شیعه نیوز:
پرسش
شیعه میگوید: پنهان شدن امام دوازدهم( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در غار، به جهت ترس از ستمگران است، پس وقتی این خطر با به قدرت رسیدن حکومتهای شیعه مانند عبیدیها (فاطمیها) و آل بویهها و صفویها و دولت فعلی ایران رفع شد، چرا ظهور نکرد؟!
پاسخ اجمالی
منظور از غیبت امام دوازدهم( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) پنهان شدن آن حضرت در غار و زندگی دور از مردم نیست، بلکه آن حضرت در بین مردم زندگی و رفت و آمد میکنند و همانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، حضرت مردم را میبینند و آنها را میشناسند مردم نیز حضرت را میبینند، اما ایشان را نمیشناسند و نمیدانند که ایشان همان حضرت مهدی موعود( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) هستند تا وقتی که زمان ظهور فرا برسد و ایشان خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زیرا امر غیبت و ظهور حضرت مهدی به اراده و فرمان الهی است و هر گاه خدای تعالی اراده فرماید واقع خواهد شد.
غیبت امام علاوه بر حفظ جان امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) علتها و حکمتهای دیگری نیز دارد از جمله:
امامت، همان ادامه مسیر نبوّت است[1] و امام تمام ویژگیهاى یک نبى را دارد، مگر اینکه دیگر بر او وحى نشده و نزول آیات قطع میشود. امام و پیشوای دینى در اسلام از سه جهت ممکن است مورد توجه قرار گیرد:
شیعه معتقد است همانطور که جامعه اسلامى به هر سه جهت نامبرده نیازى ضرورى دارد، کسى که متصدى اداره جهات نامبرده است و پیشوائى جماعت را در آن جهات به عهده دارد، از ناحیهی خدا و رسول باید تعیین شود و البته پیغمبراکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز به امر خدا تعیین فرموده است.[2] پس، سه مورد بیان شده، عمدهترین وظایف امام را نشان میدهند.
انجام این وظایف در صورتی ممکن است که جان امام و سلامتی او حفظ شود. امام نیز وظیفه دارد برای حفظ دین، جان خود را حفظ نماید. همانطوری که انجام وظایف پیامبر نیز منوط به حفظ جان و سلامتی اوست. بر همین اساس است که وقتی پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) اوضاع مکه را نامساعد و جان خویش را در معرض خطر دیدند با یک برنامه امنیّتی حساب شده امام علی( علیه السلام ) را بهجای خویش گذاشته و مخفیانه به همراه ابوبکر به غار ثور رفته و در آنجا برای مدتی مخفی شدند و در یک شرایط مناسب مکه را به مقصد مدینه ترک کردند؛ زیرا زندگی و سلامت شخص پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) شرط دوام نزول وحی و بقای اسلام در آن برهۀ زمانی خاص بود.
لازم به تذکر است غیبت امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بهصورت پنهان شدن در غار نیست، بلکه آنحضرت نیز، همانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، در بین مردم رفت و آمد میکنند و مردم او را میبینند اما ایشان را نمیشناسند و نمیدانند که ایشان همان حضرت مهدی موعود هستند.[3] وقتی که زمان ظهور فرا برسد، ایشان خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به مردم معرّفى خواهند کرد؛ زیرا امر غیبت و ظهور حضرت مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) به اراده و فرمان الهی است و هر گاه خدای تعالی اراده فرماید واقع خواهد شد.
از طرف دیگر غیبت امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) علاوه بر حفظ جان آن حضرت، علتها و حکمتهای دیگری نیز دارد از جمله:
مقصود از «ظاهراً مشهوراً» (آشکار)، اولیای الهی و جانشینانشان است که قدرت و توانایی بر اظهار علم و عمل به آن، دارند، در میان مردم آشکارا زندگی میکنند و به هدایت آنها میپردازند؛ یعنی انبیا و یازده امام معصوم( علیه السلام ) که این وظیفه الهی را آشکارا انجام دادند. و مقصود از «خائفاً مغموراً» (بیمناک و پنهان از دید مردم)، کسى است که به امر و مصلحت الهی چنان موقعیّتی را ندارد؛ یعنی حضرت حجّت منتظر( علیه السلام )؛ آنحضرت به جهت دشمنان زیادى که دارد، و دوستان مخلص او اندکاند، به امر الهی از دید مردم پنهان است و ظهور و آشکار شدن او به امر الهی و در موقعیّت مناسب تحقق پیدا خواهد کرد، اما آنحضرت وجود دارد؛ هر چند ظاهر نیست، و وجود او براى بشر لطفى از سوی خدای متعال است و ظهور او لطفى دیگر و بالاتر. همچنین شیعه معتقد است که این سخن امام علی( علیه السلام ) تصریحى است از طرف آن بزرگوار، بر لزوم امامت میان مردم در تمام زمانها تا وقتى که تکلیفى وجود دارد، و امام با حجّت و برهان الهى بر امور مردم رسیدگى میکند و بر طبق حکمت الهى وجود او ضرورت دارد.[8] بنابراین، خداوند هرگز خلق خودش را از حجّت و هادى و راهنما خالى نگذاشته است؛ خواه پیامبرى بوده باشد یا کتاب آسمانى بازمانده از پیامبران یا امام معصوم ظاهر یا پنهان از دید مردم و یا سنّت و سیره و روش آنان.
با گذشت زمان و آمیختن سلیقهها و افکار شخصى به مسائل مذهبى و گرایشهاى مختلف به سوى برنامههاى ظاهر فریب مکتبهاى انحرافى و دراز شدن دست مفسده جویان به سوى مفاهیم آسمانى، اصالت پارهاى از این قوانین از دست میرود و دستخوش تغییرات زیانبخشى میگردد.
این آب زلال که از آسمان وحى نازل شده، با عبور از مغزهاى این و آن، تدریجاً تیره و تار گشته، صفاى نخستین خود را از دست میدهد و با آرایشها و پیرایشهاى کوته بینانه افراد و افزودن شاخ و برگهاى تازه به آن، چنان میشود که گاهى بازشناسى مسائل اصلى دچار اشکال میگردد.
با این حال، آیا ضرورى نیست که در میان جمع مسلمانان کسى باشد که مفاهیم فنا ناپذیر تعالیم اسلامى را در شکل اصلیاش حفظ و براى آیندگان نگهدارى کند؟ آیا مجدداً وحى آسمانى بر کسى نازل میشود؟ مسلماً نه! زیرا با خاتمیت دین اسلام باب وحى براى همیشه بسته شده است. پس چگونه باید آیین اصیل حفظ گردد و جلوى تحریفات و تغییرات و خرافات گرفته شود و این آیین براى نسلهاى آینده محفوظ بماند، آیا جز این است که باید این رشته به وسیلهی یک پیشواى معصوم ادامه یابد، خواه آشکار و مشهور باشد، یا پنهان و ناشناس،[9] تا «دلایل الهى و نشانههاى روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشى نگراید». سینهی امام زمان( علیه السلام ) و روح بلندش، صندوق آسیبناپذیر حفظ اسناد آیین الهى است که همهی اصالتهاى نخستین و ویژگیهاى آسمانى این تعلیمات را در خود نگاهدارى میکند.
[1]. آل یاسین، محمد حسن، أصول الدین، ص 276، مؤسسه آل یاسین، قم، چاپ اول، 1413ق؛ سبحانى، جعفر، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ج 4، ص 13، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، 1412ق.
[2]. طباطبایی، محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 175 – 176، دفتر نشر اسلامی، قم، چاپ سیزدهم، 1378ش.
[3]. «رُوِیَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَ: وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَیَحْضُرُ الْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَةٍ یَرَى النَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لَا یَعْرِفُونَهُ»؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ج 2، ص 520، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[4]. با استفاده از نمایهی «نظریهی امامت و غیبت امام عصر( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )»، سؤال 167.
[5]. قصص، 5.
[6]. ر.ک: کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 219 – 220، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 838 – 845، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416ق.
[7]. ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق و مصحح: حسینی، عبدا لزهراء، ج 1، ص 91، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ اول، 1410ق؛ شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صبحی صالح، ص 497، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[8]. سید رضی، تنبیه الغافلین و تذکرة العارفین، مترجم: کاشانی، ملا فتح الله، ج 2، ص 669، انتشارات پیام حق، تهران، چاپ اول، 1378ش؛ بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 5، ص 326، دفتر نشر الکتاب، بیجا، چاپ دوم، 1362ش.
[9]. مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانى مهدى( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، ص 229 – 226، نسل جوان، قم، چاپ پنجم، 1386ش.
[10]. با استفاده از نمایهی «فلسفهیٔ عمر طولانى امام زمان( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )»، سؤال 209.
[11]. ر.ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 207، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1395ق.
T