سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

مستبصر شیلیایی:

شيعه شدم چون از فاصلۀ 15000 كيلومتري نور اهل ‏بيت را ديدم

کد خبر: ۲۱۲۴۰۲
۰۸:۵۸ - ۲۲ دی ۱۳۹۸

به گزارش «شیعه نیوز»،آنچه در پي مي‌آيد صحبت‌هاي شيرين حقيقت‌جويي فلسطيني ‏الاصل است. اگر چه او در شيلي به دنيا آمده، خانواده‌اش از قديمي‌ترين ساكنان بيت ‏اللحم هستند، جالب است بدانيد او كه در خانوده‌اي مسيحي ارتدوكس، نشو و نما يافته به مداركي دست يافته كه نشان مي‌دهد برخي از نياكانش در جنگ يرموك به سپاهيان اسلام كمك كرده‌اند.

با اينكه خليل ساحوري حدود 15 سال است كه شيعه شده، اين اولين مصاحبۀ ايشان است. وي اكنون مشغول تحصيل علوم اسلامي در شهر مقدس قم است.

با عرض سلام و تشكر از اينكه دعوت ما را براي مصاحبه پذيرفتيد. لطفاً خودتان را معرفي كنيد.

خليل ساحوري هستم، 32 سال دارم و در شيلي به دنيا آمدم. خانواده‌ام فلسطيني‌الاصل و مسيحي ارتدوكس و از قديمي‌ترين مسيحي‌هاي بيت‌اللحم بودند، نياكانم حدود هزار و پانصد سال در بيت اللحم اقامت داشته‌اند كه البته در خلال جنگ جهاني اول و جنگ جهاني دوم به شيلي مهاجرت كردند.

 الان مشغول انجام چه كاري هستيد؟

الان هم مشغول درس علوم اسلامي در شهر مقدس قم مي‌باشم.

 چطور شد كه مسلمان و شيعه شديد؟

من از ده سالگي مطالعۀ كتاب مقدس را شروع كردم. حدود دو سال مشغول خواندن اين كتاب بودم. در اين مدت اشتباهاتي روشن مشاهده كردم كه فطرتم قبول نكرد. مانند پذيرش پدر، پسر و روح‌القدس به عنوان يك خداي واحد.

 چرا؟

چون من احساس مي‌كردم كه بايد خدا واحد باشد نه سه تا و احساس مي‌كردم كه خدا بي‌نياز از فرزند است. حال آنكه مسيحي‌ها مي‌گويند مريم مادر خداوند است. من با اينكه بچه بودم اين را نمي‌توانستم قبول كنم. چنانكه قبلاً گفتم خانواده‌ام سابقۀ زندگي هزار و پانصد ساله در بيت‌اللحم را دارد. يعني همان‌جايي كه عيسي مسيح به دنيا آمد، به همين دليل من خيلي به حضرت مسيح علاقه داشتم. لذا من شروع به جستجو كردم تا توحيد اصلي را بيابم. اما متأسفانه در كتاب مقدس پاسخي نيافتم. تا اينكه من به كلمۀ «پاراكليتوس» در كتاب يوحنّا برخوردم. اصل اين كلمه يوناني است. از كشيشي تفسير اين واژه را پرسيدم، اما به هيچ عنوان نتوانستم حرف ساده لوحانۀ او را بپذيرم.

 چرا يوناني؟

چون انجيل از زبان اصلي‌اش به عبري، سپس از عبري به يوناني و از يوناني به لاتين ترجمه شده است. اين اسم هم كه از يوناني به لاتين ترجمه شده، به همان صورت اصلي كه پاراكليتوس است، ذكر شده است. حتي من از كسي كه به زبان يوناني، عربي، اسپانيولي و لاتين تبحر داشت پرسيدم، پاراكليتوس چه كلمه‌اي است؟ او ضمن اينكه تأييد كرد كه پاراكليتوس واژه‌اي يوناني است، گفت ترجمۀ اين واژۀ يوناني احمد است.

يعني انجيل اصلي به زبان عبري نبوده؟

نه! همان‌طور كه مي‌دانيد مسيحيت، چهار انجيل لوقا، متي، مرقس و يوحنا را به رسميت مي‌شناسد، اين اناجيل هم هفتصد سال بعد از مسيح نوشته شده است. زبان اصلي اناجيل هم آرامي بوده. آرامي قديمي‌تر از عبري و عربي و يوناني است.

پس زبان سرياني چه مي‌شود؟

فكر مي‌كنم سرياني هم‌زمان و هم‌خانواده با آرامي باشد.

 خوب شما بعد از اينكه فهميديد پاركليتوس به معناي احمد، يعني نام پيامبر اسلام است و آن كشيش هم پاسخي صحيح به شما نداده، چه كرديد؟

من جدا كردم كه ‌يك اصل خداست، يك اصل انبيا هستند، يك اصل كتاب مقدس است و يك طرف هم مردم هستند. در اين ميان از نظر من توحيد مهم‌ترين مطلب است.

 نظرتان راجع به كشيش‌ها چيست؟

كشيش‌ها با فقرا ميانه‌اي ندارند، در صورتي كه حضرت عيسي چنين نبود، در آن وقت مثل اين بود كه در يك زندان زندگي مي‌كنيم. ما نمي‌توانستيم به جستجوي حقيقت بپردازيم. اما قلب من خيلي تشنه بود، تشنۀ آزادي. مثلاً در آن مدت درس خواندن فلسفه ممنوع بود، حتي دين‌هاي گوناگون هم ممنوع بود. به عبارتي جستجوي حق خطرناك بود. من ديدم كه آنها با دين تجارت مي‌كنند. من گفتم شايد در كتاب مقدس بتوانم آب زلالي براي تشنگي‌ام پيدا كنم.

يعني دوباره به مطالعۀ كتاب مقدس روي آورديد؟

بله. من اين بار به مطلب مهم و جالب ديگري برخوردم. من در كتاب مقدس خواندم سه نفر از مردم بزگان آريايي براي تبريك گفتن ميلاد مسيح آمدند. آن مردم يهودي كه نبودند، پس چه ديني داشتند؟ پرسيدم. گفتند آتش پرست بوده‌اند. آتش پرستي كه دين نيست. جاهليت است. به خودم گفتم پس چرا اينها حضرت مسيح را كه از طرف خداست قبول مي‌كنند. من در كتابخانه‌ها گشتم و فهميدم آنها زرتشتي بوده‌اند. زرتشت را پاك‌تر و بهتر از يهوديت و مسيحيت ديدم. چون آنها از راهي دور براي عرض تبريك به عيسي مسيح آمدند. اين را هم به عنوان دروغ ديگري از كشيش‌ها كشف كردم. بعد از زرتشتي با هندوئيسم، بودايي و پروتستان آشنا شدم. از همۀ اينها بيشتر به زرتشت علاقه داشتم. احساس مي‌كردم قلب من از محبت به ديگر اديان خالي است، چون مسيحي‌ها سخنان عيسي مسيح را تحريف كردند و من اين را بي‌احترامي به مسيح مي‌دانستم، در حالي كه زرتشتي‌ها به عيسي احترام گذاشتند و آمدند تا به مسيح و مادرش تبريك بگويند. من چند جلسه با اساتيد مسيحيت داشتم. متأسفانه برادران مسيحي دور ازحق هستند.

منبع: ابنا
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: