شیعه نیوز: اللهم اغفر لى الذنوب التى تهتك العصم - خدايا براى من بيامرز گناهانى كه پردههاى بازدارنده از نزول سختىها و عذابها و زيانها و خسرانها را پاره مىكند.
گناه
حركات و اعمال، و حالات و رفتار، و اخلاق و كردارى كه ضد دستورات خدا، و انبياء و امامان عليهم السلام باشد گناه شمرده شده.
سنگينى و شدت پارهاى از گناهان به اندازهاى است كه انجام دهنده آن اعلان جنگ با خدا و پيامبر داده. [1]
گناهى كه در دنيا از انسان سر مىزند، فرداى قيامت آتشى است كه براى هميشه گريبانگير گنهكار است:
«ان الذين ياكلون اموال اليتامى ظلما انما ياكلون فى بطونهم نارا». [2]
مسلما كسانى كه اموال يتيمان را از روى ستم مىخورند، جز اين نيست كه در شكمهاى خود آتش مىخورند.
گناه نمك خوردن از سفره كريم، و روزى رحيم، و مصرف كردن نعمت خداى عظيم، و نمكدان شكستن است.
ساليانى دراز، و عمرى طولانى نمك خوردن، و نمكدان شكستن كمال بىانصافى و نامردى است:
«داستانى شگفت آور از نمك خوردن و نگاه داشتن حرمت صاحب نمك»
يعقوب ليث چهره پرآوازه سيستان، و پايهگذار انقلابى رهائىبخش بر ضد حكومت خونخوار، و ظالم و ستمكار عباسى، در ابتداى جوانى روى گرزادهاى بيش نبود.
مدتى به كار روىگرى مشغول بود، و پاداش كارش را سخاوتمندانه با جوانان هم سن و سالش مىخورد.
سخاوت و شجاعت و آزادمنشى او، عامل گردآمدن جوانانى متهور و سخت كوش به گرد او شد.
با دست برداشتن از روىگرى، همراه جوانان مجذوبش به شغلى ديگر روى آورد، از آن شغل هم روى گردان شد، و بنا گذاشت همراه يارانش دستبردى به خزينه اموال امير سيستان بزند، از آنجا كه خزانه در حفاظت نيروئى كارآمد قرار داشت، و دستبرد به آن به آسانى ممكن نبود، بنا گذاشتند از بيرون شهر با كندن كانالى تا زير كف خزانه به اموال امير دستيابند، و با شتاب و سرعت همه را تصرف كنند.
كندن كانال شش ماه به طول انجاميد، عاقبت نيمه شبى با سوراخ كردن كف خزانه وارد خزانه شدند، و همه طلا و نقره، و جواهرات قيمتى، و درهم و دينار را بطورى كه مامور بيرون خزانه نفهمند در كيسههاى متعددى جمع كردند، آماده بردن اموال از راه كانال به بيرون شهر بودند، كه يعقوب در تاريكى نيمه شب، چشمش به چيزى گوهر مانند افتاد، كه درخشندگى خاصى داشت، از آنجا كه تاريكى شديد مانع شناخت آن بود، با زبانش عنصر بدست آمده را امتحان كرد، و يافت كه قطعهاى نمك بلورين است، به تمام همراهانش دستور داد اموال را بگذاريد، و از راه كانال به طرف بيرون شهر حركت كنيد، جوانان مطيع او با دست خالى به بيرون شهر آمدند، و علت اين كار را از يعقوب جويا شدند، يعقوب گفت با اينكه پس از شش ماه زحمت مداوم خود را به خزانه رسانديم، و اقتضا داشت همه اموال گردآمده در خزانه را تصرف كنيم، ولى من با چشيدن نمك اميرسيستان از مردانگى و انصاف دور ديدم كه اموال او را به غارت ببريم!»
ماموران حفاظت خزانه، پس از بازكردن در خزانه، از ديدن وضع خزانه، و كانالى كه با مهارت هر چه تمامتر زده شده بود، و به ويژه از بجا ماندن اموال و طلا و نقره، و درهم و دينار شگفت زده شدند، و جريان امر را به امير سيستان گزارش دادند، امير دستور داد جارچيان در شهر آواز بردارند، كه دزد خزانه هركه هست، خود را به امير بشناساند تا از لطف و احسان امير بهرهمند شود، يعقوب بدون دغدغه خاطر خود را به امير سيستان معرفى كرد، و از اينكه نمك خورده و نمكدان شكستن را دور از مردانگى و انصاف ديده داد سخن داد، امير سيستان از بودن چنين جوان شجاع، پركار، باانصاف، و داراى صفت مردانگى بسيار خوشحال شد، و او را به منصب باارزش امارت لشگر سيستان برگزيد، و يعقوب از همانجا راه ترقى و كمال را، تا درگير شدن با حكومت عباسيان آسوده براى نجات مظلومان پيمود.
گناه، نجاست معنوى است كه روح و روان، و انديشه فكر، و باطن و سينه و قلب را آلوده مىكند، و باعث محروم شدن انسان از الطاف حق، و رحمت خدا و فيوضات الهيه مىشود.
گناه پرده حفاظت انسان را از عذاب و خوارى، و رسوائى و افتضاح پاره مىكند، و عامل فاش شدن اسرار انسان در دنيا و آخرت مىشود، و زمينه خارج شدن انسان را از مقام بندگى، و دور شدن از پرده پوشى حق، و غفران و آمرزش خداى مهربان را فراهم مىآورد.
بزرگان دين بر اساس آيات قرآن، و روايات اهل بيت گناهان را به دو دسته تقسيم كردهاند: گناهان كبيره، و گناهان صغيره.
گناهان كبيره به فرموده امام صادق عليهالسلام گناهانى است كه خداى عز وجل دوزخ را بر آنها واجب ساخته. [3]
انسان اگر از گناهان كبيره خوددارى كند، و قدم در اين لجن زار مهلك نگذارد، و دامن انسانيتبه اين آلودگى نيالايد، خداوند مهربان از ديگر گناهانش مىگذرد، و او را مشمول رحمت و بخشايش خود مىفرمايد:
«ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريما» . [4]
در كتاب پرقيمت عيون اخبار الرضا از امام هشتم عليه السلام روايتشده كه گناهان كبيره عبارت است از:
1- به قتل رساندن انسانى كه خدا ريختن خونش را حرام كرده.
2- زنا.
3- سرقت.
4- خوردن مست كننده.
5- عاق شدن از جانب پدر و مادر.
6- فرار از جنگ.
7- خوردن مال يتيم به ستم.
8- خوردن گوشت ميته، و خون، و گوشتخوك، و آن چه به نام غير خدا كشته شده.
9- ربا.
10- خوردن مال حرام.
11- قمار.
12- كم گذاشتن از پيمانه و ترازو.
13- تهمت به پاكدامن.
14- لواط.
15- نااميدى از رحمت خدا.
16- ايمن دانستن خود از عذاب خدا.
17- كمك دادن به ستمكاران.
18- ميل قلبى به ستمگران.
19- سوگند دروغ.
20- حبس كردن حقوق مردم بدون تنگدستى.
21- دروغ.
22- كبر.
23- اسراف.
24- تبذير.
25- خيانت.
26- سبك شمردن حج.
27- جنگ با دوستان خدا.
28- اشتغال به سرگرمىهاى بيهوده و بىمنفعت.
29- پافشارى بر گناه.
آثار شوم گناهان
از آيات قرآن و روايات، عناوين زير به عنوان آثار شوم گناهان استفاده مىشود:
گناه، اعمال نيك را تباه و نابود مىكند، گناه، باعث دچار شدن انسان به فتنهها و بلاهاى دنيايى و عذاب سخت آخرتى است، گناه، مانع مستجاب شدن دعاست. گناه، انسان را از شفاعت شفيعان محروم مىكند، گناه، دل را سخت و سياه مىسازد، گناه ايمان را از بين مىبرد، گناه مانع نتيجه بخشيدن موعظه مىشود، گناه، انسان را خوار و رسوا مىكند، گناه، باعث محروميت آدمى از رزق حق مىشود، گناه، انسان را از منطقه عبادت و بندگى دور مىكند، گناه، زمينه چيرگى شيطان را بر انسان فراهم مىآورد، گناه، رشته نظم زندگى و نظام خانواده و جامعه را از هم مىگسلد، گناه، اعتماد و اطمينان مردم را از يكديگر از بين مىبرد، گناه، قلب را مىميراند، گناه، باعث سختى جان كندن، و فشار برزخ است.
از حضرت صادق عليه السلام روايت شده:
«اما انه ليس من عرق يضرب، و لا نكبة و لا صداع و لا مرض الا بذنب و ذلك قول الله عزوجل فىكتابه: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير...» [5]
هيچ رگى زده نشود، و پائى به سنگ نخورد، و درد سر پيش نيايد، و بيمارى و مرضى به انسان نرسد، جز به ارتكاب گناهى، و همين است كه خداى عزوجل در كتابش فرمود: هر مصيبتى به شما رسيد، به خاطر گناهى است كه مرتكب شديد، و خدا از بسيارى از گناهان در مىگذرد.» [6]
و نيز از آن حضرت روايتشده:
«ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلاة الليل و ان العمل السىء اسرع فى صاحبه من السكين فى اللحم»
قطعا شخص مرتكب گناهى مىشود، و به خاطر آن از خواندن نماز شب محروم مىماند، و تاثير گناه در گناهكار از تاثير كارد در گوشت سريعتر است.»
از حضرت رضا عليه السلام روايت شده:
«اوحى الله عزوجل الى نبى من الانبياء: اذا اطعت رضيت، و اذا رضيتباركت، و ليس لبركتى نهاية، و اذا عصيت لعنت و لعنتى تبلغ السابع من الورى.» [7]
خداى عزوجل به پيامبرى از پيامبران وحى فرمود: هرگاه اطاعتشوم خوشنود گردم، و چون خوشنود گردم، بركتبخشم وبركت من بىپايان است، و هنگامى كه از من نافرمانى شود، خشم گيرم، و چون خشم گيرم لعنت كنم، و لعنت من تا هفت پشت را شامل شود».
به تجربه ثابتشده، كه گاهى فرزندان ستم پيشگان به بلاى تهيدستى، و بيمارى و ناتوانى، و تنگى رزق دچار شدهاند، و اين خود عنايت و رحمتى از جانب خدا به آنهاست تا مانند پدران خويش به گناه و طغيان مبتلا نشوند.
درباره اصرار بر گناه، و ادامه معصيت، از اميرالمؤمنين عليهالسلام روايت شده:
«هيچ بندهاى نيست مگر اين كه بر او چهل پرده حرمت قرار دارد، تا مرتكب چهل گناه كبيره شود، چون مرتكب چهل گناه كبيره شود، خدا به فرشتهها وحى مىكند:
بندهام را با بالهاى خود بپوشانيد، فرشتگان او را با بالهاى خود مىپوشانند، سپس آن بنده هيچ كار زشتى را نگذارد جز آن كه مرتكب شود، تا جايى كه ميان مردم به خاطر ارتكاب گناه ببالد، فرشتگان گويند: پروردگارا! بنده ات هر گناهى را مرتكب مىشود و ما از كردار او شرمساريم، خداى عزوجل به آنان وحى مىكند: بالهايتان را از او برداريد، چون كارش به اين جا رسد آغاز به دشمنى با اهل بيت كند، آن زمان است كه پرده حرمتش در آسمان و زمين پاره شود، فرشتگان گويند: پروردگارا! بندهات پرده دريده مانده، خداى عزوجل وحى كند: اگر خدا را به او توجه بود، به شما فرمان نمىداد بالهايتان را از او برداريد». [8]
انسان پاكدامن و باتقوا، كه با ياد خدا، و با توجه به قيامت، و با معرفت به آثار شوم گناه، در پيدا و پنهان از گناه فرارى و متنفر است، انسانى زنده، و گناهكار آلوده دامن، كه از خدا و قيامت غافل است، و از عواقب گناه نمىهراسد، ميت است، در روايات اهل بيت در ضمن جملهاى كوتاه به اين دو حقيقت اشاره شده:
«ان المؤمن حى والكافر ميت»
حديث شناس با عظمت، شيخ صدوق (ره) در كتاب معانىالاخبار، [9] حديث بسيار مهمى در رابطه با گناهانى كه آثار شومى دارد از حضرت زينالعابدين عليه السلام نقل كرده كه بخشى از آن روايت اين قطعه از دعاى كميل را كه هر جملهاش با اللهم اغفر لى الذنوب شروع شده توضيح مىدهد:
گناهانى كه باعث پرده درى است، عبارت است از:
1- خوردن مايع مست كننده.
2- قمار بازى.
3- به كار گرفتن كار بيهوده و شوخى بىجا براى خنداندن مردم.
4- بيان عيوب مردم.
5- همنشينى با متهمين به گناه و بدكارى.
شراب خوارى
حضرت موسى بن جعفر، و امام هشتم و حضرت جواد عليهمالسلام، شرابخوارى را از گناهان كبيره شمردهاند.
دانشمندان بزرگ شرق و غرب اثبات كردهاند كه مايعات مست كننده چه كم و چه زياد آثار زيانبارى در مغز، معده، كبد، قلب، كليه و مجارى تنفس، گردش خون، عقل و نسل به جا مىگذارند، كه گاهى علاج آن آثار غير ممكن، و هلاكت مشروبخوار قطعى و حتمى است.
شيطان بطرى، شيطانى بسيار خطرناك، و دشمنى زيان آفرين، و موجودى پليد و نجس است.
قرآن مجيد مايع مست كننده را ناپاك و رجس و از كارهاى شيطان برشمرده [10] و سودش را در برابر زيانش ناچيز و اندك دانسته [11] و به خاطر خطرات فراوان، و زيانهاى غير قابل جبرانش آن را بر تمام مردم حرام كرده، و مرتكب آن را چنان چه موفق به توبه نشود، به عذاب سنگين دنيائى، و آتش سوزان آخرتى دچار خواهد كرد.
رسول خدا در رابطه با مايع مست كننده ده نفر را لعنت كرده:
كسى كه درختش را به اين خاطر كاشته، و آن كه از درختش نگهبانى كرده، وكسى كه انگور يا ماده ديگرش را فشرده، و شخصى كه آن را نوشيده، و كسى كه ساقى آن بوده، و آن كه آن را با دوش يا با مركب جابجا كرده، و كسى كه از باربر تحويل گرفته، و شخصى كه آن را فروخته، و آن كه آن را خريده، و كسى كه پولش را خورده. [12]
از حضرت باقر عليه السلام روايت شده:
«فرداى قيامت شرابخوار وارد عرصه محشر مىشود، در حالى كه رويش سياه، و دهانش كج، و زبانش بيرون افتاده و فرياد تشنگىاش بلند است، به او از چاهى كه چرك زناكاران در آن ريخته شده، مىآشامانند». [13]
امام صادق عليه السلام فرمود:
«شرابخوارى مساوى با بت پرستى است، شرابخوار در قيامت كافر محشور مىشود، شراب پايه هر گناهى است!» [14]
به اميرالمؤمنين گفته شد: آيا شما فرمودهايد: شراب از دزدى و زنا بدتر است؟ فرمود: «آرى، زنا كننده شايد گناه ديگرى انجام ندهد، ولى شرابخوار چون شراب خورد، زنا مىكند، آدم مىكشد، نماز را ترك مىكند!» [15]
رسول خدا فرمود:
«كسى كه شراب را پس از آن كه حرمتش را خدا به زبان من ابلاغ كرد بنوشد، سزاوار نيست هنگامى كه به خواستگارى بيايد، پاسخ مثبتبه او داده شود، شفاعت شرابخوار چون شفاعت كند پذيرفته نيست، گفتارش نبايد مورد تصديق قرار گيرد، نبايد او را بر امانتى امين دانست. پس كسى كه چيزى به او بسپارد، براى او از جانب خدا ضمانى نيست». [16]
قمار
از گناهان بزرگ، و معاصى كبيره قمار است، امام صادق عليهالسلام در روايتى مهم به كبيره بودن اين گناه اشاره فرموده.
در قرآن مجيد فقط در رابطه با قمار و شراب تعبير به گناه بزرگ شده:
«يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير» [17]
از تو از مايع مست كننده و قمار مىپرسند، بگو در مايع مست كننده و قمار، گناه بزرگ است».
ساختن همه آلات و ادوات قمار، و اجرت گرفتن بر ساخت آنها، و خريد وفروش حرام است، و به فتواى بسيارى از فقهاى بزرگ شيعه، بازى با آنها حتى بدون برد و باخت شرعى نيست، و نگاه داشتن اين وسايل، حرام، و از بين بردنش لازم است. نشستن در مجلس قمار، و تماشاى آن حرام، و ترك مجلس قمار واجب شرعى است.
به كار گرفتن كار بيهوده براى خنداندن مردم
منظور از به كار گرفتن كار بيهوده، انجام كارها و اعمالى است كه براى انجام دهنده و بيننده سود دنيايى و آخرتى ندارد، و از موارد ضايع كردن عمر است، عمرى كه يك لحظهاش با دست به دست دادن ميلياردها عوامل در اختيار انسان گذاشته مىشود.
بدون ترديد ضايع كردن عمر از موارد كفران نعمت است، نعمت عمر از بزرگترين و مفيدترين نعمت هايى است كه حضرت حق به انسان عنايت فرموده، و شكر اين نعمت به اين است كه انسان تمام لحظاتش را در راه عبادت و بندگى، و علم و دانش، و خدمتبه بندگان خدا به كار گيرد.
محدث قمى در كتاب منازل الآخرة حكايت مىكند: مردى به نام ابن صمد بيشتر اوقات شب و روز وجود خود را محاسبه مىكرد، روزى ايام گذشته عمرش را حساب كرد، به نظر آورد شصتسال از عمرش گذشته، روزهاى آن را به شماره آورد بيست و يك هزار و نهصد روز شد، فرياد زد واى بر من اگر روزى يك گناه بيشتر مرتكب نشده باشم، پس خدا را با بيست و يك هزار و نهصد گناه ملاقات مىكنم، اين را گفت و بيهوش بر زمين افتاد، و در همان حالتبيهوشى از دنيا رفت.
بيان عيوب مردم
حفظ آبروى مسلمانان و مؤمنان واقعيتى بسيار مهم، و به شدت مورد توجه آئين اسلام است، تا جايى كه در معارف دينى آبروى مؤمن با خونش برابر دانسته شده:
«عرض المؤمن كدمه»
با به باد رفتن آبروى مردم، بناى اعتماد و اطمينان ويران مىشود، و نظام زندگى خانواده و جامعه در هم فرو مىريزد، و امور مسلمانان مختل مىشود.
كاملان و بىعيبها فقط انبيا و امامان و اولياء خاص حضرت حقند، جز اينان هر كس داراى عيبى و عيوبى است كه از ديد و نظر مردم پنهان مىكند، البته در ميان مردم عدهاى بىشرم و حيا وجود دارند كه از پخش شدن عيب خود ننگ ندارند، و آزارى از اين ناحيه حس نمىكنند، ولى ديگر مردم براى آبروى خود حرمت و ارزش قائل هستند، و رضايتبه بازگو شدن عيب يا عيوبشان ندارند، پس كسانى كه عيب مردم را چه عيب بدنى يا عملى، يا اخلاقى، يا گفتارى، يا مالى، يا دينى و يا دنيوى بازگو مىكنند، و از اين جهت به آبروى مردم لطمه مىزنند، و باعث خفت و خوارى و سبكى آنان مىشوند، خود را به گناه بسيار سنگينى دچار مىكنند، و خويش را مستحق عذاب قيامت و رسوائى در دنيا مىكنند.
از حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السلام روايت شده:
«اقرب ما يكون العبد الى الكفر ان يواخى الرجل على الدين فيحصى عليه عثراته و زلاته ليعنفه بها يوما ما». [18]
نزديكترين چيزى كه انسان به كفر دارد اين است كه با مردى براساس دين عقد برادرى بسته باشد، تا لغزشها و خطاهايش را شماره كند، براى اين كه روزى او را به آنها سرزنش و ملامت كند».
امام ششم از رسول خدا روايت مىكند كه آن حضرت فرمود:
«يا معشر من اسلم بلسانه و لم يخلص الايمان الى قلبه لاتذموا المسلمين و لا تتبعوا عوراتهم، فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته يفضحه ولو فى بيته». [19]
اى گروهى كه به زبان اسلام آوردهايد، و ايمان به قلبش نرسيده، مسلمانان را نكوهش نكنيد، و به جستجوى عيوبشان نباشيد، زيرا هر كس عيوب آنان را جستجو كند، خداوند عيوبش را دنبال مىكند، و هر كه خدا عيوبش را دنبال كند، گرچه در خانهاش باشد رسوايش مىكند».
همنشينى با متهمين به گناه
اثرپذيرى انسان از همنشين بيش از اثرپذيرى از ديگر امور است، به اندازهاى كه همنشين در انسان اثر مىگذارد، چيزى اثر نمىگذارد، به همين خاطر آيات قرآن مجيد و روايات اهل بيت براى انتخاب دوست و همنشين رهنمودهاى مهمى به انسان به خصوص اهل ايمان دارند.
تفسير و تحليل اين واقعيت و بيان آيات و روايات كتاب جداگانهاى مىطلبد، كه خوشبختانه دانشمندان علوم اسلامى در اين زمينه آثار مهمى در دسترس مردم قرار دادهاند.
قرآن و روايات مردم را از نشست و برخاست و همنشينى با اهل كفر و شرك و فسق و فجور، و دوستى با يهود و نصارى و حتى متهمين به گناه و معصيت نهى مىكند، مباد كه فرهنگ و اخلاق و منش و عقايد شيطانى آنان در انسان اثر بگذارد، و او را از رحمت حق محروم كند.
امام صادق (ع) فرمود:
«لاينبغى للمؤمن ان يجلس مجلسا يعصى الله فيه و لايقدر على تغييره». [20]
براى مؤمن شايسته نيست در مجلسى بنشيند كه خدا در آن مجلس نافرمانى مىشود. و او قدرت تغيير آن را نداشته باشد».
ابوهاشم جعفرى مىگويد: حضرت رضا (ع) به من فرمود: چرا تو را نزد عبدالرحمن بن يعقوب مىبينم؟
ابوهاشم گفت: او دائى من است.
حضرت فرمود: او درباره خدا سخن ناهموار و غير قابل قبولى مىگويد، «سخنى كه با آيات قرآن و معارف اهل بيت ناهماهنگ است».
خدا را «به صورت اشياء و اوصاف آن» وصف مىكند، بنابراين يا با او همنشين باش و ما را واگذار، يا با ما بنشين و او را رها كن.
عرضه داشتم: او هر چه مىخواهد بگويد، چه زيانى به من دارد، وقتى من آن چه را او مىگويد نگويم چيزى بر عهده من نيست.
حضرت فرمود: آيا بيم دارى از اين كه عذابى بر او فرود آيد و هر دوى شما را بگيرد، آيا داستان كسى را كه خود از ياران موسى (ع) بود و پدرش از ياران فرعون، هنگامى كه لشگر فرعون كنار دريا به موسى و يارانش رسيد، آن پسر از موسى جدا شد كه پدرش را نصيحت كند و به موسى و يارانش ملحق نمايد، پدرش به راه باطل خود دنبال فرعونيان مىرفت و اين جوان با او درباره آئينش ستيزه مىكرد، تا هر دو به كنارى از دريا رسيدند، و با هم غرق شدند، خبر به موسى رسيد فرمود او در رحمت خداست ولى چون عذاب نازل شود، از كسى كه نزديك گنهكار است دفاعى نشود. [21]
اميرالمؤمنين (ع) فرمود:
«من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فلايقوم مكان ريبة» [22]
هر كه ايمان به خدا و روز جزا دارد در مكان تهمت و شك نايستد.
امام صادق (ع) فرمود:
«من قعد عند سباب لاولياء الله فقد عصى الله تعالى». [23]
هر كه نزد دشنام گوى به دوستان خدا بنشيند، خداى تعالى را نافرمانى كرده».
مسيح عليه السلام فرمود:
«دوستى خود را با كينه ورزى به اهل معصيت آشكار كنيد، و با دور شدن از آنان به خدا نزديك شويد، و خوشنودى خدا را به عوض خشم آنان بخواهيد، گفتند: اى روح خدا با كه بنشينيم؟
فرمود: با كسى كه ديدنش شما را به ياد خدا اندازد، و گفتارش به دانش شما بيفزايد، و كردارش شما را به جانب آخرت رغبت دهد». [24]
آرى پرده هايى كه چون تقوا و پاكدامنى، ورع و پارسائى، صداقت و درستى، عبادت و خدمت، مانع بين انسان و بلا و عذاب و خشم و نفرت خداست، وقتى برجا مىماند كه انسان از گناه آشاميدن مايع مست كننده، و قمار، و به كارگرفتن كارهاى بيهوده، و بيان عيوب مردم، و همنشينى با متهمين به گناه بپرهيزد، و اگر دچار تسويل نفس، و وسوسههاى شياطين باطنى و ظاهرى شود، و دامن به اين گناهان بيالايد، با دستخود آن پردهها و حجابها و موانع را پاره مىكند، و راه را براى فرود آمدن بلا و مصيبت و خوارى و عذاب بر خود هموار و باز مىكند.
هر كه در اين درد گرفتار نيست
يك نفسش در دو جهان يار نيست
هر كه دلش ديده بينا نيافت
ديده او محرم ديدار نيست
هر كه از اين واقعه بوئى نبرد
جز به صفت صورت ديوار نيست
اى دل اگر دم زنى از سر عشق
جاى تو جز آتش و جز دار نيست
آن كه سزاوار در گلخن است
در حرم شاه سزاوار نيست
پرده پندار بسوز و بدان
در دو جهانتبه از اين كار نيست
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. بقره، آيه 279.
[2]. نساء، آيه 10.
[3]. اصول كافى، ج 3، ص 378.
[4]. نساء، آيه 31.
[5]. اصول كافى، ج 3، ص 370.
[6]. شورى، 30.
[7]. اصول كافى، ج 3، ص 374.
[8]. همان، ص 377.
[9]. همان، ص 381.
[10]. چاپ مكتبه مفيد، ص 256.
[11]. مائده، 90.
[12]. بقره، 219.
[13]. وسائل الشيعه، ج 12، كتاب تجارت، باب 84.
[14]. همان، ج 17، ابواب نوشيدنىهاى حرام، باب 9.
[15]. همان، باب 12.
[16]. گناهان كبيره، ج 1، ص 256.
[17]. همان، ص 268.
[18]. بقره، 216.
[19]. اصول كافى، ج 4، ص 57.
[20]. همان، ص 82.
[21]. همان.
[22]. همان، ص 87.
[23]. همان، ص 88.
[24]. محجةالبيضاء، ج 3، ص 288.
پاسداراسلام - شماره 247
منبع: تبیان