۰

حدیث ثقلین در چه مواردی توسط پیامبر اسلام(ص) تکرار شده است؟

آیت‌اللهمکارم شیرازی به پرسشی درباره «حدیث ثقلین» پاسخ گفته است.
کد خبر: ۱۱۸۴۶۷
۲۲:۴۷ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵
به گزارش «شیعه نیوز»، متن پرسش مطرح شده وپاسخ این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:

«حدیث ثقلین» در چه مواردی توسط پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) تکرار شده است؟
پاسخ اجمالی: پیامبر(صلی الله علیه و آله) «حدیث ثقلین» را در موارد مختلف و به مناسبتهاى گوناگون در مدینه، ایام حج، روز عرفه، مسجد خیف (در ایام منى)، در وسط راه مکه و مدینه و در موارد دیگر بیان نموده اند. این تکرارها دلیلى است روشن بر اینکه تمسک به این دو وجود گرانمایه، مسأله اى سرنوشت ساز است که باید مسلمانان به اهمیت آن آگاه شوند تا گمراه نشوند.

پاسخ تفصیلی: «حدیث ثقلین» در موارد مختلف و به مناسبتهاى گوناگون بیان شده است؛ مواردى که این حدیثدر کتب اهل سنتاز پیامبر اکرم(صلى اللهعلیه وآله) نقل شده عبارت است از:

۱ـ در غدیر خمهنگامى که پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) از حجه الوداعبرمى گشت برخاست و ضمن بیانات مفصل خود، «حدیث ثقلین» را بیان فرمود. این همان چیزى است که هم در «صحیح مسلم» و هم در «خصایص نسایى» آمده است.
در صحیح مسلم [که از معروف ترین منابع دست اول اهل سنتمى باشد] از زید بن ارقمنقل مى کند که گفت: «… قامَ رَسُولُ اللهِ(صلى اللهعلیه وآله) یَوْماً فینا خَطیباً بِماءٍ یُدعى خُمّاً، بَیْنَ مَکَهَ وَ الْمَدینَهِ فَحَمَدَ اللهَ وَ اَثْنى عَلَیْهِ، وَ وَعَظَ وَ ذَکَرَ، ثُمَ قالَ: اَما بَعْدُ اَلا اَیُّها النّاسُ فَاِنَّما اَنَا بَشَرٌ، یُوشَکُ اَنْ‌یَاْتِىَ رَسُولُ رَبّى فَاُجیبُ، وَ اِنّى تارِکٌ فیکُمْ ثِقْلَیْنِ: اَوَلُهُما کِتابُ اللهِ، فیهِ الهُدى وَ النُّور، فُخُذُوا بِکِتابِ اللهِ وَ اسْتَمْسِکُوا بِه، فَحَثَّ عَلى کِتابِ اللهِ وَ رَغَّبَ فیهِ، ثُمَ قالَ: وَ اَهْلِ بَیْتى، اُذَکِّرُکُمُ اللهَ فى اَهْلِبَیْتى، اُذَکِرُّکُمُ اللهَ فى اَهْلِبَیْتى، اُذَکِرُّکُمُ فى اَهْلِبَیْتى …»(۱)؛ (رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله)، در میان ما برخاست و خطبهخواند. در محلى که آبى بود که خُم نامیده مى شد [غدیر خم] و در میان مکه و مدینه قرار داشت(۲) پس حمد خدارا بجا آورد و بر او ثنا گفت و موعظه کرد و پند و اندرز داد. سپس فرمود: اما بعد اى مردم من بشرى هستم و نزدیک است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گرانمایه به یادگار مى گذارم نخست کتاب خداکه در آن هدایت و نور است، پس کتاب خدارا بگیرید، و به آن تمسک جویید [پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) تشویق و ترغیب فراوانى درباره قرآنکرد] سپس فرمود: و اهل بیتم را به شما توصیه مى کنم که خدارا درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه مى کنم که خدارا درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه مى کنم که خدارا درباره اهل بیتم فراموش نکنید [اشاره به اینکه مسیولیت الهى خود را در مورد اهلبیت(علیهم السلام) فراموش نکنید]).

احمد بن شعیب نسایى [که او نیز از بزرگان اهل سنتمحسوب مى شود، و کتاب «سنن» او نیز یکى از صحاح سته(کتب ششگانه معروف) است] در کتاب خصایص از زیدبن ارقمنقل مى کند که مى گوید: هنگامى که پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) از حجه الوداعباز مى گشت و به غدیر خموارد شد دستور داد سایبان هایى درست کنند و زیر آنها را تمیز نمایند، سپس فرمود: «کَاَنّى دُعیتُ فَاجَبْتُ وَ اِنّى تارِکٌ فیکُمُ الثِّقْلَیْنِ اَحَدُهُما اَکْبَرُ مِنَ الآخَرِ، کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتى فَانْظُرُوا کَیْفَ تُخْلِفُونى فیهما، فَاِنَّهُما لَنْ‌یَفْتَرِقا حتى‌یَرِدا علىَّ الحَوْضَ، ثُمَ قالَ اِنَّ اللهَ مَوْلاىَ وَ اَنَا مَوْلى کُلِ مُومِن، ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلىٍّ عَلَیْه السَّلامُ، فَقالَ مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَهذا وَلیُهُ، اَللهُمَ والِ مَنْ وَالاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ»(۳)؛ (گویى من [از سوى خدا] دعوت شده ام و اجابت کرده ام [و به زودى از میان شما میروم] و من دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مى گذارم یکى از دیگرى بزرگتر است، کتاب خداو عترتم؛ اهل بیتم، پس بنگرید چگونه بعد از من با آنها رفتار خواهید کرد؟ چرا که آنها از هم جدا نمى شوند تا در کنار حوض کوثربر من وارد شوند. سپس فرمود: خداوند مولا [و سرپرست] من است و من ولى هر مومنى هستم. سپس دست على(علیه السلام) را گرفت و فرمود: هر کس من ولى اویم، این [علی(علیه اسلام)] ولى او است. خداوندا! دوست بدار هر کس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس که با او دشمنى کند). در پایان حدیثآمده است که راوى دوم حدیث، ابوطفیل مى گوید به زید بن ارقمگفتم تو خود این سخن را از رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) شنیدى؟ گفت: هر کسى در زیر آن سایبانها بود این صحنه را با دو چشم خود مشاهده کرد و با دو گوش خود این سخنان را شنید!.

۲ـ در ایام حج، روز عرفه هنگامى که پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) بر شتر خود سوار بود و خطبهمى خواند، این حدیثرا ایراد فرمود. این همان چیزى است که ترمذى از جابر بن عبدالله انصارى نقل کرده که مى گوید: رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) را هنگام حج، روز عرفه دیدم که بر شتر مخصوص خود سوار بود و خطبهمى خواند، شنیدم که مى فرمود: «یا اَیُّهَا النّاس اِنى قَدْ تَرَکْت فیکُمْ ما اِنْ اَخَذْتُمْ بِه لَنْ‌تَضِلُّوا، کِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتى، اَهْلَ بَیْتى»(۴)؛ (اى مردم من در میان شما دو چیز گذاردم که اگر آنها را بگیرید [و دست به دامن آنان زنید] هرگز گمراه نخواهید شد، کتاب خداو عترتم اهل بیت).

۳ـ در جحفه [که یکى از میقات هاى حجاست و محلى است میان مکه و مدینه] این حدیثرا ایراد فرمود؛ همان گونه که ابن اثیر در «اسد الغابه» در حالات عبدالله بن حنطب آورده است که مى گوید: «خَطَبَنا رَسُولُ اللهِ(صلى اللهعلیه وآله) بِالْجُحفَهِ فَقالَ اَلَسْتُ اَوْلى بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالُوا بَلى یا رَسُولَ اللهِ! قالَ اِنّى سایِلُکُمْ عَنْ اِثْنَتَیْنِ عَنِ القُرآنِ وَ عَنْ عِتْرَتى»(۵)؛ (رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) در سرزمین جحفه براى ما خطبهاى خواند و فرمود، آیا من اولى به شما از خودتان نیستم؟ عرض کردند آرى اى رسول خدا! فرمود: من از شما [در قیامت] از دو چیز سوال خواهم کرد، از قرآنو عترتم!)

۴ـ در بیمارى وفات، هنگامى که آخرین وصایاى خود را بیان مى فرمود، توصیه به ثقلینکرد و فرمود: «اَیُّهَا النّاس یُوشَکُ اَنْ اُقْبَضَ قَبْضاً سَریعاً فَیُنْطَلَقُ بى، وَ قَدْ قَدَّمْتُ اِلَیْکُمُ القَوْلَ مَعْذِرهً اِلَیْکُمْ اِلاّ اَنّى مُخْلِفٌ فیکُمْ کِتابَ رَبّى عَزَّوَجَلَّ، وَ عِتْرَتى اَهْلَ بَیْتى، ثُمَّ اَخَذَ بِیَدِ عَلىٍّ(علیه السلام) فَرَفَعها، فَقالَ هذا مع القرآنِ و القرآنُ مع علىٍّ لایَفْتَرِقانِ حَتّى‌یَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ فَاسْیَلُوهُما ما خَلَّفْتُ فیهِما»(۶)؛ (اى مردم من به زودى از میان شما خواهم رفت و من نسبت به همه شما اتمام حجت کردم، آگاه باشید من در میان شما کتاب پروردگار بزرگم و عترتم، اهل بیتم را به یادگار مى گذارم. سپس دست على(علیه السلام) را گرفت و بلند کرد و فرمود: این على(علیه السلام) با قرآناست و قرآنبا على است و هرگز از هم جدا نمى شوند تا در کنار حوض [کوثر] نزد من آیند پس از آن دو سوال کنید، از آن چه در آنها به یادگار گذاشتم) در این حدیثدقایق و ظرایفى است که بر اهل معنى پوشیده نیست.

۵ـ در حجه الوداعدر مسجد خیف فرمود: «اَلا وَ اِنّى سایِلُکُم عَنْ الثِقْلَیْنِ، قالُوا یا رَسُولَ اللهِ وَ مَا الثَقْلَیْنِ؟! قالَ: کِتابُ اللهِ الثِقْلُ الاَکْبَرُ، طَرَفُ بِیَدِاللهِ وَ طَرَفُ باَیْدیکُمْ، فَتَمَسَّکُوا بِه لَنْ‌تَضِلُّوا وَ لَنْ‌تَزِلُّوا وَ عِتْرَتى وَ اَهْلُ بَیْتى، فَاِنَّهُ قَدْ نَبَّانِىَ اللَطیفُ الخَبیرُ اَنَّهُما لَنْ‌ یَفْتَرقا حَتّى‌ یَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ، کَاِصْبَعى هاتَیْنِ!»(۷)؛ (آگاه باشید من از شما از ثقلینسوال مى کنم!، عرض کردند: اى رسول خداثقلین چیست؟! فرمود: ثقل اکبر قرآنمجید است که یک سوى آن در دست [قدرت] خداو سوى دیگرش در دست شما است پس به آن تمسک جویید که هرگز گمراه نخواهید شد، و هرگز لغزش نخواهید داشت و «ثقل دیگر» عترتم و اهلبیتم هستند؛ زیرا خداوند لطیف خبیر به من خبرداده که آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در کنار حوض کوثرنزد من آیند مانند این دو انگشت من که در کنار هم قرار دارند!).

۶ـ هنگام بازگشت از طایف بعد از فتح مکه پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) برخاست و خطبهاى خواند و این حدیثرا بیان فرمود، و همین نکات مهم را یادآور شد.(۸)

این همه تکرار و تاکید در مقامهاى مختلف، در مدینه، در ایام حج، در روز عرفه، و مسجد خیف (در ایام منى) و در وسط راه مکه و مدینه و در موارد دیگر، دلیلى است روشن و برهانى است قوى و گویا بر اینکه مساله تمسک به این دو وجود گرانمایه مساله اى سرنوشت ساز و پراهمیت بوده است که پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) مى خواسته مسلمانان را به اهمیت آن دو آگاه سازد تا آنان گمراه نشوند و عجیب است اگر ما با این همه تکرار و تاکید دست از دامن آنها برداریم و خود را به گمراهى بیفکنیم و یا با توجیه هاى نادرست از اهمیت آنها بکاهیم.

به راستی چگونه مى توان به سادگى از کنار حدیثى گذشت که بیست و چند نفر از یاران پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) آن را نقل کرده و در منابع معروف و دست اول آمده و تقریبا دردویست کتاب معروف اسلامى نقل شده است؟ نه در سندش شک و تردیدى است، و نه در دلالتش ابهامى وجود دارد؛ آری ساده گذشتن از کنار چنین روایتى قطعاً مسیولیت سنگینى دارد.

آری کسى که پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) را به عنوان رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) و خاتم پیامبران و امین وحى الهى مى شناسد، و تاکید او را در تمسک به این دو چیز گرانمایه آشکارا مى بیند و عدم گمراهى را در پیروى از آن دو مى شمرد باید بداند که راز مهمى در این امر نهفته و اصلمهمى از اصول اسلامى در آن جاى گرفته است.(۹)

پی نوشت:
(۱). صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج، محقق / مصحح: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج ۴، ص ۱۸۷۳، باب (من فضائل علی بن ابی طالب علیه السلام).
(۲). در پاورقى صحیح مسلم، همان، آمده است که غدیر خم سه میل تا جحفه فاصله دارد.
(۳). خصائص أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب(علیه السلام)، نسائی، أحمد بن شعیب، تحقیق: البلوشی، أحمد میرین، مکتبه المعلا، الکویت، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق، ص ۹۳.
(۴). الجامع الصحیح سنن الترمذی، الترمذی السلمی، محمد بن عیسى، محقق / مصحح: أحمد محمد شاکر و دیگران، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج ۵، ص ۶۶۲، باب (مناقب اهل بیت النبى علیهم السلام)، ح ۳۷۸۶.
(۵). اسدالغابه فى معرفه الصحابه، ابن الأثیر الجزرى، على بن محمد، دار الفکر، بیروت، ۱۴۰۹ قمری/ ۱۹۸۹ میلادی، ج ۱، ص ۵۹۹.
(۶). الصواعق المحرقه على أهل الرفض و الضلال و الزندقه، إبن حجر هیتمی، أحمد بن محمد بن محمد بن علی، تحقیق: الترکی، عبدالرحمن بن عبدالله و الخراط، کامل محمد، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ اول، ۱۹۹۷ م، ج ۲، ص ۳۶۸، باب (الفصل الثانی فی فضائله رضی الله عنه).
(۷). تفسیر قمى، قمى، على بن ابراهیم، تحقیق: موسوى جزایری، سید طیب، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ ش، ج ۱، ص ۳، مقدمه المصنف؛ مطابق نقل بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق‏، ج ۲۳، ص ۱۲۹، باب ۷ (فضائل أهل البیت(علیه السلام) و النص علیهم جمله من خبر الثقلین و السفینه و باب حطه و غیرها)، ح ۶۱.
(۸). الصواعق المحرقه على أهل الرفض و الضلال و الزندقه، همان، ج ۲، ص ۴۳۸، باب (الفصل اول فی الآیات الوارده فیهم).
(۹). گردآوری از کتاب: پیام قرآن‏، مکارم شیرازى‏، ناصر، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏،‏ چاپ نهم، ‏۱۳۸۶ ش، ج ۹، ص ۷۲.

انتهای پیام/ 852
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: