را دارند و نتایج خود را نیز دیده اند. مثلا جمهوری گینه بیسائو کشوری در آفریقاست. این کشور در زمره فقیرترین کشورهای جهان قرار دارد. در این قسمت از دنیا هم این دختران هستند که همسر آینده خود را انتخاب میکنند.
آنان پیشنهاد خود را کاملا علنی مطرح میکنند؛ به این شکل که یک ظرف ماهی سرخشده با روغن مخصوص را با سس خوشطعم قرمزرنگ تزئین میکنند و با هماهنگی قبلی با مادر پسر به خدمت پسر مورد نظرشان میرسند.
در ضمن اینجا منطقهای است که مردها در قبال این درخواست هیچ قدرتی برای «نه» گفتن ندارند و بعد از مشورت با مادر خود درخواست دختر را قبول میکنند. یعنی آنها روز بعد برای گرفتن جواب خود با دستهگلی سفید نزد داماد رفته و بعد از گرفتن جواب، دستهگل را به او تقدیم میکنند.
شبیه این قضیه در کشورهایی نظیر مراکش، اوکراین، چین، شیکاگو و اسکاتلند وجود دارد؛ اما نکته قابل توجه در تمامی این نمونه ها این است که جنس زن باز برای ارائه خواستگاری خود از مرد مورد نظرش، کارهای عجیبی را متحمل می شود که می توان گفت با عظمت و احترام زن سازگار نیست.
در کشور اوکراین فقط شهر لویو در غرب کشور اوکراین است که این چنین وضعیتی دارد. طبق آخرین سرشماری صورتگرفته در این کشور، ۸۵ درصد جمعیت این شهر تاریخی را زنان تشکیل میدهند.
کارشناسان جمعیتشناسی اوکراین علت وقوع چنین موضوعی در «لویو»ی اوکراین را عدم تمایل خانوادههای این شهر به داشتن فرزندان پسر عنوان کردهاند که در گذر زمان باعث بروز چنین مشکلی در این شهر که همان نابرابری تعداد زنان و مردان است، شده و همین نابرابری، دختران را به سمت خواستگاری رفتن سوق داده است.
یا در کشور چین قبیلهای عجیب در چین به نام «موسوا» زنان و دختران حاکمان اصلی محسوب میشوند و روسای قبیله تنها از میان زنان انتخاب میشوند.
در این قبیله زنان انتخاب میکنند که با کدام مرد ازدواج کنند و در حقیقت ازدواج رسمی ندارند. دختران این منطقه حرف اول و آخر را برای ازدواج و انتخاب همسر خود میزنند و مردان پس از ازدواج در خانه زنان زندگی میکنند.
در شیکاگو نیز وضع بهتر از این نیست. در این شهر دختران بعد از کلی تحقیقات درباره شغل و پیشنیه کاری! فرد مورد نظر با حلقهای نقرهایرنگ و ساده به او پیشنهاد ازدواج میدهند. در این میان هرگاه پسر مورد نظر تمایلی به پذیرفتن درخواست ازدواج نداشته باشد، حلقه را رد کرده و روز بعد با گل سرخی برای دلجویی به دیدن خواستگار خود میرود!
در کشور اسکاتلند نیز وضع به شکلی دیگر است. سال کبیسه برای کشوری چون اسکاتلند بسیار ویژه است که در قرن یازدهم، ملکه مارگارت به دخترها اجازه داد که در صورت تمایلشان از پسر مورد نظرشان، خواستگاری کنند.
ملکه مارگارت این رسم را در تاریخ 29 فوریه یک سال کبیسه رواج داد. بر اساس همین روایت و تاریخ، دخترها هر چهار سال یکبار به خواستگاری پسر مورد علاقهشان میروند. البته چندی بعد، رسم شد که اگر آن پسر پیشنهاد دختر را قبول نکند، مجبور است که در عوض یک دست پیراهن و یک جفت دستکش بچهگانه برای دختر بخرد تا کینه را از دل او پاک کند!
می بینیم در کشورهایی که این قضیه رواج دارد همچنان، جایگاه دختر از نظر ذاتی تغییری نکرده و فقط شیوه آن کمی تغییر یافته و عملا خواستگاری دختر از پسر مانند بسیاری از قوانین ناعادلانه آنان را می توان صرفا پوششی برای توجیه فمینیست ذکر کرد.
جای ریحانه و قهرمان عوض نشود
حال با این اوصاف ممکن است عده ای بگویند که ما در صدر اسلام و در زمان پیامبراعظم علیه و آله السلام این مساله را می بینیم. ازدواج شخص پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این جنس است.
در اینجا چند نکته را متذکر می شویم. اولا اسلام این کار را ممنوع نکرده است ثانیا ازدواج ایشان تنها نمونه ای از زندگانی اهل بیت علیهم السلام است که این اتفاق رخ می دهد و ثالثا ازدواج ایشان با واسطه از طرف حضرت خدیجه درخواست شده و تایید ایشان را در پی داشته است.
ضمنا در هیچ یک از ازدواج های دیگر رسول خدا علیه و آله السلام و دیگر معصومین علیهم السلام این قضیه دیده نمی شود.
فطرت و روحیه زن این را ایجاب می کند تا خواسته شود.
بر این اساس به گفته یکی از جامعه شناسان در چند سال پیش، آمار خودکشی در میان دختران جوان هندی از سایر کشورها بیشتر است.
گروهی از جامعه شناسان و روان شناسان از سوی سازمان یونسکو برای ریشه یابی این موضوع به کشور هندوستان رفتند بعد از تحقیق مشخص شد که چون در جامعه هندوستان این دختران هستند که به خواستگاری آقایان می روند. بعد از شنیدن چند جواب رد از سوی آنها به افسردگی و شکست عاطفی مبتلا می شوند بنابراین آنها که روحیه لطیف تر و حساس تری دارند دست به خودکشی می زنند.
جالب این جاست که حتی در میان حیوانات نیز اقدام به جفت گیری از طرف جنس مذکر صورت می گیرد و این جنس مونث است که باید بپذیرد یا رد کند!
حال با وجود اشرف مخلوقات بودن انسان و والا بودن جایگاه زن به دلیل تربیت نسل، اسلام برای حفظ حریم زن قوانین لطیفی وضع کرده است. مثلا اگر زنی طلاق گرفته و یا همسرش فوت کرده است تا مدتی باید عده نگه دارد. این مدت برای زن، از چند جهت حائز اهمیت است. اول اینکه زن به دلیل مصیبت و یا فشاری که به او وارد و روحیه احساسی او خدشه دار شده نیاز به یک فرصت برای بازیابی خود دارد و ایام عده می تواند برای او آرام بخش باشد.
دوم اینکه زن در این مدت به دلیل رابطه زناشویی ممکن است فرزندی در رحم داشته باشد و به گفته یکی از پزشکان اروپایی، رحم زن بر اساس روابط جنسی به مدت سه ماه نیاز به پاکسازی کامل دارد.
سوم اینکه اگر زن در طلاق رجعی باشد، فرصت عده باعث می شود تا فشار روحی زن که حاصل طلاق است، کاهش یافته و فرصت تفکر به زن داده تا اگر بر اثر احساس و یا مشکل دیگر، اقدام به طلاق نموده با کوچک ترین عملی بتواند به همسر خود برگردد. این از نظر بار روانی بسیار برای زن آرامش بخش است.
زن از منظر اسلام دارای ویژه ای است که بحث مهم تربیت نسل بر عهده وی گذاشته شده است. احساسی بودن،جزئی نگری، چند وجهی عمل کردن، گوش محور بودن و بسیاری از تفاوت های ذاتی زن و مرد، همه و همه به این نکته اشاره دارد که زنان کارگزار و قهرمان نیستند بلکه ریحانه و موجود لطیفی هستند که باید با او رفتاری مهربانانه داشت و عظمت او حفظ شود.
با این اوصاف، عده ای خواسته یا ناخواسته در حال تکمیل پازلی هستند که جز تخریب و تنزیل منزلت زن حاصلی ندارد. آیا دستگاه های مسئول فرهنگ و رسانه های رسمی کشور نسبت به این مسأله باری را بر دوش حس نمی کنند؟ فیلم ها و سریال ها، مطبوعات و کتاب ها و فرهنگ سازی عمومی چقدر می تواند در محافظت از جایگاه فرهنگ حرمت و احترام زن به عنوان یک موجود اثرگذار و نه کارگزار سهیم بوده و فعال باشد.
و نکته آخر اینکه در بحث ازدواج از منظر اسلام، نکته وراثت و محیط برای انتخاب زنان توصیه شده است و این مساله آنقدر مهم است که تربیت فرزند به انتخاب صحیح زن برای همسری گره خورده است. با این وجود نیز آن که خواستگار است مرد است تا بهترین مادر را برای فرزندش برگزیند./۸۲۹/ی۷۰۲/س
منابع
سایت اطلاع رسانی حوزه، پرسشها و پاسخهای دانشجویی؛ دفتر: 47 (خواستگاری)، ص: 21
شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام
خبرگزاری ایسنا
زهرا آیت اللهی، حقوق زنان، برابری یا نابرابری (اقتباس)