سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

خانواده

شیعه شناسی

عکس

فیلم

دیده بان

پادکست

#الحاشیه

سردبیر

中文

صفحات داخلی

زیباترین اسم دختر با ریشه و معنی (اسم های فارسی، ترکی و خارجی)

اگر برای انتخاب اسم فرزندتان به دنبال اسم های زیبا و قشنگ می‌گردید، ما در این مطلب مجموعه کاملی از زیباترین اسم دختر بر اساس حروف الفبا را برای شما آماده کرده‌ایم. زیباترین اسم دختر فارسی، زیباترین اسم دختر ترکی و زیباترین اسم دختر خارجی را در این مطلب بخوانید.
کد خبر: ۲۴۲۵۰۹
۰۴:۱۶ - ۱۰ آبان ۱۳۹۹

شیعه نیوز: مادر و کودک - نامگذاری یکی از بزرگترین دغدغه پدران و مادران قبل از تولد فرزندشان است. راحت تلفظ شدن، با مفهوم و معنا بودن، هماهنگی با دیگر اسامی اعضای خانواده، سازگار با عرف جامعه و محل زندگی و... از جمله عوامل تاثیر گذار در انتخاب اسم هستند. حال با این توضیحات اگر به دنبال زیباترین اسم دختر نیز باشید، انتخاب به مراتب سخت‌تر می‌شود! از این‌رو ما برای راحتی شما، مجموعه کاملی از زیباترین اسم دختر بر اساس حروف الفبا را برای شما آماده کرده‌ایم. با ما همراه باشید.

زیباترین اسم دختر با الف
احلام
معنی: جمع حلم، بردباری‌ها، وقارها، عقل‌ها، جمع حلیم، بردباران
ریشه: عربی

ارنیکا - آرنیکا
معنی: آریایی نیکو کردار، آریایی نیکو رفتار، آریایی خوب و زیبا.
ریشه: فارسی

اسما
معنی: نامها، اسامی؛ معارف، حقایق؛ در تصوف به معنای معارف، حقایق و علوم آمده است
ریشه: عربی - قرآن

افسون
معنی: نیرنگ، حیله، مکر؛ سحرانگیزی، جاذبه، آنچه جادوگران برزبان می‌رانند، سخنی که برای فریب دادن و تحت تأثیر قرار دادنِ دیگران گفته می‌شود؛ (به مجاز) ویژگی دختری که به لحاظ زیبایی جاذبه دارد و دیگران را افسون می‌کند.
ریشه: فارسی

النا
معنی: معادل هلنا ، روشنایی ، نور
ریشه: یونانی -لاتین

السا
معنی: ال= ایل+ سا (پسوند شباهت) مثل ایل، همانند ایل.
ریشه: ترکی

السانا
معنی: مثل ایل، مثل مردم ایل و شهر و ولایت، چون خویشان.
ریشه: ترکی

الناز - ایلناز
معنی: مایه افتخار ایل، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت؛ موجب نعمت و رفاه و آسایش - دختری که در ناز سرآمد دختران ایل است
ریشه: ترکی

الیکا
معنی: هِل، دانه‌ی معطر گیاهی از تیره‌ی زنجبیل‌ها
ریشه: سانسکریت

المیرا
معنی: (ال = ایل + میرا) (به مجاز) فدائی ایل.
ریشه: ترکی

الیا
معنی: مخفف الیاس
ریشه: عبری

الیانا
معنی: نیکی و هدیه، (به مجاز) به معنی مأنوس؛ دوست داشتن ایل، دوست مشوق ایل.
ریشه: ترکی

ایلناز
معنی: دختر زیبای ایل
ریشه: ترکی

 

اِلِنا
معنی: هلن و هلنا

اِلسا
معنی: (ترکی ـ فارسی) (ال= ایل+ سا (پسوند شباهت)) مثل ایل، همانند ایل.

اِلسانا
معنی: مثل ایل، مثل مردم ایل و شهر و ولایت، چون خویشان

اِلینا
معنی: نیکویی و نعمت برای ما

افرا
معنی: ستایش کردن

الناز
معنی: ایل ناز موجب نازش ایل

الیسا
معنی: دختری که مانند گل انار لطیف است

آبدیس
معنی: مانند آب زلال و شفاف
ریشه: فارسی

آبروشن
معنی: خوشبخت، ارجمند
ریشه: فارسی

آتریسا
معنی: آذرگون مانند آتش، دختری با چهره‌ای زیبا و برافروخته
ریشه: فارسی

آتیس
معنی: نام خدای حاصلخیزی فریگیان
ریشه: فارسی

آرشین
معنی: آرشین نام یکی از زنان دوره هخامنشی می‌باشد که به کاردانی مشهور بوده و هم به معنای دوست داشتنی نیز می‌باشد.
ریشه: فارسی

آرنوشا
معنی: منسوب به آرنوش، آریایی جاویدان، ایرانی جاوید، مرکب از آر به معنای آریایی بعلاوه نوش به معنای جاویدان
ریشه: فارسی

آریشیدا
معنی: آرشیدا، بانوی درخشان آریایی، بانوی آراسته و درخشان
ریشه: فارسی

آلنوش
معنی: عروس جاودانی دریا، دختر زیبا و دلربا
ریشه: ارمنی

آناهیتا
معنی: ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه‌ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است.
ریشه: فارسی

آناهید
معنی: آناهیتا، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صورت دوشیزه‌ای بسیار زیبا و بلند بالا توصیف شده است.
ریشه: فارسی

آوانوش
معنی: شنونده آوا
ریشه: فارسی

آویده
معنی: مشتاق، خواهان
ریشه: فارسی

آوینا
معنی: عشق
ریشه: کردی

آیتا
معنی: مرکب از آی ترکی به معنی ماه و پسوند شباهت فارسی، دختر زیبا رو، مانند ماه، دختری که مانند ماه درخشان و زیباست.
ریشه: ترکی -فارسی

آیدا
معنی: مهوش - مانند ماه ، درلاتین : خوشحال - شاد ، اروپایی شده هاید
ریشه: ترکی

آیسا
معنی: آیسا، آی (ترکی) + سا (فارسی) زیبا، مانند ماه
ریشه: ترکی -فارسی

آیسان
معنی: آی (ترکی) + سان ( فارسی) زیبا، مانند ماه
ریشه: ترکی -فارسی

آیلین
معنی: نور و روشنایی
ریشه: ارمنی

زیباترین اسم دختر با ب
بدری
معنی: بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید؛ بدر بودن، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفته.
ریشه: عربی

برفین
معنی: برفی، از جنس برف؛ سفید مانند برف؛ (به مجاز) زیبا چهره.
ریشه: فارسی

بهی
معنی: خوبی، نیکی، نیکویی؛ تندرستی، سلامت؛ نیکبختی، سعادت. (این کلمه چنانچه بَهی تلفظ شود به معنی زیبا، نیکو و خوب است).
ریشه: فارسی

بارانک
معنی: نام درختی است.
ریشه: فارسی

بارلی
معنی: بار(فارسی) + لی (ترکی) میوه دار، سودمند
ریشه: ترکی

بتی
معنی: مخفف الیزابت
ریشه: انگلیسی

بدن گل
معنی: آن که بدنی لطیف و زیبا
ریشه: فارسی

بنفشه
معنی: نام گل، (به مجاز) مو، زلف؛ در اصطلاح شاعرانه بنفشه یا دسته‌ی گل بنفشه تداعی کننده زلف آشفته یا مجعّد یا جعد گیسوی یار، نزد شاعران است.
ریشه: فارسی

بهسا
معنی: (به + سا (پسوند شباهت))، نیک چون خوبان و نیکان.
ریشه: فارسی

بنیتا
معنی: دختر بی همتای من
ریشه: فارسی

به آفرین
معنی: اصیل ، با آفرینش نیکو ، نام خواهر اسفندیار
ریشه: فارسی

بهارناز
معنی: موجب فخر و نازش بهار
ریشه: فارسی

بهتا
معنی: مرکب از به (بهتر، خوبتر) + تا (یار، همتا)
ریشه: فارسی

بهسان
معنی: مانند خوب ، بمانند نیک
ریشه: فارسی

بهگل
معنی: گل زیبا ، گل به ، کنایه از زیبا و زیباروی
ریشه: فارسی

باران
معنی: قطره‌های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد می‌شود

بهار
معنی: فصل اول سال

بهناز
معنی: از نام های برگزیده

بهنوش
معنی: نیکوترین نوشیدنی

بیتا
معنی: بی مانند، بی همتا، یکتا

پرتو
معنی: شعاعی که از منبع نورانی یا گرما ساطع می‌شود، درخشش، تلألؤ، روشنایی؛ اثر، تأثیر.
ریشه: فارسی

پرنسا
معنی: (پَرَن = پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی + سا (پسوند شباهت))، شبیه ستاره پروین؛ همانند ابریشم و دیبا؛ زیبا و لطیف.
ریشه: فارسی

پردیس
معنی: بهشت؛ فضای سبز و گل کاری شدهی اطراف ساختمان.
ریشه: فارسی

پَرسا
معنی: نرم و لطیف مانند پر.
ریشه: فارسی

پریوش
معنی: (پری + وش (پسوند شباهت))، مانند پری در زیبایی.
ریشه: فارسی

پرنوش
معنی: شیرین؛ زیبا؛ دوست داشتنی.
ریشه: فارسی

پرندیس
معنی: (پَرَن + دیس (پسوند شباهت) )، شبیه به پَرَن پَرَن، زیبارو، نرم و لطیف چون پرند
ریشه: فارسی

پادینا
معنی: در گویش همدانی به گل پونه یا پودینه گفته می‌شود.
ریشه: فارسی

پارامیدا
معنی: پارامیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش پادشاه هخامنشی، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا و دانشمند و نیز بانوی پرمهر است.
ریشه: فارسی

پاردیس
معنی: پردیس
ریشه: فارسی

پارمیس
معنی: پرمیس، نام دختر بردیا و نوه کوروش بزرگ پادشاه هخامنشی، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانشمند یا بانوی پرمهر است.
ریشه: فارسی

پارنا
معنی: نام قله‌ای در نزدیکی پل دختر
ریشه: فارسی

پانته آ
معنی: مقاوم ، پایدار
ریشه: فارسی

پانیذ
معنی: پانید، قند مکرر، شکر، شکر برگ، شکر قلم، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر می‌ساختند.
ریشه: فارسی

پرنیا
معنی: نوعی دیبای منقش ، پرنیان
ریشه: فارسی

پرمیس
معنی: پارمیس، نام دختر بردیا ونوه کوروش کبیر، پارمیدا تغییر یافته نام اوستایی پرومیثه یا پرومیزد و به معنی بانوی دانا دانشمند یا بانوی پرمهر است.
ریشه: فارسی

پرنیان
معنی: حریر ، ابریشم منقش ، شمشیرصیقلی و درخشان
ریشه: فارسی

پرندخت
معنی: دختر لطیف چون پرند (پرند = پارچه از جنس ابریشم)
ریشه: فارسی

پرنین
معنی: مانند پر
ریشه: فارسی

پریچه
معنی: پری کوچک
ریشه: فارسی

پریسان
معنی: مانند پری، دختری که مثل پری زیبا است، بانویی زیبا چون پری
ریشه: فارسی

پَرَنسا
معنی: همانند ابریشم و دیبا؛ زیبا و لطیف

پَرنیان
معنی: پارچه ای ابریشمی دارای نقش و نگار؛ پرده ی نقاشی

پرخیده
معنی: سخن سربسته

پرستو
معنی: پرنده‌ای سیاه و سفید با بال های باریک که مهاجر است.

پروین
معنی: نام ستاره‌ای

پریسا
معنی: مانند پری

پریماه
معنی: زیبا چون ماه و پری

پگاه
معنی: سحر، بامداد

 

زیباترین اسم دختر با ت
ترنم
معنی: خواندن شعر، ترانه، و مانند آنها به حالت موسیقایی و معمولًا با صدای پایین، زمزمه کردن یک نغمه؛ آواز، نغمه، سرود.
ریشه: عربی

ترانه
معنی: هرنوع شعر یا سخن معمولًا موزون که با موسیقی خوانده شود، قطعه آوازی، هر صدایی که حالت موسیقایی داشته باشد.
ریشه: فارسی

ترلان
معنی: مرغی از جنس باز شکاری را گویند؛ (در کردی) به معنی زیبا؛ نام نوعی اسب است.
ریشه: ترکی

ترمه
معنی: نوعی پارچه (قیمتی) از جنس کرک، پشم، یا ابریشم با نقشهای بته جقه، اسلیمی، و مانند آنها که معمولًا از آن، جانماز، بقچه و لباس تهیه می‌کنند.
ریشه: فارسی

تلما
معنی: گندمگون
ریشه: عربی

تارادیس
معنی: مانند ستاره
ریشه: فارسی

ترنیان
معنی: سبدی که از شاخه های بید می‌بافند
ریشه: فارسی

تناز
معنی: نام مادر لهراسب پادشاه کیانی و دختر آرش
ریشه: فارسی

تیدا
معنی: دختر خورشید، زاییده خورشید، دختر زیبارو، مرکب از تی به معنای خورشید و دا به معنای زاییده
ریشه: اوستایی - پهلوی

تَرلان
معنی: مرغی از جنس باز شکاری را گویند؛ (در کردی) به زیبا؛ نام نوعی اسب است.

تَرنّم
معنی: خواندن شعر، ترانه، و مانند آن ها

تارا
معنی: ستاره کوکب مردمک چشم

تینا
معنی: در عربی (طین) به معنی گِل سرخ

 

زیباترین اسم دختر با ث
ثمر
معنی: میوه؛ (به مجاز) نتیجه و حاصل
ریشه: عربی

ثمین
معنی: گرانبها، قیمتی، گران
ریشه: عربی

ثمینا
معنی: (ثمین + الف نسبت)منسوب به ثمین، ثمین
ریشه: عربی

ثریا
معنی: ستاره پروین ، چلچراغ ، پرن ، پرند
ریشه: عربی

ثنا
معنی: ستایش، مدح؛ دعا؛ درود و تحیت؛ حمد، شکر، سپاس
ریشه: عربی

زیباترین اسم دختر با ج
جانا
معنی: ای جان، ای عزیز
ریشه: فارسی

جاندخت
معنی: محبوبه، معشوقه، دختری که چون جان عزیز است.
ریشه: فارسی

جهانتاب
معنی: آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالمتاب، نور دهنده جهان
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم دختر با چ
چامه
معنی: شعر، شعری که با آواز خوانده می‌شود.
ریشه: فارسی

چشمک
معنی: چشم کوچک ، اشاره با گوشه چشم
ریشه: فارسی

چکامه
معنی: شعر به ویژه قصیده.
ریشه: فارسی

چکاوک
معنی: پرنده‌ای خوش آواز و کمی بزرگ‌تر از گنجشک که تاج بر سر دارد.
ریشه: فارسی

چکاوه
معنی: چکاوک
ریشه: فارسی

چهرمینو
معنی: آن که چهره‌ای زیبا چون بهشت دارد.
ریشه: فارسی

چَمان
معنی: خرامان

چهرآذر
معنی: آذرچهر، دارای چهره‌ای چون آتش

چهرزاد
معنی: نژاد و اصیل، لقب هما، دختر بهمن در شاهنامه

زیباترین اسم دختر با ح
حسنا
معنی: زیبا، زن زیبا
ریشه: عربی

حنانه
معنی: بسیار نوحه کننده، ناله کننده
ریشه: عربی

حلما
معنی: جمع حَلیم، بردباران، صبوران.
ریشه: عربی

حسانه
معنی: زن بسیار نیکو؛ از صحابیات و از دوستان نزدیک حضرت خدیجه کبری (س) است.
ریشه: عربی

حورا
معنی: حور، زن زیبای بهشتی؛ زنِ سفید پوستِ سیاه چشم و موی.
ریشه: عربی

حورآفرین
معنی: حور (عربی) + آفرین (فارسی) مرکب از حور (زن زیبای بهشتی) + آفرین (آفریننده)
ریشه: فارسی - عربی

حوریا
معنی: از حوری به معنی فرشته بهشتی می‌آید، آن که چون حور زیباست.
ریشه: عربی

 

زیباترین اسم دختر با خ
خرم
معنی: سرسبز و با طراوت؛ شاد، خوشحال، خوب، خوش؛ فرخنده، مبارک.
ریشه: فارسی

خاطره
معنی: یادبود، یاد، ذهن، حافظه، خاطر.
ریشه: عربی

خانم گل
معنی: معنی: خانم (ترکی) + گل (فارسی) خانمی که از زیبایی و لطافت چون گل است.
ریشه: ترکی

خرمن
معنی: توده غله درو شده، توده و مقدار انبوه از هر چیز
ریشه: فارسی

خندان چهر
معنی: آن که چهره ای خندان و متبسم دارد.
ریشه: فارسی

خندان دخت
معنی: دختر خنده رو
ریشه: فارسی

خندان گل
معنی: آن که چون گل شاداب و باطراوت است.
ریشه: فارسی

خندانه
معنی: منسوب به خندان
ریشه: فارسی

خندان
معنی: خندیدن، با لبخند

خوبروی
معنی: از نام های برگزیده

خوشدل
معنی: شاد، شادمان، خوشنود، خوشحال

 

زیباترین اسم دختر با د
دارانا
معنی: نام روستایی در نزدیکی اهر
ریشه: فارسی

دارینا
معنی: زرگر، طلاساز، مجازا ارزشمند و گرانبها
ریشه: فارسی

دایانا
معنی: (دایا (زر سرخ و طلا) + پسوند اسم سازِ (نا) ) به معنی مثل زر سرخ و (به مجاز) زیبا روی، زیبا و گرانمایه مانند زر سرخ، همچنین نام دیگر آناهیتا الهه آب
ریشه: فارسی

دریتا
معنی: در (عربی) + ی (فارسی) + تا (فارسی) مانند در، مانند مروارید
ریشه: عربی

دل آرا
معنی: آرایش دل ، معشوقه زیبا ، محبوبه
ریشه: فارسی

دل آسا
معنی: موجب تسکین و آسایش دل
ریشه: فارسی

دل آویز
معنی: زیبا، دلنشین، محبوب
ریشه: فارسی

دلربای
معنی: زیبا، جذاب، معشوق، محبوب، نام نوعی عتیق که دارای دانه های ریز براق است
ریشه: فارسی

دلناز
معنی: (دل + ناز = نوازش)، نوازشِ دل، دلنواز.
ریشه: فارسی

دُرسا
معنی: دُر= مروارید، لؤلؤ + سا (پسوند شباهت)، شبیه به دُر؛ (به مجاز) گران قیمت و ارزشمند.

دُرین
معنی: دُر + ین (پسوند نسبت)، از دُر، ساخته شده از دُر؛ (به مجاز) گران بها و قیمتی

دیبا
معنی: نوعی پارچه ی ابریشمی معمولًا رنگین.

 

زیباترین اسم دختر با ر
راحیل
معنی: گوسفند، راشل
ریشه: عبری

رام دیس
معنی: رام گونه
ریشه: فارسی

راویس
معنی: معنی: صاحب جاه و جلال
ریشه: فارسی

رایحه
معنی: بوی خوش ، باران شبانگاهی
ریشه: عربی

رخساره
معنی: رخسار ، عذار ، چهره، صورت، گونه
ریشه: فارسی

رخسانا
معنی: معنی: مانند رخ، مانند رو؛ (به مجاز) زیبارو
ریشه: فارسی

رخشاد
معنی: شادان ، خوشرو
ریشه: فارسی

رخشانه
معنی: منسوب به رخشان ، نورانی
ریشه: فارسی

رزا
معنی: گل سرخ
ریشه: لاتین -فرانسوی

رزان
معنی: معنی: تاکستان، باغ انگور؛ سنجیده شده، با وقار و آراسته.
ریشه: فارسی

رعنا
معنی: خود پسند ، متکبر ، زن زیبا و خوش قد و قامت
ریشه: عربی

روژا
معنی: معنی: روزها، آفتاب
ریشه: کردی

روژان
معنی: معنی: روزها
ریشه: کردی

روژیا
معنی: معنی: روز و روشنایی
ریشه: کردی

روژین
معنی: معنی: منسوب به روزT تابناک و درخشنده؛ (به مجاز) زیبا
ریشه: کردی

روژینا
معنی: معنی: منسوب به روز
ریشه: کردی

روشا
معنی: دارای چهره شاد، شاداب
ریشه: فارسی

روشنا
معنی: معنی: روشن، جای روشن، روشنایی؛ (در کردی) روشن، آشنا
ریشه: فارسی

روناک
معنی: معنی: روشن، تابناک
ریشه: کردی

رونیکا
معنی: معنی: روی زیبا، زیباروی
ریشه: فارسی

ریتا
معنی: مروارید
ریشه: یونانی

رانا
معنی: برکت و زیبایی
ریشه: ترکی

رامش
معنی: شادی، خوشی، لذت، حظ ، آسودگی، آسایش، سرود، نغمه

رایا
معنی: رای، فکر، اندیشه، تأمل

روبیتا
معنی: بی‌نظیر

 

زیباترین اسم دختر با ز
زانوس
معنی: معنی: نام یکی از دو شعبه بزرگ رود چالوس
ریشه: فارسی

زرنگیس
معنی: معنی: زرین گیس زرین گیس
ریشه: فارسی

زوفا
معنی: معنی: گیاهی پایا و معطر از خانواده نعناع
ریشه: عربی

زراندام
معنی: از نام های برگزیده

زیباترین اسم دختر با ژ
ژاله
معنی: شبنم ، قطره باران، باران تند ، تگرگ
ریشه: فارسی

ژوان
معنی: میعادگاه عاشق و معشوقT زمان، میعاد، ملاقات
ریشه: کردی

ژیلا
معنی: ژاله تگرگ، شبنم صبحگاهی
ریشه: فارسی

ژینا
معنی: ژنی ، ژینوس - ژنیک ، نابغه - باهوش
ریشه: فرانسوی

ژینوس
معنی: ژینا ، باهوش، نابغه، ژینا
ریشه: فرانسوی

 

زیباترین اسم دختر با س
سابرینا
معنی: مژده، بشارت
ریشه: آشوری

سارای
معنی: سارا
ریشه: عبری

سارنیا
معنی: خالص، پاک، منزه، بانوی بی ریا، دختر پاکدامن
ریشه: فارسی

سامدخت
معنی: دختر پر جنب و جوش و شجاع
ریشه: فارسی

سامینا
معنی: مانند مینا؛ نام گلی
ریشه: فارسی

ستیا
معنی: گیتی، دنیا و روزگار
ریشه: اوستایی - پهلوی

سحرگل
معنی: (عربی فارسی) گل سپیده دم؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت
ریشه: عربی

سروشا
معنی: منسوب به سروش، در اوستا سروش به معنی اطاعت و فرمانبرداری امر خداوند و نام فرشته‌ای است که مظهر تسلیم و رضا در مقابل اهورا است.
ریشه: اوستایی - پهلوی

سما
معنی: آسمان، سقف خانه یا چادر
ریشه: عربی

سودا
معنی: فکر، خیال، شور و شوق؛ (به مجاز) علاقه‌ی شدید به کسی یا چیزی، عشق.
ریشه: عربی

سوسن
معنی: گیاهی است از; طایفه زنبق ، با رنگهای مختلف
ریشه: فارسی

سوگل
معنی: مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب
ریشه: ترکی

سویل
معنی: (تلفظ: sevil) لایق، دوست داشته شده
ریشه: ترکی

سهیلا
معنی: نرم و ملایم
ریشه: عربی

ساغر
معنی: ظرفی که در آن شراب مینوشند، جام شراب؛ دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده میشود.
ریشه: فارسی

سودابه
معنی: یکی از شخصیت های شاهنامه
ریشه: فارسی

سیگل
معنی: سی عدد گل
ریشه: فارسی

سیمین
معنی: نقره فام، سفید
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم دختر با ش
شاپرک
معنی: نوعی پروانه بزرگ که معمولاً شب پرواز می کند.
ریشه: فارسی

شادک
معنی: نام مستعار سمک در داستان سمک عیار
ریشه: فارسی

شادلی
معنی: شاد روی نرمخو و آرام
ریشه: فارسی

شادلین
معنی: نرمی و ملایمت، شاد روی نرمخو، آرام و خوش چهره
ریشه: فارسی

شادورد
معنی: هاله و خرمن ماه ، فرش ، تخت پادشاهی
ریشه: فارسی

شادیا
معنی: بانوی شاد، دختر شاد و سرخش، منسوب به شادی
ریشه: فارسی

شانا
معنی: باد ملایم
ریشه: کردی

شکرین
معنی: (به کسر شین) شکر (سنسکریت) + ین (فارسی) هر چیز شیرین
ریشه: فارسی

شکیبا
معنی: صبور، بردبار
ریشه: اوستایی

شهره
معنی: مشهور ، سرشناس ، نامدار
ریشه: عربی

شیما
معنی: زن خال دار
ریشه: عربی

شینا
معنی: شنا و آب ورزی، شیناب، شناوری، سعی و کوشش و جِد و جَهد.
ریشه: فارسی

شادان
معنی: شاد، مسرور؛ (در حالت قیدی) باحال شاد، شادمانه
ریشه: فارسی

شادپری
معنی: از نام های برگزیده
ریشه: فارسی

شادی
معنی: وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالی، سرور؛ جشن
ریشه: فارسی

شیرین
معنی: مزه شادکامی
ریشه: فارسی

شیوا
معنی: رسا، فصیح، بلند و کشیده
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم دختر با ص
صبرا
معنی: بردباری کردن در برابر سختیها و ناملایمتها، شکیبایی
ریشه: فارسی - عربی

صنم گل
معنی: صنم (عربی) گل (فارسی) مرکب از صنم (بت) + گل
ریشه: فارسی - عربی

صوفیا
معنی: منسوب به صوفی
ریشه: فارسی - عربی

 

زیباترین اسم دختر با ط
طلادیس
معنی: طلاگونه ، مثل طلا
ریشه: فارسی

طلاسان
معنی: طلا (عربی) + سان (فارسی) مانند زر
ریشه: فارسی - عربی

طلاگون
معنی: طلا (عربی) + گون (فارسی) مانند طلا، مانند زر
ریشه: فارسی - عربی

طنین
معنی: انعکاس صوت، پژواک؛ حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ باشد؛ خوش آهنگی
ریشه: عربی

طوطیا
معنی: معرب از هندی، توتیا
ریشه: هندی

طاهره
معنی: طاهر، زن پاک و مبرا از عیب، لقب فاطمه زهرا (ع) و لقب خدیجه همسر پیامبر (ص)
ریشه: عربی

طناز
معنی: از اسامی دخترانه بسیار زیبا، دلنشین و فریبنده
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم دختر با ع
عاصفه
معنی: معرب از سریانی، باد تند و شدید، تندباد، طوفان
ریشه: عربی

عرشیان
معنی: عرش (عربی) + ی (فارسی) + ان (فارسی)، فرشتگان، ملائکه
ریشه: فارسی - عربی

عرفانه
معنی: عرفان (عربی) + ه (فارسی) مرکب از عرفان (معرفت) + ه (پسوند نسبت)
ریشه: فارسی - عربی

عطرین
معنی: منسوب به عطر، دل انگیز، معطر، خوشبو
ریشه: فارسی - عربی

عارفه
معنی: زن عالم و عارف
ریشه: عربی

عسل
معنی: مایعی خوراکی که زنبور عسل می سازد، بسیار شیرین و دوست داشتنی
ریشه: فارسی

زیباترین اسم دختر با غ
غزل
معنی: عشقبازی کردن ، تابیده شده ، اصطلاحی در شعر و موسیقی
ریشه: عربی

غزل ناز
معنی: غزل (عربی) + ناز (فارسی) مرکب از غزل (شعرعاشقانه) + ناز (زیبا)
ریشه: عربی

غزال
معنی: نوعی آهوی ظریف اندام و بسیار تندرو با چشمان درشت سیاه
ریشه: عربی

غزاله
معنی: نوعی آهو
ریشه: عربی

زیباترین اسم دختر با ف
فاتیما
معنی: فاطیما، نام شهری است در اروپا که حضرت فاطمه در آنجا ظهور کرده است.
ریشه: عربی

فارا
معنی: نام کوهی است که در غرب فلات ایران واقع شده است.
ریشه: فارسی

فانیذ
معنی: قند، شکر
ریشه: فارسی

فخرالزمان
معنی: شخص برجسته، آنکه مایه مباهات عصر و زمان خود است.
ریشه: عربی

فرازانه
معنی: منسوب به فرزان ، دانشمند ، دانا
ریشه: فارسی

فرشیده
معنی: فر+ شیده = نور آفتاب، شکوه آفتاب
ریشه: فارسی

فرنوشا
معنی: شکوه و عظمت ابدی
ریشه: فارسی

فرنیان
معنی: پرنیان، ابریشم و حریر، دختری که دارای جسمی بسیار لطیف و زیباست.
ریشه: فارسی

فرهناز
معنی: مرکب از فره (شکوه و بزرگی) + ناز، بانوی بزرگمنش و نازنین
ریشه: اوستایی - پهلوی

فریناز
معنی: دارای ناز با شکوه و زیبا
ریشه: فارسی

فسانه
معنی: افسانه ، داستان
ریشه: فارسی

فائقه
معنی: پیروز شده

فرزان
معنی: از نام های برگزیده

فرناز
معنی: از نام های برگزیده

فروغ
معنی: روشنایی، تابش

فریال
معنی: دارای اندام و هیکل باشکوه، قوی و باشکوه، مرکب از فر (شکوه) + یال (گردن، بالای بازو)

فلورا
معنی: فلوریا، در رم باستان، الهه گل ها و بارآوری

 

زیباترین اسم دختر با ق
قصیده
معنی: نام یکی از قالب‌های شعر فارسی وعربی
ریشه: عربی

قُدسی
معنی: مربوط به عالم بالا، مربوط به عالم مجردات، ملکوتی؛ (به مجاز) فرشته

زیباترین اسم دختر با ک
کاترین
معنی: پاک، بی آلایش
ریشه: فرانسوی

کاترینا
معنی: کاترین، به معنی پاک و بی آلایش
ریشه: ایتالیایی

کارولین
معنی: نام ناحیه ای در آمریکای شمالی
ریشه: فرانسوی

کاملیا
معنی: گلی درشت و زیبا سفید و صورتی رنگ که در بهار ظاهر می شود.
ریشه: فرانسوی

کامنوش
معنی: خوشبخت ، کامیاب
ریشه: فارسی

کتایون
معنی: کسایون، از شخصیت های شاهنامه فردوسی، اسم یکی از دختران قیصر روم و نیز همسر گشتاسپ پادشاه کیانی.
ریشه: فارسی

کرشمه
معنی: ناز، غمزه، عشوه
ریشه: فارسی

کژال
معنی: غزال، دختری با چشمان زیبا
ریشه: کردی

کلارا
معنی: نام راهبه ای ایتالیایی
ریشه: فرانسوی

کمند
معنی: دام، کنایه از گیسو
ریشه: فارسی

کی ناز
معنی: دارای ناز شاهانه
ریشه: فارسی

کیارا
معنی: اندوه و ملالت، میل شدید به خوردن انواع خوردنی جات
ریشه: فارسی

کیانا
معنی: طبیعت
ریشه: سریانی

کیانه
معنی: منسوب به کیان، پادشاهی
ریشه: فارسی

کیمیا
معنی: اکسیر، هر چیز نایاب و دست نیافتنی، افسون
ریشه: فارسی

زیباترین اسم دختر با گ
گریس
معنی: برکت خداوند
ریشه: انگلیسی

گل افروز
معنی: روشنی دهنده و ; جلوه دهنده گل
ریشه: فارسی

گل آور
معنی: (گل + آور (جزء پسین) = آورنده، دارنده)، گل آورنده، گلدارنده؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت
ریشه: فارسی

گل آویز
معنی: مرکب از گل + آویز (آویخته شده)
ریشه: فارسی

گلاسا
معنی: مانند گل، مرکب از گل و پسوند مشابهت
ریشه: فارسی

گلبان
معنی: نگهدارنده و محافظ، نام مادر ابرانواس شاعر ایرانی قرن دوم
ریشه: فارسی

گلچهر
معنی: گلچهره، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، زیبا رو
ریشه: فارسی

گلمهر
معنی: (گل + مهر = خورشید)، (به مجاز) آفتاب، گل خورشید، گل آفتاب، گل آفتابگردان
ریشه: فارسی

گلشن
معنی: گلستان ، خانه آراسته
ریشه: فارسی

گلسا
معنی: گلسان، مانند گل
ریشه: فارسی


زیباترین اسم دختر با ل
لادن
معنی: معرب از یونانی، گل زینتی به رنگ زرد، قرمز، یا نارنجی
ریشه: عبری

لاله
معنی: گلی به شکل جام و سرخ رنگ، گونه سرخ و گلگون
ریشه: فارسی

لامیا
معنی: نام شهری است از تسالی این شهر نام خود را به جنگ «لامیاک» که میان یونان و مقدونیه پس از مرگ اسکندر (323) درگرفت داده است امروز لامیا شهری است نزدیک خلیج لامیا
ریشه: عبری

لاون
معنی: نام جایی در شاهنامه
ریشه: فارسی

لوتوس
معنی: گل نیلوفر آبی یا سوسن شرقی، همچنین درخت صدر یا کنار، نماد مذهب در تمدنهای قدیمی آسیایی و نماد اهورا در زرد
ریشه: فارسی

لیان
معنی: درخشنده ، نام روستایی در نزدیکی بوشهر
ریشه: فارسی

لیانا
معنی: بانوی درخشان و زیباروی، مرکب از لیان به معنای درخشان و الف تأنیث
ریشه: فارسی

لیدی
معنی: از عناوین و ; القاب اشرافی ، خانم ، بانو
ریشه: انگلیسی

لطیفه
معنی: مؤنث لطیف
ریشه: عربی

لعبت
معنی: زن زیبا روی و خوش اندام، عروسک، بازیچه
ریشه: فارسی

لیدا
معنی: مهسان – مهسیما – مهسو- مهرشید
ریشه: فارسی

لیلی
معنی: شب دراز، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی
ریشه: فارسی

لینا
معنی: آبشار کوچک
ریشه: فارسی

لیندا
معنی: قشنگ، زیبا
ریشه: فارسی

 

زیباترین اسم دختر با م
مارال
معنی: مرال، گوزن، آهو؛ (به مجاز) زیبا و خوش اندام.
ریشه: ترکی

مانلی
معنی: پری دریایی برایم بمان (بمان به نام علی، امام اول شیعیان)، در گویش مازندران بمان برایم، نامی دخترانه در شمال ایران، نام پسری در شعری از نیما یوشیج
ریشه: فارسی

ماه پری
معنی: پری مانند ماه ، زن بسیار زیبا
ریشه: فارسی

ماه گل
معنی: گلِ ماه؛ (به مجاز) زیبارو
ریشه: فارسی

ماهانا
معنی: ماهان+ ا (پسوند نسبت)) منسوب به ماهان
ریشه: فارسی

ماهپری
معنی: پری مانند ماه؛ (به مجاز) بسیار زیبا
ریشه: فارسی

ماهدیس
معنی: مانند ماه زیبا
ریشه: فارسی

ماهسا
معنی: مانند ماه زیبارو
ریشه: فارسی

محیا
معنی: زندگانی ، حیات ، جای زیستن
ریشه: عربی

مرسانا
معنی: هدیه خداوند
ریشه: عبری

مرسده
معنی: ----
ریشه: انگلیسی

مریس
معنی: خرمای تر که در آب و شیر و جز آن نهاده شود، چیزی لغزان و تابان
ریشه: عربی

مزین
معنی: آراسته ، زینت داده شده
ریشه: عربی

مژان
معنی: نرگس نیمه شکفته
ریشه: فارسی

مستان
معنی: درحالت مستی ، شادان
ریشه: فارسی

ملیکا
معنی: گروهی از گیاهان علفی چند ساله از خانواده‌ی گندمیان که خودرو هستند. معشوقه زئوس
ریشه: یونانی

ملینا
معنی: ملیندا - سپاسگزار ، ممنون - حق شناس ، نوعی گل
ریشه: فرانسوی

منوش
معنی: نام کوهی که ; منوچهر بالای آن متولد شد
ریشه: فارسی

مه آسا
معنی: مانند ماه ، زیبارو
ریشه: فارسی

مهرا
معنی: (مهر+ ا (پسوند نسبت))، منسوب به مِهر، مِهر
ریشه: فارسی

مهرانه
معنی: (مِهران + ه (پسوند نسبت))، منسوب به مِهران، مهربان
ریشه: فارسی

مهسان
معنی: مهسا، مانند ماه، زیبا
ریشه: فارسی

مهست
معنی: بزرگوار ، محترم
ریشه: فارسی

مهیا
معنی: بزرگ
ریشه: اوستایی - پهلوی

مَهرو
معنی: ماه رو، (به مجاز) زیبا رو

مَهگل
معنی: (مَه = ماه + گل)، گلِ ماه؛ (به مجاز) زیبارو

مِهرسا
معنی: (مهر = خورشید + سا (پسوند شباهت))، مثل خورشید؛ (به مجاز) زیبارو

ماریا
معنی: مریم، ماریا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم در زبان های اسپانیایی و آسیایی است. ریشه

مهشید
معنی: مهتاب، روشنایی ماه

میترا
معنی: خورشید، مظهر دوستی و محبت و روشنایی

 

زیباترین اسم دختر با ن
ناربن
معنی: درخت انار
ریشه: فارسی

ناردیس
معنی: مانند انار، نار (عربی) + دیس (فارسی) مانند آتش
ریشه: فارسی - عربی

ناری
معنی: جامه پوشیدنی ، منسوب به انار ، آتشی
ریشه: فارسی

ناریکا
معنی: دختر مهربان
ریشه: گیلیکی

نارینا
معنی: دختر ظریف، بانوی تر و تازه، همچنین دختر بر افروخته و آتشین
ریشه: فارسی - عربی

نازدار
معنی: آن که رفتاری خوشایند و جذاب دارد، ملوس
ریشه: فارسی

نازمهر
معنی: مهرناز، زیبا چون خورشید
ریشه: فارسی

ناژین
معنی: درخت نارون
ریشه: فارسی

نسرین
معنی: گلی به رنگ زرد یا سفید و خوشبو که یکی از گونه‌های نرگس است.
ریشه: فارسی

نفیسا
معنی: بسیار ارزشمند، گران مایه
ریشه: عربی

نورآفرین
معنی: نور (عربی) + آفرین (فارسی) آفریننده نور و روشنایی
ریشه: فارسی - عربی

نوژان
معنی: درخت صنوبر و کاج
ریشه: فارسی

نهال
معنی: درخت یا درختچه نورس که تازه نشانده شده است.
ریشه: فارسی

نیروانا
معنی: آخرین مرحله سلوک در نزد "بودا” که مرحله محو شدن جنبه حیوانی وجود و رسیدن به کمال است.
ریشه: سانسکریت

نیکتا
معنی: خوب، نیکو
ریشه: فارسی

نیکی
معنی: خوب بودن، خوبی، نیکوکاری، احسان
ریشه: فارسی

نارین
معنی: منسوب به نار، تر و تازه

نازنین
معنی: دارای ناز، نازک اندام، دوست داشتنی

نگین
معنی: جواهر انگشتری

نیوشا
معنی: شنونده، یادگیرنده

 

زیباترین اسم دختر با و
وسمه
معنی: ماده رنگی ای که از نوعی گیاه به دست می‌آید.
ریشه: عربی

وشان
معنی: افشان، کاشتن، تکان شدید
ریشه: کردی

ونوش
معنی: گل بنفشه
ریشه: کردی

ونوشه
معنی: در گویش مازندران گل بنفشه
ریشه: فارسی

ویستا
معنی: دانش و فرهنگ
ریشه: فارسی

ویولا
معنی: نام نوعی ساز زهی از خانواده ویولن
ریشه: ایتالیایی

ونوس
معنی: سمبل زیبایی و عشق در یونان باستان

ویانا
معنی: فرزانگی، بخردی، دانایی

ویدا
معنی: آشکار و هویدا

 

زیباترین اسم دختر با هـ
هانا
معنی: پناه، نفس، امید، فریاد
ریشه: فارسی

هانیا
معنی: مؤنث هانی، مادر مهربان و دلسوز
ریشه: عربی

هلما
معنی: معنی اسم را در این قسمت بنویسید خیلی صبور
ریشه: عربی

هلناز
معنی: زیبارو و خوشبو، به شکوفه درخت هل نیز می‌گویند
ریشه: فارسی

هیما
معنی: بانوی عاشق، مرکب از هیم (عربی به معنای عاشق و شیفته ) + الف تانیث فارسی
ریشه: فارسی - عربی

هیمو
معنی: پاک دامن
ریشه: کردی

هینا
معنی: ماهر
ریشه: کردی

هاله
معنی: معرب از یونانی به معنای حلقه نورانی سفید یا رنگی که گاه دور ماه یا خورشید دیده می‌شود.

هانیه
معنی: شادمان خوش بخت

هستی
معنی: زندگی، وجود، زندگانی

هما
معنی: مرغ خوش پرواز و مایه سلامت، از شخصیت‌های شاهنامه

 

زیباترین اسم دختر با ی
یاسمینا
معنی: یاس و مینا گلی به رنگهای سفید، زرد و کبود
ریشه: فارسی

یلما
معنی: هر چیزی بزرگ و سبک وزن
ریشه: فارسی

یَسنا
معنی: پرستش، از بخش‌های اوستا

یاس
معنی: گلی زینتی با رنگهای سفید، زرد، سرخ و بنفش و بسیار خوشبو، گل منسوب به حضرت زهرا (س)

یاسمن
معنی: گلی زینتی با گل‌های درشت و معطر، به رنگهای سفید، صورتی، زرد و قرمز

یانا
معنی: نیکی رسان ، نیکویی بخش

یگانه
معنی: صمیمی، همدل، یکرنگ، بی همتا، بی نظیر، تنها و منحصر به فرد

یلدا
معنی: آخرین شب پائیز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال که همزمان با میلاد مسیح (ع) است.

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۰
نظرات بینندگان
آرتمیس
۱۷:۲۷ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
چرا اسم آرتمیس جزو حروف الف نبود؟
عسل
۰۷:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۵
اسم های خوبی هستن اما چرا اسم عسل داخلش نیست
ناشناس
۰۷:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۲/۱۵
ناشناس
۱۳:۵۸ - ۱۴۰۰/۱۲/۱۵
الینا
مهسا
۲۰:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۹/۲۳
سلام فکر می کردم که مهسا هم جزو اسم دختر میشه ولی من اصلا اسممو ندیدم
ناشناس
۱۵:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۹/۰۵
اسمی ک ب زهرا و عادل بیاد
مهرناز
۰۱:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۷/۳۰
سلام ببخشید خیلی قشنگ بود ولی چرا اسم مهرناز رو ننوشتید
ناشناس
۲۰:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۵/۰۸
اسم مطهره رو ندارین
سامینا
۱۵:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۲۵
اسم منم سامینا هست نگاه جدول اسم س کنید