وی همچنین از درج خواسته های مجلس اعلای حامیان اهل بیت در مصر که طی اطلاعیه روز دوشنبه 16-11- 2008 این مرکز به آنها اشاره شده ،در جدول کار سمینار استقبال کرد ، وگفت "همه ی مسایل و اموری که باعث اختلاف میان طرفین سنی وشیعی است در جدول کار درنظر گرفته خواهد شد ،تا اینکه مورد بحث وبررسی علما ومراجع برجسته قرار گیرد وبه توافق هایی در این رابطه دست یابند ".
الشريف (سید)الحسني تاکید نمود که مشاور وی ،روز سه شنبه وارد دوحه خواهد شد وبا جناب علامه شیخ يوسف القرضاوي ملاقات خواهد داشت ،تا پیشنهاد واهداف مرکز گفت وگوهای سني - شيعي را به اطلاع وی برساند وخواهان حمایت وی از این مرکز ومشارکت درسمینار یادشده برای بحث وگفت وگو با سایر علمای جهان اسلام شود .
وی همچنین تاکید نمود که از پشتیبانی فعالان برجسته شیعی وسنی در جهان عرب ،من جمله دکترعلي جمعة، مفتى مصر ، دکتر حمد السنان ریيس مجمع تبلیغات اسلامی در کویت ، یوسف الرفاعی وزیر سابق و مبلغ اسلامی در کویت ،شيخ أحمد حسين الحسيني عضو اتحادیه ی علمای مسلمين ،شيخ مصطفى الزلزلة مبلغ اسلامی شیعی ، دکتر مرتضی بن زید المحطوری مفتي زیدیان یمن ، برخی علمای اهل سنت مراکش و شماری ازروحانیون شیعه در ایران برخوردار است.
مسایل مورد اختلاف
آقای شريف الحسيني گفت که کلیه مسایل مورد اختلاف در جدول کار مرکز گفت وگوهای سنی – شیعی درج خواهد شد وافزود :"ما خود را قیم کسی نمی دانیم ، وگمان کنم که با هر دو طرف عادلانه برخورد خواهیم کرد ".
وی تاکید نمود که مرکز ،خواهان نزدیکی دیدگاه ها ودر نهایت انتشار سندی است که میان تمامی شیعیان وسنیان ومذاهب مختلف آنان در جهان منتشر شود تا مانع بروز بحران های آتی گردد .
از سوی دیگر مجلس اعلای حامیان اهل بیت در قاهره با صدور اطلاعیه ای از مرکز خواست 5 ایرادی را که سنیان از شیعیان و5 ایرادی را که شیعیان از سنی ها می گیرند ،در جدول کار سمینار جای داده شود تا این مسایل برای همیشه حل وفصل شود وراه بازگشت به جدال درباره آنها سد گردد .
محمد الدريني رئيس مجلس یادشده به "العربية.نت" گفت چنین مسایلی را سنیان وشیعیانی که عضو این مجلس هستند مطرح کرده اند ،این مجلس دربرگیرنده قبایل اشراف (سادات) درمصر است ، وی تاکید نمود که افکار و دیدگاه های موسسین مرکز از شایستگی پرداخت به بحران های مذهبی که وحدت ،امنیت وثبات مسلمانان را تهدید میکند ،برخوردار هستند ،وی مرکز را دارای جهتگیری مصرانه ای برای نزدیک کردن مذاهب اسلامی به منظور پی ریزی گفت وگوی ادیان با مشارکت مسلمانان دانست .
10 مطالب سني – شيعي
مجلس اهل بیت در اطلاعیه ی خود پنج مطلب سنیان را در بحث درباره "دشنام به صحابه وموضع اهل بیت وشیعیان نسبت به آن ،آنچه که درباره وفات حضرت فاطمة دخت پیامبر (ص) گفته می شود ،مساله قمه زنی درعاشورا وزیان رسانی آن به اسلام وموضع روحانیون شیعه نسبت به آن ،مساله عصمت امامان و نیز موضوع ازدواج صیغه " خلاصه کرد.
این اطلاعیه مطالبی را که شیعیان خواهان گنجاندن آنها در جدول کار مرکز گفت وگوهای سني شيعي هستند به این ترتیب بیان کرد :"تعیین صحت حدیث عترت ونتایج آن ، صحت حديث اهل عبا ونتایج آن ، صحت حدیث غدير خم و نتایج آن ، مساله ولایت در قرآن وسنت ، قتل امام علي ،امام حسن و امام حسين (علیه السلام)، و پرداخت به (شیعیان) در گفتمان دینی (سنیان) چه در گذشته وچه حال ".
از سوی دیگر روزنامه الوطن چاپ کویت با انتشار گزارشی در شماره روز دوشنبه 17 /11/2008 خود به قلم أحمد زكريا به نقل از عبد العزيز القطان دبیر کل مرکز گفت وگوی سني - شيعي، نوشت ،هدف مرکز تحکیم اصول وحدت میهنی واسلامی ونیز بحث وبررسی خط مشی میانه ای است که بتواند همه را گرد هم آورد وهیچ جهتی را حذف نکند .
پیشتر به دنبال اظهارات شیخ یوسف القرضاوی در سپتامبر 2008 که در آن نسبت به خطر "توسعه طلبی تشیع ایرانی در کشورهایی که کاملا سنی هستند "هشدار داده بود ،بحران شدیدی بروز کرد ،ولی در نشست شورای اتحادیه علمای مسلمان دوحة پایتخت قطر که در اکتبر گذشته برگزار شد ،ازگسترش آن جلوگیری شد .
مثلا درباره ی رضو چه چیزی رو میشه قبول کرد؟ خداوند در قرآن فرموده چه گونه باشه بعد اینها می گویند نه پیامبر گفته بشویید!! مگر پیامبر خدا حرف خدا را نفی میکند؟ پیامبر (ص) چیزی جز قرآن نمی گوید!!!در مطلب گفته شده وفات حضرت زهرا (س)؟؟؟؟ وفات!!!؟؟؟آیا شهادت و وفات یکی است؟
آیا آنگونه که حضرت از دنیا رفنتد را می گویند وفات؟
لا حول ولا قوة الا بالله العلي العظيم
اولا: اين آقاي حسني، نمايندة شيعيان جهان نيست و هيچ شيعه‌اي به ايشان وكالت نداده و اين تصميمات نوعي فضولي و يا به تعبير مؤدبانه، دخالت در امور شيعيان است. درست مثل عقد فضولي مي‌ماند. با اين تفاوت كه ايشان مي‌خواهد هم خود و هم شيعيان را به عقد دائم و ملكيت طلق سلفيون در آورد.
ثانيا: با وجود دارالتّقريب كه البته اينها هم نمايندة شيعيان نيستند، و هر ساله به ميزان فراواني از كيسة خليفه مي‌بخشند و به سلفيها و وهابيها و سنيها امتياز و باج مي‌دهند، ديگر چه نيازي به مؤسسة گفتگوي شيعي و سني‌است؟ آيا جز اين است كه مي‌خواهند از همه طرف شيعه را تحت منگنه قرار داده و آرام آرام آنان را از مسلمات ديني خود كه تولي و تبري مهمترين آنهاست عقب بنشانند؟
ثالثا: سالهاي سال امويان و عباسيان و تابعانشان بالاي منبرهاي خود، اميرالمؤمنين و عترت پيامبر را لعن مي‌كردند و شيعيان جرأت نمي‌كردند نفس بكشند چون كشته مي‌شدند و قدرتي هم نداشتند. بعد كه شيعان قدرت گرفتند و شروع كردند به فعّاليّتهاي شيعي و لعن كردن دشمنان اهل بيت، دشمنان ديديدند كه اگر امر به اين منوال پيش برود چيزي برايشان باقي نخواهد ماند. لذا عمر بن عبد العزيزي پيدا شد و دستور توقف لعن اميرالمؤمنين داد. مي‌دانيد چرا؟ چون اگر دستور توقف نمي‌داد شيعيان كمترين شخصيّت و آبرويي براي غاصبان خلافت پيامبر باقي نمي‌گذاشتند. شيعيان هم فكر كردند اين كار عمربن عبدالعزيز به خاطر خوبي و نيك بودن اوست. غافل از اينكه اين سياستي بود تا بتوانند به آرامي، جلوي فعاليت شيعيان را بگيرند. مطمئن باشيد كه اين مؤسسه نيز مأموريتش همين است. شيعه در جهان در حال پيشرفت است. سنيان و وهابيان كه ضعف مذهب خود را ديده و جعلي بودن مذهب خود را كاملا حس كرده و حيله‌هاي علماي خود را با چشم ديده‌اند، گروه گروه به مذهب شيعه روي مي‌آورند. از ساير اديان نيز همچون مسيحيت، گروه گروه به سوي مذهب شيعه رهسپار مي‌شوند، دليل همة اينها هم فعاليت شيعي‌است كه در دفاع از عترت و برملا كردن جنايات و ظلمهاي غاصبان رخ مي‌نمايد. كه البته اين فعاليتها، در سخنان آقاي حسني، تحت عنوان سخنان غلو آميز و دشنام به صحابه وانمود شده است. ولي اصل قضيه اين است كه فضائل و مناقب اهل بيت، غلو است و نبايد بازگو شود، و برائت از دشمنان اهل بيت، دشنام به صحابه است و بايد تعطيل شود. آنچه مي‌ماند، فعاليت سلفيها و سنيان است كه نه دشنام به خلفاست، و نه غلو نسبت به ائمه اطهار. بنا بر اين اين اقدام، سياستي‌است براي جلوگيري از رشد شيعي در جهان. يريدون لطفؤوا نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو كره المشركون
رابعا: اين سؤال، بسيار جاي تدبر و نياز به پاسخ دارد كه: در زماني كه اميرالمؤمنين در حال حيات پيامبر، با پشتيباني آيات بينات الهي، به ولايت و خلافت معرفي شد، طولي نكشيد كه همه از علي روي برگرداندند. ارتدّ الناس بعد رسول الله الا اربعه يا خمسه... چگونه ممكن است در دنيايي كه همه از علي روي برگردانده بودند، شخصي غالي پيدا شده و علي را خدا و يا مشابه آن به حساب آورد؟ آقا كسي كه بر بالاي منبرها لعن مي‌شود، و با وجود آن همه آيات و بيعت غدير خم و يوم الدار و .....، همه مردم مرتد شده و از او روي برگردانده و به امامت و خلافت رسول الله قبولش ندارند، چگونه ممكن است به خدايي قبولش كنند؟ يه آدم عاقلي جواب اين سؤال را بده. تا معلوم بشه كه غلو يعني چي؟ بجز آن پنج نفر مگر كسي ديگر بر بيعت خود با امير باقي ماند كه او را خدا بداند؟ بعدها هم كه حتي بالاي منبرها لعنش مي‌كردند. حال چگونه ممكن است چنين فرد مظلومي را پس از هزار و چهارصد سال در موردش غلو كنند؟ بسيار آشكار است كه به كار بردن واژه غلو صرفا براي جلوگيري از نقل فضائل اهل بيت است و بس.
اميدوارم كمي به هوش باشيم و هر كلاهي به راحتي نافمان نرود. انشاالله