شیعه نیوز:
پرسش
کسی که در حال خوردن غذا بود و پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) فردی را به دنبالش فرستاد، اما او دستور پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را سبک شمرد، و به نفرین پیامبر، دچار بیماری «جوعان» شده بود، چه نام داشت؟
پاسخ اجمالی
معاویه بن ابیسفیان از جمله افرادی است که گفتوگوهای بسیاری در مورد شخصیت و رفتارهای او وجود دارد.[1]
یکی گزارشهای معروفی که در این زمینه وجود دارد و منابع فراوانی به نقل آن پرداختهاند - تا حدی که میتوان گفت به شهرت محتوایی رسیده است - ماجرای تخلف معاویه از دستور پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و به دنبال آن، نفرین حضرتشان است: «پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به معاویه پیام داد[تا مطلبی را برایش بنویسد]. گفتند: او مشغول غذا خوردن است. لحظاتی گذشت و پیامبر دوباره پیام خود را تکرار کرد. باز هم گفتند: او مشغول صرف غذا است! پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) دقایقی صبر کرد و برای بار سوم برایش پیام فرستاد و برای بار سوم نیز گزارش دادند که او هنوز دارد غذا میخورد! اینجا بود که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: «لا أشبع الله بطنه؛ خدا هیچگاه شکمش را سیر نکند».
این روایت، در بسیاری از منابع روایی[2] و تاریخی[3] اهلسنت و نیز با اندک تفاوتهایی در منابع شیعی[4] نقل شده است. در نتیجه میتوان ادعا کرد که این گزارش در میان تمام فرقههای اسلامی از شهرت برخوردار است.
دست کم دو دلیل در این روایت وجود دارد که هرکدامش میتواند نقطه ضعف بزرگی برای معاویه به شمار آید:
1. معاویه به پیام رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) توجهی نکرد و به غذاخوردن خود ادامه داد.
2. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به دنبال این بیتوجهی، معاویه را نفرین کرده که هرگز سیر نشود!
با آنکه هر فرد بیطرفی به سادگی میتواند دریابد که این روایت، در نکوهش معاویه بوده و از سوابق منفی موجود در پرونده او میباشد، برخی در پی توجیه روایت آن برآمده تا جایی که دعای پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را از مناقب معاویه پنداشتهاند؛ مسلم در صحیح خود این روایت را در بابی تحت عنوان «بابُ مَنْ لَعَنَهُ النَّبیُّ( صلی الله علیه و آله و سلم )، أَوْ سَبَّهُ، أَوْ دَعا عَلَیْهِ، وَ لَیْسَ هُوَ أَهْلًا لِذلکَ، کانَ لَهُ زَکاةً وَ أَجْراً وَ رَحْمَةً»[5] آورده است. آوردن روایت در چنین بابی، خود میتواند توجیهی برای این روایت ارزیابی شود. برخی نیز پا را فراتر گذاشته و گفتند: این نفرین پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به معاویه، برای او هم در دنیا سودمند بود و هم در آخرت؛ زیرا در دنیا، هنگامی که او حکمران شام شد؛ روزی هفت مرتبه غذاهایی با گوشت فراوان میخورد؛ شیرینی و میوه بسیاری نیز میخورد و با این وجود سیر هم نمیشد و این نعمتی برای او بود؛ زیرا (با آنکه دیگر افراد با خوردن مقداری از غذاها، اشتهایشان کور میشود) اما معاویه بهترین غذاها را میخورد و معده او به تمام آن غذاها رغبت داشت. این نفرین در آخرت نیز برای او سودمند بود؛ زیرا احادیث دیگری از پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل است که حضرتشان فرمود: «اللَّهُمَّ فَأَیُّمَا مُؤْمِنٍ سَبَبْتُهُ، فَاجْعَلْ ذَلِکَ لَهُ قُرْبَةً إِلَیْکَ یَوْمَ القِیَامَةِ»؛[6] خدایا! هر مؤمنی را که ناسزایش گفتم؛ سخنم را برایش مایه پاکی و پاکیزگی و نزدیکی به خودت در روز قیامت قرار ده!؛ از اینرو نتیجه نفرین پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن است که معاویه در آخرت پاکتر شده و به خدا نزدیکتر شود![7]
مشخص است که چنین توجیهاتی قابل پذیرش نیست؛ زیرا فردی که هرچه بخورد و به خستگی و ملال افتد، اما باز هم لذت سیری را نچشد، نمیتوان گفت که او بهره بیشتری از دیگران در لذت بردن از دنیا دارد؛ لذا روایاتی که نشانگر آن است که نفرین پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) اثر معکوس خواهد گذاشت، مورد پذیرش نیست که در پاسخ 92863 بدان پرداخته شد.
[1]. ر. ک:55805؛ زندگینامه معاویه.
[2]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم )(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 4، ص 2010، بیروت،دارالاحیاء التراث العربی، بیتا؛ طیالسی بصرى، سلیمان بن داود، مسند أبیداود طیالسی، محقق، ترکی، محمد بن عبد المحسن، ج 4، ص 464، مصر، دار هجر، 1419ق.
[3]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبوالفضل، ج 10، ص 58، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق؛ بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، تحقیق، قلعجی، عبدالمعطی، ج 6، ص 243، بیروت،دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق.
[4]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، محقق، هارون، عبدالسلام محمد، ص 220، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب( علیه السلام )، ج 1، ص 162، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار( علیه السلام )، ج 2، ص 166، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحقّ و کشف الصدق، ص 308، بیروت، دارالکتاب، چاپ اول، 1982م.
[5]. صحیح مسلم، ج 4، ص 2007.
[6]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، ناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 8، ص 77، بیروت،دارطوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[7]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 119 – 120، بیروت، دارالفکر، 1407ق.
T