شيعه نيوز: ۱)سید رضا اکرمی در نوشتاری با عنوان شوال و غزوه احد در روزنامه مردم سالاری نوشت: در صحن احد، حقایق بلندی «حق یا باطل» یا واقعیاتی «درست یا نادرست» پدیدار شد که پس از ۱۴ قرن شنیدنی میباشد. در معرکه احد ناگهان شعارهای بتپرستی را مطرح کرد و خواست پیروزی در احد را به آنان منتسب سازد و اعلام کرد «اعل هبل، اعل هبل» و رسول اکرم فرمود مسلمانان بگویند «الله اعلی و اج، الله اعلی و اجل» قریش شعار دادند «نحن لنا العزی و لاعزی لکم، نحن لنا العزی و لا عزی لکم» و حضرت فرمود بگوئید «الله مولانا و لا مولی لکم، الله مولی لنا و لامولی لکم» و منادی مشرکین شعار داد «امروز به عوض روز بدر» و مسلمانان شعار دادند، هرگز این دو مساوی نیستند، زیرا قربانیان شما در دوزخند و مسلمانان بدر در بهشتند و کشتگان شما در دوزخند.ابوسفیان دید هر شعار و سخن بلندی که علیه مسلمانان گفته میشود، جواب قاطعی دریافت مینمایند که ناچار شد بگوید: وعده ما و شما در سال آینده و در صدد برآمد که مدینه را ترک گوید.
۲) یکی از کارهای زشت در غزوه احد، موضوع «مثله کردن» اعضا بدن شهدای احد میباشد که از گوشها، بینی، جگر حمزه سیدالشهدا، انجام میگرفت و برای خود گردنبند و گوشواره درست میکردند.
هند همسر ابوسفیان و مادر معاویه، به سراغ «حمزه» رفت و کالبد شکافی کرد، جگر حمزه را درید و زیر دندانهای خود قرار داد و در تاریخ «آکله الاکباد» لقب گرفت. همگان میدانیم «مثله» کردن مقتولان در اسلام محمدی ممنوع میباشد و همگان به یاد داریم که امام علی علیه السلام در جریان شهادت خود فرمود، از مثله بپرهیزید و لو درباره سگ عقور باشد و این سخن زیبا به یادگار ماند. ولی تبار «شجره خبیثه و ملعونه اموی» به سرپرستی ابوسفیان در احد این کار زشت و نازیبا را انجام دادند و صد البته این کار حالت کینه توزی و انتقامجوئی و باطن پلید و پلشت انجام دهنده را دارد. باید در جبهههای نبرد، اخلاق انسانی و عرفی رعایت شود.
۳) مسلمانان با دیدن «مثله» برخی مسلمانان از جمله حضرت حمزه توسط برخی کفار قریش، که ابوسفیان از کار مثله، تبری جست و گفت چنین دستوری را ندادهام، در بین خود عهد کردند، به جای یک نفر، سی نفر را مثله نمایند که وحی الهی نازل شد و دستور داد معامله به مثل «و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خیرللصابرین، نحل ۱۲۶» نمایند و صد البته صبر و شکیبایی در برابر این جنایت نتیجه بهتری خواهد داد و آیه بعدی آن حقایق بسیاری دارد.
۴) در حادثه «احد» نمایشهای متعدد از فداکاری و زحمات و صبر و آیندهنگری وجود دارد که خواندنی و شنیدنی میباشد. از جمله «صفیه» خواهر حمزه و مادر «زبیر» و عمه رسول اکرم به احد آمد و خواست جسم و جنازه برادر را ببیند و با او تودیع نماید. ولی بدن مثله شده، به قدری شکنجهزا و آزاردهنده بود که رسول خدا از آن ممانعت نمود ولی این بانوی وزین و متین در عین خبردار شدن از مثله شدن بدن برادر خود، اعلام داشت با آمدن برکنار پیکر او، بیتابی نخواهم نمود و این مصیبت را در راه خدا پذیرا باشم.
این بانو با کمال وقار بر بالین برادر آمد و بر او نماز خواند و در حق او طلب آمرزش نمود. بدن عمروبن جموح و عبدالله عمر را در قبر قرار داد و به خاک سپرد. سعد ربیع که ۱۲ زخم بر بدن داشت و نقش زمین گشته بود، رزمندهای از کنار وی گذشت و او را زنده یافت، اعلام کرد «محمد» کشته شده است، وی جواب داد «اگر محمد کشته شده، خدای محمد زنده است و ما در راه نشر آئین خدا جهاد میکنیم و از حریم توحید دفاع مینماییم.» رسول خدا از حیات و مرگ سعد پرسید که به سراغ وی رفتند، زیدبن ثابت به سراغ وی رفت که سعد گفت سلام مرا به پیامبر برسان و به حضرت بگو، چند لحظه از زندگی سعد بیشتر باقی نمانده است، خداوند به تو پیامبر خدا بهترین پاداش که سزاوار یک پیامبر است بدهد و سلام مرا به انصار و یاران پیامبر برسان و بگو: هرگاه به پیامبر آسیبی برسد و شما زنده باشید هرگز در پیشگاه خداوند معذور نخواهید بود. فروغ ابدیت ج ۲ ص ۷۲.
انتهای پیام/٦٥٤