به گزارش «شیعه نیوز»، دولت اوباما، خسته و ناامید از خاصیت جهندگی و ارتجاعی سازمان تروریستی داعش، قصد دارد قدم های جدیدی را برای گسترش یک کمپین نظامی بردارد. این در حالیست که ایده ی این کمپین نظامی، مبتنی بر هیچ گونه استراتژی منسجمی نیست. چندین نفر از اعضای برجسته کنگره، به جای آن که ایده ی افزایش نیروهای نظامی آمریکا در جنگ سوریه را به چالش بکشند، به شکلی بی مسوولانه حتی خواستار افزایش رویکردهای جنگ افروزانه شده اند.
اشتون کارتر، وزیر دفاع ایالات متحده آمریکا در جلسه شهادت خود مقابل کمیته سرویس های مسلح که روز سه شنبه برگزار شد، استراتژی جدید دولت را "طرح Rهای سه گانه” خواند. دو R اول، در واقع حرف نخست شهرهای رقه و رمادی هستند؛ شهرهایی در سوریه و عراق که ایالات متحده امیدوار است مواضع داعش را در آنها نابود کند.
برای انجام این منظور، دولت اوباما در نظر دارد نیروهای زمینی آمریکا را برای پشتیبانی از نیروهای محلی اعزام کند. البته نیروهای محلی کماکان بدنه اصلی نبرد زمینی را تشکیل می دهند و از آنها انتظار می رود در مواقع نیاز، خواستار حملات هوایی آمریکا شوند. سومین R نیز نشان دهنده کلمه Raids (به معنی یورش و هجوم) است که برای دستگیری یا کشتن رهبران گروه داعش به کار خواهد رفت.
پنتاگون کماکان کمپین نظامی در سوریه و عراق را ماموریت "مشاوره و کمک” می خواند. این توصیف، از همان ابتدا که کمپین آغاز شد، گمراه کننده بود و اینک، مضحک و پوچ نشان می دهد.
ایالات متحده آمریکا با افزایش تدریجی نقش رزمی خود در یک جبهه نبرد پیچیده و گسترده، اکنون به داخل یک جنگ جدید در خاورمیانه مکیده شده است. هر قدمی در این مسیر، فقط می تواند اشتیاق و تمایل برای قدم های بیشتر را ایجاد کند. فرماندهان نظامی، آن گاه که اوضاع بر وفق مرادشان پیش می رود، بر آن می شوند که موفقیت های خود در میدان جنگ را توسعه دهند؛ اما وقتی اوضاع بر خلاف مراد آنها پیش می رود، تلاش می کنند شکست خود را با جنگ بیشتر، تلافی کنند.
هیچ تردیدی نیست که استمرار تهدیدات داعش، یک واکنش قدرتمند بین المللی را می طلبد. داعش کماکان کنترل بخش هایی وسیع از عراق و سوریه را در دست دارد و حتی متحدانی در افغانستان، لیبی و یمن پیدا کرده است.
اما پیش از آن که کنگره و دولت آمریکا به تکاپوی یک طرح نظامی قدرتمند بیفتند، باید با این حقیقت روبرو شوند که کمپین نظامی کنونی نیز که شامل حملات هوایی و پشتیبانی از گروه های انتخاب شده ای از شورشیان است، فاقد یک چارچوب قانونی و هدف قابل دستیابی است.
مساله نخست، یعنی فقدان چارچوب قانونی قابل حل بود، به شرط آن که کاخ سفید و رهبران کنگره واقعا از اراده کافی برای همکاری با یکدیگر برخوردار بودند تا محدودیت های آنچه پنتاگون اجازه انجامش را دارد، مشخص و روشن شود.
موضوع عجیب و نامعقول این است که این کمپین نظامی که بیش از یک سال پیش شروع شده و تاکنون بیش از ۴ میلیارد دلار هزینه در بر داشته است، هنوز تحت لوای همان مجوزی در جریان است که کنگره برای تعقیب و پیگرد مرتکبان حملات ۱۱ سپتامبر تصویب کرده است.
به نظر می رسد قانون گذاران، به استثنای چند نفر معدود، هیچ نگران این موضوع نیستند که دارند به رییس جمهور اجازه ورود به یک جنگ دیگر را – بدون مصوبه کنگره- می دهند. در عوض، بسیاری از آنها دارند از دولت می خواهند حتی قدم های محکم تری بردارد؛ قدم هایی که دامنه آن می تواند از استقرار یک منطقه پرواز ممنوع در بخش هایی از سوریه تا استفاده از قدرت آتش آمریکا برای برکناری بشار اسد از ریاست جمهوری سوریه گسترده باشد. کاخ سفید دست کم در خصوص این دو تاکتیک، با تردیدهای واقع گرایانه ای روبروست.
برقراری یک منطقه پرواز ممنوع یا منطقه حائل برای محافظت از غیر نظامیان، نیازمند منابع، نیروهای کافی و اعمال قدرت برای پیشبرد طرح است. اشتون کارتر در جلسه روز سه شنبه به سناتورها گفت: "امن نگه داشتن منطقه حائل یا پرواز ممنوع، نیازمند جنگیدن است. شما باید در خصوص هر مورد فکر و برنامه داشته باشید… چه کسی داخل منطقه است، چه کسی خارج شده و چگونه می توان چنین منطقه ای را تعیین و مدیریت کرد.”
برای آمریکا، کنار راندن بشار اسد از قدرت یک اصل است. اما می توان تقریبا با قاطعیت گفت که انجام این کار روند فاجعه باری خواهد داشت زیرا ایالات متحده آمریکا را مستقیما در جنگ با روسیه و ایران قرار می دهد؛ دو کشوری که از رژیم بشار اسد حمایت به عمل می آورند. حتی اگر واشنگتن بتواند در کنار راندن اسد موفق عمل کند، باز این کار به نفع گروه داعش تمام می شود و به حجم کشتارها و خونریزی ها اضافه خواهد کرد.
انتهای پیام/ 852