به گزارش «شیعه نیوز»، بذر عشق را خداوند از زمان آفرینش انسان در وجود او نهاد. زمانی که خواست عشق را به تصویر بکشد حضرت علی (ع) را روانه خانه پیامبر (ص) کرد تا فاطمه (س) را از ایشان خواستگاری کند. حضرت زهرا (س) با وجود خواستگاران متعددی چون ابوبکر و عمر منتظر وحی الهی بود و با آمدن علی(ع) ،خداوند عرش اش را برای وصلت آنها چراغانی کرد. چرا که جبرئیل پیام آورد که خداوند فرموده است که اگر علی را برای فاطمه نیافریده بودم از آدم ابوالبشر تا روز قیامت، شوهر و همسری هم تراز فاطمه پیدا نمیشد.پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز پیام جبرئیل را ابلاغ کرد و فرمود:
ای مردم! جبرئیل بر من نازل شد و مرا آگاهی داد که خداوند جلیل، علی و فاطمه را در آسمانها به نکاح هم درآورده است و از فرشتگان گواه گرفت و فرمان داد تا من نیز در روی زمین، فاطمه را به نکاح علی درآورم و شما را گواه بگیرم. پس فاطمه را به ازدواج علی درآوردم.
با فاطمه(آتسکو) هوشینو بانوی مسلمان شده ژاپنی که به گفته خودش عشق علی (ع) و زهرا (س) ایشان را شیعه کرده، به گفتگو پرداخته ایم.
اسم دختر پدرِ معنوی ام، نام من شد
بعد از ماجرای 11سپتامبر 2001 چون هر روز از اسلام و مسلمانان گزارش می دادند و حمله به برجهای دوقول غیرطبیعی بود برای همین کنجکاو شدم که اسلام چه دارد که اینقدر از آن سیاهنمایی می شود تا اسلام را خراب کنند. تا قبل از آن هیچی از اسلام نمی دانستم و هیچ آشنای مسلمانی هم در اطرافم نبود. "و مکروا مکرالله و الله خیر الماکرین" آنها مکر کردند اتفاقا بعد از 11سپتامبر تعداد مسلمانان بیشتر شد. وقتی دیدم آنها دروغ می گویند علاقه مند شدم و معتقد شدم که دین اسلام کامل است و راهی است که انسان باید طی کند.وقتی مسلمان شدم انگار خواهر و برادرم را از دین گرفتم حضرت رسول پدر معنوی من شدند برای همین اسم دختر ایشان را انتخاب کردم.(1)
روزهایی که دنبال برطرف کردن شبهات خودم در اینترنت بودم با آقای ابراهیمنژاد آشنا شدم که بعدها با هم ازدواج کردیم. ایشان هم عضو سایت اسلامی بودند و در آنجا درباره مسائل دینی بحث میکردیم و البته فقط از طریق تایپکردن با هم ارتباط داشتیم، تا اینکه شرایط آشنایی پیشآمد و 7 سال انتظار کشیدیم، چرا که هم خانواده من و هم خانواده ایشان مخالف ازدواج ما بودند. خانوادهام به من گفتند باید قبل از ازدواج به ایران بروی و شرایط را بسنجی و من این کار را کردم. بعد به ژاپن بازگشتم و تصمیم قطعی خود را برای زندگی گرفتم تا برای ازدواج و زندگی به ایران بیایم. خوشبختانه در این چندساله که باهم زندگی می کنیم احساس خوشبختی داریم.
مهریه ام نباید بیشتر از مهریه حضرت فاطمه(س) باشد
عشق علی (ع) و زهرا (س) شما را عاشق شیعه کرده است. زوجی که در تمامی رفتارهای فردی و اجتماعی شان بزرگترین الگو برای همه همسران می تواند باشد. نمودهای همسرداری این زوج آسمانی در زندگی شما چگونه است؟
حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) که صاحب کمالات هستند بهترین شکل ازدواج و رابطه زناشویی را نشان داده اند. اینکه چگونه باید از همدیگر حمایت کنند و پشتوانه همدیگر باشند. مثال آنها در زندگی ما، من اول با جامعه مسلمان آشنایی نداشتم. در ژاپن و در یک جامعه غیر اسلامی مسلمان شدم و از منابع اسلامی فقط قرآن و کتاب های اینترنتی را در اختیار داشتم .
در قرآن کریم بحث مهریه و ازدواج باهم می آید و گفته شده که مهریه را بدهید و بعد ازدواج کنید. من هم این برداشت را کرده بودم که مرد در اول ازدواج باید مهریه را بدهد و بعد ازدواج کند. قبل از ازدواج به این فکر کرده بودم که ابتدا مهریه خودم را می گیرم.
وقتی ایران آمدم و دیدم برخی از مردان به خاطر مهریه های بالا که نتوانسته اند پرداخت کنند به زندان افتاده اند شوکه شدم. چون مهریه سمبل و قداست ازدواج است.گرچه مهریه از حقوق زن است اما نباید بیشتر از حد معمول باشد . حضرت زهرا (س) سیده نساء العالمین هستند، قبل ازدواج تصمیم گرفته بودم که مهریه من بیشتر از مهریه حضرت نباشد. سه خواسته از همسرم داشتم: که اولا، سر عقد مهریه ام رو بگیرم، دوم اینکه بیشتر از مهریه حضرت فاطمه (س) نباشد و سوم اینکه همسرم به وسعت خودش مهریه من را تهیه کند.حضرت علی (ع) قبل از ازدواج وسایل جنگی خودشان را فروختند و با همان مهریه حضرت زهرا (س) را آماده کردند. به همسرم گفته بودم که هرگز نباید برای دادن مهریه من از پدرش پول بگیرد. هر سه خواسته را انجام دادم؛ به عنوان سمبل یک سکه را به من داد که آن موقع کمتر از 300 هزار تومان بود. وقتی فهمیدم که حضرت زهرا و پیامبر اکرم(ص) با آن مهریه چه کار کردند؛ با آن مهریه هزینه مراسم و وسایل زندگی شان را تهیه کرده اند من هم سکه را فروختم و چند وسیله که برای خانه لازم داشتیم را خریدم و همان موقع تمام شد. این یک مثال از زندگی آنهاست. ازدواج کار اقتصادی و یک معامله نیست البته قبل ازدواج باید حقوق مرد و حقوق زن رعایت شود. این پیش زمینه ازدواج است اما مسلما معامله و خرید و فروش نیست . از ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) که ساده بود باید درس بگیریم.
اگر فاصله تهران تا توکیو که حدود 7677.2 کیلومتر است را مد نظر قرار دهیم، این حجم از اختلاف که تفاوت های سلیقه ای، فرهنگی، اعتقادی، و به طور کلی سبک زندگی را شامل می شود چگونه موجب ازدواج بین شما شده است؟ در ایران حتی ازدواج های فامیلی هم که از یک قوم و فرهنگ نشأت می گیرد دوام زیادی پیدا نمی کند.
ما ازدواج بین المللی داشته ایم. خیلی ها به ما می گویند که اختلاف فرهنگی ندارید؟ مشکلی در زندگی شما پیش نمی آید ؟ ما می گوییم نه.تفاوت فرهنگی داریم اما اختلاف فرهنگی نداریم. این فقط درباره ازدواج بین الملل نیست، در یک قوم و قبیله هم هر کسی فرهنگ خودشان را دارند. این تفاوت فرهنگی فقط برای ایرانی ها نیست برای همه است. مثلا تهرانی ها با قمی ها متفاوت اند یا با مشهدی ها. در همه ازدواج ها تفاوت فرهنگی وجود دارد ولی تفاوت داشتن ایراد ندارد بلکه هنرش این است که از آن استفاده کنیم نه اینکه به اختلاف تبدیل و مایه دعوا شود.
تفاوت ها، نشانه خداوند هم هست در آیه 22 از سوره روم "وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَآیَاتٍ لِلْعَالِمِینَ" گفته شده است، یعنی این اختلاف از نشانه های خداوند است. کنار این تفاوت زندگی کردن خیلی زیبا است. من از آن خیلی چیزها یاد گرفتم و مشاهده کردم که اگر در ژاپن بودم هرگز نمی دیدم. این تفاوت معنی منفی ندارد.
فرهنگ از عقاید خیلی پایین تر است مهم این است که عقاید مشترکی داشته باشیم.زن و شوهر باید در عقاید متحد باشند؛ اگر این اتحاد در عقاید باشد و در چیزهایی که بدانند درست است یا درست نیست، مشکلی پیش نمی آید. چون بالاخره مشکل در همه زندگی ها وجود دارد اما وعده خداوند است که به وسیله مشکلات ما قوی تر می شویم به همین خاطر تفاوت را به آن منفی نگاه نمی کنم.
با وجود تفاوت سلیقه چگونه اختلاف هایتان را با همدیگر حل می کنید؟
_در آیه 187 سوره بقره؛...أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ.... زن و شوهر لباس همدیگر هستند.در واقع زن شوهر را و شوهر زن را می پوشاند و زینت می دهد، ارامش می دهد، همچنین باید از یکدیگر حمایت کنند. پیش زمینه این است که حقوق همدیگر رعایت شود. اگر ما به فکر یکدیگر باشیم و منیّت را کنار بگذاریم، زندگی قشنگ می شود.
از ژاپن به ایران برای ازدواج و زندگی آمده اید، خیلی از جوانان ما فکر می کنند اگر جایگاه شما را داشتند در ژاپن می ماندند و خوشبخت تر هم می شدند. تفکر غالب ما این گونه شده که برای خوشبختی باید در یک رفاه کامل باشیم چرا که در غیر این صورت احساس رضایت از زندگی نمی توان کرد.
_نداشتن خیلی شیرین است. اگر از ابتدا همه چیز را داشته باشند دیگر بیشتر از آن لازم نیست یا وقتی همه چیز را داشته باشند بیشتر از آن زیاده طلبی است. اگر از نداشتن شروع شود خودشان کمک می کنند تا زندگی شان را بسازند و با پشتکار و تلاش پیشرفت کنند. حتما قدرت درونی و رشد معنوی هم در کنار رشد اقتصادی و مادی اتفاق می افتد. اینکه با هم زن و شوهر کنار هم زندگی را بسازند این جالب است . داشتن مهم است اما باید بدانیم که این وسیله است نه هدف.
مستقل بودن برایمان از نو بودن وسایل مهمتر بود. دوست نداشتیم برای گرفتن وسایل قرض کنیم و چیزی برای زندگی مان بخریم.
شما در ابتدای زندگی تان این رفاهی که الان منظور همان خانه و سرمایه و پول است را داشتید؟
ما ابتدا خانه مادربزرگ همسرم زندگی می کردیم. یک آپارتمان خیلی کوچک و قدیمی ولی خیلی شیرین بود. اما من خیلی امید داشتم که از اینجا شروع و کم کم از همه نظر به کمک خدا رشد می کنیم. این حس امیداوری را همیشه دارم. ما هنوز هم خانه نداریم و مستاجر هستیم. خانه ما خیلی ساده بود، بعد کم کم کامپیوتر و یخچال و اجاق گاز نو خریدیم چرا که اول زندگی خیلی از وسایل ما دست دوم بود.
یعنی بخشی از وسایل خانه تان دست دوم بود. پس حرف دیگران چه؟ نظرات خانواده و دوستان و کسانی که شما را می شناختند؟
فکر دیگران برایمان مهم نبود، مهم این بود که به وسع خودمان زندگی کنیم. مستقل بودن برایمان از نو بودن وسایل مهمتر بود. دوست نداشتیم برای گرفتن این وسایل قرض کنیم و چیزی برای زندگی مان بخریم. زندگی را بزرگ تر از توانایی خودمان نکردیم. دیگران مهم نیستند، چرا برای دیده دیگران که فقط ظاهر زندگی را می بینند باید زندگی کنیم؟ آنها حق ندارند از روی وسایل خانه قضاوت کنند. همه زندگی خودشان را دارند و باید حواس شان به زندگی خودشان باشد. برای ما این مهم است که کار خودمان درست باشد، علیه قوانین خدا نباشد و قناعت داشته باشیم.بزرگترین ثروت به گفته حضرت علی (ع) قناعت است اگر قناعت داشته باشیم به سمت چشم و هم چشمی و حسادت نخواهیم رفت. اگر قناعت و مناعت طبع و زیاده طلبی نکردن و همیشه روح خدمت گذاری به همدیگر داشتن در زندگی باشد، آن زندگی خیلی خوب خواهد بود.
شما در مهد وسایل خانگی خوب بدنیا آمدید. ساخت ژاپن بودن برای ما ایرانی ها حکمی بر کیفیت خوب کالا است و اگر کالای داخلی در کنار آن ببینیم سراغ همان کالای ژاپنی می رویم. اما در کلیپ های منتشر شده از خانه تان، وسایل برقی و ... همه ایرانی است؟
من افتخار می کنم . سعی می کنم برای کمک به اقتصاد کشور کار بیشتری کنم چون تنها مملکت شیعه، ایران است. من وقتی به ایران آمدم باور نمی کردم که بیش از 30 سال در تحریم اقتصادی است ولی همه چیز را هم دارند. من فکر می کردم مردم خیلی فقیرانه زندگی می کنند. اما هر کالایی در ایران موجود است. اگر ژاپن جای ایران این سالها تحت تحریم اقتصادی بود این اوضاع را حتما نداشت.من تعجب کردم که حضرت آقا روی خرید جنس ایرانی و اقتصادی مقاومتی تاکید دارند چون برای من این چیز جدیدی نبود. در ژاپن اتفاقات طبیعی مثل زلزله ، سونامی و سیل زیاد اتفاق می افتد. در شهر خودمان یک بار زلزله بزرگی اتفاق افتاد همه ساختمان ها خیلی خراب شد. خیلی از مردم خانه هایشان را از دست دادند و اقتصاد شهر ضرر کرد. مادر من که فرد سیاسی و اقتصادی نیست و بیشتر علاقه اش ادبیات ژاپن و شعر است، در آن زمان تنها از مغازه هایی که صاحبان آن همشهری های ما بودند خرید می کرد. نه فقط مادرم بلکه همه سعی می کردند از مغازه هایی خرید کنند که صاحب آن اهل همان شهر ما باشد. وقتی همان شهر یا کشور ضربه می خورند باید به یکدیگر کمک کنند.این به عقاید دینی هم نیاز ندارد وقتی جامعه ای مشکل اقتصادی دارد باید ببینیم برای کمک به یکدیگر چه کار باید بکنیم.
خرید کالای ایرانی هم مسلما یکی از بزرگترین شیوه های کمکی به خودمان است. هر چقد پول در داخل کشور باشد اقتصاد رشد می کند. این قضیه برای من کاملا روشن بود.
ما در دین هم داریم که به همدیگر کمک کنیم. به فقیران غذا دادن و کمک کردن کار خوبی است ولی اگر غذا تمام بشود دیگر تمام شده اما ایجاد شغل بیشتر کمک بیشتری می کند، مردم بیشتری استخدام می شوند. ایجاد شغل بیشتر پایدار است و تا موقعی که شرکت کار می کند قطع نمی شود و این بهترین نوع صدقه است. من این را یک نوع زرنگی در اقتصاد هم می دانم خرید کردن یک کار اقتصادی و مادی است اما اگر نیت معنوی هم داشته باشیم تبدیل به عبادت هم می شود.
اما برای برخی از ایرانی ها استفاده از کالای دخالی یک نوع بی کلاسی و شاید دربرخی مواقع هم گفته می شود کسانی سراغ کالاهای داخلی می روند که توانایی پرداخت پول کالای خارجی را ندارند.
باید باعث افتاخار مردم باشد که از کالایی استفاده می کنند که توسط هم وطنانشان تولید می شود و این گونه به رشد کشور خودشان کمک می کنند. حضرت اقا هم گفتند که باید خرید جنس خارجی را بی کلاسی بدانند. واقعیت این است ، مردم باید واقعیت را نگاه کنند. به چه علتی به کشورهای دیگر پول می دهیم که با این کشور دشمنی می کنند و همین پولی را که بواسطه خری کالاهای آنها می پردازیم با آن علیه ما تبلیغ می کنن. چرا باید برای کارهای علیه خودمان پول بدهیم.کالای خارجی مانند اسلحه دشمن است. در جنگ دفاع مقدس فقط یک عده یعنی مردان و پسران می توانستند شرکت کنند اما در این دفاع مقدس اقتصادی همه از زن و مرد تا کوچک و بزرگ می توانند حضور داشته باشند و این فرصت را دارند.
درست است چیزهایی که در ایران تولید نمی شود را باید خارجی بخریم اما همان کالاهای مشابه را که ایران تولید می کند باید ایرانی بخریم، ارزانتر هم هست. خیلی از مردم علیه و ضد کالای داخلی تبلیغ منفی میکنند.
از وسایل ایرانی خانه تان راضی هستید؟
همه فکر می کنند همان روز که کالای ایرانی می خرند خراب می شود من به دوستانمان که خانه ما می آیند نشان می دهم که این وسیله را که خریدم هنوز کار می کند و به اندازه کافی خوب است. من نمی گویم جنس ایرانی بهترین کالای دنیا است ولی لازم هم نداریم بهترین جنس دنیا را داشته باشیم. اگر به اندازه کافی کار و نیاز ما را برآورده کند کفایت می کند.
شما چند سال در ایران زندگی کرده اید و با بخشی از مراسم های ازدواج ایرانی آشنا شده اید. در ژاپن هم همچون ایران مراسم های ازدواج متنوع وجود دارد؟
در ژاپن ازدواج خیلی شخصی است. یعنی قانونی نیست که زن باید جهیزیه تهیه کند یا شوهر باید خانه داشته باشد. اما قوانین عرفی و غیر کتبی این است که مرد باید درآمد داشته باشد چون اگر زن بچه دار شود نمی تواند کار کند به همین خاطر داشتن درآمد برای مرد لازم است .بایدی در ژاپن وجود ندارد. اگر مثلا قدرت اقتصادی زن و مرد یکی باشد همه هزینه ها را نصف می کنند. آنها دوست دارند که خودشان این پول راب دهند نه اینکه از پدر و مادرشان بگیرند. خودشان قبل از ازدواج پس اندازه می کنند چون اگر بیکار باشند به فکر ازدواج نیستند.
احساس خوشبختی با یک ایرانی می کنید؟
_ایرانی بودن مهم نیست برای من کشور مسلمان بودن مهم است. هویت مسلمانی مهمتر است. ایرانی و ژاپنی مهم نیست. من میخواستم بایک مسلمان خوب ازدواج کنم که در کنار هم رشد کنیم . هدف اصلی و خلقت خداوند از آفرینش انسان این است که ما با اراده در انتخاباتمان به کمال برسیم. ازدواج یک مرحله برای رسیدن به کمالات است اگر این هدف را گم نکنیم؛ مشکلات زندگی مثل بیماری گرچه ما نمی خواهیم بالاخره اتفاق می افتاد و درون آن هم نعمت است و به وسیله این آزمایش ها ما رشد می کنیم و زندگی پر رنگ تر و شیرین تر می شود.
منبع:تبیان