پرسش
پرورش یافتن على(علیه السلام ) در خانه پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )، فضیلتى براى او محسوب نمیشود؛ چون زید بن حارثه نیز، در خانه پیامبر، پرورش یافته بود!
پاسخ اجمالی
چنانچه هدف از سؤال مطرح شده، نفى کلیت فضیلت پرورش یافتن در جوار نبى اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) باشد، بدیهی است که این امر پذیرفتنى نیست؛ زیرا همنشینى با نیکان نعمتى بسیار بزرگ است، چه رسد به پرورش یافتن در دامن خیر المرسلین که از بزرگترین سعادتها است. صحابه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، همواره براى درک محضر حضرتش از یکدیگر سبقت میگرفتند و فراوان در احتجاجات خود، به هم کلام بودن با پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، فخر کرده و آنرا از برتریهاى خود میشمردند. بویژه در اندیشه اهلسنت، که صرف مصاحبت با پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را ملاک فضیلت و عدالت میدانند. اما از دیدگاه شیعه مصاحبت با پیامبر راه کسب فضایل است و هر کس به اندازهاى که فضیلت کسب مینماید، ارزش پیدا میکند.
و اگر چنانچه منظور از سؤال این باشد که این فضیلت، اختصاص به امام على(علیه السلام ) ندارد و کسانى مانند زید بن حارثه نیز داراى این ویژگى بودند، باید گفت: پیشداورى خاصى در طرح این سؤال وجود دارد و آن همسان دانستن پرورش زید و على(علیه السلام ) است؛ زیرا اوّلاً: پرورش یافتن على(علیه السلام ) در خانه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، بنابر اراده الهی و به خواست خود نبى اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود. بر خلاف زید که غلام خدیجه( سلام الله علیها) بود و با او به خانه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آمد. ثانیاً: میزان تربیتى که هر یک از این دو شخصیت از پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) پذیرفتهاند متفاوت بوده است.
و اگر مقصود، انکار ولایت حضرت على(علیه السلام ) به دلیل اشتراک او با زید است، پاسخ این است که هیچکس پرورش یافتن حضرت على(علیه السلام ) در خانه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را علت ولایت و وصایت او نمیداند.
پاسخ تفصیلی
اگر منظور از سؤال مطرح شده، این است که تربیت در جوار پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و تحت نظر او، موجب ثبوت فضیلتى براى آدمى نمیشود! همانگونه که زید بن حارثه بهرهاى از این فضیلت نبرد؛ پس همنشینى با رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )، فضیلتى را براى علی(علیه السلام ) در بر نخواهد داشت. چنین ادعایى پذیرفتنى نیست؛ زیرا بین آنهایى که در دهههاى نخست اسلام زندگانى میکردند، بین مردم زمان حاضر، سکونت در مسجد النبى یا بیت الله الحرام فضیلتى است ستودنى. به کسانى که در این اماکن متبرک خانه میگزیدند، لقب جار الله میدادند. حال درباره نکو مردى که تربیت یافته امین بیت الله و صاحب مسجد النبى، رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) است، چه باید گفت؟ آیا به واقع همنشینى با خانه گِل، افضل از مأوى گزینى در خانه دل است؟ بویژه، بنابر اندیشه اهلسنت که براى مصاحبت با پیامبر ارزش فراوان قائلاند. برخلاف شیعه که صرف مصاحبت را ملاک فضیلت نمیداند، بلکه آن را راهى براى کسب فضایل میداند و انسان به اندازه فضایل کسب کرده خود، ارزش مییابد.
اگر مراد از سؤال، نفى اختصاص چنین فضیلتى از امیرالمؤمنین على(علیه السلام ) و مشترک دانستن زید با وى در اینباره باشد، باید گفت پیشداورى خاصى در طرح سؤال وجود دارد و آن همساننگرى و فرض یک جهت داشتن پرورش این دو شخصیت در دامن رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) است.
از اینرو؛ ناگزیریم تا در این راستا به کلماتى از وصى نبى خدا و نوشتههایى از سیرهنویسان، اشارهاى گذرا داشته باشیم.
على(علیه السلام ) در یکى از طولانیترین خطبههایش(قاصعه)، در حالات دوران کودکى خود و پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )، چنین میفرماید: «شما میدانید که من نزد رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) چه احترام، عزت و مقامى داشتم. در کودکى مرا در دامان خویش میپروراند و مانند جان شیرین، مرا در بسترش به سینه خود میفشرد؛ آغوش مهرش جایگاه من بود؛ من با لمس و تماس به وجود عزیزش، رایحه دلاویز محمدى گرفتم؛ لقمه را ریز کرده و در دهانم میگذاشت. او هیچگاه دروغ، خلاف و اشتباهى در کردار، گفتار و رفتار من نیافت... . من مانند بچه شترى تازه زاده - که دایم در پى مادر خویش است - به دنبال او میرفتم. او هر روز از منشهاى گزیده خویش، نشانهاى آشکار میکرد و مرا به پیروى از آن، امر میفرمود. در هر سالى به کوه حرا میرفت و آنجا اقامت میگزید و جز من کسى او را نمیدید».[1]
احادیث فراوان دیگرى نیز وجود دارد که نزدیکى پیامبر اکرم به على(علیه السلام ) را بیان میکند؛ مانند فرمایش پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) پس از جنگ تبوک، که خطاب به على(علیه السلام ) میفرماید: «تو نسبت به من، به منزله هارون نسبت به موسى هستى... مگر اینکه پیامبرى پس از من نیست، بلکه تو وزیر و وصى من هستى»[2]. ،[3]
از سوى دیگر میبینیم که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، در دوران طفولیت على(علیه السلام ) وى را براى پرورش در خانه خود برگزیده و سپس میفرماید: «همان را برگزیدم که خدا او را برایم برگزید».[4]
تمام اینها شواهدى بزرگ بر رابطه خاص پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با جانشین خود است. در حالیکه آمدن زید به خانه پیامبر اتفاقى بود. زید بن حارثه غلامى بود که بیابان گردان عرب وى را ربوده و در بازار عکاظ به حکیم بن حزام فروخته بودند که وى نیز او را براى عمه خود خدیجه( سلام الله علیها) خریدارى کرد. ایشان نیز پس از ازدواج با پیامبر، زید را به حضرت بخشیدند.
در مدتى که زید کنار پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود؛ بسیار به ایشان دلبسته شد به طورى که پس از آزاد شدنش توسط پیامبر، باز هم نزد ایشان مانده و به خانواده خود باز نگشت. تا اینکه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) او را به فرزندخواندگى انتخاب نمودند.
پس از مدتى، پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) نوه عبدالمطلب، زینب را که دختر عمه ایشان بود به ازدواج زید درآورد، که به علت ناسازگارى و تندخوییهاى زید، این ازدواج به طلاق انجامید[5] و توصیه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) براى حفظ کانون خانواده، تأثیرى در زید نکرد.[6]،[7]
نتیجه اینکه؛ نه نحوه نگرش پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم )، به على(علیه السلام ) و زید یکسان بود و نه فضایلى که هر یک از خانه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آموخته و کسب کردند، برابر است.
على(علیه السلام ) با اراده الهی و با هدفى از پیش تعیین شده، در محضر پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) تربیت یافت و نمودى از کردار نبوى شد، این فضیلتى است که در هیچیک از صحابى پیامبر به چشم نمیخورد.
اگر مراد از سؤال انکار ولایت حضرت على(علیه السلام ) است، پاسخ این است که هیچکس پرورش یافتن حضرت على(علیه السلام ) در خانه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) را علت ولایت و وصایت آنحضرت معرفى نکرده است، تا با رد فضیلت دانستن آن، ولایت آنحضرت نفی شود.
[1]. سید رضی، نهج البلاغه، محقق، صبحى صالح، خ 192(قاصعه)، بیروت، چاپ اول، 1387ق.
[2]. طبرسى، احتجاج، ج 1، ص 210، نجف، دارالنعمان، سال 1386ق؛ سید ابن طاووس، التحصین، قسم دوم، باب 25، قم، دارالکتاب، 1413ق؛ اشرف عاملى، میرمحمد، فضائل السادات، ص 284، شرکت معارف، 1380ق؛ کتاب سلیم بن قیس هلالى، ص 392 و 431، قم، الهادی، 1377ق.
[3]. ر. ک: (غزوه تبوک)، سؤال 10343.
[4]. اصفهانى، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ص 15، نجف اشرف، منشورات المکتبة الحیدریه.
[5]. ر. ک: «عصمت انبیاء(علیه السلام ) در قرآن»، سؤال 112؛ و سؤال 129.
[6]. سبحانى، جعفر، فرازهایى از تاریخ پیامبر اسلام، ص 321.
[7]. ر. ک: (زندگینامه زید بن حارثه)، سؤال 33225؛ (ازدواج پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با همسر زید)، سؤال 18410.
T