رشدستان نظر ابن تیمیه بنیانگذار وهابیت موضع "یزید" در مورد شهادت سیدالشهدا حضرت امام حسین علیه السلام را این گونه گزارش می کند:
این تیمیه در مورد اقدام یزید نسبت به شهادت امام حسین (علیه السلام) چه توجیهی دارد؟
البته این قصه سر دراز دارد. ما سال گذشته هم در این مورد سخن گفتیم؛ ولی خلاصه سخن ابن تیمیه در این زمینه روی چند محور دور می زند. اول که می گوید:
إن یزید لم یظهر الرضا بقتله، و أنه أظهر الألم لقتله، والله أعلم بسریرته و قد علم لم یأمر بقتله إبتداء.
اصلا یزید راضی به قتل امام حسین (علیه السلام) نبود. وقتی شنید امام حسین (علیه السلام) کشته شده اظهار ناراحتی کرد و یزید بن معاویه اصلا دستور کشتن امام حسین (علیه السلام) را هم نداد.
رأس الحسین، ص۲۰۷ – منهاج السنة، ج۴، ص۵۳۰ – ج۲، ص۲۴۱
حتی می گوید یزید اصلا دستور نداده بود اهل بیت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را به شام ببرند.
به قول یکی از بزرگان، اهل بیت امام حسین (علیه السلام) رفته بودند به شام برای هواخوری و سیاحت؛ چون در کربلاء، هواخوری و سیاحتی نداشتند؛ رفته بودند آنجا سیاحت بکنند و هوا بخورند. و تعبیر متعدد دیگری که ایشان نسبت به این قضیه دارند، یا اصلا یزید بن معاویه خودش یک مجتهد بود، آدم مجتهد اگر بخواهد اجتهاد بکند و اشتباهی هم بکند، در حقیقت یک پاداشی هم دارد. یعنی نظر ابن تیمیه این است که قضیه یزید نسبت به آقا امام حسین (علیه السلام) یک اجتهاد بوده، نه تنها گناهی نکرده، بلکه پاداشی هم برده. و همچنین در ج۲، ص۲۲۶ می گوید:
لم یسب للحسین حریما، بل أکرم أهل بیته.
یزید اهل بیت امام حسین (علیه السلام) را برای اسارت نبرد؛ بلکه اهل بیت او را خیلی احترام کرد. یعنی برده بود شام برای هواخوری و سیاحت و داشت اکرام می کرد.
در رابطه با اینکه آیا یزید دستور قتل امام حسین (علیه السلام) را داده یا نداده، اجازه بدهید من در اینجا یک گلایه ای از عزیزان اهل سنت داشته باشم و حتی من به دقت صحبت های نماز جمعه هفته گذشته زاهدان را به دقت گوش کردم، صحبت های سال گذشته شان را من داشتم، همچنین سایر عزیزانی که در رابطه با امام حسین (علیه السلام) و یزید صحبت کرده اند، گویا تمام این کارهای خلاف در کربلاء را یا بعهده عبیدالله بن زیاد یا عمر سعد یا شمر می اندازند و من کم دیدم یا ندیدم آقایان صراحتا بگویند که یزید قاتل امام حسین (علیه السلام) بوده، و یزید دستور قتل امام حسین (علیه السلام) را داده. اخیرا هم دیدم که وهابی ها، کتابهای متعددی نوشته اند در تبرئه یزید از قتل آقا امام حسین (علیه السلام). در اینجا من توجه بینندگان عزیز را به چند نکته اساسی جلب می کنم که تمام جنایاتی که در کربلاء انجام گرفت، تمام اینها به دستور شخص یزید بن معاویه بوده و بس.شما ببینید کامل ابن اثیر، ج۴، ص۱۵- تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۱- الإمامة و السیاسه، ص۱۷۵، نامه ای که یزید نوشته به مروان، می گوید:
أشدد یدک بالحسین، فلا یخرج حتی یبایع، فإن أبی فاضرب عنقه.
خوب بچسبید به امام حسین (علیه السلام) تا بیعت کند و اگر بیعت نکرد گردنش را بزنید.
آیا این دستور قتل و شهادت امام حسین(علیه السلام) نیست؟!
یا عبارتی که کامل ابن اثیر، ج۴، ص۱۴۰ نقل می کند، عبیدالله بن زیاد را بعضی شماتت می کردند که بیچاره تو دست خود را به خون فرزند پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) آلوده کردی، گفت:
فقال عبیدالله بن زیاد: أما قتلی الحسین، فإنه أشار إلی یزید بقتله أو قتلی، فأختار قتله
من که حسین را کشتم، به دستور خود یزید بوده، به من گفت یا حسین را بکش یا تو را می کشم؛ من هم برای اینکه کشته نشوم، حسین را کشتم.
این هم جناب ابن اثیر در معتبر ترین تاریخ اهل سنت.
جناب شبراوی در الإتحاف بحب الأشراف، ص۶۲ می گوید:
لا یشک عاقل أن یزید بن معاویه هو قاتل الحسین، لأنه هو الذی ندب عبیدالله بن زیاد لقتل الحسین
هیچ عاقلی شک ندارد که یزید بن معاویه قاتل امام حسین (علیه السلام) استو او بود که عبید الله بن زیاد را واداشت به قتل حسین.
و جناب ابن عماد حنبلی صاحب کتاب شذرات الذهب، ج۱، ص۶۸ از کتاب های معتبر اهل سنت هست، جناب تفتازانی نقل می کند و می گوید:
إتفقوا علی جواز اللعن علی من قتل الحسین أو أمر به أو أجازه أو رضی به، والحق إن رضی یزید فی قتل الحسین، و إستبشاره بذلک، إهانته اهل بیت رسول الله مما تواتر معناه، فنحن لا نتوقف فی شأنه، بل و فی کفره و إیمانه، لعنة الله علیه و علی أنصاره و أعوانه.
اهل سنت اتفاق نظر دارند که جائز هست لعن کنیم قاتل امام حسین (علیه السلام) را و کسی که دستور داده و اجازه داده و راضی شده. حق این است که رضایت یزید به کشتن امام حسین (علیه السلام) و خوشحال شدن یزید از شهادت امام حسین (علیه السلام) و اهانت یزید نسبت به اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، این مسئله است که از نظر معنا متواتر است و ما به هیچ وجه درباره یزید هیچ تأملی نداریم، بلکه هیچ شکی در کفر یزید هم نداریم. لعنت خدا بر یزید و بر أنصار یزید و بر أعوان یزید.
این را هم عرض کنم که ذهبی از استوانه های علمی اهل سنت هست، می گوید:
قتل یوم حرة من حملة القرآن سبعمائة، لما فعل یزید بأهل المدینة ما فعل و قتل الحسین و إخوته و آله، و شرب یزید الخمر و إرتکب أشیاء منکرة، بغضه الناس و خرج علیه غیر واحد و لم یبارک الله فی عمره.
یزید آن جنایتی که در حق اهل مدینه کرد که هفتصد تن از مهاجرین و انصار را به قتل رساند و بیش از هزار فرزند نا مشروع در مدینه در قضیه حره بوجود آمد و و همچنین امام حسین (علیه السلام) و برادران و آل او را کشت و همچنین شراب خوردن یزید و کارهای زشتی که از یزید صورت گرفت، مردم او را دشمن می داشتند، افراد زیادی در برابر او قیام کردند و خداوند عالم در عمر یزید هیچ برکتی قرار نداد.
تاریخ اسلام ذهبی، ج۵، ص۳۰، قضایای حوادث سال ۶۱ هجری – خود احمد بن حنبل هم مشابه این را در مسندش ج۴، ص۵۵ دارد.
الهی آمین