سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

آیا امام صادق( علیه السلام ) در مورد امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) فرمودند که اگر من در دوران او بودم تمام عمرم را به او خدمت می‌کردم؟

این روایت در الغیبه تألیف «نعمانی» از مؤلفان شیعی قرن چهارم نقل شده است که کتاب معتبری است، اما در مورد برخی راویان گفت‌وگوهایی وجود دارد، اما محتوای آن که بیانگر ارزش خدمت به امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است، کاملاً قابل پذیرش است.
کد خبر: ۲۱۱۶۸۵
۰۹:۳۹ - ۱۷ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
آیا امام صادق( علیه السلام )، حدیثی در مورد امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) دارند که گفته باشد «اگر من در دوران او بودم ...»؟ این حدیث صحیح است؟
پاسخ اجمالی
این روایت در الغیبه تألیف «نعمانی» از مؤلفان شیعی قرن چهارم نقل شده است که کتاب معتبری است، اما در مورد برخی راویان گفت‌وگوهایی وجود دارد، اما محتوای آن که بیانگر ارزش خدمت به امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است، کاملاً قابل پذیرش است.
پاسخ تفصیلی
این روایت در کتاب الغیبه نوشته اندیشور قرن چهارم«ابو عبدالله محمد بن ابراهیم بن جعفر کاتب نعمانى»، نقل شده که از راویان بزرگ شیعه و دارای اعتقادی صحیح بوده و در بغداد دانش آموخته و در شام درگذشته است.[1]
علی بن احمد البندنیجی عن عبید الله بن موسى العلوی عن الحسن بن معاویة عن الحسن بن محبوب عن خلاد بن الصفار قالَ: سُئِلَ‏ أَبُو عَبْدِ اللهِ( علیه السلام ) هَلْ‏ وُلِدَ الْقَائِمُ فقالَ: «لَا وَ لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیَّامَ حَیَاتِی».[2]
.... خلّاد بن صفّار گفت: از امام صادق( علیه السلام ) سؤال شد: آیا قائم( علیه السلام ) متولّد شده است؟! فرمود: «نه، و اگر من در دورانش بودم همه عمر به خدمتش می‌ایستادم».
مقدسی شافعی (متوفای 685 ق) و از مؤلفان اهل‌سنت، همین سخن را از زبان امام حسین( علیه السلام ) نقل کرده است[3] که احتمالاً به جهت آن است که ایشان به دلیل آشنا نبودن با روایات شیعه، گمان کرده که مراد از «ابا عبد الله» در حدیث، امام حسین( علیه السلام ) است در حالی‌که «ابا عبد الله» در بیشتر روایات شیعه، کنیه امام صادق( علیه السلام ) می‌باشد.[4]
به هر حال، راویان این روایت عبارت‌اند از:
1. علی بن احمد بندنیجی: او یکی از اساتید نعمانی است که از عبیدالله بن موسی روایت می‌کند.[5] شاید وی، همان علی بن احمد بن نصر بندنیجی باشد که ابن غضائری، او را ساکن رمله (از شهرهای فلسطین) می‌داند،[6] و سندی دیگری به نقل از ابوالمفضل شیبانی وجود دارد که این احتمال را تقویت می‌کند: «حدّثنا علی بن احمد بن نصر البندنیجی بالرقه، قال: حدّثنا ابوتراب عبیدالله بن موسی الرویانی،[7] ...».[8]
شیبانی، محدّث پرتلاشی بوده[9] و تقریباً هم‌طبقه ابوعبدالله نعمانی می‌باشد و بر این اساس ممکن است مروی عنه هر دوی آنان ،‌یک نفر باشد و نام «الرقه » در این سند، همان «الرمله» باشد که در نگارش مشابه یکدیگرند و ممکن است که یکی از این دو، تصحیف دیگری باشد. هر چند کاملاً محتمل است که کسی در شهری زندگی کرده و در شهرهای دیگر نیز حدیث نقل کند.[10]
سند دیگری شبیه این سند، در اقبال به نقل از همان ابوالمفضل شیبانی، آمده است: «حدثنی علی بن نصر السبندنجی(بندنیجی)، قال: حدثنی عبدالله (عبیدالله) بن موسی عن عبدالعظیم الحسنی عن ابی‌جعفر الثانی( علیه السلام ) - فی حدیث - قال: ...».[11] علی بن نصر، ظاهراً همان علی بن احمد بن نصر است که نام پدر وی، افتاده یا در نسب او اختصار رخ داده است. به هر حال لقب وی، «البندنیجی» است.
در نگاه سندشناسی، علمای رجال؛ علی بن احمد بندنیجی را ضعیف دانسته‌اند.[12]
2. عبیدالله(عبدالله)[13] بن موسى علوی عباسی: نعمانی از او زیاد روایت نقل می‌کند و مطلبی درباره ضعف او گفته نشده است. [14]
3. حسن بن معاویه: معلوم نیست که آیا این حسن بن معاویه، همان حسن بن معاویه بن وهب است، که در سند «کامل الزیارات» وجود دارد[15] یا حسن به معاویه دیگری؟ به هر حال؛ جز تنها در همین روایت، در جای دیگر حسن بن معاویه، از حسن بن محبوب روایت نمی‌کنند.
البته محقق کتاب الغیبة نعمانی می‌گوید: در بعضی از نسخه‌های روایت مورد بحث؛ به‌جای حسن بن معاویه، حسن بن یعقوب آمده است؛ در این صورت هم، شاید بتوان گفت که حسن بن یعقوب درست نباشد، بلکه - به جهت تصحیف در نسخه- درست، حسن بن محمد بن سماعه ‌باشد، که از آن در سند روایات تعبیر به حسن بن سماعه شده و بسیار از حسن بن محبوب حدیث نقل می‌کند.[16] اگر این دیدگاه را بپذیریم؛ حسن بن سماعه با این‌که واقفی بوده، ولی علمای رجال حدیث، او را ثقه دانسته‌اند.[17]
4. حسن بن محبوب: امامی و ثقه است.[18]
5. خلاد بن صفار: بنابر تحقیق برخی علمای رجال، همان خلاد بن عیسى صفار است، که ثقه می‌باشد.[19]
اگر اشکالات سندی را کنار بگذاریم؛ محتوای روایت بیانگر ارزش خدمت به امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است، که مقام رفیع یاران آن‌حضرت و ارزش خدمت به آیین «انتظار» روشن می‌شود. چرا که یاری امام زمان، به عنوان آخرین حجت الهى، در حقیقت خدمت به تمام پیامبران و اوصیا و امامان معصوم( علیه السلام ) می‌باشد.
این‌گونه است که ابوخالد کابلی نیز مشابه چنین سخنی را از امام باقر( علیه السلام ) نقل کرده است که فرمود: «گویا مردمى را می‌بینم که در شرق براى دسترسی به حق قیام کرده‌اند ولى این حق را به آنها نمی‌دهند. باز آنها قیام می‌کنند ولى به آن نمی‌رسند. آنان با مشاهده چنین وضعیتی، شمشیرهاى خود را حمایل کرده و آن‌گاه آنچه را که می‌خواهند به آنها می‌دهند .... و در نهایت، قدرت را به دست فرمانروای اصلی شما می‌سپارند. کشته‌های آنان شهیدند، آگاه باشید! اگر من آن روز را درک می‌کردم خود را براى صاحب الامر ذخیره می‌کردم».[20]
[1]. نجاشی، احمد بن على، رجال النجاشی، ص 383، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ ششم، 1365ش. ر. ک: نعمانی و کتاب الغیبه، 22517.
[2]. ابن أبی زینب نعمانی، محمد بن ابراهیم‏، الغیبة، ص 245، تهران، نشر صدوق‏، چاپ اول، 1397ق‏.
[3]. مقدسى شافعى سلمى(640- 685 ق)، یوسف بن یحیى، عقد الدرر فی أخبار المنتظر( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، ص 212، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ دوم، 1428ق.
[4]. ر. ک: فوادیان، محمدرضا، از حسین( علیه السلام ) تا مهدى( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، ص 42، قم، بنیاد فرهنگى حضرت مهدى موعود( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، چاپ هفتم، 1385ش.
[5]. محدّث نورى، میرزا حسین‌، خاتمة المستدرک، ج ‌3، ص 267، قم، مؤسسه آل البیت( علیه السلام )، چاپ اول‌، 1417ق؛ شوشترى، محمد تقى‏، قاموس الرجال، ج ‏7، ص 363، قم، مؤسسة النشر الإسلامی‏، چاپ دوم، 1410ق.
[6]. ابن غضائرى، احمد بن حسین‏، الرجال، ص 82، قم، مؤسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، چاپ اول، 1422ق؛ ‏قاموس الرجال، ج ‏7، ص 363.
[7]. ممکن است که او همان عبیدالله بن موسی علوی عباسی باشد که در اسناد «الغیبة» نعمانی دیده می‌شود. هر چند با عنایت به یکی نبودن اساتید این دو و نیافتن دلیلی بر علوی بودن عبیدالله بن موسی رویانی، نمی‌توان این مطلب را قطعی دانست.
[8]. طوسى، محمد بن الحسن‏، امالی، ص 589، قم، دار الثقافة، چاپ اول‏، 1414ق.
[9]. برخی از مورّخان و علمای رجال؛ نخستین سماع صحیح حدیث ابوالمفضل شیبانی (297- 387 ق) را در سال 306 ق دانسته‌اند (ر. ک: خطیب بغدادى، احمد بن على‏، تاریخ بغداد، ج ‏3، ص 87، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1417ق). ولی در «امالی» شیخ طوسی، روایتی از ابو المفضل شیبانی از برخی راویان در سال 304 ق نیز آمده است (الأمالی، ص 609). به هر حال؛ وی تقریباً هم‌طبقه نعمانی است (ر. ک: موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‏4، ص 419 - 420).
[10]. چنان‌که در کتاب احتجاج طبرسی چنین آمده است: «حدث الشیخ أبو علی الحسن بن محمد الرقی بالرملة»؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ج ‏2، ص 499، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[11]. ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، ج ‏1، ص 212، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1409ق.
[12]. «ضعیف متهافت، لا یلتفت إلیه»؛ ابن غضائری، الرجال، ص 82؛ حلی، حسن بن علی بن داود، الرجال، ص 481، دانشگاه تهران‏، چاپ اول‏، 1342ش؛ علامه حلى، حسن بن یوسف‏، خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال‏، ص 235، نجف اشرف، دار الذخائر، چاپ دوم‏، 1411ق.
[13]. قاموس الرجال، ج ‏6، ص 632 و ج ‏7، ص 93.
[14]. در کتاب «الغیبة» نعمانی، عبیدالله بن موسی دارای پسوندهای «علوی»، «علوی عباسی» و «عباسی» است؛ ر. ک: الغیبة، ص 52، 155، 176، 205 و 289.
[15]. مرتضی، بسام، زبدة المقال من معجم الرجال، ج ‏1، ص 326، بیروت، دار المحجة البیضاء، 1426ق.
[16]. الغیبة، ص 245، پاورقی.
[17]. رجال ‏النجاشی، ص ‏41؛ خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال‏، ص ‏212.
[18]. خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال‏، ص ‏37 .
[19]. ر. ک: اردبیلی، محمد بن علی، جامع الرواة و إزاحة الإشتباهات عن الطرق و الأسناد، ج ‏1، ص 296، بیروت، دار الاضواء، بی‌تا؛ قاموس الرجال، ج ‏4، ص 182 – 183.
[20]. الغیبة، ص 273.

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: