به گزارش «شیعه نیوز»، خانم «نازنین کریم» عضو آفریقایی مجمع عمومی مجمع جهانی اهلبیت علیهمالسلام است. ایشان در کشور "اوگاندا" به دنیا آمد؛ اما در سال 1972م. وقتی هنوز کودکی سه چهار ساله بود همراه با خانواده اش به عنوان آواره از اوگاندا اخراج شد. در آن زمان رهبر اوگاندا تصمیم گرفت آسیایی ها را از این کشور اخراج کند؛ چون فکر می کرد نبض اقتصاد اوگاندا در اختیار آنهاست. به همین دلیل اعلام شد هر کس رنگ پوستش قهوه ای (دورگه) یا سفید است باید کشور را ترک کند!
خانواده کریم ابتدا به کشور مالت و سپس به نروژ سفر کردند. آنها بعد از سه سال به انگلستان رفتند و نازنین در آنجا به سن ورود به مدرسه رسید.
دوران تحصیل وی در انگلستان، اوج فعالیت های نژادپرستانه بود. وی که از اوگاندا به دلیل دورگه بودن و سیاه نبودن اخراج شده بود در انگلیس هم به خاطر اینکه مسلمان و رنگین پوست بودن با مشکلات مواجه شد! این اقدامات، درس مهم زندگی وی شد و تأثیری شگرف بر او گذاشت و تلخی اینکه یک انسان فقط به خاطر رنگ پوستش مورد تبعیض قرار گیرد را با تمام وجود درک کرد.
نازنین کریم پس از پایان تحصیلات، مشغول به کار شد. وی در مسیر سفری که در سال 1685م. به "دارالسلام" در کشور تانزانیا داشت، در کشور کنیا با همسر آینده اش آشنا شد و بعد از یک سال با او ازدواج کرد.
در ماه می سال 2000م. جمعی از بانوان شیعۀ اهل نایروبی، "شبکه خواهران مسلمان اهل بیتی کنیا (ABSN)" را تشکیل دادند. این شبکه که از سازمان های شیعی مرتبط با مجمع جهانی اهل بیت(ع) است، با هدف شناخت اسلام ناب و کوشش در راه اشاعه معارف اصیل قرآن و اهل بیت(ع) بنیان نهاده شد. اعضای این شبکه عمدتاً از نایروبی، مناطق ساحلی، غرب، نیانزا و ناحیۀ مرکزی کنیا انتخاب شده اند و بیش از چهارصد نفر را شامل می شوند.
خانم نازنین کریم به این شبکه پیوست و توانست با نشر آثار اسلامی، تألیف مقالات روشنگر، برگزاری مراسم مذهبی (بویژه بزرگداشت حضرت فاطمه زهراء و حضرت زینب کبری علیهما السّلام)، انتشار "مجله مجتبی" به زبان انگلیسی (ویژۀ کودکان) و تشکیل کتابخانه های شیعی، سهم مهمی در فعالیتهای آن داشته باشد.
وی بویژه تحت تأثیر زندگی حضرت صدیقه طاهره(س)، تلاش کرده است که "حجاب" را به عنوان یادگار سرور بانوان جهان، ترویج و تبلیغ کند.
این عضو کنیایی مجمع عمومی مجمع جهانی اهلبیت علیهمالسلام، در "اولین دوره جایزه جهانی گوهرشاد" که در سال 1395 در مشهد مقدس برگزار شد، به همراه هفت بانوی موفق و تأثیرگذار مسلمان دیگر مورد تجلیل قرار گرفت.
سرکار خانم نازنین کریم علاوه بر فعالیت های گسترده اسلامی و تبلیغی، همسر و مادر نیز هست و هم اکنون چهار فرزند دارد.
خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در حاشیه ششمین اجلاس مجمع عمومی مجمع جهانی اهلبیت علیهمالسلام در تابستان 1394 با این بانوی موفق به گفتگو نشست.
کار در محیطها و فرهنگهای متفاوت از اروپا تا آفریقا، تجربه های تبلیغی، ترجمه متون دینی (از داستانهای اسلامی گرفته تا مطالب علمی)، حقوق زنان و برنامههای تربیتی برای حفظ نهاد خانواده از مطالب مطرح شده در این مصاحبه است:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: حسین بهرامی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابـنا: چگونه یک خانم که در انگلستان بزرگ شده و درس خوانده، توانست در آفریقا فعالیتهای اجتماعی و دینی مؤثری داشته باشد؟
ـــ در ابتدا برای من بسیار سخت بود که به شرایط زندگی در آفریقا عادت کنم. ابتدا در "مومباسا" بودم که شهر ساحلی کوچکی است و فرهنگهای متعدد هندی را در خود جای داده است بودم. برای نمونه برای من بسیار دشوار بود که در آن فرهنگ سر کار بروم. به همین خاطر اکثراً در خانه بودم، البته در برخی گروههای نویسندگی، مجلات و کارهای اجتماعی فعال بودم.
دو یا سه سال در مومباسا بودیم و بعد به "نایروبی" که محل کار همسرم بود نقل مکان کردیم. نایروبی شهر بزرگی است و زندگی در آن بسیار متفاوت بود. در آنجا من با "شبکه خواهران مسلمان اهل بیتی کنیا (ABSN یا AhlulBayt Network)" مرتبط شدم و برای یک مجله ویژه بچهها دعوت به همکاری شدم. در آن مجله که با عنوان "مجتبی" منتشر میشد، داستانهای اسلامی که به زبان عربی برای ما ارسال میشد را به زبان انگلیسی به صورتی جذاب که مناسب بچهها باشد بازنویسی کرده و همراه با نقاشی و کارتون و دیگر جذابیتهای بصری منتشر میکردیم. همانها دوباره به زبان فرانسوی ترجمه میشد و به هند هم ارسال میشد. این کار را در سال 2002 میلادی آغاز کردیم و تا سال 2012 موفق شدیم 130 شماره را چاپ کنیم.
در همان ایام بارها از ما درخواست شد که در رابطه با "نقش زنان در اسلام" مقالاتی را منتشر کنیم. لذا من از سال 2003 میلادی به بعد مقالات متعددی را در این زمینه و موضوعات مشابه نوشتم. فکر می کنم از طریق نوشتن این مطالب، مفاهیم بیشتری از اسلام را یاد گرفتم و فهمیدم که به عنوان زن مسلمان، همچنان بسیار عقب هستیم و نقشی را که باید به انجام میرساندیم را انجام ندادهایم.
ابـنا: آیا مهاجرت از انگلستان به کنیا برای شما دشوار نبود؟
ـــ خیلی خیلی سخت بود. حتی همین الان هم زبان سواحیلی را خوب بلد نیستم. ولی آن زمان هیچ نمیدانستم و خیلی سخت بود. فرهنگها هم کاملا متفاوت بود. مثلاً من در انگلستان کار میکردم اما در کنیا نمیتوانستم. آنجا مستقل بودم ولی اینجا شرایطش نبود. ولی خب؛ شما باید مبارزه کنید و با هر شرایطی خودتان را تطبیق دهید. الان خودم را بخشی از فرهنگ آفریقا میدانم و با گروههای مختلف از خانمهای مسلمان آفریقایی و حتی غیرآفریقایی کار میکنم. به نظرم این مهاجرتها مرا قویتر کرد.
ابـنا: شنیدههای ما از آفریقا میگوید که بنیان خانواده در بسیاری از کشورهای آفریقایی بسیار ضعیف شده و بسیاری از بچهها جدا از خانواده زندگی میکنند، نرخ طلاق زیادتر شده و فساد هم گسترش یافته است. به نظر میرسد این جزء فرهنگ آفریقایی نیست و از بیرون وارد آفریقا شده است. چطور آفریقا میتواند به فرهنگ و تمدن اصیل خود بازگشت کند؟
ـــ در آفریقا جامعه مسیحی کاتولیک بسیار قدرتمند و نیز هندوهای معتقدی وجود دارد که ارزشهای خانوادگی برای آنها بسیار مهم است. همچنین کمیتههای گفتگوهای بینالأدیانی خوبی هم وجود دارند که همسر من عضو یکی از این کمیتههاست و هر سال دو بار دور هم جمع شده و در موضوعات مختلف با هم گفتگو میکنند. یکی از غمانگیزترین موضوعاتی که در مورد آن بحث میکنند مسائلی است که از غرب وارد شده است. میدانید که در غرب همجنسگرایی یک ارزش است و برای آنها حقوق در نظر میگیرند. وقتی این مباحث وارد جامعه ما شد اولین گروههایی که اعتراض کردند مسیحیان کاتولیک بودند. ارزشهای اخلاقی و خانوادگی برای آنها هم مورد توجه است، چون آنها نیز معتقدند که این ارزشها بنیان اصلی آینده فرزندانشان است. وقتی شما بنیان خانوادگی قدرتمندی دارید دوست دارید که فرزندانتان آن را ادامه دهند و این ارزش مشترک همه ادیان است.
برای اینکه این ارزشها به جامعه بازگردد باید در مورد آنها صحبت کنیم. ما سمینارهای متعدد با عناوین مختلفی همچون روز زن، روز فاطمه زهرا (س)، روز بیبی زینب (س) و... برگزار میکنیم، مهمانانی از ادیان مختلف دعوت میکنیم و مباحث را به سمت بیان این ارزشها سوق میدهیم؛ چون همه در حال مبارزهایم و یک هدف داریم و آن برگرداندن بچهها به خودمان است و این بسیار هم سخت است؛ چون شما با بچههایی مواجهید که به والدینشان احترام نمیگذارند. و این فقط ضد ارزشهای اسلامی نیست بلکه ضد همه ادیان است.
ابـنا: همه اینهایی که میفرمایید از سمینار و جلسه و گفتگو و مقاله و... خوب و ارزشمند است. ولی معمولا جوانان و نوجوانان در این مباحث شرکت نمیکنند. پس باید راهکار دیگری هم که بیشتر عملگرایانه باشد هم داشته باشیم. درست است؟
ـــ دقیقاً؛ فکر میکنم در گام اول پدر و مادر را به عنوان الگو داریم. ما به عنوان والدین، وظایف سنگینی برای انجام داریم و باید از همه چیز آگاه مخصوصاً رسانه آگاه باشیم. برای مثال اگر الان فیلمهای آمریکایی که در کشورهای ما هم پخش میشود را نگاه کنید متوجه میشوید که در بسیاری از آنها بچهها فقط با یکی از والدین زندگی میکنند و میخواهند این مسئله را عادی جلوه دهند. وقتی جوان این برنامهها را میبیند به صورت ناخودآگاه در او اثر عمیق میگذارد. به نظرم یکی از کارهای مهم کار رسانهای است. در این رابطه اگر شما هم راهکارهایی داشته باشید خوب است به ما کمک کنید.
ابـنا: من هم میتوانم تأیید کنم که کار رسانهای سخت و زمانبر و هزینهبر است. ولی اگر در سطح پایینتر تولیدات مولتیمدیای کوچکتر و قابل پخش در شبکههای اجتماعی هم تولید کنیم به نظرم خوب و مفید خواهد بود. که البته آن هم نیاز به هنرمندی و خلاقیت دارد.
ـــ بله. این هم یک کار حرفهای است. نکته مهم در مورد فرهنگ آفریقا که شایان توجه است این است که مثلا در شهر نایروبی که ما در آنجا هستیم، مردها از نقاط روستایی که حدود پنج یا شش ساعت تا شهر فاصله دارند برای کار میآیند و در نتیجه پدران از فرزندان دور هستند و بچهها در کنار مادران هستند. وقتی هم که مرد به خانه برمیگردد بیشتر توجه او به همسرش است؛ در نتیجه بچهها فراموش می شوند. ضمناً چندهمسری در میان مردان وجود دارد که این هم تأثیر منفی بر توجه به فرزندان دارد. در کنیا 52 قبیله وجود دارد که هر کدام فرهنگ خاص خود را دارند. در برخی از این فرهنگها مرد میتواند شش همسر اختیار کند!
ابـنا: میخواهم در مورد مدارس اسلامی موجود در کنیا صحبت کنیم. تعدادشان چقدر است؟ آیا موفق بودهاند یا خیر؟ در چه وضعیتی هستند؟
ـــ ما دو نوع مدرسه داریم: مدارس دولتی (government schools) و مدارس خصوصی (private schools). مدارس خصوصی بسیار گران هستند و مردم عادی محلی هرگز نمیتوانند از پس هزینههایش بربیایند. مدارس دولتی ارزان هستند ولی به هیچوجه از نظر آموزش کیفیت ندارند. واقعا افتضاح هستند. معلم های خوب ندارند. مدارس امکانات ندارند، در حدی که برخی مدارس حتی در و پنجره هم ندارند. البته دولت به دنبال بهتر کردن شرایط آنهاست ولی خیلی زمان میبرد، چون مدتهای طولانی آنها رها شده بودند.
از سوی دیگر اکثر مدارس آموزش سکولار (دروس معمول و نه دروس دینی) (secular education) دارند و تنها سه یا چهار مدرسه اسلامی شیعی است که علاوه بر آن آموزش دینی (religious education) را اجرا میکنند. برنامه آموزشی ما به وسیله دولت تعیین میشود. بنابراین حتی اگر شما بخواهید مطالعات اسلامی را آموزش دهید این دولت است که استاد معین میکند نه هر عالمی که شما برای این کار در نظر میگیرید.
در گذشته در مدارس برنامههایی بود که شما با همه ادیان آشنا میشدید. شما را به محل عبادت سیکها میبردند تا با اعمال آنها آشنا شوید. به مسجد و کلیسا و کنیسه میرفتید تا ببینید مسلمان و مسیحی و یهودی چه میکنند. ولی الان این برنامه را کنار گذاشتهاند. چون آنها میگویند ما باید ارزشهای دینی را آموزش دهیم نه دین را!
ابـنا: آن چند مدرسه اسلامی هم با پرداخت هزینه هستند؟
ـــ بله، خیلی گران هستند. مردم محلی نمیتوانند در این مدارس ثبت نام کنند. الان یک مدرسه به نام مدرسه جعفری و یکی دیگر به نام مدرسه رسول الله در نایروبی است و یک مدرسه اسلامی هم در مومباسا وجود دارد. شاید یکی دیگر هم باشد، یعنی حداکثر چهار مدرسه اسلامی شیعی داریم. البته مدارس اسلامی اهل سنت زیاد است. در مجموع بحث تحصیلات از مسائل مهم ما مسلمانان در کنیا است و نیازمند توجه بیشتری است. مسیحیت تبشیری در کنیا به این مسئله توجه کرده است و بیشترین بهره را از آن بردهاند و بهترین مدارس را دارند. اما من باید بچههایم را به مدارس دولتی که با سیستم غربی تنظیم شدهاند، بفرستم. در نتیجه هنوز آنها عربی نمیدانند، و به جای آن فرانسوی یا اسپانیایی و یا حتی جدیداً چینی آموزش میبینند.
ابـنا: مجله "مجتبی" هنوز چاپ می شود؟
ـــ خیر، متأسفانه به دلیل مشکلات مالی چند سال است که متوقف شده است. البته قصد داریم این کار را دوباره آغاز کنیم؛ چون نشریهای بینالمللی است و افراد زیادی از ما درخواست ادامه کار را داشتهاند.
ابـنا: اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
ـــ اول اینکه بسیار خوشبختم که بخشی از این کنفرانس بزرگ و عضوی از مجمع جهانی اهلبیت(ع) هستم؛ این برای من بسیار مایه افتخار است. حمایت مجمع برای ما باارزش است. البته منظورم حمایت مالی نیست؛ بلکه حمایت معنوی. وقتی به این کنفرانس میآیید احساس قدرت میکنید و وقتی به کشورتان برمیگردید با انرژی مضاعف کار میکنید. این همایشها مثل بنزین برای خودروی شماست. همین که دیگران را میبینید، گوش کردن حرفهای دیگران، احترامی که به خانمها گذاشته میشود، احترامی که به غیرایرانیها گذاشته میشود. من میدانم که اینها کارهای آسانی نیست.
ابنا: سوال آخر و ویژه من در مورد دیدار شما با مقام معظم رهبری است. احساس خود را برای خوانندگان ما بفرمایید.
ـــ هیجانانگیز بود. متأسفانه ما این فرصت را نداشتیم که امام خمینی(ره) را ملاقات کنیم و ایشان را فقط در تصاویر دیدهایم. لذا من همواره آرزو داشتم که امام خامنهای را ببینم. به همین خاطر همینکه ایشان را دیدم چشمانم پر از اشک شد و خیلی گریه کردم. میدانید، ایران امید آخر همه شیعیان است. ایشان مرد قدرتمندی است و من میدانم که خدا هدایتش میکند. قدرت معنوی او از سوی خداست و این قدرت معنوی را به ما هم منتقل کرد. وقتی قرآن در حال تلاوت بود و ایشان روبروی ما نشسته بود خیلی فضا معنوی بود. من آرزو میکردم که فارسی میدانستم تا مستقیماً کلام ایشان را بدون واسطه مترجم بشنوم و بفهمم.
ابنا: از اینکه دعوت ما را برای مصاحبه پذیرفتید، بسیار متشکریم.