به گزارش «شیعه نیوز»، فرقه ضاله وهابیت خود را برتر از تمام مسلمانان میداند و با تکیه بر عقاید خرافی و منش ظاهر گرایی و بدون تعقل خود تمام مسلمانان را مشرک و کافر میپندارد. این بار «عرعور» یکی از مفتیهای به نام این فرقه با برتر دانستن خود از پیامبر (ص) به تحقیر جایگاه والای ایشان پرداخته است. وی با تحریف حقیقت و با استناد تحریف آمیز به آیه «عبس و تولی» بیان میدارد که ما در مورد دعوت مسلمانان و تبلیغ، مانند پیامبر نیستیم که مورد عتاب خداوند قرار بگیریم.
در پاسخ اولا باید گفت در بین مفسران، در مورد این که چه کسى در آیه"عبس و تولى" مورد عتاب قرار گرفته است، اختلاف نظر وجود دارد. برخى از مفسران شأن نزول این آیه را در مورد مردی از بنی امیه میدانند که نزد پیامبرصلى الله وعلیه وآله نشسته بود و در همان حال "عبدالله بن ام مکتوم" وارد شد. هنگامى که آن مرد چشمش به "عبدالله" افتاد، لباس خود را جمع کرد و قیافه دَرهَم کشیده و صورت خود را برگردانید. این شأن نزول در حدیثى از امام صادق علیه السلام نقل گردیده است. (1) و برخی دیگر از مفسران قائلند این آیه در مورد پیامبر اسلام صلى الله وعلیه وآله وارد شده است اما این دلیلی بر نقص پیامبر (ص) نمیباشد.
صاحب مجمع البیان قائل به وجه اول است و شأن نزول آن را در مورد رسول خداصلى الله وعلیه وآله میداند که روزى "عبدالله" بر پیامبر وارد شد، در حالى که حضرت با چند تن از سران قریش در حال مذاکره بود، به امید اینکه آنها به اسلام ایمان بیاورند. عبدالله مکرراً سخنان پیامبر را قطع میکرد و از آن جناب میخواست از قرآن برایم بخوانید.
تکرار این امر باعث ناراحتى در سیماى حضرت شد. در این جا آیات فوق نازل گردید. پیامبر از آن به بعد "عبدالله بن ام مکتوم" را گرامى میداشت و میفرمود: "مرحباً بمن عاتبنى فیه ربّى؛ مرحبا به کسى که پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد" سپس نیازهاى او را برآورده میفرمود. در حالی که به نظر کسانی آیه مربوط به پیامبر است این مطلب در حدّ ترک اولى است و منافاتى با عصمت ندارد. چرا که معناى ترک اولى این است که در این جا بهتر بود این عمل را انجام نمیداد، ولى انجامش به هیچ وجه معصیت الهى نمیباشد، زیرا اولاً: پیامبر هدفى جز نفوذ در سران قریش و گسترش دعوت اسلام نداشت؛ ثانیاً: چهره درهم کشیدن در برابر نابینا مشکلى ایجاد نمیکند، به علاوه عبدالله بن اممکتوم نیز رعایت آداب مجلس را نکرده بود، ولى چون خداوند اهمیت فوقالعادهاى به محبت و ملاطفت کردن با مؤمنان مستضعف قائل است، همین مقدار بیاعتنایى را در برابر مؤمن از پیامبرش نمیپسندد و او را مورد عتاب قرار میدهد. (2)
نمونههاى دیگرى از عتاب نسبت به رسول خدا وارد شده است، ولى هیچ کدام از این موارد مستلزم کاستن از قدر و مقام پیغمبرصلى الله وعلیه وآله نیست و باید دید فایده این عتابها چیست؟ نمونهاى از این عتابها عبارتند از:
1 - "اى پیغمبر! چرا بر خود حرام میکنى آنچه را که خداوند بر تو حلال کرده است؟". (آیه 1/ تحریم) که مفسرین، در مورد آن توضیح دادهاند. این عتابها نه تنها (حتى به طور ضمنى) از مقام پیغمبر نمیکاهد، بلکه فوائد فراوانى نیز بر آن مترتب است که مفسران بیان کردهاند. یکى از آن فوائد این است که بزرگترین کامیابى و سعادت این است که پروردگار مهربان بندهاى را مشمول عنابت خود گردانیده و جزئیات و کلیات اعمالش را تحت نظر بگیرد. هر وقت بخواهد خطایى کند، متوجهش سازد و اگر کوچکترین عملى انجام داد که ترکش سزاوارتر است و یا کارى را ترک کرد که انجامش نیکوتر مىباشد، از وى بازخواست نماید و حتى بعضى اوقات از شدت محبت یا براى مصالح دیگرى، به وى عتاب نماید. از سوى دیگر شما سایر مؤمنان نیز، توجه داشته باشند و این مسائل اخلاقى را مورد عنایت خود قرار دهند. این عتابها در تهذیب و تربیت مؤمنان بسیار مؤثر بوده و آنها را از بدىها ترسانده و به کارهاى شایسته ترغیب مىنماید. (3)
گروه دیگرى قائلند که این آیات دلالت روشنى ندارد که مراد رسول خداصلى الله وعلیه وآله باشد و بالاتر این که در این آیات شواهدى وجود دارد که منظور غیر رسول خدا است، چون همه میدانیم صفت عبوس از صفات رسول خدا نمیباشد و آن جناب حتى با کفار عبوس نبوده، چه رسد به مؤمنان رشد یافته. سید مرتضى میگوید که اصولاً از اخلاق رسول خدا نبوده و در طول حیات شریفش سابقه نداشته که دل اغنیا را به دست آورده و از فقرا روبرگرداند، در حالى که خدا در مورد پیامبرش فرموده: "انّک لعلى خُلُق عظیم". (4)
مرحوم علامه طباطبایى بعد از ذکر چند شاهد دیگر قرآنى بر تأیید این نظر میفرماید:
"علاوه بر این که زشتى عمل نامبرده چیزى است که عقل به زشتى آن حکم میکند و هر عاقلى از آن متنفر است، تا چه رسد به خاتم انبیا صلى الله وعلیه وآله و چنین قبیح عقلى احتیاج به نهى لفظى ندارد، چون هر عقلى تشخیص میدهد که دارایى و ثروت به هیچ وجه ملاک فضیلت نیست و ترجیح دادن جانب یک ثروتمند به خاطر ثروتش بر جانب فقیر، رفتارى زشت و ناستوده است". پس نمیتواند مورد عقاب پیامبر باشد.
بنابراین اولا معلوم نیست این سخن وهابی و نستبی که پیامبر میدهد در مورد پیامبر صلى الله وعلیه وآله باشد و ثانیا برتر دانستن خود از پیامبر در حالیکه پیامبر اشرف مخلوقات است و قرآن کریم در مورد آن میفرماید "انّک لعلى خُلُق عظیم" سخنی عبث و از نهایت جهل به اسلام و مقام والای پیامبر نشأت میگیرد.
پی نوشت ها :
1- مجمع البیان، ج 10، ص 437.
2- تفسیر نمونه، ج 26، ص 123
3- تفسیر نوین، تفسیر سوره عبس، ص 68.
4- قلم (68) آیه 4.