پرسش
ربیع بن خیثم کیست؟ آیا این شخص همان خواجه ربیع در مشهد است؟
پاسخ اجمالی
رَبیع بن خُثَیم(یا خیثم) ثَوْرى، یکى از هشت زاهد مشهور صدر اسلام به شمار میرود. او گرچه در سپاه امام علی( علیه السلام ) باقیماند اما در حقانیّت نبرد صفین دچار تردیدهایی شد و از امام درخواست کرد که او را به مرزهایی که نبرد با مشرکان در آنجا جریان داشت اعزام کند که همین درخواست به عنوان نقطه ضعفی برای او عنوان میشود.
بنابر تحقیق و پژوهش در منابع تاریخی؛ ربیع بن خثیم در کوفه و به هنگام حکومت عبید الله بن زیاد در سال 63 هجری قمری درگذشت؛ لذا به نظر میرسد خواجه ربیع مدفون در مشهد، شخص دیگرى غیر از ربیع بن خثیم است.
پاسخ تفصیلی
ابو یزید، رَبیع بن خُثَیم(یا خیثم[1]) ثَوْرى، از یاران عبد الله بن مسعود[2] و به زهد، شُهره بود.[3] او را یکى از هشت زاهد مشهور اوائل اسلام[4] به شمار آوردهاند.[5]
کشّی از «علی بن محمد بن قُتَیبه» روایت میکند که: وقتی از فضل بن شاذان از «زهاد هشتگانه» پرسیده شد؛ او ربیع بن خثیم را از جمله مقرّبان اصحاب امام علی( علیه السلام ) و زهاد و پرهیزکاران زمان خویش به شمار برد.[6]
او هنگام جنگ صِفّین، با گروهى از قاریان به محضر امام على( علیه السلام ) آمد و گفت: ما با وجود شناخت فضل و برترى تو، با این حال؛ در جنگ با معاویه تردید داریم و از طرفی تو و مسلمانان، از جنگ با مشرکان، بى نیاز نیستید. پس ما را به یکى از این مرزها بگمار تا در آنجا بجنگیم. امام على( علیه السلام ) هم او را به فرماندهى گروهى از قاریان گماشت و آنها را به اطراف قزوین و رى، فرستاد.[7]
در این ماجرا ربیع بن خثیم گرچه از امام علی( علیه السلام ) که محور حق بود کاملاً جدا نشد، و در جای دیگری به انجام وظیفه پرداخت، اما همین مقدار تردید در برابر امیرالمؤمنین( علیه السلام ) نیز سزاوار نبود. اما به هر حال برخى از رجالیان او را ستودهاند.[8]
جایگاه ربیع بن خثیم نزد محدّثان
از آنجایی که ربیع بن خثیم اهل عزلت و گوشهگیری بود و بیشتر به عبادت و زهد میپرداخت؛ مقامی بلند در میان محدّثان ندارد و احادیثی که از او نقل شده، انگشت شمارند. در میان روایاتی که ربیع بن خثیم نقل کرده، روایتی فقهی نمیتوان یافت که مبنای حکمی شرعی قرار گیرد. همین نکته کافی است که علمای رجال، شخصیت ربیع بن خثیم را به صورت دقیق مورد بررسی و تحقیق قرار ندهند و با اشارهای کوتاه از کنارش بگذرند.
اما سخنی از ربیع بن خثیم نقل شده است که نوعی بصیرت در حدیثشناسی برای وی بشمار میرود. این سخن در کتابهای روایی اهل سنت به چشم میخورد. متن روایت چنین است: «الربیع بن خثیم قال: إن من الحدیث حدیثا له ضوء کضوء النهار تعرفه. و إن من الحدیث حدیثا له ظلمة کظلمة اللیل تنکره»؛[9] ربیع بن خثیم گفت: برخی احادیث چنان نورانیاند که به آسانی حدیث بودنش شناخته میشود و برخی دیگر چنان تاریک و ظلمانیاند که به آسانی میتوان به جعلی بودنشان پی برد.
این سخن نشانگر حدیثشناسی ربیع است. دانشمندان حدیثشناس همین قاعدهای را، که ربیع مطرح کرده، یکی از نشانههای شناخت حدیث راستین از حدیث ساختگی میدانند.
محل دفن ربیع بن خثیم
بنابر نقل منابع تاریخی؛ ربیع بن خثیم در کوفه و به هنگام حکومت عبید الله بن زیاد[10] در سال 63 هجری قمری[11] درگذشت. از اینرو؛ باید گفت که مزار معروف به «خواجه ربیع» در مشهد مقدس که هر ساله زائرین بسیاری را پذیراست، به احتمال زیاد قبر شخص دیگرى باشد و قبر ربیع بن خثیم معروف در همان کوفه قرار دارد و انتساب مزار «خواجه ربیع» مشهد به او هیچ اصل و ریشهای ندارد و تحقیق و پژوهش چیز دیگری میگوید.[12]
شهید مطهری درباره قبر منسوب به ربیع بن خثیم در مشهد میگوید: «در میان اصحاب امیرالمؤمنین مردى را داریم به نام ربیع بن خُثَیم، همین خواجه ربیع معروف که قبرى منسوب به او در مشهد است. حالا این قبر، قبر او هست یا نه، من یقین ندارم».[13]
البته شخص دیگری هم با نام ربیع بن خثیم (یا خیثم) وجود دارد که از امام صادق( علیه السلام ) روایت میکند که در منابع رجالی این فرد، مجهول بوده و نامی از او برده نشده است.[14]
«...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیلِ عَنِ الرَّبِیعِ بْنِ خُثَیمٍ قَالَ: شَهِدْتُ أَبَا عَبْدِ الله( علیه السلام )...».[15]
«وَ فِی رِوَایةِ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیلِ عَنِ الرَّبِیعِ بْنِ خُثَیم...».[16]
برخی از اندیشمندان معاصر احتمال دادهاند که شاید مزار «خواجه ربیع» متعلق به این راوی باشد؛[17] که البته برای این انتساب نیز منبع قابل استنادی در دسترس نیست.
گفتنی است؛ روایتی از امام رضا( علیه السلام ) نقل شده است که: «أن الرضا( علیه السلام ) قال: ما استفدنا من المجیء إلى خراسان، إلا زیارة الخواجة ربیع»؛ آمدن به خراسان براى من سودى نداشت مگر زیارت ربیع بن خثیم! این روایت در هیچکدام از منابع حدیثی قابل استناد، یافت نمیشود و برخی از صاحبنظران رجالی معاصر نیز به همین نکته اشاره کردهاند.[18]
[1]. نام پدر ربیع را برخى «خُثَیم» و برخى دیگر، «خیثم» ضبط نمودهاند؛ امّا در منابع تاریخی کاربرد بیشتر با ضبط اوّل است.
[2]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، محقق: هارون، عبد السلام محمد، ص 115، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق؛ ابن کثیر دمشقی، أبو الفداء اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 217، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[3]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، کتاب الرجال، محقق: بحرالعلوم، محمدصادق، ص 150، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1342ش؛ مزی، یوسف بن عبد الرحمن، تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 9، ص 72، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1400ق.
[4]. زهّاد ثمانیه عبارتند از: عامر بن عبد القیس، اویس قرنى، هرم بن حیّان، ربیع بن خثیم، مسروق بن الاجدع، اسود بن یزید، ابو مسلم خولانى، حسن بصرى. ابو حیان توحیدى، علی بن محمد بن عباس، البصائر و الذخائر، ج 5، ص 114، بیروت، دار صادر، چاپ چهارم، 1419ق.
[5]. تهذیب الکمال، ج 9، ص 73 و ج 24، ص 219؛ ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الأولیاء و طبقات الأصفیاء، ج 2، ص 105، بجوار محافظة مصر، السعادة، 1394ق.
[6]. کشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال(رجال الکشی)، ص 97، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[7]. وقعة صفّین، ص 115؛ دینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، تحقیق: عامر، عبد المنعم، ص 165، قم، منشورات الرضى، 1368ش.
[8]. افندى اصفهانى، میرزا عبد الله، ریاض العلماء، محقق: حسینى، سیّد احمد، ج 2، ص 287، قم، مطبعة الخیام، 1401ق؛ شوشترى، قاضى نور الله، مجالس المؤمنین، ج 1، ص 297، تهران، کتابفروشى اسلامیه، 1354ش.
[9]. الطبقات الکبرى، ج 6، ص 222.
[10]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 6، ص 227، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق؛ شیبانی، خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص 238، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، 1414ق.
[11]. ابوحاتم دارمی، محمد بن حبان، مشاهیر علماء الأمصار و أعلام فقهاء الأقطار، ص 160، منصوره، دار الوفاء للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1411ق؛ بکجری، مغلطای بن قلیج، إکمال تهذیب الکمال فی أسماء الرجال، ج 4، ص 333، الفاروق الحدیثة للطباعة و النشر، چاپ اول، 1422ق.
[12]. ر.ک: مدیر شانهچی، کاظم، مزارات خراسان، ص 130، چاپخانه دانشگاه مشهد، 1345ش.
[13]. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار، ج 23، ص 500، تهران، انتشارات صدرا.
[14]. مازندرانى، محمد هادى بن محمد صالح، شرح فروع الکافی، ج 5، ص 258، قم، دار الحدیث للطباعه و النشر، چاپ اول، 1429ق.
[15]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 422، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[16]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 403، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[17]. محمدى ریشهرى، محمد، دانش نامه امیر المؤمنین( علیه السلام ) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، مترجم: مسعودى، عبدالهادى، ج 13، ص 192، قم، مؤسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، چاپ سوم، 1389ش.
[18]. موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج 7، ص 169، قم، مرکز نشر آثار شیعه، 1410ق.
T