۰

گناه و آثار شوم آن

شرح دعاى كميل قسمت هشتم
کد خبر: ۱۰۳۳۴
۱۹:۳۷ - ۱۱ آبان ۱۳۸۷

شیعه نیوز: اللهم اغفر لى الذنوب التى تهتك العصم - خدايا براى من بيامرز گناهانى كه پرده‏هاى بازدارنده از نزول سختى‏ها و عذابها و زيانها و خسرانها را پاره مى‏كند.

گناه

حركات و اعمال، و حالات و رفتار، و اخلاق و كردارى كه ضد دستورات خدا، و انبياء و امامان عليهم السلام باشد گناه شمرده شده.

سنگينى و شدت پاره‏اى از گناهان به اندازه‏اى است كه انجام دهنده آن اعلان جنگ با خدا و پيامبر داده. [1]

گناهى كه در دنيا از انسان سر مى‏زند، فرداى قيامت آتشى است كه براى هميشه گريبانگير گنه‏كار است:

«ان الذين ياكلون اموال اليتامى ظلما انما ياكلون فى بطونهم نارا». [2]

مسلما كسانى كه اموال يتيمان را از روى ستم مى‏خورند، جز اين نيست كه در شكم‏هاى خود آتش مى‏خورند.

گناه نمك خوردن از سفره كريم، و روزى رحيم، و مصرف كردن نعمت خداى عظيم، و نمكدان شكستن است.

ساليانى دراز، و عمرى طولانى نمك خوردن، و نمكدان شكستن كمال بى‏انصافى و نامردى است:

«داستانى شگفت آور از نمك خوردن و نگاه داشتن حرمت صاحب نمك»

يعقوب ليث چهره پرآوازه سيستان، و پايه‏گذار انقلابى رهائى‏بخش بر ضد حكومت خونخوار، و ظالم و ستمكار عباسى، در ابتداى جوانى روى گرزاده‏اى بيش نبود.

مدتى به كار روى‏گرى مشغول بود، و پاداش كارش را سخاوتمندانه با جوانان هم سن و سالش مى‏خورد.

سخاوت و شجاعت و آزادمنشى او، عامل گردآمدن جوانانى متهور و سخت كوش به گرد او شد.

با دست برداشتن از روى‏گرى، همراه جوانان مجذوبش به شغلى ديگر روى آورد، از آن شغل هم روى گردان شد، و بنا گذاشت همراه يارانش دستبردى به خزينه اموال امير سيستان بزند، از آنجا كه خزانه در حفاظت نيروئى كارآمد قرار داشت، و دستبرد به آن به آسانى ممكن نبود، بنا گذاشتند از بيرون شهر با كندن كانالى تا زير كف خزانه به اموال امير دست‏يابند، و با شتاب و سرعت همه را تصرف كنند.

كندن كانال شش ماه به طول انجاميد، عاقبت نيمه شبى با سوراخ كردن كف خزانه وارد خزانه شدند، و همه طلا و نقره، و جواهرات قيمتى، و درهم و دينار را بطورى كه مامور بيرون خزانه نفهمند در كيسه‏هاى متعددى جمع كردند، آماده بردن اموال از راه كانال به بيرون شهر بودند، كه يعقوب در تاريكى نيمه شب، چشمش به چيزى گوهر مانند افتاد، كه درخشندگى خاصى داشت، از آنجا كه تاريكى شديد مانع شناخت آن بود، با زبانش عنصر بدست آمده را امتحان كرد، و يافت كه قطعه‏اى نمك بلورين است، به تمام همراهانش دستور داد اموال را بگذاريد، و از راه كانال به طرف بيرون شهر حركت كنيد، جوانان مطيع او با دست خالى به بيرون شهر آمدند، و علت اين كار را از يعقوب جويا شدند، يعقوب گفت با اينكه پس از شش ماه زحمت مداوم خود را به خزانه رسانديم، و اقتضا داشت همه اموال گردآمده در خزانه را تصرف كنيم، ولى من با چشيدن نمك اميرسيستان از مردانگى و انصاف دور ديدم كه اموال او را به غارت ببريم!»

ماموران حفاظت خزانه، پس از بازكردن در خزانه، از ديدن وضع خزانه، و كانالى كه با مهارت هر چه تمامتر زده شده بود، و به ويژه از بجا ماندن اموال و طلا و نقره، و درهم و دينار شگفت زده شدند، و جريان امر را به امير سيستان گزارش دادند، امير دستور داد جارچيان در شهر آواز بردارند، كه دزد خزانه هركه هست، خود را به امير بشناساند تا از لطف و احسان امير بهره‏مند شود، يعقوب بدون دغدغه خاطر خود را به امير سيستان معرفى كرد، و از اينكه نمك خورده و نمكدان شكستن را دور از مردانگى و انصاف ديده داد سخن داد، امير سيستان از بودن چنين جوان شجاع، پركار، باانصاف، و داراى صفت مردانگى بسيار خوشحال شد، و او را به منصب باارزش امارت لشگر سيستان برگزيد، و يعقوب از همانجا راه ترقى و كمال را، تا درگير شدن با حكومت عباسيان آسوده براى نجات مظلومان پيمود.

گناه، نجاست معنوى است كه روح و روان، و انديشه فكر، و باطن و سينه و قلب را آلوده مى‏كند، و باعث محروم شدن انسان از الطاف حق، و رحمت خدا و فيوضات الهيه مى‏شود.

گناه پرده حفاظت انسان را از عذاب و خوارى، و رسوائى و افتضاح پاره مى‏كند، و عامل فاش شدن اسرار انسان در دنيا و آخرت مى‏شود، و زمينه خارج شدن انسان را از مقام بندگى، و دور شدن از پرده پوشى حق، و غفران و آمرزش خداى مهربان را فراهم مى‏آورد.

بزرگان دين بر اساس آيات قرآن، و روايات اهل بيت گناهان را به دو دسته تقسيم كرده‏اند: گناهان كبيره، و گناهان صغيره.

گناهان كبيره به فرموده امام صادق عليه‏السلام گناهانى است كه خداى عز وجل دوزخ را بر آنها واجب ساخته. [3]

انسان اگر از گناهان كبيره خوددارى كند، و قدم در اين لجن زار مهلك نگذارد، و دامن انسانيت‏به اين آلودگى نيالايد، خداوند مهربان از ديگر گناهانش مى‏گذرد، و او را مشمول رحمت و بخشايش خود مى‏فرمايد:

«ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريما» . [4]

در كتاب پرقيمت عيون اخبار الرضا از امام هشتم عليه السلام روايت‏شده كه گناهان كبيره عبارت است از:

1- به قتل رساندن انسانى كه خدا ريختن خونش را حرام كرده.

2- زنا.

3- سرقت.

4- خوردن مست كننده.

5- عاق شدن از جانب پدر و مادر.

6- فرار از جنگ.

7- خوردن مال يتيم به ستم.

8- خوردن گوشت ميته، و خون، و گوشت‏خوك، و آن چه به نام غير خدا كشته شده.

9- ربا.

10- خوردن مال حرام.

11- قمار.

12- كم گذاشتن از پيمانه و ترازو.

13- تهمت به پاكدامن.

14- لواط.

15- نااميدى از رحمت خدا.

16- ايمن دانستن خود از عذاب خدا.

17- كمك دادن به ستمكاران.

18- ميل قلبى به ستمگران.

19- سوگند دروغ.

20- حبس كردن حقوق مردم بدون تنگدستى.

21- دروغ.

22- كبر.

23- اسراف.

24- تبذير.

25- خيانت.

26- سبك شمردن حج.

27- جنگ با دوستان خدا.

28- اشتغال به سرگرمى‏هاى بيهوده و بى‏منفعت.

29- پافشارى بر گناه.

آثار شوم گناهان

از آيات قرآن و روايات، عناوين زير به عنوان آثار شوم گناهان استفاده مى‏شود:

گناه، اعمال نيك را تباه و نابود مى‏كند، گناه، باعث دچار شدن انسان به فتنه‏ها و بلاهاى دنيايى و عذاب سخت آخرتى است، گناه، مانع مستجاب شدن دعاست. گناه، انسان را از شفاعت شفيعان محروم مى‏كند، گناه، دل را سخت و سياه مى‏سازد، گناه ايمان را از بين مى‏برد، گناه مانع نتيجه بخشيدن موعظه مى‏شود، گناه، انسان را خوار و رسوا مى‏كند، گناه، باعث محروميت آدمى از رزق حق مى‏شود، گناه، انسان را از منطقه عبادت و بندگى دور مى‏كند، گناه، زمينه چيرگى شيطان را بر انسان فراهم مى‏آورد، گناه، رشته نظم زندگى و نظام خانواده و جامعه را از هم مى‏گسلد، گناه، اعتماد و اطمينان مردم را از يكديگر از بين مى‏برد، گناه، قلب را مى‏ميراند، گناه، باعث سختى جان كندن، و فشار برزخ است.

از حضرت صادق عليه السلام روايت شده:

«اما انه ليس من عرق يضرب، و لا نكبة و لا صداع و لا مرض الا بذنب و ذلك قول الله عزوجل فى‏كتابه: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير...» [5]

هيچ رگى زده نشود، و پائى به سنگ نخورد، و درد سر پيش نيايد، و بيمارى و مرضى به انسان نرسد، جز به ارتكاب گناهى، و همين است كه خداى عزوجل در كتابش فرمود: هر مصيبتى به شما رسيد، به خاطر گناهى است كه مرتكب شديد، و خدا از بسيارى از گناهان در مى‏گذرد.» [6]

و نيز از آن حضرت روايت‏شده:

«ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلاة الليل و ان العمل السى‏ء اسرع فى صاحبه من السكين فى اللحم»

قطعا شخص مرتكب گناهى مى‏شود، و به خاطر آن از خواندن نماز شب محروم مى‏ماند، و تاثير گناه در گناهكار از تاثير كارد در گوشت سريعتر است.»

از حضرت رضا عليه السلام روايت شده:

«اوحى الله عزوجل الى نبى من الانبياء: اذا اطعت رضيت، و اذا رضيت‏باركت، و ليس لبركتى نهاية، و اذا عصيت لعنت و لعنتى تبلغ السابع من الورى.» [7]

خداى عزوجل به پيامبرى از پيامبران وحى فرمود: هرگاه اطاعت‏شوم خوشنود گردم، و چون خوشنود گردم، بركت‏بخشم وبركت من بى‏پايان است، و هنگامى كه از من نافرمانى شود، خشم گيرم، و چون خشم گيرم لعنت كنم، و لعنت من تا هفت پشت را شامل شود».

به تجربه ثابت‏شده، كه گاهى فرزندان ستم پيشگان به بلاى تهيدستى، و بيمارى و ناتوانى، و تنگى رزق دچار شده‏اند، و اين خود عنايت و رحمتى از جانب خدا به آنهاست تا مانند پدران خويش به گناه و طغيان مبتلا نشوند.

درباره اصرار بر گناه، و ادامه معصيت، از اميرالمؤمنين عليه‏السلام روايت شده:

«هيچ بنده‏اى نيست مگر اين كه بر او چهل پرده حرمت قرار دارد، تا مرتكب چهل گناه كبيره شود، چون مرتكب چهل گناه كبيره شود، خدا به فرشته‏ها وحى مى‏كند:

بنده‏ام را با بال‏هاى خود بپوشانيد، فرشتگان او را با بال‏هاى خود مى‏پوشانند، سپس آن بنده هيچ كار زشتى را نگذارد جز آن كه مرتكب شود، تا جايى كه ميان مردم به خاطر ارتكاب گناه ببالد، فرشتگان گويند: پروردگارا! بنده ات هر گناهى را مرتكب مى‏شود و ما از كردار او شرمساريم، خداى عزوجل به آنان وحى مى‏كند: بالهايتان را از او برداريد، چون كارش به اين جا رسد آغاز به دشمنى با اهل بيت كند، آن زمان است كه پرده حرمتش در آسمان و زمين پاره شود، فرشتگان گويند: پروردگارا! بنده‏ات پرده دريده مانده، خداى عزوجل وحى كند: اگر خدا را به او توجه بود، به شما فرمان نمى‏داد بالهايتان را از او برداريد». [8]

انسان پاكدامن و باتقوا، كه با ياد خدا، و با توجه به قيامت، و با معرفت به آثار شوم گناه، در پيدا و پنهان از گناه فرارى و متنفر است، انسانى زنده، و گناهكار آلوده دامن، كه از خدا و قيامت غافل است، و از عواقب گناه نمى‏هراسد، ميت است، در روايات اهل بيت در ضمن جمله‏اى كوتاه به اين دو حقيقت اشاره شده:

«ان المؤمن حى والكافر ميت»

حديث شناس با عظمت، شيخ صدوق (ره) در كتاب معانى‏الاخبار، [9] حديث بسيار مهمى در رابطه با گناهانى كه آثار شومى دارد از حضرت زين‏العابدين عليه السلام نقل كرده كه بخشى از آن روايت اين قطعه از دعاى كميل را كه هر جمله‏اش با اللهم اغفر لى الذنوب شروع شده توضيح مى‏دهد:

گناهانى كه باعث پرده درى است، عبارت است از:

1- خوردن مايع مست كننده.

2- قمار بازى.

3- به كار گرفتن كار بيهوده و شوخى بى‏جا براى خنداندن مردم.

4- بيان عيوب مردم.

5- همنشينى با متهمين به گناه و بدكارى.

شراب خوارى

حضرت موسى بن جعفر، و امام هشتم و حضرت جواد عليهم‏السلام، شرابخوارى را از گناهان كبيره شمرده‏اند.

دانشمندان بزرگ شرق و غرب اثبات كرده‏اند كه مايعات مست كننده چه كم و چه زياد آثار زيانبارى در مغز، معده، كبد، قلب، كليه و مجارى تنفس، گردش خون، عقل و نسل به جا مى‏گذارند، كه گاهى علاج آن آثار غير ممكن، و هلاكت مشروبخوار قطعى و حتمى است.

شيطان بطرى، شيطانى بسيار خطرناك، و دشمنى زيان آفرين، و موجودى پليد و نجس است.

قرآن مجيد مايع مست كننده را ناپاك و رجس و از كارهاى شيطان برشمرده [10] و سودش را در برابر زيانش ناچيز و اندك دانسته [11] و به خاطر خطرات فراوان، و زيان‏هاى غير قابل جبرانش آن را بر تمام مردم حرام كرده، و مرتكب آن را چنان چه موفق به توبه نشود، به عذاب سنگين دنيائى، و آتش سوزان آخرتى دچار خواهد كرد.

رسول خدا در رابطه با مايع مست كننده ده نفر را لعنت كرده:

كسى كه درختش را به اين خاطر كاشته، و آن كه از درختش نگهبانى كرده، وكسى كه انگور يا ماده ديگرش را فشرده، و شخصى كه آن را نوشيده، و كسى كه ساقى آن بوده، و آن كه آن را با دوش يا با مركب جابجا كرده، و كسى كه از باربر تحويل گرفته، و شخصى كه آن را فروخته، و آن كه آن را خريده، و كسى كه پولش را خورده. [12]

از حضرت باقر عليه السلام روايت شده:

«فرداى قيامت شرابخوار وارد عرصه محشر مى‏شود، در حالى كه رويش سياه، و دهانش كج، و زبانش بيرون افتاده و فرياد تشنگى‏اش بلند است، به او از چاهى كه چرك زناكاران در آن ريخته شده، مى‏آشامانند». [13]

امام صادق عليه السلام فرمود:

«شرابخوارى مساوى با بت پرستى است، شرابخوار در قيامت كافر محشور مى‏شود، شراب پايه هر گناهى است!» [14]

به اميرالمؤمنين گفته شد: آيا شما فرموده‏ايد: شراب از دزدى و زنا بدتر است؟ فرمود: «آرى، زنا كننده شايد گناه ديگرى انجام ندهد، ولى شرابخوار چون شراب خورد، زنا مى‏كند، آدم مى‏كشد، نماز را ترك مى‏كند!» [15]

رسول خدا فرمود:

«كسى كه شراب را پس از آن كه حرمتش را خدا به زبان من ابلاغ كرد بنوشد، سزاوار نيست هنگامى كه به خواستگارى بيايد، پاسخ مثبت‏به او داده شود، شفاعت شرابخوار چون شفاعت كند پذيرفته نيست، گفتارش نبايد مورد تصديق قرار گيرد، نبايد او را بر امانتى امين دانست. پس كسى كه چيزى به او بسپارد، براى او از جانب خدا ضمانى نيست». [16]

قمار

از گناهان بزرگ، و معاصى كبيره قمار است، امام صادق عليه‏السلام در روايتى مهم به كبيره بودن اين گناه اشاره فرموده.

در قرآن مجيد فقط در رابطه با قمار و شراب تعبير به گناه بزرگ شده:

«يسئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير» [17]

از تو از مايع مست كننده و قمار مى‏پرسند، بگو در مايع مست كننده و قمار، گناه بزرگ است».

ساختن همه آلات و ادوات قمار، و اجرت گرفتن بر ساخت آن‏ها، و خريد وفروش حرام است، و به فتواى بسيارى از فقهاى بزرگ شيعه، بازى با آن‏ها حتى بدون برد و باخت شرعى نيست، و نگاه داشتن اين وسايل، حرام، و از بين بردنش لازم است. نشستن در مجلس قمار، و تماشاى آن حرام، و ترك مجلس قمار واجب شرعى است.

 
به كار گرفتن كار بيهوده براى خنداندن مردم

منظور از به كار گرفتن كار بيهوده، انجام كارها و اعمالى است كه براى انجام دهنده و بيننده سود دنيايى و آخرتى ندارد، و از موارد ضايع كردن عمر است، عمرى كه يك لحظه‏اش با دست به دست دادن ميلياردها عوامل در اختيار انسان گذاشته مى‏شود.

بدون ترديد ضايع كردن عمر از موارد كفران نعمت است، نعمت عمر از بزرگترين و مفيدترين نعمت هايى است كه حضرت حق به انسان عنايت فرموده، و شكر اين نعمت به اين است كه انسان تمام لحظاتش را در راه عبادت و بندگى، و علم و دانش، و خدمت‏به بندگان خدا به كار گيرد.

محدث قمى در كتاب منازل الآخرة حكايت مى‏كند: مردى به نام ابن صمد بيشتر اوقات شب و روز وجود خود را محاسبه مى‏كرد، روزى ايام گذشته عمرش را حساب كرد، به نظر آورد شصت‏سال از عمرش گذشته، روزهاى آن را به شماره آورد بيست و يك هزار و نهصد روز شد، فرياد زد واى بر من اگر روزى يك گناه بيشتر مرتكب نشده باشم، پس خدا را با بيست و يك هزار و نهصد گناه ملاقات مى‏كنم، اين را گفت و بيهوش بر زمين افتاد، و در همان حالت‏بيهوشى از دنيا رفت.

بيان عيوب مردم

حفظ آبروى مسلمانان و مؤمنان واقعيتى بسيار مهم، و به شدت مورد توجه آئين اسلام است، تا جايى كه در معارف دينى آبروى مؤمن با خونش برابر دانسته شده:

«عرض المؤمن كدمه»

با به باد رفتن آبروى مردم، بناى اعتماد و اطمينان ويران مى‏شود، و نظام زندگى خانواده و جامعه در هم فرو مى‏ريزد، و امور مسلمانان مختل مى‏شود.

كاملان و بى‏عيب‏ها فقط انبيا و امامان و اولياء خاص حضرت حقند، جز اينان هر كس داراى عيبى و عيوبى است كه از ديد و نظر مردم پنهان مى‏كند، البته در ميان مردم عده‏اى بى‏شرم و حيا وجود دارند كه از پخش شدن عيب خود ننگ ندارند، و آزارى از اين ناحيه حس نمى‏كنند، ولى ديگر مردم براى آبروى خود حرمت و ارزش قائل هستند، و رضايت‏به بازگو شدن عيب يا عيوبشان ندارند، پس كسانى كه عيب مردم را چه عيب بدنى يا عملى، يا اخلاقى، يا گفتارى، يا مالى، يا دينى و يا دنيوى بازگو مى‏كنند، و از اين جهت به آبروى مردم لطمه مى‏زنند، و باعث خفت و خوارى و سبكى آنان مى‏شوند، خود را به گناه بسيار سنگينى دچار مى‏كنند، و خويش را مستحق عذاب قيامت و رسوائى در دنيا مى‏كنند.

از حضرت باقر و حضرت صادق عليهما السلام روايت شده:

«اقرب ما يكون العبد الى الكفر ان يواخى الرجل على الدين فيحصى عليه عثراته و زلاته ليعنفه بها يوما ما». [18]

نزديك‏ترين چيزى كه انسان به كفر دارد اين است كه با مردى براساس دين عقد برادرى بسته باشد، تا لغزش‏ها و خطاهايش را شماره كند، براى اين كه روزى او را به آنها سرزنش و ملامت كند».

امام ششم از رسول خدا روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود:

«يا معشر من اسلم بلسانه و لم يخلص الايمان الى قلبه لاتذموا المسلمين و لا تتبعوا عوراتهم، فانه من تتبع عوراتهم تتبع الله عورته و من تتبع الله تعالى عورته يفضحه ولو فى بيته». [19]

اى گروهى كه به زبان اسلام آورده‏ايد، و ايمان به قلبش نرسيده، مسلمانان را نكوهش نكنيد، و به جستجوى عيوبشان نباشيد، زيرا هر كس عيوب آنان را جستجو كند، خداوند عيوبش را دنبال مى‏كند، و هر كه خدا عيوبش را دنبال كند، گرچه در خانه‏اش باشد رسوايش مى‏كند».

همنشينى با متهمين به گناه

اثرپذيرى انسان از همنشين بيش از اثرپذيرى از ديگر امور است، به اندازه‏اى كه همنشين در انسان اثر مى‏گذارد، چيزى اثر نمى‏گذارد، به همين خاطر آيات قرآن مجيد و روايات اهل بيت براى انتخاب دوست و همنشين رهنمودهاى مهمى به انسان به خصوص اهل ايمان دارند.

تفسير و تحليل اين واقعيت و بيان آيات و روايات كتاب جداگانه‏اى مى‏طلبد، كه خوشبختانه دانشمندان علوم اسلامى در اين زمينه آثار مهمى در دسترس مردم قرار داده‏اند.

قرآن و روايات مردم را از نشست و برخاست و همنشينى با اهل كفر و شرك و فسق و فجور، و دوستى با يهود و نصارى و حتى متهمين به گناه و معصيت نهى مى‏كند، مباد كه فرهنگ و اخلاق و منش و عقايد شيطانى آنان در انسان اثر بگذارد، و او را از رحمت حق محروم كند.

امام صادق (ع) فرمود:

«لاينبغى للمؤمن ان يجلس مجلسا يعصى الله فيه و لايقدر على تغييره». [20]

براى مؤمن شايسته نيست در مجلسى بنشيند كه خدا در آن مجلس نافرمانى مى‏شود. و او قدرت تغيير آن را نداشته باشد».

ابوهاشم جعفرى مى‏گويد: حضرت رضا (ع) به من فرمود: چرا تو را نزد عبدالرحمن بن يعقوب مى‏بينم؟

ابوهاشم گفت: او دائى من است.

حضرت فرمود: او درباره خدا سخن ناهموار و غير قابل قبولى مى‏گويد، «سخنى كه با آيات قرآن و معارف اهل بيت ناهماهنگ است».

خدا را «به صورت اشياء و اوصاف آن» وصف مى‏كند، بنابراين يا با او همنشين باش و ما را واگذار، يا با ما بنشين و او را رها كن.

عرضه داشتم: او هر چه مى‏خواهد بگويد، چه زيانى به من دارد، وقتى من آن چه را او مى‏گويد نگويم چيزى بر عهده من نيست.

حضرت فرمود: آيا بيم دارى از اين كه عذابى بر او فرود آيد و هر دوى شما را بگيرد، آيا داستان كسى را كه خود از ياران موسى (ع) بود و پدرش از ياران فرعون، هنگامى كه لشگر فرعون كنار دريا به موسى و يارانش رسيد، آن پسر از موسى جدا شد كه پدرش را نصيحت كند و به موسى و يارانش ملحق نمايد، پدرش به راه باطل خود دنبال فرعونيان مى‏رفت و اين جوان با او درباره آئينش ستيزه مى‏كرد، تا هر دو به كنارى از دريا رسيدند، و با هم غرق شدند، خبر به موسى رسيد فرمود او در رحمت خداست ولى چون عذاب نازل شود، از كسى كه نزديك گنهكار است دفاعى نشود. [21]

اميرالمؤمنين (ع) فرمود:

«من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فلايقوم مكان ريبة» [22]

هر كه ايمان به خدا و روز جزا دارد در مكان تهمت و شك نايستد.

امام صادق (ع) فرمود:

«من قعد عند سباب لاولياء الله فقد عصى الله تعالى». [23]

هر كه نزد دشنام گوى به دوستان خدا بنشيند، خداى تعالى را نافرمانى كرده».

مسيح عليه السلام فرمود:

«دوستى خود را با كينه ورزى به اهل معصيت آشكار كنيد، و با دور شدن از آنان به خدا نزديك شويد، و خوشنودى خدا را به عوض خشم آنان بخواهيد، گفتند: اى روح خدا با كه بنشينيم؟

فرمود: با كسى كه ديدنش شما را به ياد خدا اندازد، و گفتارش به دانش شما بيفزايد، و كردارش شما را به جانب آخرت رغبت دهد». [24]

آرى پرده هايى كه چون تقوا و پاكدامنى، ورع و پارسائى، صداقت و درستى، عبادت و خدمت، مانع بين انسان و بلا و عذاب و خشم و نفرت خداست، وقتى برجا مى‏ماند كه انسان از گناه آشاميدن مايع مست كننده، و قمار، و به كارگرفتن كارهاى بيهوده، و بيان عيوب مردم، و همنشينى با متهمين به گناه بپرهيزد، و اگر دچار تسويل نفس، و وسوسه‏هاى شياطين باطنى و ظاهرى شود، و دامن به اين گناهان بيالايد، با دست‏خود آن پرده‏ها و حجاب‏ها و موانع را پاره مى‏كند، و راه را براى فرود آمدن بلا و مصيبت و خوارى و عذاب بر خود هموار و باز مى‏كند.

هر كه در اين درد گرفتار نيست
 يك نفسش در دو جهان يار نيست
 
هر كه دلش ديده بينا نيافت
ديده او محرم ديدار نيست
 
هر كه از اين واقعه بوئى نبرد
 جز به صفت صورت ديوار نيست
 
اى دل اگر دم زنى از سر عشق 
جاى تو جز آتش و جز دار نيست
 
آن كه سزاوار در گلخن است 
در حرم شاه سزاوار نيست
 
پرده پندار بسوز و بدان 
در دو جهانت‏به از اين كار نيست
 
--------------------------------------------------------------------------------
[1]. بقره، آيه 279.

[2]. نساء، آيه 10.

[3]. اصول كافى، ج 3، ص 378.

[4]. نساء، آيه 31.

[5]. اصول كافى، ج 3، ص 370.

[6]. شورى، 30.

[7]. اصول كافى، ج 3، ص 374.

[8]. همان، ص 377.

[9]. همان، ص 381.

[10]. چاپ مكتبه مفيد، ص 256.

[11]. مائده، 90.

[12]. بقره، 219.

[13]. وسائل الشيعه، ج 12، كتاب تجارت، باب 84.

[14]. همان، ج 17، ابواب نوشيدنى‏هاى حرام، باب 9.

[15]. همان، باب 12.

[16]. گناهان كبيره، ج 1، ص 256.

[17]. همان، ص 268.

[18]. بقره، 216.

[19]. اصول كافى، ج 4، ص 57.

[20]. همان، ص 82.

[21]. همان.

[22]. همان، ص 87.

[23]. همان، ص 88.

[24]. محجةالبيضاء، ج 3، ص 288.

پاسداراسلام - شماره 247
 
منبع: تبیان
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: