سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

خلاصه‌ای از زندگی حضرت ابراهیم( علیه السلام ) را بر اساس قرآن و گزارش‌های روایی و تاریخی بیان کنید.

حضرت ابراهیم( علیه السلام ) دومین پیامبر اولوالعزم( علیه السلام ) دارای شریعت و کتاب مستقل است. قرآن کریم از حضرتشان با عظمت یاد کرده و معارف فراوانی را با استفاده از زندگی ایشان به بشر می‌آموزد.
کد خبر: ۲۱۰۹۹۷
۰۹:۱۵ - ۱۲ دی ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش
لطفاً فرازهای مهم زندگانی حضرت ابراهیم( علیه السلام ) را بر اساس قرآن و روایت و تاریخ بیان کنید.
پاسخ اجمالی

حضرت ابراهیم( علیه السلام ) دومین پیامبر اولوالعزم( علیه السلام ) دارای شریعت و کتاب مستقل است. قرآن کریم از حضرتشان با عظمت یاد کرده و معارف فراوانی را با استفاده از زندگی ایشان به بشر می‌آموزد.

بنیان‌گذاری کعبه، نیایش‌ها، شرک‌ستیزی، بت‌شکنی، تسلیم در برابر ذبح فرزند، گفت‌وگوهای وی با مشرکان و بت‌پرستان، مقاومت در کیش خداپرستی حتی با پرتاب شدن به آتش، رسیدن به مقام امامت و ... از نقاط برجسته در زندگی ایشان است.

در قرآن از کتاب آسمانی آن‌حضرت با عنوان «صحف ابراهیم» یاد شده که اکنون در دست‌رس نیست. ابراهیم( علیه السلام ) پس از سال‌ها تلاش خستگی‌ناپذیر و تحمل دشواری‌های طاقت‌فرسا در راه نشر توحید و دین حنیف سرانجام به دیدار معبود خویش شتافته و در کشور فلسطین و در شهری که به نام او «الخلیل» نامیده شده، به خاک سپرده شد.

فرزندان او اسماعیل و اسحاق پیامبران بعد از او بودند که از نسل هرکدامشان پیامبرانی دیگر برای هدایت مردم برگزیده شد.
پاسخ تفصیلی

حضرت ابراهیم( علیه السلام ) دومین پیامبر اولوالعزم( علیه السلام ) است که دارای شریعت و کتاب مستقل بود.[1] او قهرمان توحید و اسوه در بت‌شکنی بود. نام ابراهیم( علیه السلام ) و داستان زندگی‌اش بارها در سوره‌های مختلف قرآن بیان شده است.[2] از آموزه‌های دینی برداشت می‌شود که بعد از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم )، حضرت ابراهیم( علیه السلام ) در میان پیامبران الهی( علیه السلام ) دومین شخصیت به شمار آمده[3] و پدر و پیشوای امت اسلامی نیز به شمار می‌آید.

نکات برجسته فراوانی در زندگی این قهرمان توحید وجود دارد که بنیان‌گذاری کعبه، نیایش‌ها، شرک‌ستیزی، بت‌شکنی، تسلیم در برابر دستورات دشواری چون ذبح فرزند و ... را به عنوان نمونه می‌توان نام برد.

به دلیل همین عظمت است که هر کدام از ادیان الاهی، آن‌حضرت را به خود منتسب ساخته و خود را پیرو آیین حضرتشان می‌پندارند. قرآن اما این واقعیت را بیان می‌دارد که ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه موحّدى خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود.[4]

تولد

تاریخ تولد آن‌حضرت دقیقاً مشخص نیست، اما برخی گفته‌اند: از زمان هبوط آدم( علیه السلام ) تا طوفان نوح( علیه السلام ) 2256 سال[5] و از طوفان تا تولد ابراهیم( علیه السلام ) 1079سال فاصله بود.[6] که در صورت پذیرش این گزارش، ابراهیم( علیه السلام ) بعد از حدود 3335 سال[7] بعد از خلقت حضرت آدم( علیه السلام ) به دنیا آمد. البته برخی از اهل کتاب فاصله میان طوفان نوح( علیه السلام ) و تولد ابراهیم( علیه السلام )را 1263 سال ذکر کرده‌اند[8] که با مجموع این دو عدد می‌توان نتیجه گرفت که ابراهیم( علیه السلام ) حدود 3519 سال بعد از خلقت حضرت آدم( علیه السلام ) به دنیا آمد.

پدر و مادر

نام پدر ابراهیم، تارخ[9] یا تارح[10]بود. زادگاه او در منطقه‌ی بابِل و دهکده‏اى در اطراف کوفه بود که به نام «کوثا ربّا» خوانده مى‏شد.[11]

اما در مورد نسبت «آزر» با ابراهیم نظریات گوناگونی ارائه شده است. آنچه از قرآن کریم به دست می‌آید، این است که آزر پدر حقیقی ابراهیم نبود؛ زیرا حضرتشان ابتدا در پی وعده‌ای که با آزر داشت، برایش آمرزش طلبید، ولی پس از آن‌که روشن شد آزر با خدا دشمنی دارد، از او بیزاری جست. در حالی‌که ابراهیم( علیه السلام ) در اواخر عمر برای والد خود - که جز به پدر حقیقی گفته نمی‌شود - طلب مغفرت نمود: «رَبَّنَا اغْفِرْ لی‏ وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ».[12] و اگر آزر پدر واقعی ابراهیم بود، آن بیزاری با این طلب مغفرت همخوان نیست.

از روایاتی که همه‌ی پدران پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم ) را موحد دانسته‌اند نیز استفاده می‌شود که آزر پدر حقیقی ابراهیم نبود.[13] لذا مفسران آزر را عمو، یا ناپدری ابراهیم دانسته‌اند.[14]

نام مادر ابراهیم( علیه السلام ) ساره بود و با مادر حضرت لوط( علیه السلام )، وَرَقَه(یا رقیه) خواهر بود و هر دوى آنها دختران لاحج نبی( علیه السلام ) بودند.[15]

القاب و کنیه

معروف‌ترین لقب حضرت ابراهیم «خلیل الله» است.[16] و ویژگی‌هایی مانند؛ «شاکر»،[17] «قانت»،[18] «حنیف»،[19] هم برای او ذکر شده است.

ابراهیم‌ خلیل( علیه السلام )، مردی‌ سخاوت‌مند و مهمان‌‌نواز بود، و به فرموده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم )، ابراهیم( علیه السلام ) اولین فردی بود که مهمان‌نوازی را آغاز کرد،[20] و عرب‌ به او کنیه «ابوالضیفان‌» داده است‌.[21]

همسر و فرزندان

همسر اول ابراهیم( علیه السلام ) «ساره» و همسر دوم ایشان «هاجر» نام داشت. با توجه به این‌که ابراهیم( علیه السلام ) تا مدتی از ساره صاحب فرزند نشده بود، خود ساره در اقدامی داوطلبانه کنیز خود؛ هاجر را به ابراهیم بخشید و ابراهیم از هاجر صاحب فرزندی به نام اسماعیل( علیه السلام ) شد، اما پس از مدتی خداوند به ساره نیز فرزند پسری هدیه فرمود که او را اسحاق نامیدند و این هر دو فرزند بعدها از پیامبران الهی شدند.

بر اساس برخی گزارش‌ها، ابراهیم( علیه السلام ) بعد از فوت ساره با دو بانوی دیگر نیز ازدواج کرده و از آنان نیز دارای فرزندانی شد:

«قنطورا» که از او صاحب چهار پسر به نام‌هاى «مأذى»، «زمران»، «سرجح» و «سبق» شد.
«حجونی» که از او صاحب هفت پسر به نام‌هاى «نافس»، «مدین»، «کیشان»، «شروخ»، «امیّم»، «لوط» و «یقشان» شد.

بر این اساس، تعداد فرزندان حضرت ابراهیم( علیه السلام ) به سیزده پسر رسید.[22]

در روایتی از امام صادق( علیه السلام ) نیز نقل است: ابراهیم( علیه السلام ) از خداوند تقاضا نمود تا دختری به او عطا نماید که بعد از مردن او، برایش گریه کند.[23] با فرض استجابت این دعا، محتمل است که حضرتشان دخترانی نیز داشته، ولی نامشان در منابع تاریخی و حدیثی ذکر نشده باشد.[24]

نبوت ابراهیم‏

این‌که ابراهیم( علیه السلام ) در چند سالگی به پیامبری رسید، دقیقاً روشن نیست، امّا به احتمال زیاد هنگامى که با عمویش آزر به بحث پرداخت به مقام نبوت رسیده بود؛ زیرا در سورۀ مریم آمده است: «در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راست‌گو، و پیامبر بود! هنگامى که به پدرش(عمویش) گفت: اى پدر! چرا چیزى را می‌پرستى که نه می‌شنود، و نه می‌بیند، و نه هیچ مشکلى را از تو حلّ می‌کند»؟[25]

در این هنگام مردم بابل علاوه بر بت‏هاى ساختگى دست خود، موجودات آسمانى؛ مانند خورشید و ماه و ستارگان را پرستش می‌کردند. ابراهیم تصمیم گرفت: از طریق منطق و استدلال‏هاى روشن، وجدان خفته آنها را بیدار سازد و پرده‏هاى تاریک جهل‌شان را از روى فطرت پاک آنها کنار نهد، تا نور فطرت بدرخشد، و در راه توحید و یگانه پرستى گام بگذارند.[26]

او مدّت‌ها پیرامون آفرینش آسمان و زمین و قدرتى که بر آنها حکومت می‌کند و نظام شگفت‌‌‏انگیز آنها مطالعه کرده بود، و نور یقین در قلبش می‌درخشید.[27]

نخست با ستاره‌پرستان روبرو شد، هنگامى که تاریکى شب فرا رسید، ستاره‏ "زهره" را مشاهده کرد، گفت: «این خداى من است؟»، امّا هنگامى که غروب کرد، گفت: «غروب‏‌‌کنندگان را دوست ندارم!». و هنگامى که ماه را دید که سینه افق را می‌شکافد، گفت: «این خداى من است؟». امّا هنگامى که آن هم غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایى نکند، مسلّماً از گمراهان خواهم بود». و هنگامى که خورشید را دید که سینۀ افق را می‌شکافت، گفت: «این خداى من است؟ این‌که از همه بزرگ‌تر است». امّا هنگامى که غروب کرد، گفت: «اى قوم من از شریک‌هایى که شما براى خدا می‌‏سازید، بیزارم! من روى خود را به سوى کسى کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم![28]

کتاب آسمانی

در قرآن کریم از کتاب آن‌حضرت با عنوان «صحف ابراهیم» یاد شده، و تصریح شده است که قسمتی از موعظه‌های سورۀ اعلی در صحیفۀ حضرتشان نیز وجود داشت. البته اکنون چیزی به عنوان کتاب حضرت ابراهیم - حتی به صورت تحریف شده - در دست‌رس نیست.[29]

مقام ابراهیم

در مورد تفسیر و معنای «مقام ابراهیم» بعضی بر این اعتقادند که تمام «حج» مقام ابراهیم است. عده‌ای بر این باورند که مقام ابراهیم «عرفه»، «مشعر الحرام» و «جمرات سه‌‏گانه» است. برخی نیز اعتقاد دارند که تمام حرم مکه، مقام ابراهیم محسوب می‌شود. اما با توجه به ادلۀ موجود و با در نظر گرفتن ظاهر آیۀ مربوطه به نظر می‌رسد که منظور از آن، همان مقام معروف ابراهیم است. و آن نقطه‌‏اى است در نزدیکى خانه کعبه، که هم‌اکنون سنگ مخصوصى که اثر پاى ابراهیم بر آن نمایان است در آن‌جا است و حجاج بعد از انجام طواف پشت سر آن می‌روند و نماز طواف به جا می‌آورند.[30]

به هر حال ساخت کعبه یکی از اقدامات مهم توحیدی حضرت ابراهیم( علیه السلام ) به شمار می‌آید.

ملت ابراهیم

ملت ابراهیم هشت بار در قرآن کریم به کار رفته است. و مقصود از آن چنان‌که از آیه 161 سوره انعام نیز استفاده می‌شود آیین ابراهیم است.[31]

نقش ابراهیم بت‌شکن‏ در گسترش آیین توحیدی

در قرآن کریم، از ابراهیم( علیه السلام ) به عنوان قهرمانی بت‌شکن و الگویی در دفاع از توحید و مبارزه قاطع و کوبنده با شرک و بت‌پرستی یاد شده است: «براى شما سرمشق نیکویى در زندگى ابراهیم و کسانى که با او بودند، وجود دارد».[32] سپس به توضیح این الگوی حسنه پرداخته، می‌فرماید: «در آن هنگامى که به قوم (مشرک) خود گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا می‌پرستید، بیزاریم»[33] و براى تأکید بیشتر افزودند: «ما نسبت به شما کافریم».[34]

مشرکان ابتدا دعوت او را جدی نگرفته بودند: «قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبینَ»؛[35] گفتند آیا به حق سوى ما آمده‏اى یا تو نیز از بازی‌گرانى؟

اما ابراهیم( علیه السلام ) تصمیم جدی خود را این‌گونه بیان کرد: «وَ تَاللَّهِ لَأَکیدَنَّ أَصْنامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرینَ»؛[36] و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشه‌‌‏اى براى نابودى بت‌‌هایتان می‌کشم.

آیات 90 تا 96 سوره صافات نیز به ماجرای شکستن بت‌ها توسط ابراهیم( علیه السلام ) می‌پردازد.

ابراهیم در آتش

سرانجام حکومت ستم‌گر نمرود تصمیم گرفت کار ابراهیم را تمام کند و با مراسم ویژه، او را در برابر دیدگان مردم در میان دریاى آتشى که بر افروخته شده بود، بسوزاند و براى همیشه از او راحت شود: «قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلینَ »؛[37] گفتند: اگر می‌‏خواهید کارى کنید، او را بسوزانید و خدایان خود را یارى کنید.

اما آتش به فرمان الهی خاموش شد و ابراهیم توانست سالم از آن صحنه بیرون آید: «قُلْنا یا نارُ کُونی‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهیم»؛[38] گفتیم: اى آتش! بر ابراهیم سرد و بی‌گزند باش.

امتحانات

خداوند در زندگى هر فردی، حوادثى را برای او پیش می‌‌آورد تا استعدادهایش بروز کند. کسانى که در برابر این حوادث به وظیفه خود عمل کرده و شکیبایى به خرج ‌دهند، به کمال خواهند رسید و مستحق پاداش خواهند شد، و نیز استحقاق ارتقا به مقام بالاتر و کمال عالی‌تر را پیدا می‌‌‏کنند. ضمناً عمل آنها سرمشقی برای دیگران می‌‌گردد. بنابر این، حوادث زندگى در عین حال که سنگ محک است، نردبان تکامل نیز محسوب می‌‌شود. امتحان خداوند نسبت به حضرت ابراهیم( علیه السلام ) از نوع دوّم است.

خداوند براى ابراهیم( علیه السلام ) حوادثى پیش آورد و او در آن حوادث با کمال مقاومت و شکیبایى به وظیفه خود عمل کرد و در نتیجه، شایستگى وى براى «مقام امامت» براى همه روشن و مسلّم گردید.[39]

موفقیت در امتحاناتی که حضرتشان با آن روبرو شد، بسیار دشوار بود. او با دستان خود و به دستور پروردگارش اقدام به ذبح فرزند نازنینش کرد. او خود را در معرض سوختن در آتش انداخت و ...

مناظرات حضرت ابراهیم

از جمله مطالبی که در رابطه با حضرت ابراهیم( علیه السلام ) در قرآن ذکر شده، مناظرات و احتجاج‌های ایشان با گروه‌های مختلف است. او با شیوه‌ای مخصوص در فضای شرک و کفر آن زمان و با شجاعتی بی‌نظیر در برابر مشرکان می‌ایستاد و با ارائه بیاناتی محکم و دلایلی صریح و آشکار، توأم با ادب و به دور از جنجال‌سازی‌های کاذب، افکار و عقاید آنها را باطل می‌سازد و مردم را به یگانگی خداوند فرا می‌خواند.

شیوه‌ی کلی و بیان آن معارف توسط حضرت ابراهیم( علیه السلام )، ویژگی‌های خاصی دارند.[40]

هجرت ابراهیم

ابراهیم پس از رهایی از آتش، وطنش را ترک کرد. گزارش‌ها حکایت از آن دارد که هجرت ابراهیم در پی تبعید به وسیله نمرود بود. البته خود ابراهیم نیز رسالتش را در منطقه بابل پایان‌یافته می‌دید و خواهان منطقه‌ای دیگر برای دعوت به توحید بود؛ لذا صلاح دید که به همراه هوادارانش براى گستردن دعوت حق به سوى شام و فلسطین و مصر روانه شود، و توانست در آن مناطق حقیقت توحید را تبلیغ نماید و مؤمنان فراوانى را به سوى پرستش خداوند یگانه بخواند.[41]

مقامات و فضایل ابراهیم

بیان تمام فضایل و مقامات معنوی ابراهیم خلیل در این مختصر نمی‌گنجد؛ لذا به بیان برخی از مهم‌ترین آنها به صورت خلاصه اکتفا می‌کنیم.

مقام امامت

خداوند براى ابراهیم( علیه السلام )، مقام والایى قرار داده که در مورد هیچ‌یک از پیامبران پیشین سابقه نداشته است.

ایشان از امتحان‌های بسیار دشوار، سربلند بیرون آمد، آن‌گاه خداوند وی را به مقام امامت برگزید:

«وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ ...»؛[42] (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم.[43]

پدر مسلمانان

خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ وَ فی‏ هذا»؛[44] در راه خدا جهاد کنید و حق آن‌را ادا کنید. خدا شما را برگزیده است. و پروردگار در دین اسلام کار پرمشقتی را بر عهده شما قرار نداد. این همان دین پدرتان ابراهیم است. او است که شما را پیش از این و در این قرآن مسلمان نامید.

در این آیه ابتدا خدا دستور به امر جهاد می‌دهد. سپس خطاب به مسلمانان می‌فرماید که من شما را برگزیدم؛ یعنی اگر شما برگزیده خدا نبودید، این مسئولیت و دیگر مسئولیت‌ها بر دوش شما قرار داده نمی‌شد. البته این دستورات، تکالیف شاقی نیستند؛ زیرا هماهنگ با فطرت انسانی هستند.[45]

در ادامه می‌فرماید: این دین اسلام، همان دین پدرتان حضرت ابراهیم( علیه السلام ) است. البته برخی معتقدند که قرآن حضرت ابراهیم را پدر مسلمانان خوانده، به این دلیل است که او اولین مسلمان به ‌شمار می‌رود.[46]

به هر حال او تنها پیامبری است که به عنوان پدری برای مسلمانان اعلام شده است.

نشان دادن عالم ملکوت به ابراهیم

یکی از مقامات معنوی ابراهیم این است که خدای متعال ملکوت آسمان‌ها و زمین را به او نشان داد: «وَ کَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنینَ».[47]

و مقصود از ارائه ملکوت، همان آشناسازی ابراهیم با روابط موجود در باطن نظام، در ارتباط با تدبیر هستی و پدیده‌های آن به شمار می‌رود.[48]

مقام خُلّت(دوستی)

یکی از مقام‌های معنوی ابراهیم( علیه السلام ) رسیدن به مقام خلیل اللهی و یا همان دوستی ویژه با پروردگار است: «وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً».[49]

مقام اصطفاء

«وَ لَقَدِ اصْطَفَیْناهُ فِی الدُّنْیا وَ إِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحینَ».[50]

معنای اصطفاء، برگزیده‌شدن است و اصطفای ابراهیم به برگزیدن او برای رسالت، یا دوستی و امامت تفسیر شده است. در توضیحی دیگر مقام اصطفا دقیقاً همان مقام اسلام و به تعبیری دین‌مداری کامل در همه‌ی عرصه‌ها است. بدین معنا که عبد در تمام شئون خویش به آنچه مملوکیت و عبودیت می‌طلبد، ملتزم بوده و در همه‌ی ابعاد در برابر خدای متعال تسلیم محض باشد.[51]

مشاهده نمونه‌ای از معاد

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی‏ کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى ‏...‏ قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً».[52]

ماجرای مشاهده زنده شدن پرندگانی که ذبح شده و هر تکه آنها در جانبی قرار گرفته بود، عنایتی بی‌سابقه بود که خداوند به ابراهیم( علیه السلام ) داد تا به طور مستقیم ناظر چگونگی زنده شدن مردگان در روز قیامت باشد.[53]

وفات و آرامگاه ابراهیم

ابراهیم( علیه السلام ) پس از سال‌ها مجاهدت و تلاش خستگی ناپذیر و پس از تحمل سختی‌ها و مشکلات طاقت فرسا در راه بسط و نشر توحید و دین حنیف سرانجام دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معبود خویش رفت.

در مورد تاریخ و چگونگی وفات حضرت ابراهیم( علیه السلام ) نظریات مختلفی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

زمانی که خداوند اراده فرمود، آن‌حضرت در سن 200، 175[54] و یا 195 سالگی از دنیا رفت.[55]بر اساس برخی گزارش‌ها خداوند، ملک الموت را به شکل پیرمردی فرستاد تا او را قبض روح کرد.[56]
از امام باقر( علیه السلام ) نقل شده است؛ وقتی حضرت ابراهیم اعمال و مناسک حج را به جا آورد، به شام بازگشت و از دنیا رحلت فرمود.[57]
در بیان دیگری آمده است: «آن حضرت در شام قبض روح شد و ملک الموت گفت: تو مجبور به پذیرش هستی. ابراهیم گفت، آیا تو دیده‌ای دوستی مرگ دوست خود را آرزومند باشد؟ ملک الموت نزد خداوند رفت و موضوع را گفت. پروردگار فرمود: بگو بنده ما! آیا دیده‌‌ای که دوستی از ملاقات با دوست خود دوری کند؟ ابراهیم با شنیدن این فرموده پروردگار، پذیرفت. او هنگامی که از آخرین مناسک حج به سوی شام باز می‌گشت، دیده از جهان فرو بست».[58]

اکثر مورخان قبر آن‌حضرت را در فلسطین - که بخشی از شامات بزرگ به شمار می‌آمد - و در شهر «الخلیل» می‌دانند. در آن زمان شهر الخلیل را «حبرون» می‌نامیدند. حضرت ابراهیم در حبرون مزرعه‌اى داشت و ساره همسرش را در همین مزرعه دفن کرده بود و خود آن‌حضرت در کنار قبر ساره دفن شده است.[59]

[1]. «پیامبران اولوالعزم»، 460.

[2]. مانند بقره: آیات 124، 125، 126، 127، 130،و...؛ آل عمران، 33، 35،67، 68، 84، 95، 97؛ نساء، آیات 54، 125، 163؛ انعام، آیات 74، 75، 83، 151؛ توبه، آیات 70 ، 114؛ هود، آیات 69، 74، 75، 76؛ و... .

[3]. ر. ک:«وجود منبر در قیامت برای انبیا و اوصیای الهی»، 53082.

[4]. آل عمران، 67.

[5]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی‏، المنتظم،‏ محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 1، ص 242، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.

[6]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 211، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.

[7]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 82، بیروت، دار صادر، 1385ق.

[8]. تاریخ ‏الطبری، ج ‏1، ص 211.

[9]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ‏1، ص 233.

[10]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 1، ص 45، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.

[11]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 51، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بی‌تا.

[12].توبه، 114.«وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لِأَبیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ».

[13]. ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 12، ص 48- 49، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[14]. ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج 1، ص 482، مدخل ابراهیم، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، 1386ش.

[15]. ر. ک: «نام مادر حضرت ابراهیم»، 31440؛«زندگی نامه لاحج نبی»، 106648.

[16]. نساء، 125. «وَ مَنْ أَحْسَنُ دیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهیمَ حَنیفاً وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهیمَ خَلیلاً»؛ دین و آیین چه کسى بهتر است از آن‌‌کس که خود را تسلیم خدا کند، و نیکوکار باشد، و پیرو آیین خالص و پاکِ ابراهیم گردد؟ و خدا ابراهیم را به دوستی خود، انتخاب کرد.

[17]. نحل، 121. «شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»؛ شکرگزار نعمت‌‌هاى پروردگار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایت نمود.

[18]. نحل، 120. «إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ»؛ ابراهیم امّتى بود مطیع فرمان خدا، خالى از هرگونه انحراف و از مشرکان نبود.

[19]. همان.

[20]. صالحی دمشقی‏، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 1، ص 309، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق.

[21]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 140، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 1، ص 310.

[22]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج 1، ص 41، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.

[23]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 5، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[24]. ر. ک: «نام همسران و فرزندان حضرت ابراهیم»، 34622.

[25]. مریم، 41 و 42.

.[26] ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج 1، مدخل ابراهیم.

[27].انعام، 75.

[28]. همان، 75 - 79.

[29]. ر. ک: «کتاب حضرت ابراهیم»، 3110.

[30]. ر. ک: «مقام ابراهیم»، 5993.

[31]. ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ج 1، ص 488، مدخل ابراهیم.

[32].ممتحنه، 4.

[33]. همان.

[34]. همان.

[35].انبیاء، 55.

[36]. انبیاء، 57.

[37]. انبیاء، 68.

[38]. انبیاء، 69.

[39]. ر. ک: «امتحانات حضرت ابراهیم»، 32583.

[40]. ر. ک: «مناظرات حضرت ابراهیم»، 20137.

[41]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‏10، ص 403، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش‏.

[42]. بقره، 124.

[43]. ر. ک:«حضرت ابراهیم( علیه السلام ) و مقام امامت»، 49117.

[44]. حج، 78.

[45]. تفسیر نمونه، ج 14، ص 182.

[46]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 412، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.

[47]. انعام، 75.

[48]. ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص 488- 490، مدخل ابراهیم.

[49]. نساء، 125.

[50]. بقره، 130.

[51]. ر. ک: دائرة المعارف قرآن کریم، ص 533، مدخل ابراهیم.

[52]. بقره، 260.

[53]. ر. ک:«حضرت ابراهیم و درخواست زنده شدن پرنده مرده»، 40230.

[54]. بلعمی، تاریخ‌نامه ‏طبری، تحقیق، روشن، محمد، ج 1، ص 188، تهران، سروش، البرز، چاپ سوم، 1373 و 1378ش.

[55]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج 1، ص 28، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.

[56]. تاریخ‌نامه ‏طبری، ج ‏1، ص 188.

[57]. صدوق، محمد بن على‏، علل الشرائع‏، ج 1، ص 38، قم، کتاب فروشى داورى‏، چاپ اول، 1385ش، 1966م.

[58]. شیخ صدوق، امالی، ص 197، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق.

[59]. حموى، یاقوت، معجم البلدان‏، ج 2، ص 212، بیروت،دار صادر، چاپ دوم، 1995م.‏

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: