۰

ابزار جدید آل‌خلیفه برای سرکوب مردم بحرین

رژیم آل‌خلیفه در حالی ایران را به حمایت از تروریسم متهم می‌کند که شواهد و قرائن تاکید می‌کند، آل خلیفه هموارکننده و حامی حضور داعش در بحرین بوده‌ و این کشور به جولانگاه تروریست‌های تکفیری تبدیل شده است.
کد خبر: ۱۳۷۸۲۸
۱۳:۱۷ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، سوم ماه مارس جاری، «احمد الحمادی»، دادستان کل جرائم تروریستی بحرین مدعی شد یک گروه «تروریستی تندرو» متشکل از 54 عضو شناسایی شده و 25 نفر از آنان در داخل بحرین دستگیر شدند.

وزیر اطلاع ‌رسانی بحرین با ادعای اینکه پایگاه 12 نفر از این گروه در ایران و عراق، یک نفر در آلمان و 41 نفر دیگر در بحرین بوده، این افراد را متهم کرده که با نگهداری تجهیزات نظامی و مواد منفجره به دنبال حملات داخلی از جمله حمله به نیروهای پلیس بحرین بودند.

دادستان کل جرائم تروریستی بحرین این گروه را به اقدام مسلحانه علیه زندان ساحلی «جو» در ژانویه گذشته متهم کرده و مدعی شده است، اعضای این گروه در این اقدام 2 نیروی پلیس بحرین را کشته و 10 زندانی سیاسی را از این زندان فراری داده‌اند.

الحمادی مدعی شده بود که یکی از رهبران این گروه که در آلمان به سر می‌برد، اعضای گروه را برای سفر به ایران و عراق جهت دیدن دوره‌های آموزش نظامی کمک کرده است.

وی افزود: بر اساس تحقیقات انجام شده، مشخص گردید که اعضای گروه در عراق و ایران شیوه‌های به کارگیری اسلحه و مهمات را در پایگاه های نظامی آموزش دیده و با هدف اجرای حملات تروریستی و عملیات‌های  مسلحانه وارد بحرین می‌شدند.

رد ادعای منامه از سوی تهران

وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران ادعای بحرین درباره ارتباط یک گروه به گفته آنان «تروریستی» با تهران را رد کرده و «بهرام قاسمی»، سخنگوی وزارت خارجه ایران ارتباط ایران با مسائل داخلی بحرین را «بی‌اساس» دانسته، دلیل اتهامات وارده از سوی منامه به تهران را  در ناتوانی دولت بحرین از حل و فصل مسائل داخلی عنوان و تاکید کرده بود که این روش مشترک همه نظام‌های سرکوبگری است که با مردم خود دچار مشکل می‌شوند.

این اولین بار نیست که منامه شماری از بازداشت‌شدگان بحرینی را به همکاری با ایران متهم می‌کند. آبان ماه سال گذشته هم این کشور مدعی شده بود، 47 نفر را به اتهام عضویت در یک گروه «تروریستی مرتبط با ایران» بازداشت کرده است.

ریشه های افراط گرایی و افراط گرایی ریشه‌دار

رژیم بحرین درحالی جمهوری اسلامی ایران را با ادعاهایی واهی و بی‌اساس در جایی به حمایت از انقلابیون و در جای دیگر همکاری با عناصر افراط گرای تروریست متهم می‌کند که همواره دو مقوله بسیار حساس و مهم «ریشه های افراط گرایی در جامعه بحرین » و «افراط گرایی ریشه‌دار این جامعه» را نادیده گرفته است.

با اینکه بیشتر ساختار جمعیتی بحرین را شیعیان تشکیل می‌دهند، اما از سال 1783 میلادی تاکنون آنان تحت حکومت آل خلیفه بوده‌اند و در طول تمام این سال‌ها، نظام حاکم بیشترین ظلم را در حق آنان روا داشته شده است.

«لو ریمر»، مورخ انگلیسی اوضاع شیعیان بحرین را اینگونه وصف می‌کند: اوضاع شیعیان تحت حاکمیت آل خلیفه کاملاً ذلیلانه است. با آنها مانند بردگانی برخورد می شود که اگر نتوانند محصولاتشان را به مقدار معینی برسانند، از خانه‌هایشان رانده می‌شوند.

بحرین از سال 1920 به طور مستمر شاهد قیام‌های مردمی متعددی در برابر ظلم و استبداد حکومت آل خلیفه بوده که انقلاب 1921 و اعتراضات مردمی سال‌های 1922 ، 1923 ، 1956 و 1965 از جمله آنها شمرده می‌شود و در برخی از آنها مانند قیام سال 1922 که تظاهرات مردم، اعتصاب بازاریان و بسته شدن بازار منامه را درپی داشت، حکومت انگلستان را وادار به برکناری «عیسی بن علی»، حاکم وقت بحرین و انتصاب «حمد بن عیسی» به جای او کرد.

وحدت تاریخی شیعی - سنی

نکته مهم در تمام این قیام‌ها اتحاد و انسجام شیعیان و اهل سنت بحرین بود که همیشه اهرم فشار و نقطه قوت ملت بحرین در برابر رژیم آل خلیفه بود. از این‌رو، آل خلیفه پیوسته در صدد اختلاف‌افکنی میان شیعیان و اهل سنت بحرین بوده است. حادثه عاشورای سال 1953م از بارزترین مواردی است که آل خلیفه مستقیماً به ایجاد نزاع بین شیعیان و اهل سنت پرداخت.

انقـلاب 14 فوریه و پر رنگ شدن مرزها

مردم بحرین که از بی‌عدالتی و استبداد آل خلیفه به ستوه آمده بودند، 14 فوریه سال 2011 میلادی را «روز خشم» نامیده و در اعتراض به رژیم حاکم به خیابان‌ها آمده، خواستار استعفای «خلیفه بن سلمان آل خلیفه»، نخست وزیر و تدوین قانون اساسی جدید و حقوق برابر میان شیعیان و اهل سنت شدند.

اگر خاندان آل ‏خلیفه، احزاب و گروه‏های سنی مذهب، احزاب و گروه‏های شیعی مذهب و احزاب چپ‏گرا و لیبرال‏ها را به ترتیب مؤثرترین بازیگران در عرصه ژئوپلیتیک داخلی بحرین به‌ شمار آورده، مواضع آنها در قبال انقلاب 14 فوریه را بررسی کنیم، در می‌یابیم، جامعه بحرین به دو بخش تقسیم می‌شود؛ گروه‏های خواهان حفظ وضع موجود شامل خاندان آل ‏خلیفه‏، گروه‏های سلفی، برخی گروه‏های سیاسی و سنی، نظیر اخوان ‏المسلمین و گروه‏های خواهان دموکراسی، شامل احزاب و گروه‏های شیعی و چپ‏گرا و لیبرال‏.

طیف اول اگرچه در مقایسه با انقلابیون در اقلیت هستند و تنها 30 درصد جمعیت بحرین را دربر می‏گیرند، اما افزون بر آنکه قدرت را در دست دارند، از حمایت بازیگران خارجی نیز بهره‌‏مندند.

آگاهی از وزن جمعیتی و ژئوپلیتیکی شیعیان و گروه‏های دیگر موجب شده، مخالف برقراری دموکراسی در این کشور باشند. چون برقراری دموکراسی را به منزله سپردن زمام کشور به شیعیان و در اقلیت قرار گرفتن خود می‏دانند.

از اینرو، ضمن امتناع از برقراری دموکراسی، درصدد تغییر بافت مذهبی کشور با اعطای شهروندی به اتباع سنی دیگر کشورها و به حاشیه راندن شیعیان، وزنه جمعیتی و ژئوپلیتیکی خود را سنگین کنند.

این شرایط شکل‌گیری دو گفتمان عمده ژئوپلیتیکی در بحرین شد:  گفتمان سلفی که با نفوذ در هیئت حاکمه جایگاه درخور توجهی یافته و گفتمان شیعی و دموکراسی‌‏خواه که از نظر فضایی، کاملا بحرین دربر گرفته است.

درحالی که در مرحله پس از شکل گیری، شاهد رقابت گفتمان سلفی جهت به دست آوردن جایگاه گفتمان شیعی بودیم، فقدان همگرایی و تشدید واگرایی، رقابت را به تقابل و رویارویی خشونت‌بار بین این دو گفتمان‌ مبدل کرد و با ورود «سلفیت وهابی سعودی» به میدان تقابل و رویارویی این دو جریان را به اوج رساند.

ریشه‌های جریان سلفی در بحرین

سلفی‌گری به معنای «تقلید کورکورانه از مردگان» و در اصطلاح نام فرقه‌ای است که تمسک به دین جسته و خود را پیرو پیشینیان نیکو می‌داند و در اعمال‌، ‌رفتار و اعتقادات خود بر تابعیت از پیامبر اسلام، ‌صحابه و تابعین تأکید دارد.

سلفی‌ معتقد است، عقاید اسلامی را باید منحصراً از کتاب و سنت نبوی گرفت و علما نباید به طرح ادله‌ای غیر از آنچه در قرآن آمده بپردازند. لذا در اندیشه سلفی‌، ‌عقل و منطق جایی نداشته، تنها نص قرآن، ‌احادیث نبوی و ادله مفهوم از نص قرآن حجیت دارد.

سلفی‌گری، جریان سیاسی عقیدتی است که از پشتوانه ایدئولوژیک طولانی مدتی برخوردار است. باتوجه به اینکه سلفی‌ها اکثراً پیرو مذهب حنبلی هستند و حنابله اکثرا جذب تفکرات سلفی می‌شوند‌، ‌بنابراین بین مذهب سلفی که یکی از مذاهب اربعه اهل ‌سنت است و اندیشه سلفی پیوندی ریشه‌دار برقرار است و عمده تمرکز پیروان آن در جزیرة ‌‌العرب است که بحرین را هم در برمی‌گیرد.

جریان سلفی با ظهور «ابن تیمیه» و پذیرش آن از سوی «محمد بن عبد الوهاب» در عربستان پیراهن وهابیت به تن می‌کند و خود را بر کشورهای منطقه عرضه در سه سطح عرضه می‌کند.

- جریان سلفی سنتی: جریانی رسمی و حکومتی است. این جریان گرایش شدیدی به اندیشه ‌های «‌محمد بن عبد‌الوهاب» دارد.

 - جریان سلفی جها‌دی و تکفیری: این جریان در چند دهه اخیر شکل گرفته و ‌جنبش ‌های سلفی معاصر مانند القاعده و گروه‌ها و جریان‌های همسو با آن را شامل می‌شود و داعیه براندازی نظام‌ها و تشکیل نظامی بر پایه شریعت را دارد.

- جریان‌های سلفی اصلاح طلب و نوگرا: ریشه این جریان را می‌توان در اندیشه‌های محمد عبده‌ ‌و عبد الرحمن الکواکبی جستجو کرد.

براین اساس عربستان سعودی زادگاه و شبه جزیره العرب که بحرین را هم در برمی‌گیرد، ظرف مکانی رشد و بالندگی جریان سلفی وهابی به شمار می‌آید، در نتیجه جریان سلفی وهابی از پیشینه تاریخی عمیقی در بحرین برخوردار است.

بنابراین طبیعی است که شاهد حمایت جریان‌های سلفی بحرینی از گروه‌های تروریستی تکفیری در منطقه یا پیوستن پیروان این جریان به صفوف این گروه‌ها تحت عنوان «جهاد» و یا حمایت همه جانبه این جریان از گروه‌های تروریستی تکفیری و مهمتر از آن ظهور «داعش» در بحرین باشیم.

مهمترین گروه‌ها و جریان‌های سلفی بحرینی

جمعیت تریبون ملی اسلامی یا (جماعت اخوان المسلمین)

این جمعیت با توجه به همسویی‌هایش با سیاست‌های رژیم آل خلیفه هم در انتخابات 2002 وهم در انتخابات 2006 شرکت کرد که در انتخابات 2006 این حضور از طریق ائتلاف با جریان سلفی‌های بحرین به انجام رسید.

این جمعیت در سال 2002 هشت کرسی در پارلمان و در سال 2006 با کسب 22704 رای که با اعتراضات شدید رقبا در رابطه با وجود تقلب مطرح بود،7 نامزد لیست خود را به پارلمان فرستاد.

جمعیت الاصاله الاسلامیه

این جمعیت در واقع شاخه سیاسی جریان سلفی‌های بحرین محسوب می‌شود و همانند بقیه جریان‌های طرفدار نظام حاکم، در انتخابات سال 2002 و 2006 مشارکت وسیعی داشت و به ترتیب 6 و5 کرسی را در پارلمان این کشور به خود اختصاص داد.

فعالیت‌های این جمعیت بیشتر جنبه‌های مذهبی دارد، اما برنامه‌هایی برای رسیدگی به مشکلات روز مره و معیشیتی مردم نیز انجام می‌دهد.

جمعیه شورای اسلامی

این جمعیت را باید حد فاصل میان اخوان المسلمین و سلفی‌های وهابی بحرین دانست ، گرچه به اعتقاد بسیاری از کارشناسان بین این دو جریان در بسیاری از موارد فاصله ای وجود ندارد که این جمعیت قادر به عرض اندام در آن باشد.

رهبری این جمعیت را «شیخ عبد الرحمن عبد السلام» بر عهده دارد ، او با وجود آنکه در انتخابات 2002 رای نیاورد از سوی پادشاه بحرین به عنوان دبیر کل (رئیس) مجلس شورا برگزیده شد که با واکنش منفی و تند جامعه بحرین و حتی هواداران رژیم مواجه شد .

جریان سلفی وهابی بحرین و بحران سوریه

با آغاز بحران سوریه، جریان‌های سلفی وهابی بحرین حمایت از گروه‌های تروریستی تکفیری فعال در سوریه را در ابعاد مختلف و در همه سطوح آغاز کرده و برخی از اعضای این گروه‌ها و جریان‌ها به صفوف گروه‌هایی مانند جبهه النصره و داعش در سوریه ملحق شدند.

در این خصوص اطلاعاتی وجود دارد که نشان می‌دهد، «شیخ فیصل الغریر» و «عبدالحلیم مراد»، از رهبران بارز جنبش الاصاله هزینه آموزش و تجهیز و اعزام  1530 تروریست مسلح با میانگین هر فرد 4 میلیون دلار را برعهده گرفته و راهی سوریه کرده است.

همچنین اطلاعاتی وجود دارد که تاکید می ‌کند، ماه اوت سال 2012 «شیخ عادل المعاوده»، «شیخ فیصل الغریر»، «عبدالحلیم مراد» و «حمد المهندی»، سه تن از رهبران بارز جنبش الاصاله غیرقانونی و قاچاق پس از عبور از مرزهای ترکیه و وارد اراضی سوریه شده و با گروه‌ های جهادی تکفیری مسلحی که در سوریه علیه نظام این کشور مبارزه می‌کردند، در مناطقی که کنترل آنها را در دست داشتند، ملاقات کردند.

گزارش وزارت خارجه آمریکا از 131 حامی مالی گروه‌های تروریستی حاکی است که این حامیان مالی در 31 کشور جهان پراکنده شده‌اند که دونفر از آنان دو مبلغ بحرینی به نامهای «شوقی بن عبدالرحمن المناعی» و «عادل بن علی الشیخ» هستند.

عبدالحلیم مراد، نماینده سلفی بحرینی گفته است که اعضای گروه «البسیتین» در در بازدیدهایی که از مدارس پسرانه ، تلاش کرده‌اند که جوانان را برای عضویت در گروه های تکفیری مسلح در عراق و سوریه، ترغیب کنند. مبلغ سلفی به نام «صلاح الجودر» نیز افشا کرده است که جوانان زیر 17 سال هدف جذب نیرو برای شرکت در «جنگ‌های مقدس» جاری در سوریه و عراق هستند.

رسانه‌های عربی همچنین به نقل از «بشار الحادی»، پژوهشگر عرب تأکید کرده‌اند که اداره اوقاف اهل تسنن بحرین از سال 2012 در حال تدریس همان کتابی است که داعش تدریس آن را پس از اشغال مناطقی در عراق و سوریه اجباری کرده است.

از سوی دیگر، گزارش‌هایی وجود دارد که تاکید می‌کند، «عادل فلیفل»، سرهنگ جلادی که به شکنجه انقلابیون بحرینی معروف است و به این دلیل محاکمه نیز شده، تلاش می‌کند، پایه‌گذار و موسس داعش در بحرین باشد.

پیوستن فرزند امیر بحرین به داعش

این درحالی است که برخی رسانه‌ها از پیوستن «ناصر بن حمد آل خلیفه»، پسر چهارم ملک حمد پادشاه بحرین به گروه تروریستی داعش و درخواست وی از پدرش برای بیعت با ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش، خبر دادند.

وی که فرمانده گارد سلطنتی بحرین بود، از طریق مرز ترکیه وارد خاک سوریه و مناطق تتت اشغال داعش رفته است. ناصر بن حمد در پیامی که خبرگزاری «اعماق» منتشر کرد، از بحرینی‌ها خواسته است با مهاجرت دسته جمعی به گروه داعش در سوریه و عراق بپیوندد.

 اعماق به نقل از این شاهزاده 29ساله بحرینی نوشته بود که صلیبی‌های غربی به ویژه آمریکایی‌ها کشور ما را خراب و منابع طبیعی‌مان را غارت کردند و آداب و رسوم مان را از بین بردند.

وی گفته است، پدرم یک طاغوت دست پرورده آمریکایی‌هاست که کوشیده اند خاک بحرین را به پایگاه دریایی خود تبدیل کنند. او از پدرش خواسته توبه کرده و با ابوبکر البغدادی سرکرده داعش بیعت کند.

 این شاهزاده بحرینی، پدرش را فردی ترسو خطاب و خاطرنشان کرده است، وی برای نجات تخت و تاج خود به اربابان آمریکایی‌اش پناه برده و استقلال و حاکمیت کشورش را به کافران آمریکایی سپرده است.

خلاصه سخن

با توجه به آنچه در سطور بالا درباره پیشینه جریان سلفی وهابی یا تکفیری در بحرین عنوان شد و رابطه بین این جریان و وهابیت سعودی و گروه تروریستی تکفیری داعش جای هیچ شک و تردیدی باقی نمی‌گذارد که اتهامات منامه به تهران مبنی بر حمایت از تروریسم در بحرین یاوه سرایی‌هایی بی‌پایه و اساس است که مهمترین هدف آن سرپوش نهادن بر ماهیت واقعی آل خلیفه و رژیم حاکم بر بحرین و تحریف افکار عمومی است که همواره سرکوب‌های وحشیانه و تعامل غیر انسانی‌اش با شهروندان این کشور را محکوم کرده است.
منبع: FARS NEWS
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: