«شیعه نیوز»: از بزرگترين حوادث سال هشتم هجرت، فتح مکه معظمه بود که شيرازه شرک را از هم پاشيد و دشمنان را مأيوس و مسلمانان را به بقاي اسلام نويد داد و از آن پس قبائل عرب گروه گروه به مدينه آمده و اسلام آوردند، به طوري که در يک سال بيشتر از سي قبيله به آيين اسلام مشرف شدند.
سوره مبارکه نصر که به نقل بسياري است که بعد از صلح حديبيه و قبل فتح مکه نازل شده از دو واقعه بسيار مهم خبر داده بود يکي فتح مکه، ديگري پذيرفتن اسلام توسط قبائل عرب، مکه مشرفه در سال هشتم فتح گرديد و قبائل در سال نهم اسلام آوردند.
سوره مبارکه چنين است: بسم الله الرحن الرحيم، اذا جاء نصرالله و الفتح، و راء يت الناس يدخلون في دين الله افواجا، فسبح بحمد ربک و استغفره انه کان تواباً.
در سال هشتم هجري که سپاه اسلام پس از جنگهاي متعدد ورزيده و از نظر تعداد نيز زياد شده بود، پيغمبر اکرم لازم دانست به سوي مکه رفته و شهر خود را که در اثر توطئه قريش شبانه از آنجا هجرت کرده بود، آزاد سازد.
مدت سيزده سال پيغمبر در شهر مکه مشرکين قريش را به توحيد و خداپرستي دعوت کرد و نه تنها از اين دعوت نتيجه اي حاصل نشده بود بلکه در ايذاء و آزار او هم نهايت کوشش را به عمل آورده بودند.
پس از هجرت به مدينه مشرکين مکه به طور دائم با مسلمانان در حال مبارزه و زد و خورد بودند.مسلمانهاي مهاجري که شبانه از مکه خارج شده و به مدينه رو آورده بودند، اکنون موقع آن رسيده است که با صولت و عظمت در رکاب پيغمبر وارد مکه شوند.
هدف اصلي پيغمبر اين بود که فتح مکه به احترام خانه خدا که در آن شهر واقع است بدون جنگ و خونريزي انجام شود. بدين جهت ابتدا انديشه خود را در مورد حرکت به سوي مکه و زمان آن را از مسلمين پنهان ميداشت که مبادا اين موضوع به اطلاع قريش برسد و تنها کسي را که امين و راز دار خود دانسته و با او مشورت مي کرد، علي(علیه السلام ) بود.
رسول خدا اوائل رمضان سال هشتم هجري (که نقل قوي بر 20 رمضان است) با سپاهيان خود که از مهاجر و انصار تشکيل شده و بالغ بر دوازده هزار نفر بودند به قصد فتح مکه از مدينه خارج گرديد.
ابوسفيان که مدت 21 سال کفار قريش را عليه آن حضرت تحريک و تجهيز مي کرد، اکنون در برابر آن قدرت و عظمت سر تسليم فرود آورده و با ديده اعجاب و شگفتي بآن سپاه منظم و منضبط مي نگرد و انتظار عفو و بخشش از گذشته را دارد.
پيغمبر اکرم ابوسفيان را به مکه فرستاد تا براي کساني که اسلام آورده اند، امان بگيرد.
آنروز اولين روزي بود که شعائر توحيد و خدا پرستي علناً در مکه اجرا شد و بانگ اذان بلال که بر فراز کعبه ايستاده بود با آهنگ دلنشين در فضاي مکه طنين انداز شد و مسلمانان به پيغمبر اقتدا کرده و نماز خواندند. سپس آنحضرت اهل مکه را که منتظر عقوبت و انتقام از جانب او بودند مورد خطاب قرار داد و فرمود: ماذا تقولون و ماذا تظنون؟ در حق خود چه مي گوئيد و چه گمان داريد؟
گفتند: نقول خيرا و نظن خيرا اخ کريم و ابن اخ کريم و قد قدرت، سخن بخير گوئيم و گمان نيک داريم برادري کريم و برادر زاده کريمي و بر ما قدرت يافته اي.
رسول اکرم فرمود: من آن گويم که برادرم يوسف گفت اذهبوا فانتم الطلقاءـ برويد که همه آزاديد.(تاريخ طبري)
اين عفو عمومي در روحيه اهالي مکه تأثير نيکو بخشيد و همه بي اختيار محبت آن حضرت را در دل خود جاي دادند. آنگاه پيغمبر دستور داد تمام بتها را شکستند و علي را همراه خود به داخل کعبه برد و هر چه بت و آثار بت پرستي بود از ميان برده و آنها را در هم شکسته و بيرون ريختند.