به گزارش «شيعه نيوز»، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در نوشتاری به بیان فضائل و ویژگی های امام جواد(علیه السلام) پرداخته است.
این مرجع تقلید در نوشتاری به مناسبت سالروز شهادت پیشوای نهم شیعیان می نویسد: امام جواد علیه السلام، در اخلاق کریمه و صفات پسندیده و علم، معرفت، دانش، زهد و تقوا، وارث اجداد بزرگوار و در عظمت و جلالت، زبانزد خاصّ و عام بود و شخصیّتهای بزرگ علمی و دینی در برابر او خاضع و فروتن بودند.
محدّثان بزرگ و علمای عالیقدر، افتخار کسب علوم از آن حضرت را داشته و در دشوارترین مسایل علمی، او را حلاّل مشکلات مییافتند.
روایات بسیار در فضایل و کرامات، و نصوصی که دلالت بر امامت آن حضرت می کند، وجود دارد. با اینکه مدّت زندگی امام جواد علیه السّلام دیری نپایید و عمر شریفش به بیست و شش سال نرسید، علوم بسیاری از آن بزرگوار صادر شد و مجالس بحث و مناظراتی بین آن حضرت و علمای بزرگ آن زمان صورت میگرفت; مانند مناظره علمی و مباحثهای که با «یحیی بن اکثم» قاضی القضاه، در حضور مأمون ـ خلیفه عباسی ـ و جمعی از بنیعبّاس و دیگران فرمود؛ و در پاسخ به مسأله او، شقوق آن را چنان بیان کرد که قاضی القضاه، حیران و خجل گشت و حکم تمام آن شقوق را بیان فرموده؛ سپس از یحیی ـ طبق پیشنهاد مأمون ـ مسأله ای پرسید که از جواب آن عاجز گردید و حلّ آن مسأله را از شخص امام علیه السّلام در خواست کرد و حضرت پاسخ فرمود و بر همه بنیعبّاس واضع شد که طبق گفته مأمون، آن حضرت با وجود کمی سن، افضل و اعلم از همه علما است; و خداوند متعال او را به این فضیلت و کمال مزیّن کرده است.
و از جمله مناظرات و مباحثات آن حضرت، مباحثه ای است که بر حسب روایت « ابن شهر آشوب » از کتاب «الجلاء والشفاء» در سنّ هشت سالگی با جمعی از دانشمندان فرمود و مسایل مشکل آنها را به طور علمی پاسخ داد.
امامت در صباوت و صغر سن
دست یافتن بر امامت، پیش از سن بلوغ، گر چه تا آن زمان به طور رسمی سابقه نداشت; و در بین امامان، هیچیک در این سن بر مسند امامت ننشسته بود، ولی در بین سایر انبیا و پیامبران سابقهدار است; و حضرت عیسی و یحیی در کودکی به مقام نبوّت رسیدند و قرآن درباره حضرت عیسی می فرماید: (اِنّی عَبْدُ اللهِ آتانِی الْکِتابُ وَ جَعَلنی نَبِیّاً؛ :منم بنده خدا، به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است.»
و درباره حضرت یحیی می فرماید: (وَ آتَیْناهُ الْحُکْم صَبِیّاً؛ و از کودکی به او نبوت دادیم.)
این مسأله که علوم و دانشهای امامان و قّوت فهم و کثرت معارف آنان به واسطه آموزش و گذشت زمان و رشد جسمانی نیست، همواره مقبول خواصّ و عوام بوده است.
از دوران کودکی هر یک از ایشان، حکایات و داستانهای شگفت انگیز بسیاری که حاکی از نبوغ فوق العاده و فعلیّت کمالات و فضایل آنهاست، نقل شده است; حتّی معاویه و یزید و عبدالله بن عمر نیز از علم لدنّی آنها سخن میگفتند; چون ابوحنیفه که وقتی حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام در سن هفت سالگی به سر می برد، از ایشان مسایل فقهی می پرسید و پاسخ می شنید.
هر کس در حالات آن بزرگواران مطالعه بنماید و علومی را که در دوران کودکی و بعد از بلوغ از آنها صادر شده را ملاحظه کند، می فهمد که این همه علم و معرفت از راه تحصیل فراهم نمی شود.
علوم بی پایان امیرالمؤمنین علیه السّلام را در همه رشته های علوم اسلامی، و حقوق و معارف والهیّات و …، چگونه می توان با تحصیل، به دست آورد و کدام مکتب و مدرسه غیر از مکتب خاصّ حضرت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه وآله وسلّم می توانست در آن زمان چنین فارغ التّحصیل داشته باشد و کدام استاد می توانست این شاگرد بی نظیر را تربیت کند و غیر از علی علیه السّلام چه کسی می توانست علوم نبوّت را حمل کند و باب مدینه علوم نبی شود؟
علوم تمام اصحاب و شاگردان مکتب پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در برابر علوم علی علیه السّلام قطره ای در مقابل دریا بود.
این علوم از فضل خدا و میراث آنان از رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم است و صدور این علوم اگر از خردسالان تعصّب داشته باشد، از سالمندان نیز متعصّب کننده است. مگر سالمندان دیگر ظرفیّت این همه علم را دارند؟ و مگر دانشمندان سالمند، این گونه بدون سابقه و بالبداهه به مسایل مردم پاسخ داده اند؟
در این باب فرقی ما بین کودک هفت ساله و مرد هفتاد ساله نیست; هر دو باید استوار خاص و صلاحیّت تمام و کمال داشته باشند که بتوانند این علوم را اخذ کرده و مُلْهَمْ وَمُفَهَّمْ و محّدث به آن شوند.
همانگونه که منصور، (خلیفه) در مورد امام جعفر صادق علیه السّلام گواهی داد که آن حضرت، از کسانی بود که خدا در شأن آن می فرماید: (ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا…)
هر یک از امامان نیز بنده برگزیده خدا بودند که خدا کتاب و علم کتاب را برایشان عطا فرمود و هیچ گاه امّت، از چنین شخصیّتی از اهل بیت، محروم نخواهد شد.
احادیث «ثقلین»، «سفینه»، «امان» و حدیث «فی کّل خلف من امتی» و روایات دیگر، همه مبیّن و مؤیّد این موضوع است و مرور زمان نیز ثابت کرد، غیر از این ذوات مقدّسه، فرد دیگری مصداق این احادیث نیست و ایشان هستنند که علمشان از علم خدا و بصیرتشان، موهبت خاصّ خدا است و مسلمانان به شرق بروند یا به غرب، علم صحیح را جز در نزد آنها نخواهد یافت.