به گزارش «شیعه نیوز»، آمریکا، عربستان سعودی را در جنگ یمن و دیگری جنگ در سوریه و سومی در لیبی و پیش از همه اینها در افغانستان گرفتار کرد سپس پشت اش را خالی کرد و علیه اش موضع گرفت و این کشور را به حال خود رها کرد تا با تنهایی با سرنوشتش رویارویی کند آن هم در چارچوب طرح های انتقامجویانه ای که در اتاق های سیاه تاریک در چندین سال پیش تدوین شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان»نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در بخش سخن سردبیر در روزنامه رأی الیوم به شکست اوباما در لغو قانون ضد عربستانی در کنگره پرداخت و نوشت:رای دادن قاطع دو مجلس سنا و نمایندگان آمریکا برای شکست «وتوی» باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا علیه قانونی که به خانواده های قربانیان حملات یازدهم سپتامبر سال 2001 اجازه می دهد علیه حکومت عربستان سعودی شکایت کرده و خواستار غرامت شوند، ما را شگفت زده نکرد اما آن چه ما را شگفت زده کرد سرعت رای گیری برای خنثی کردن این وتو و با اکثریت قاطع و رای بی سابقه علیه این وتوست.
در مجلس سنا به طور مثال از 97 سناتور فقط یک نفر به نفع وتو رای داد و این نشان دهنده حجم کینه و نفرت از عربستان سعودی،مهمترین و مطمئن ترین هم پیمان واشنگتن در منطقه خاورمیانه و جهان در بیش از هفتاد سال است و آیا این عاقلانه است که این هم پیمان که در همه جنگ های آمریکا حضور داشت،در مجلس سنا فقط یک هوادار دارد.
این قانون« عدالت علیه حامیان تروریسم»نیست همانطور که از نامش پیداست بلکه قانونی انتقامجویانه از هم پیمانی است که تحقیقات کمیته کنگره از هر گونه دست داشتن رسمی مستقیم یا غیرمستقیم در این حملات تبرئه اش کرد زیرا نقش اش به پایان رسید و ائتلاف و هم پیمانی با این کشور فایده ای ندارد.
رابطه استراتژیک میان عربستان سعودی و آمریکا که پایه های اولیه آن در دیدار ملک«عبدالعزیز بن عبدالرحمن آل سعود»پادشاه عربستان سعودی و «روزولت»رئیس جمهوری آمریکا روی عرشه یک کشتی جنگی در کانال سوئز در سال 1945 بنا نهاده شد، به پایان رسید یا اینکه از جابنب آمریکا به پایان رسید زیرا گاو شیرده عربستانی از هم پاشید و پستان مالی خشک شد و آمریکا نیز نیازی به نفت عربستان ندارد.
این رابطه بر اساس قاعده ای ایجاد شد که گمان می رفت محکم باشد یعنی«حمایت آمریکا در مقابل نفت عربستان»، نیاز آمریکا به نفت به پایان رسید آن هم به لطف نفت صخره ای(ده میلیون بشکه در روز) و ایجاد منابع جایگزین دیگر این نیاز برطرف شد به همین دلیل این حمایت به پایان رسید و هم پیمان در یک چشم به هم زدنی تبدیل به دشمن شد.
عربستان سعودی اکنون در لبه پرتگاه عملیات« گروگشی»مالی و سیاسی بی سابقه ای قرار دارد آن هم در زمانی که ذخایر مالی اش کاهش پیدا کرد و رو به افول رفت و مالیات اعمال کرده و سیاست های ریاضتی علیه شهروندانش برای کاهش کسری کلان در بودجه هایش اعمال کرده است.عربستان 750 میلیارد دلار سرمایه گذاری و ودیعه و اوراق بهادار در آمریکا دارد که از جمله اینها 119 میلیادر دلار به شکل اوراق بهادار در خزانه آمریکا است که به عنوان بخش اول از چندین بخش احتمالی برای دادن غرامت به خانواده های قربانیان حملات یازدهم سپتامبر که کارشناسان این غرامت را نزدیک به 3.3 تریلیون دلار تخمین زده اند، روی آنها دست گذاشته خواهد شد و بلوکه می شوند این یعنی اگر این تخمین ها درست از آب درآید، نفت عربستان سعودی به مدت ده ها سال به گرو آمریکا در می آید تا غرامت های مطلوب را از عربستان بگیرد.
آمریکا، عربستان سعودی را در جنگ یمن و دیگری جنگ در سوریه و سومی در لیبی و پیش از همه اینها در افغانستان گرفتار کرد سپس پشت اش را خالی کرد و علیه اش موضع گرفت و این کشور را به حال خود رها کرد تا با تنهایی با سرنوشتش رویارویی کند آن هم در چارچوب طرح های انتقامجویانه ای که در اتاق های سیاه تاریک در چندین سال پیش تدوین شد.
آمریکا به تهدیدهای «عادل الجبیر»وزیر خارجه عربستان برای خارج کردن سرمایه های این کشور وقعی ننهاد و موضع گیری اش با سفر شاهزاده«محمد بن سلمان»جانشین ولیعهد عربستان در چند ماه پیش تغییر نکرد و هیچ اهمیتی به پیشنهادهای خرید سلاح و تزریق سرمایه های جدید برای تجدید حیات اقتصادی نداد زیرا«موسسه»آمریکایی تصمیم گرفت که شمشیر دشمنی و انتقام را علیه عربستان از رو بکشد و مجلس های نمایندگان و سنا چاره ای جز اجرای آن نداشتند و وتوی اوباما چیزی جز پاشیدن خاکستر در چشم ها نیست.
روزهای حکومت عربستان سعودی در آینده در همه سطح ها و زمینه ها بسیار دشوار خواهد بود آن هم پس از آن که هم پیمان آمریکایی اش از جلو و از پشت و به جیب با هم خنجرش زد و در زمانی بسیار سخت در تاریخ معاصر عربستان و با سنگدلی وحشتناک این کار را کرد.
کشورها هیچ مصونیتی ندارند، هم پیمانان هیچ مصونیتی ندارند، دوستی با عرب ها وجود ندارد، همه اینها ساقط می شود زمانی که موسسه آمریکایی حاکم تصمیم به ساقط کردن شان بگیرد بدون توجه به اینکه چه کسی در کاخ سفید ساکن است.
از عراق آغاز کردند و سپس سراغ لیبی رفتند و پس از آن به سوریه منتقل شدند و عرب ها و اتحادیه شان و پول شان را برای این عملیات ویرانگر به کار گرفتند و اکنون نوبت به عربستان سعودی رسید که در همه این جنگ ها بدون تردید و با اشتیاق قابل توجه شرکت کرد.
هرگز با آمریکا نبودیم و در اردوگاهش هم هرگز قرار نگرفتیم و به نیت هایش اعتماد نداریم و وعده های شیرین اش درباره عدالت و دموکراسی ما را فریب نداد و همیشه در اردوگاه دیگر ایستادیم به همین دلیل احساس آرامش وجدان می کنیم.
رهبران عربستان در برابر این نمک نشناسی هم پیمان شان چه کار باید بکنند؟
ما بر این باور نیستیم که کمک گرفتن از برخی صهیونیست های آمریکایی همانطور که می بینیم،برای به کار گیری شان در «لابی های»دفاع از عربستان فایده ای داشته باشد و بر این باور نیستیم که نزدیکی به اسرائیلی ها همانطور که برخی از عادی سازان روابط سعودی سفارش می کنند، راه حل باشد؛ مساله نیاز به چندین «انقلاب»در همه سیاست های سابق دارد که منجر به این نتیجه شدند اما ما همچنین بر این باور نیستیم که رهبران عربستان از این انقلاب ها حمایت کنند مگر آن که خارج از مرزهایش و در کشورهای عربی رخ دهد که در اردوگاه عربستان نیستند.
روزهای آینده پر از حوادث است و ما چاره ای جز انتظار نداریم.