به گزارش «شيعه نيوز»، عراق و آزادسازی تلعفر به خبر خوب و پیشرویهای طالبان در شهرهای مختلف افغانستان و حملههای مکرر آنها به مردم و نظامیان این کشور به خبر تلخ رسانههای جهان تبدیل شده، در گوشهای دیگر از جهان، فرسنگها دورتر از خاورمیانه پرآشوب، افراطگراییهای از جنس غیراسلامی بیداد میکند که این بار مسلمانان قربانیان اصلی آن هستند.
جنایاتی همچون به آتش کشیدن خانههای مسلمانان، تجاوز به زنان آنها در ملأعام، مصلوب کردن مردان مسلمان و آتش زدن زنده زنده آنها که هر چند چیزی کم از خشونت و قساوت داعش ندارند، اما به دلایلی خاص به تیتر یک رسانهها تبدیل نمیشوند و هیچ سازمان بینالمللی وظیفه خود نمیداند که فراتر از محکومیت کاری انجام دهد و هیچ کشور غربی تشکیل ائتلاف را برای مقابله با این امر تعهد و مسئولیت انسانی خود نمیبیند! اما فجایع میانمار از کجا نشأت میگیرد و چرا با چنین واکنش سردی از سوی جامعه جهانی مواجه شده است؟
میانمار با نام پیشین برمه، کشوریاست در جنوب شرقی آسیا که ترکیبی است از اقوام و مذاهب گوناگون. 68 درصد مردم میانمار از تبار برمهای، 7 درصد کارن و بقیه از دیگر اقوام هستند. همچنین از نظر مذهبی نیز 89 درصد مردم میانمار بودایی، 4 درصد مسیحی، 4 درصد مسلمان و یک درصد نیز پیرو آیین هندو هستند.
در سال 1982 قانون حقوق شهروندی در میانمار به تصویب رسید که به واسطه این قانون از میان 144 قومیت موجود در میانمار 135 قومیت حق شهروندی دریافت کردند و 9 دسته از اقوام اقلیت از حق شهروندی محروم شدند که بزرگترین این قومیتها، قوم مسلمان روهینگیا است. بر این اساس نه «تین سین»، رئیسجمهور میانمار و نه حتی خانم «آنگ سان سوچی» که سمبل مبارزات دموکراسی خواهی در میانمار است، مسلمانان این منطقه را شهروندان میانمار نمیدانند و خواهان مهاجرت یا اخراج آنها هستند.
به دلیل حاکمیت چنین شرایطی در کشور میانمار تا کنون دهها هزار مسلمان روهینگیا از ترس خشونتهای اکثریت بودایی و حتی نظامیان میانمار گریختهاند و به کشورهای همسایه ازجمله بنگلادش رفتهاند. در روزهای اخیر نیز هزاران نفر از مسلمانان روهینگیا در پی دور جدید خشونتها در استان راخین از خانههای خود فرار کردهاند و به سوی مرز بنگلادش رفتهاند. این در حالی است که بنگلادش نیز اعلام کرده است دیگر توان پذیرش مهاجران جدید را ندارد و بنابراین مهاجران مسلمان در پشت مرزهای این کشور آواره شدهاند و در شرایط بسیار اسفباری بهسر میبرند و به علت بارش بارانهای موسمی و نداشتن سرپناه، سلامت و زندگی آنها در خطر است.
میانمار یکی از کمتوسعهیافتهترین اقتصادها در جهان است و استان راخین که محل زندگی بیش از یک میلیون مسلمان روهینگیاست، فقیرترین منطقه میانمار بهشمار میرود. این کشور حاوی منابع غنی نفت و گاز نیست و ارزش مادی خاصی برای کشورهای توسعه یافته ندارد. همین مسأله توضیح میدهد که چرا هیچ یک از کشورهای مدافع حقوق بشر حاضر نیستند به خاطر نسلکشیهای رخ داده در آن، به اقدامی جدی دست بزنند.
از سوی دیگر متهم کردن مسلمانان به افراطگرایی و تروریسم در سالهای اخیر به رویه ثابت کشورهای غربی و رسانههای جریان اصلی تبدیل شده و حال اندکی برایشان دشوار است که اعتراف کنند خشونت، افراطگرایی و عدم تحمل و مدارا با دیگر اقوام و مذاهب، حد و مرز نمیشناسد و در دنیایی که کشتار مخالفان به رویه ثابت آن تبدیل شده، مسلمانان نیز گاهی قربانی هستند. مسلمانانی که همچون یهودیان صهیونیست، نه دلالان و کارگزاران بازار بورس و تجارت جهانی هستند که با استفاده از قدرت ناشی از آن حمایتهای بینالمللی را به سمت خود جلب کنند و نه تسلطی بر غولهای رسانهای دارند که بتوانند با نمایش فجایعی که بر آنها میرود، افکار عمومی جهان را به سمت خود جلب کرده و کشوری جدید برای خود پیدا کنند. مسلمان روهینگیا، فقط جهان اسلام را دارند، جهانی که خود پر از آشوب، جنگ، اختلاف و تفرقه است، اما امید میرود هنوز اندک دغدغهای برای رسیدگی به اوضاع مسلمانان جهان برایش مانده باشد و بتواند با فعال سازی سازمان همکاریهای اسلامی و سایر نهادهای حقوق بشری بینالمللی، درمانی برای اوضاع نابسامان مسلمان آواره میانمار پیدا کند.