۰

وصیت نامه امیرالمومنین (ع) پیش از شهادت به فرزندانشان

کد خبر: ۱۶۴۲۱۱
۰۹:۲۷ - ۱۷ خرداد ۱۳۹۷
شیعه نیوز: ماه رمضان مزین است به شب قدر، شبی که به تعبیر قرآن، مبارک یاد شده است. مبارک از حیث بخشش، استغفار و بندگی در یک ماه. بنابر روایات تاریخی و مستندات ویژه این ماه، شب های نوزدهم، بیست و یکم و شب بیست و سوم ماه رمضان را به عزاداری اهل بیت (ع) می پردازیم.

یکی از رویدادهای حائز اهمیت در این ماه، شهادت حضرت امیرالمومنین (ع) است، که در زیر به نحوه شهادت و همچنین وصیت نامه این حضرت بیشتر اشاره خواهیم کرد.


بعد از راز و نیاز با خداوند سحرگاه روز نوزدهم ماه مبارک رمضان، امام به شبستان مسجد وارد شد و در حالی که مشغول تسبیح خداوند بود کسانی که به خواب رفته بودند را بیدار فرمود. ابن ملجم به روی خوابیده بود. امام او را بیدار کرد و به او فرمود: برخيز از خواب براى نماز و چنين مخواب كه اين خواب شيطان است، بلكه بر دست راست بخواب كه خواب مؤمنان است، و بر پشت خوابيدن خواب پيغمبران است. امام سپس به ابن ملجم فرمود: قصد کاری داری که نزدیک است آسمان فروپاشد و زمین شکافته شود. اگر بخواهم می توانم خبر دهم که در زير جامه ات چه دارى.

ابن ملجم در نزدیکی امام به نماز ایستاد و هنگامی که امیرالمؤمنین (ع) سر از سجده اول برداشت ضربتی به سر ایشان زد که تا پیشانی امام را شکافت. در آن حال امام فرمود: «بسم اللّه و باللّه و على ملّة رسول اللّه»، و گفت: «فزت بربّ الكعبه»، به خدای کعبه قسم که رستگار شدم ابن ملجم در حال حمله شعار خوارج را فریاد می زد که:للّه الحكم يا علىّ، لا لك و لا لأصحابك.

در برخی نقل ها آمده که امام در حال بیدار کردن مردم براى نماز یا در مدخل ورودی مسجد مورد حمله قرار گرفت .

اهل مسجد صداى حضرت را شنيدند و بسوى محراب دويدند، و امیرالمؤمنین علی (ع) را دیدند که در محراب خونین افتاده. حضرت را برداشتند، رداى مباركش را بر سرش بستند، حضرت خون سر خود را بر محاسن مباركش كشيد و فرمود: اين آن است كه خدا و رسول مرا وعده داده بودند، راست گفتند خدا و رسول.

امام حسن و امام حسین علیهما السلام با اندوه زیاد نزد پدر آمدند.امير المؤمنين عليه السّلام امام حسن عليه السّلام را به جاى خود گذاشت كه با مردم نماز گزارد و خود با وجود زخم عمیقی که در سر داشت نمازش را نشسته تمام کرد و در هنگام نماز از شدت ضعف به چپ و راست متمایل می شد.

امام حسن عليه السّلام پس از نماز سر پدر را در آغوش گرفت، و ‏گفت: ای پدر کمرم شکست، چگونه تو را در این حال ببینم. امیرالمؤمنین فرمود: اى فرزند! از این پس پدرت را رنجى نيست، اينك جدّ تو محمّد مصطفى- صلوات اللّه عليه- و جدّه تو خديجه كبرى، و مادر تو فاطمه زهرا عليهما السّلام و حوريان بهشت حاضرند و انتظار پدر تو را دارند تو شاد باش و دست از گريستن بدار كه گريه تو ملائكه آسمان را به گريه‏ در آورده است.
 

دستگیری قاتل
مردم ابن ملجم را دستگیر کرده و دست بسته نزد امام آوردند. امام حسن علیه السلام به او فرمود: ای ملعون! آیا کسی را کشتی که به تو پناه داد و تو را بر ديگران اختيار كرد و بخشش های فراوان به تو فرمود؟ آيا او بد امامی بود برای تو؟ آیا عوض نيكی‏های او به تو اين بود؟ ابن ملجم سر به زير افكنده بود و پچیزی نمی‏ گفت. آنگاه امام حسن عليه السّلام به پدر عرض كرد: «اين ابن ملجم دشمن خدا و رسول و دشمن شماست که نزد شما حاضر و اسیر شماست» امير المؤمنين عليه السّلام به به ابن ملجم نگاه کرد و فرمود: ای ابن ملجم جنایتی بزرگ کردی. آیا من برایت بدامامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟ با وجود اینکه می دانستم قاتل من خواهی بود به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده ای بازگردی اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی ای شقی ‏ترين اشقياء. ابن ملجم گريست و این آیه از قرآن را خواند: «أ فانت تنفذ من فی النّار؟» آيا تو می توانی کسی را که جایگاهش دوزخ است نجات دهی؟ آنگاه علی علیه السلام سفارش او را به امام حسن عليه السّلام كرد و فرمود: فرزندم! با اسير خود مدارا كن، و با مهربانی و رحمت با او رفتار کن. آيا نمی ‏بينی چشمهای او را كه از ترس چگونه گردش می ‏كند و دلش چگونه مضطرب است؟ ای فرزند! ما اهل بيت رحمت و مغفرتيم پس بخوران به او از آنچه خود می ‏خوری، و بياشام او را از آنچه خود می‏ آشامی، پس اگر من از دنيا رفتم از او قصاص كن و او را بكش و جسد او را به آتش نسوزان و او را مثله مكن. يعنی دست و پا و گوش و بينی و ساير اعضای او را قطع مكن ... اگر زنده ماندم من خود داناترم كه با او چه كار كنم، و من سزاوارترم به عفو كردن، زیرا ما اهل بيتی می‏ باشيم كه با گناهكار در حقّ ما جز به عفو و كرم رفتار ديگر ننماييم.
 

حالات امام پیش از ضربت خوردن
امام و در این ماه يك شب در خانه امام حسن عليه السّلام و يك شب در خانه امام حسين عليه السّلام و يك شب در خانه زينب دختر خود كه در خانه عبد الله بن جعفر بود افطار مى‏ نمود و بیش از سه لقمه طعام میل نمی کرد. و درباره سبب این کارش می فرمود:امر خدا نزديك شده است يك شب يا دو شب بيش نمانده است، مى‏ خواهم چون به رحمت حق واصل شوم شكم من از طعام پر نباشد

در تمام آن شب بيرون مى ‏آمد به اطراف آسمان نظر مى‏ كرد و مى ‏فرمود: «به من دروغ نگفته اند و دروغ از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نشنيده ‏ام، اين شبى است كه مرا وعده شهادت داده» و شعری با این مضمون خواند:«كمر خود را براى مرگ محكم ببند كه مرگ البتّه به تو خواهد رسيد، و جزع مكن از مرگ چون به وادى تو درآيد» همچنین نقل شده است که حضرت در آن شب بسیار به درگاه خداوند تضرع می کرد و و به درگاه خداوند دعا می کرد و عرضه میداشت: «اللّهمّ بارك لى فى الموت»؛خداوندا مبارك گردان براى من مرگ را، و بسيار می گفت: «انّا للّه و انّا اليه راجعون». و كلمه مباركه «لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم» را بسيار ذکر می کرد و بسيار صلوات‏ می فرستاد و استغفار می کرد.

همچنین نقل شده است که امام در آن شب براى نماز شب به مسجد نيامد و در تمام آن شب بيدار بود و به عبادت حق تعالى مشغول بود.امّ كلثوم پرسید: يا امير المؤمنين سبب بيدارى و بی تابی شما چیست؟ امام فرمود:در صبح اين شب شهيد خواهم شد.امّ كلثوم گفت: پدر امشب شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرست. امام فرمود: از قضاى الهى نمى ‏توان گريخت.
 

سخنان امام پیش از شهادت
مشهور در ميان علماى شيعه این است که امام در سحرگاه نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجری ضربت خورد، و درشب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. در این شب امام علیه السلام فرزندان و اهل بيت خود را جمع كرد و با ایشان وداع فرمود که : «خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد» امام سپس فرزندان و اهلبیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبين مبارکش مثل مروارید مى‏ريخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: «شنيدم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه چون نزديك وفات مؤمن مى‏شود، عرق مى‏كند جبين او مانند مرواريد تر، و ناله او ساكن مى ‏شود». همه به گريه افتادند. امام حسن عليه السّلام گفت: «اى پدر به گونه ای سخن مى ‏گوئى كه گويا از خود نااميد شده‏ اى» امام فرمود: «اى فرزند گرامى يك شب پيش از آنكه اين واقعه بشود جدّت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در خواب ديدم، از آزارهاى اين امّت به او شكايت كردم، گفت: نفرين كن بر ايشان، پس گفتم: خداوندا بدل من بدان را بر ايشان مسلّط گردان، و بدل ايشان بهتر از ايشان به من روزى كن، پس حضرت رسول فرمود كه: خدا دعاى تو را مستجاب كرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهد آورد، و اكنون سه شب گذشته است». سپس امام فرمود: «اى حسن! تو را وصيّت مى‏ كنم به برادرت حسين. شماها از منيد و من از شمايم» سپس امام رو كرد به فرزندان ديگر كه از همسران دیگر امام غير فاطمه بودند وايشان را وصيّت فرمود كه با حسن و حسين علیهما السلام مخالفت نكنند، پس فرمود: «حق تعالى شما را صبر نيكو كرامت كند، امشب از ميان شما مى ‏روم و به حبيب خود محمّد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ملحق مى‏ شوم، چنانچه مرا وعده داده است».

وصیت امام درباره تجهیز و تدفین
سپس امام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمود: اى حسن! وقتی از دنيا رفتم، مرا غسل ده و كفن كن و با بقيّه حنوط رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه از كافور بهشت است و جبرئيل براى آن حضرت آورده بود حنوط كن. هنگامی که مرا برای تدفین روى تخت گذاشتید جلوی آن را رها کنید و فقط پشت تخت را بگیرید. ملائکه جلوی آن را خواهند گرفت و تخت حرکت خواهد کرد. به هر سو كه تخت روان شد شما هم به همان سو حرکت کنید و جایی که توقف نمود همانجا محل قبر من است. ... پس از اینکه بر من نماز خواندی جنازه را از موضع خود بردار و خاك را از آن موضع کنار بزن. در آنجا قبر کنده شده و لحد ساخته ای خواهی یافت كه پدرم حضرت نوح عليه السّلام براى من ساخته در آنجا گذاشته است، پس مرا بر روى آن تخته دفن كن، و هفت خشت ساخته در آنجا خواهى يافت از خشتهاى بزرگ، آنها را بر روى من بچين، پس اندكى صبر كن و يك خشت را بردار و به قبر نگاه کن، مرا در آنجا نخواهى ديد زيرا به جدّ تو رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ملحق خواهم شد، بدان كه هر پيغمبرى بميرد اگر چه در مشرق مدفون شده باشد و وصىّ او در مغرب باشد، حق تعالى روح و جسد او را با روح و جسد وصىّ او خواهد پیوست، بعد از آن جدا مى ‏شوند، باز هر يك به قبرهاى خود برمى ‏گردند. سپس قبر مرا از خاك پر كن و محل قبر مرا پنهان كن. هنگام صبح تابوتى بر ناقه ‏اى ببند، و سر آن ناقه را به كسى بده كه به جانب مدينه بكشد تا آنكه مردم ندانند كه من در كجا مدفون شده‏ ام در بعضى از روايات معتبر از امام جعفر صادق عليه السّلام روايت شده كه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرزند خود امام حسين عليه السّلام را امر كرد كه برای ایشان چهار قبر در چهار محل ایجاد نماید: در مسجد كوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبيره، تا دشمنان امام از خوارج و بنى اميّه محل قبر ایشان را نشناسند مبادا که اراده كنند جسد مطهر امام را خارج نمایند.
 

وصیت امام درباره فتنه های پس از شهادت ایشان
سپس حضرت به فرزندان خود فرمود: «به زودی كه فتنه ‏ها از هر سو رو به شما آورد و منافقان اين امّت كينه‏ هاى ديرينه خود را از شما طلب نمايند و از شما انتقام بگیرند، پس بر شما باد به صبر كه عاقبت صبر نيكو است».

سپس به امام حسن و امام حسین علیه السلام فرمود: «بعد از من به خصوص بر شما فتنه ‏هاى بسيار واقع خواهد شد از جهت هاى مختلف، پس صبر كنيد تا خدا حكم كند ميان شما و دشمنان شما، او بهترين حكم كنندگان است. پس رو كرد به امام حسين عليه السّلام و فرمود: اى ابو عبد الله توئى شهيد اين امّت، پس بر تو باد به تقوى و صبر بر بلا».
 
لحظه شهادت امام علیه السلام
پس از این سخنان امام بیهوش شد، وقتی به هوش آمد فرمود: «در اين وقت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و عمویم حمزه و برادرم جعفر به نزد من آمدند گفتند كه: زود بيا به نزد ما كه ما مشتاقيم بسوى تو» امام سپس به اهل بيت خود نظر كرد و فرمود: «همه را به خدا مى ‏سپارم، خدا همه را به راه حقّ درست بدارد و از شرّ دشمنان حفظ نمايد»

سپس گفت: «بر شما باد سلام اى رسولان وحى پروردگار من» و این ایه را قرائت فرمود که: «لِمِثْلِ هذا فَلْيَعْمَلِ الْعامِلُونَ» براى مثل اين ثواب و منزلت بايد كه عمل كنند عمل كنندگان و نیز این آیه را «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ»  یعنی به درستى كه خدا با آنهاست كه پرهيزكارى كردند و آنها كه نيكوكار بودند. پس پیشانی مبارک امام در عرق نشست و مشغول ذكر خدا گرديد، رو به قبله کرد و چشمان خود را بر هم گذاشت، دستها و پاهاى مبارك خود را بسوى قبله كشيد و شهادت به وحدانيّت الهى و رسالت پیامبر داد و به لقاء پروردگارش شتافت.
 
پی نوشت:
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۴۱
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۴۱
منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ج‏۱، ص:۴۲۲
الإرشاد، المفید، ج‏۱، ص:۱۹؛ أعیان الشیعة:سید محسن امین عاملى‏، ج. ۱، ص. ۵۳۱
أنساب الأشراف، البلاذری، ج‏۲، ص:۴۹۲
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۴۲؛ منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ج‏۱، ص:۴۲۳
منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ج‏۱، ص:۴۲۴
منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ج‏۱، ص:۴۲۴
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج‏۱، ص:۴۲۷
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج‏۱، ص:۴۲۷
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۱۸
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۳۶
منتهى الآمال، شیخ عباس قمى، ج‏۱، ص:۴۱۹
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۳۶
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۴۸
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۴۹
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۵۰
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۵۰
آیه ۶۱ سوره صافات
آیه ۱۲۸ سوره نحل
جلاء العیون، المجلسی، ص:۳۵۰
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: