شیعه نیوز:
پرسش
دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) چیست؟ آیا تفاوتهایی بین نگاه شیعه و اهل سنت در اینباره وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
باور داشت مهدویت و اندیشه ظهور مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بخش مهمی از عقاید اسلامی به حساب می آید که بر اساس بشارت های پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) میان تمام فرقه ها و مذاهب اسلامی شکل گرفته است. احادیث مربوط به حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در بسیاری از کتاب های معروف اهل سنت نیز آمده است و با دقت کافی در این احادیث می بینیم که بین دو مذهب تشیع و تسنن مشترکاتی در رابطه با امام زمان وجود دارد که این مشترکات عبارت اند از:
- حتمی بودن ظهور و قیام حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
- نسب حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
- حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از اهل بیت و فرزندان رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم )
- حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از نسل حضرت علی ( علیه السلام )
- حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از نسل فاطمه (سلام الله علیها)
- ویژگی های جسمانی حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
- قدرتمند بودن آن حضرت هنگام ظهور
- چهره نورانی
- پیشانی بلند و بینی کشیده
- خال بر گونه
- هم نام بودن حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) با پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )
- زمینه های ظهور
- ناامیدی کامل مردم
- فراگیر شدن ستم
- نشانه های ظهور
- ندای آسمانی
- خروج سفیانی
- خسف در بیداء
- قتل نفس زکیه
- امور مربوط به حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
- اصلاح امر ظهور مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در یک شب
- محل ظهور
- بیعت با حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
- نزول فرشتگان برای یاری
- نزول عیسی و اقتدا به حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
البته گروهی از اهل سنت - بر خلاف شیعه-، ولادت امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در سال 255 هـ.ق و غیبت طولانی ایشان را نمی پذیرند، بلکه عقیده دارند که آن حضرت مقارن ظهور (مثلا چهل سال قبل از ظهور) به دنیا می آیند، و زمین را پر از عدل و داد می کنند و آن موعودی است که از تبار و اولاد فاطمه (س) است.
پاسخ تفصیلی
مسئله مهدویت و عقیده به مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) منتظر در بین مسلمانان اهمیت زیادی دارد و این مطلب اختصاص به شیعه ندارد، بلکه اهل سنت در این موضوع به طور عموم با شیعه موافقت دارند و روایات زیادی که به حد تواتر معنوی می رسد، درباره حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) نقل می کنند.
احادیثی که در رابطه با حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در نظر اهل سنت به تواتر معنوی رسیده بالغ بر صد حدیث است و در تمامی این احادیث به ظهور حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) اشاره شده است. آنان معترف اند بالغ بر بیست نفر از صحابه، از زبان پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در رابطه با حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) روایت نقل کرده اند که همه اینها در بسیاری از منابع معروف اسلامی و متون اصلی حدیثی اعم از: سنن، معاجم، مسانید، مانند: سنن ابوداوود، سنن ترمذی، ابن ماجه، مسند احمد، صحیح حاکم، بزاز، معجم طبرانی، دیده می شود.
از منابع و گفته های علمای اهل سنت، می توان برداشت کرد که مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از اولاد فاطمه (سلام الله علیها) است و ظهور خواهد نمود.
علمای اهل سنت در رابطه با موضوع ظهور این گونه اظهار نظر کرده اند:
راجع به ظهور مصلح آخرالزمان در میان اصحاب و تابعین از قرن اوّل هجرت و بعد از آن تا به امروز خلافی نبوده و همه (علمای اهل سنت) بر ظهور آن حضرت اتفاق داشته و دارند و اگر کسی در صحت احادیث آن و صدور این بشارت از پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) تردید می کرد، حمل بر عدم استقامت یا بی اطلاعی او می کردند. به همین جهت تاکنون کسی مدعیان مهدویت را به انکار اصل ظهور حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) رد نکرده است.
در این راستا سویدی می گوید: آنچه بر آن اتفاق دارند این است که مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) آن کسی است که در آخرالزمان قیام می فرماید و زمین را پر از عدل و داد می کند.[1]
خیرالدین آلوسی یکی دیگر از علمای اهل سنت می گوید: بر اساس صحیح ترین گفته ها نزد اکثر اندیشمندان ظهور مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از جمله نشانه های قیامت است و نظر برخی از اهل سنت که آمدن وی را انکار نموده اند فاقد ارزش و اعتبار است.[2]
کتاب های متعدد و متنوعی درباره ظهور آن حضرت از سوی علمای اهل سنت تألیف شده است، به گونه ای که شیخ محمد ایروانی در کتاب الامام المهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) می نویسد: اهل سنت، کتاب های متعددی در گردآوری روایات مربوط به امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و این که در آخرالزمان شخصی به اسم مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) ظهور خواهد کرد، نوشته اند. تا حدی که من اطلاع دارم اهل سنت بیش از سی کتاب در این باره تألیف کرده اند.[3] هر چند این مسئله مورد اتفاق اهل سنت و شیعه است، اما تعداد انگشت شماری از اهل سنت احادیث مربوط به امام مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) را ضعیف می انگارند. مثلاً ابن خلدون در تاریخ خود این احادیث را ضعیف می شمارد[4] و یا رشید رضا (مؤلف تفسیر المنار) در ذیل آیه سی و دوم سوره توبه به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره می کند.[5] البته، این دو دلیلی بر ادعای خود نیاورده اند و تنها به مطالبی واهی استناد کرده اند. سخنان آن دو از سوی دیگر علمای اهل سنت به شدت رد شده است. در تألیفات علمای شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است. خود ابن خلدون در بیان عقیده مسلمانان در مورد امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) می نویسد: مشهور بین همه اهل اسلام این است که حتما در آخرالزمان مردی از اهل بیت ( علیه السلام ) ظهور می کند که دین را حمایت و عدل را آشکار می کند و مسلمانان از او پیروی می کنند و او بر ممالک اسلامی استیلا می یابد. آن شخص مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) نامیده می شود.[6] بنابراین، ضعیف شمردن احادیث از سوی وی خدشه ای بر اتفاق نظر اهل سنت در مورد ظهور مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) وارد نمی کند؛ زیرا این اعتقاد ناشی از کثرت احادیثی است که از طرق عامه نقل شده است.
در زیر به ذکر برخی از کسانی که این گونه احادیث را در کتاب های خود آورده اند می پردازیم. هر چند تقریبا می توان ادعا کرد که تمام کتاب های معتبر حدیثی اهل سنت حداقل چند مورد از احادیث امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) را ذکر کرده اند: 1. ابن سعد (متوفی 230 هـ)؛ 2. ابن ابی شیبه (متوفی 235 هـ)؛ 3. احمد بن حنبل (متوفی 241 هـ)؛ 4 . بخاری (متوفی 273 هـ)؛ 5. مسلم (متوفی 261 هـ)؛ 6. ابن ماجه (متوفی 273 )؛ 7. ابوبکر اسکافی (متوفی 273 هـ)؛ 8. ترمذی (متوفی 279 هـ)؛ 9. طبری (متوفی 380 )؛ 10. ابن قتیبه دینوری (متوفی 276 )؛ 11. حاکم نیشابوری (متوفی 405 )؛ 12. بیهقی (متوفی 458 )؛ 13. خطیب بغدادی (متوفی 463 )؛ 14. ابن اثیر جزری (متوفی 606 ). [7] یکی دیگر از علمای اهل سنت می نویسد: روایات فراوانی درباره مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) وارد شده که به حدتواتر می رسد. این امر در میان علمای اهل سنت شیوع دارد، به گونه ای که از جمله معتقدات آنان به شمار می آید. نیز یکی دیگر از علمای اهل سنت نوشته است: احادیث مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) به طرق گوناگون و متعدد از صحابه نقل و بعد از آنان از تابعان نقل شده است، به گونه ای که مجموع آنها مفید علم قطعی است. به همین دلیل ایمان به ظهور مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) واجب است، همان گونه ای که این وجوب در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت مدون شده است.[8] ابن کثیر نیز در البدایة و النهایة می گوید: مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در آخرالزمان می آید و زمین را پر از عدل و قسط می کند همان گونه که پر از جور و ظلم شده است. ما احادیث مربوط به مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) را در جلد جداگانه ای گرد آوردیم همان گونه که ابوداوود در سنن خود کتاب جداگانه ای را به آن اختصاص داده است.[9] از این مطالب که از بزرگان اهل سنت نقل شد، معلوم می شود که مسئله مهدویت و اعتقاد به ظهور مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) جزو عقاید ثابت اهل سنت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت در میان آنان به حد تواتر رسیده است.
با توجه به مطالبی که بیان شد به این نتیجه می رسیم که در مسئله مهدویت بین اهل سنت و شیعه مشترکاتی وجود دارد. در این جا مشترکاتی که در رابطه با امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بین دو مذهب تشیع و تسنن وجود دارد، اشاره می شود:
- حتمی بودن ظهور و قیام حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
- نسبت حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
نسبت حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در دیدگاه شیعه مشخص است. اما اهل سنت در موارد معینی به آن اشاره کرده اند.
2-1. حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از اهل بیت و فرزندان رسول خدا؛ ابن ماجه در سنن خود نقل کرده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: "المهدی ]عج[ منا اهل البیت یصلحه الله عزوجل فی لیلة".[10]
2-2. حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از نسل حضرت علی ( علیه السلام )؛ سیوطی در عرف الوردی نقل کرده که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) دست علی ( علیه السلام ) را گرفت و فرمود: "سیخرج من صلب هذا فتی یملأ الارض قسطاً و عدلاً".[11]
2-3. حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از نسل فاطمه (سلام الله علیها)؛ ابن ماجه از ام سلمه نقل کرده که وی از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) چنین شنید: "المهدی من ولد فاطمه".[12]
- ویژگی های جهانی حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
اوصافی که در کتاب های اهل سنت برای امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) ذکر شده، بر گرفته از احادیثی است که آنان از پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل می کنند و در کلیات با اوصاف ذکر شده در کتاب های علمای شیعه فرقی ندارد.
3-1. قدرتمند بودن آن حضرت هنگام ظهور؛ در روایات فراوانی تأکید شده است که حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) هنگام ظهور دارای بدنی بسیار قدرتمند است.[13]
3-2. چهره نورانی؛ جوینی از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده است: "المهدی ]عج[ من ولدی ... کانّ وجهه کوکب درّی".[14]
3-3. پیشانی بلند و بینی کشیده؛ صنعانی از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل کرده است: "ان المهدی ]عج[ اقنی اجلی".[15]
3-4. خال بر گونه؛ بر گونه راست مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، خالی مشکی وجود دارد.[16]
3-5. ظهور در سن چهل سالگی؛ البته از نظر شیعه ظهور حضرت در سن پیری، ولی به هیئت و صورت چهل سالگی است.
- هم نام بودن حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) با پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )
اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند که حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) هم نام رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است.[17]
- زمینه های ظهور
5-1. ناامیدی کامل مردم؛ داود ابن کثیر الرقی می گوید: به حضرت صادق ( علیه السلام ) عرض کردم: این موضوع (ظهور) برای ما طولانی شد، تا بدان جا که سینه های ما تنگ شده است. حضرت فرمود: هنگامی که ناامیدی از فرج بیش از همه چیز شد، منادی از آسمان به اسم قائم ندا خواهد داد.[18]
5-2. فراگیر شدن ستم؛ رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در این باره فرموده است: "اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد، تا این که مردی از اهل بیتم برانگیخته شود و زمین را آکنده از عدل و قسط کند. آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد".[19]
- نشانه های ظهور
6-1. ندای آسمانی؛ رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: "در ماه محرم بانگی از آسمان برآید بدین مضمون که برگزیده خداوند فلان (مهدی) است، پس سخنش را بشنوید و از او پیروی کنید".[20]
6-2. خروج سفیانی.
6-3. خسف در بیداء؛ واژه خسف به معنای فرو رفتن و پنهان شدن و بیداء نام سرزمینی بین مکه و مدینه است. منظور از این نشانه این است که سفیانی با لشکری عظیم، به قصد جنگ با حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) عازم مکه می شود. آنان در بین مکه و مدینه و در محل معروف بیداء به گونه ای معجزه آسا در زمین فرو می روند.[21]
6-4. قتل نفس زکیه؛ کشته شدن انسانی پاک و بی گناه در آستانه قیام حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بین رکن و مقام.[22]
- امور مربوط به ظهور حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
7-1. اصلاح امر ظهور مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در یک شب.[23]
7-2. محل ظهور؛ وجه اشتراک روایات این است که ظهور آن حضرت از مکه و از کنار کعبه آغاز خواهد شد.[24]
7-3. بیعت با حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )؛ یکی از موضوعاتی که در منابع شیعی و سنی مورد توجه قرار گرفته، بیعت یاران حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) با ایشان، در طلیعه ظهور است.[25]
7-4. نزول فرشتگان برای یاری حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )[26]
7-5. نزول عیسی و اقتدا به حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )؛ رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: "مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) می بیند که عیسی فرود آمده و گویا آب از موهایش می چکد. پس به او می گوید: جلو برو به نماز بایست. عیسی پاسخ می دهد: نماز برای تو به پا شده و آن گاه پشت سر مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) به نماز می ایستد".[27]
- ویژگی های حکومت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )
8-1. عدالت گستری[28]
8-2. رفاه و آسایش عمومی؛ رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: "مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در امت من خواهد بود... مردم در زمان او چنان زندگی خواهند کرد که هرگز قبل از آن زندگی نکرده اند.[29]
8-3. رضایت همگانی از حکومت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )[30]
8-4. امنیت همه جانبه[31]
8-5. احساس بی نیازی در مردم؛ پیامبر فرمود: "شما را به مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بشارت می دهم به هنگام ظهور او خداوند دل های امت محمد را سرشار از بی نیازی می کند.[32]
8-6. غلبه اسلام بر سایر ادیان
8-7. جهانی بودن حکومت حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )؛ امام صادق ( علیه السلام ) فرمودند: "نگامی که قائم قیام نماید، هیچ زمینی نخواهد ماند، مگر آن که در آن ندای شهادتین سر داده شود".
تفاوت مهدویت از دیدگاه شیعه و اهل سنت
- اختلاف در ولادت:
شیعه دوازده امامی معتقد است، امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) فرزند امام حسن عسکری ( علیه السلام ) است و هم اکنون نیز زنده و غایب است، ولی اهل سنت هر چند بالاتفاق به مهدویت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت های متواتر ظهور حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در آخرالزمان را جزو اعتقادات قطعی خود می دانند، اما در مورد نسب و ولادت ایشان به چند گروه تقسیم می شوند:
عده ای از اهل سنت مدعی اند که مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) همان عیسی بن مریم است و در این مورد به خبری واحد که از انس بن مالک نقل شده است، استناد می کنند.[33]
تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از اولاد عباس بن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدی استناد می کنند که در کنزالعمال ذکر شده است. [34]
عده ای نیز معتقدند مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از اولاد امام حسن مجتبی است و نه امام حسین ( علیه السلام ). [35]
گروهی می گویند: پدر امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) هم نام پدر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است و چون نام پدر حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) عبدالله بود، پس مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بن حسن عسکری ( علیه السلام ) نمی تواند مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبری است که در کنزالعمال ذکر شده است.[36]
جمعی از آنان همانند شیعه دوازده امامی معتقدند که امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از اولاد پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و فاطمه (س ) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) به یاری او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد.
چنان که در روایت های متعدد آمده است. از ام سلمه نقل شده که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود : "المهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) من عترتی من ولد فاطمه(س) ".[37] مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از عترت من و از فرزندان فاطمه است. جابر بن عبدالله از پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل می کند که حضرت عیسی به هنگام ظهور مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) نزول خواهد کرد.[38] عبدالله بن عمر می گوید: "المهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی ( علیه السلام )".[39] مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول می کند و پشت سر او نماز می خواند. این گروه حدیثی را که می گوید: "مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از اولاد عباس بن عبدالمطلب است". قبول نمی کند. ذهبی می گوید: این خبر را فقط محمد بن ولید نقل کرده و از کسانی است که احادیث را جعل می کرد.[40] البته این گروه نیز تولد حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا می کند: همه مسلمانان غیر از امامیه معتقدند که مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) غیر از حجت ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است؛ چون غیبت یک شخص آن هم با این مدت طولانی از خوارق عادات است ....[41] در پاسخ گروه اخیر باید گفت: اوّلا: روایات نبوی متعددی وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نام های آنان به طور روشن معرفی کرده اند پس سخن او باطل است. از ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام نعثل نزد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمد و سوال های بسیاری را مطرح کرد. او از اوصیا نیز پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: "نخستین وصی من علی، پس از او حسن، حسین ( علیه السلام ) و امامان نه گانه از فرزندان اویند". نعثل پرسید : نام آنان چیست. حضرت ، نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) شمردند. رسول خدا ، در پاسخ جابر بن عبدالله انصاری که از ائمه بعد از علی ( علیه السلام ) سوال کرده بود، فرمود: "بعد از علی، حسن، حسین ( علیه السلام ) امام هستند. سپس سید العابدین، سپس محمد بن علی باقر، تو او را خواهی دید. وقتی او را دیدی سلام مرا برسان. سپس جعفر بن محمد صادق، سپس موسی بن جعفر کاظم، سپس علی بن موسی الرضا، سپس محمد بن علی جواد، سپس علی بن محمد نقی، سپس حسن بن علی زکی، و پس از او قائم بالحق مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) امت من (محمد بن حسن) صاحب زمان امام است. او زمین را پر از قسط و عدل می کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است".[42]
ثانیا: شواهد تاریخی و گزارش های بسیاری وجود دارد که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کرده اند. برای نمونه چند مورد از اقوال اهل سنت نقل می شود:
- حافظ سلیمان حنفی می گوید: خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) در شب پانزدهم شعبان (255 ق) در شهر سامرا واقع شده است.[43]
- خواجه محمد پارسا در کتاب فصل الخطاب گفته است: یکی از اهل بیت ابو محمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) و صاحب الزمان نامیده می شود، باقی نگذاشت. او در نیمه شعبان سال 255 هجری متولد شد. مادرش نرجس نام دارد. او هنگام شهادت پدرش پنج سال داشت.[44]
- ابن خلکان در وفیات الاعیان می نویسد: ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمدجواد.... دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه شیعه است که به "حجت" معروف است... ولادت او روز جمعه نیمه شعبان سال 255 هـ . ق است.[45]
- ذهبی نیز در سه کتاب از کتاب هایش به ولادت امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال 256 هـ . ق می نویسد: در این سال محمدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمدجواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی به دنیا آمد. کنیه اش ابوالقاسم است و رافضیان او را الخلف الحجة مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) منتظر و صاحب الزمان می نامند. او آخرین امام از ائمه دوازده گانه است.[46]
- خیر الدین زرکلی (متوفی 1396 هـ . ق ) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب اعلام می نویسد: او در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال 255 به دنیا آمده و در سال 265 هـ . ق، غایب شده است.[47] آیت الله العظمی صافی در کتاب مهَدویت بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل سنت را نام می برد که هر یک، به نحوی، ولادت آن حضرت را بیان کرده اند.[48] بنابراین، اگر برخی از اهل سنت می گویند: حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) به دنیا نیامده است، ادعایی بی اساس است که حتی با گفته ها و نوشته های بزرگان خودشان نیز سازگار نیست. شاید برخی از اهل سنت همانند ابن حجر هیثمی طولانی بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) بدانند، ولی باید گفت: خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) اقتدا کند و یونس را در شکم ماهی محافظت کند و یا به نوح پیامبر نه صد و پنجاه سال عمر بدهد آیا قدرت ندارد به مهدی( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) عمر طولانی عنایت کند؟[49] خود اهل سنت نیز به زنده بودن عیسی، خضر، صالح و ... معتقدند. نتیجه این که ولادت حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) امری است مسلم و قطعی و خود اهل سنت هم به آن واقف اند.
محمد بن علی حمزه می گوید: از حضرت عسکری ( علیه السلام ) شنیدم که فرمود: "ولی خدا و حجت او بر بندگان و خلیفه من در شب نیمه شعبان سال 255 به هنگام سپیده دم به دنیا آمد".[50]
- اختلاف بر سر عصمت امام زمان
بیشتر علمای اهل سنت به عصمت حضرت عقیده ندارند و آن حضرت را یک انسان عادی به حساب می آورند که احتمال ارتکاب برخی گناهان و اشتباهات مثل هر انسان دیگری از او می رود. این عقیده را ابن کثیر و بسیاری از علمای اهل تسنن بدان اهتمام ورزیده اند.[51] اهل سنت در این باور به حدیثی منقول از نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) استناد می کنند که فرمود: "مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) از ما اهل بیت است و خداوند وی را در یک شب اصلاح می کند".[52] اما از دیدگاه شیعه همه امامان معصوم اند و در باره آنان احتمال اشتباه و خطا داده نمی شود.
- یکی دیگر از اختلافات انکار غیبت است.
علمای شیعه اتفاق نظر دارند که سال غیبت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )، سال 329 هـ ق است. آنان بر این باورند که ایشان همچنان زنده است تا زمانی که خداوند متعال اجازه ظهور به ایشان دهد. چنین باوری بر اساس احادیث و روایات نقل شده از نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت ( علیه السلام ) است. روایاتی که پیش از رُخ دادن غیبت و یا برخی از آنها صد سال و یا دویست سال قبل از ولادت حضرت مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) صادر شده است.
اما بیشتر دانشمندان اهل سنت اعتقاد به غیبت امام زمان ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) ندارند. در این جا از بیان ادله و رد آنها به جهت اختصار صرف نظر کردیم.
این مختصر، مطالبی بود در رابطه با دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان. در پایان مهم ترین مطلبی که درباره امام زمان از زبان اهل سنت می توان بیان کرد، مسئله فتاوای چهارگانه صادره در حق فرد منکر اعتقاد به ظهور امام مهدی ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف ) است.
این اشخاص عبارت اند از: ابن حجر هیثمی شافعی، 2. شیخ احمد ابوسرور بن صباحنفی، 3. شیخ محمد بن محمد خطابی مالکی، 4. شیخ یحیی بن محمد حنبلی.
همه این افراد قائل به این هستند که شخص منکر اعتقاد به ظهور باید مجازات شود و تصریح کرده اند که واجب است که چنین شخصی را بزنند و او را تحقیر کنند، تا ادب شود و به حق روی آورد و در غیر این صورت واجب القتل و مهدور الدم است.[53]
.[1]ََ سبائک الذهب، ص 78.
.[2] اقتباس از کتاب اسلام و آینده جهان، مصطفی محقق راد.
.[3]ایروانی، محمد باقر، الامام المهدی ( علیه السلام )، ص11.
[4]. تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 199.
[5]. تفسیر المنار، ج10، ص 393، ج 9، ص 499 ،507.
[6] تاریخ ابن خلدون، ج1، ص 555، فصل52.
[7] در مورد کسانی که به ذکر احادیث مربوط به امام مهدی ( علیه السلام )پرداخته اند، به، المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامی، ص 2926 مراجعه شود.
[8] نظم المتناثر فی الحدیث المتواتر، ص226، (به نقل از الطریق الی المهدی المنتظر، ص 91).
[9] البدایه و النهایه، ج 6، ص281.
[10] سنن ابن ماجه، ص699، ح 4085.
[11] سیوطی، عرف الوردی، ص76 و 88.
[12] سنن ابن ماجه، ص699، ح4086.
[13] فرائد السمطین، ج2، ص 327، ح 589.
[14] همان، ح 565.
[15] صنعانی، المصنف، ج3، ص 2077.
[16] گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ب 8، ح51.
[17] مقدس شافعی، عقدالدرر، ص 45 و 55.
[18] نعمانی، الغیبة، ص 186.
[19] سنن ابی داود، ح 4282. در الغیبة للنعمانی، ص، 187چنین آمده :حدثنا محمد بن یعقوب الکلینی قال حدثنا محمد بن یحیى عن أحمد بن إدریس عن محمد بن أحمد عن جعفر بن القاسم عن محمد بن الولید الخزاز عن الولید بن عقبة عن الحارث بن زیاد عن شعیب عن أبی حمزة قال دخلت على أبی عبد الله ع فقلت له أنت صاحب هذا الأمر فقال لا فقلت فولدک فقال لا فقلت فولد ولدک فقال لا قلت فولد ولد ولدک قال لا قلت فمن هو قال الذی یملأها عدلا کما ملئت ظلما و جورا لعلى فترة من الأئمة یأتی کما أن النبی ص بعث على فترة من الرسل.
[20] نعیم بن حماد، الفتن، ص93.
[21] صنعانی، المصنف، ج11، ص371.
[22] ابن ابی شیبه، المصنف، ج8، ص679.
[23] البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص31، ح11.
[24] نعمانی، الغیبة، ص313، ح4.
[25] گنجی شافعی، البیان فی اخبار صاحب الزمان، ص 35، ح 15.
[26] عقد الدرر، ص46، ص 117 و 185.
[27] مقدس شافعی، عقدالدرر، ص292.
[28] مصنف ابن ابی شیبه، ح 19484، سنن ابی داوود، ح4282.
[29] ابن ابی شیبه، المصنف، ج7، ح 19484.
[30] صنعانی، المصنف، ح20770.
[31] احمد بن حنبل، مسند ج3، ص37.
[32] عقدالدرر، ص95.
[33] سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، ح4029.
[34] کنزالعمال، ج14، ص 264، ح38663.
[35] الاطناب المنیف، ابن قیم جوزی، ص 151 (به نقل از الامام مهدی، میلانی، ص 21).
[36] کنزالعمال، ج 14، ص 268، ح38678.
[37] . السنن الوارده فی الفتن و غوائلها و الساعه و اشراطها، عثمان بن سعید المقری، ج 5، ص 1057، نشر دارالعاصمه، ریاض، چاپ اول، 1416 هـ .
[38] . همان، ج 6، ص1237.
[39] الفتن، ج 1، ص 373، نعیم بن حماد المروزی، مکتبه التوحید، قاهره، چاپ اول، 1412.
[40] تفرد به محمد بن الولید مولی بنی هاشم و کان یضع الحدیث. الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، ج2، ص478، موسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول،1997.
[41] همان، ج2، ص482.
[42] الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، تحقیق ابراهیم بهادری و ... ، ج1، ص 68-69، انتشارات اسوه، چ دوم، سال 1416؛ نیز درباره احادیثی که نام ائمه ( علیه السلام ) را ذکر کرده اند، به صحیح مسلم، ج 6، ص3 و 4، باب الامارة، رجوع شود.
[43] ینابیع المودة، شیخ سلیمان قندوزی حنفی، ص179.
[44] همان مدرک.
[45] وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج4، ص562.
[46] العبر فی خبر من غبر، ج3 ، ص31.
[47] الاعلام ج6، ص80.
[48] امامت و مهدویت، ج2، ص 56 ـ 241، چاپ بهمن، نوبت اول .
[49] به بحارالانوار، ج51، ص99 ـ 102 رجوع شود.
[50] اقتباس از خورشید امامت و ولایت، مهدی کامرانی.
[51] شارح سنن ابن ماجه، ج2، ص519.
[52] سنن ابن ماجه، ج2، ص4087.
[53] البرهان علی علامات مهدی آخرالزمان، ص183 – 187.
T