سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) توصیه کرده بود تا لباس زرد به نوه‌شان نپوشانند. پس چرا دخترشان فاطمه( سلام الله علیها )، فرزندشان را با پوششی زرد رنگ خدمت پدرشان برد تا مورد سرزنش ایشان قرار گیرد؟!

بنابر روایاتی؛ هنگام تولد امام حسن مجتبی( علیه السلام )، آن‌حضرت را در لباس زردی پوشانده بودند و نزد پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) آوردند و حضرتشان نوزاد را در آغوش گرفت و بر اساس برخی گزارش‌ها او را با لباس سفید پوشاند.
کد خبر: ۲۰۵۴۰۴
۰۹:۱۱ - ۱۰ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
در روایتی آمده است که حضرت فاطمه( سلام الله علیها ) موقع تولد امام حسن( علیه السلام )، برخلاف امر رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) او را در پارچه‌ای زرد‌رنگ پیچید، تا این‌که رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: مگر تو را از پیچیدنش در پارچه زردرنگ نهی نکردم؟ سپس آن‌را دور انداخت و او را در پارچه سفیدی پیچانید. مگر حضرت زهرا( سلام الله علیها ) از هر گناه و خطایی مبرّا نبودند؟ پس چرا خلاف فرموده پیامبر کاری را انجام دادند؟
پاسخ اجمالی
بنابر روایاتی؛ هنگام تولد امام حسن مجتبی( علیه السلام )، آن‌حضرت را در لباس زردی پوشانده بودند و نزد پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) آوردند و حضرتشان نوزاد را در آغوش گرفت و بر اساس برخی گزارش‌ها او را با لباس سفید پوشاند.
درباره کسی که نوزاد را با لباس زرد نزد پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آورد، نقل‌های مختلفی وجود دارد:
1. اسماء بنت عمیس می‌گوید: زمانی ‌که حسن( علیه السلام ) به دنیا آمدند، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: فرزندم را به من بده! من نیز نوزاد را که با پارچه‌ای زرد پوشانده بودم، تقدیم ایشان کردم. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) پارچه زردرنگ را کنار گذاشت.[1] در نقل دیگری، پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )، اسماء را از این بابت سرزنش نمودند.[2]
2. عروه بن فیروز از سواده بنت مسرج(مسرح) روایت می‌کند: زمانی ‌که فاطمه( سلام الله علیها ) زایمان کردند، من خبرش را به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) رسانده و ‌حضرتشان را خوشحال کردم و حسن( علیه السلام ) را که با پارچه زردرنگی پیچیده بودم نزد ایشان بردم؛ اما پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) پارچه سفیدی را به جای آن پارچه قرار دادند.[3]
در نقل دیگری، سواده می‌گوید: هنگامی که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) از این بابت ما را سرزنش کرد، من گفتم:«وَ لَمْ أجِدْ من ذلک بُدّاً»؛[4] «پارچه دیگری نداشتیم!».
3. امام سجاد( علیه السلام ) فرمود:‏ «هنگامی که حضرت فاطمه( سلام الله علیها )، امام حسن( علیه السلام ) را به دنیا آورد و با امام علی( علیه السلام ) در مورد نامش گفت‌وگو می‌کرد، پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) به آن‌جا آمد و به دنبال آن، نوزاد را که در لباس زردی پوشیده شده بود، خدمت حضرتش آورده شد. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: مگر توصیه نکردم که لباس زرد بر نوزاد نپوشانید؟! سپس آن لباس را انداخت و پارچه سفیدی را برداشته و نوه‌شان را در آن پیچید».[5]
اگرچه در این روایت، سرزنشی از سوی پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) در این زمینه مشاهده می‌شود، اما مشخص نیست که چه کسی لباس را پوشانده و چه فردی نوزاد را خدمت پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) آورده است.
از دیگر روایات نیز برمی‌آید که پوشاندن نوزاد توسط اطرافیان بود و نه پدر و مادر.
در نتیجه نمی‌توان گفت که پیامبر اسلام، دختر و یا دامادشان را از این بابت سرزنش کرده باشند، و حتی اگر مخاطب سرزنش را والدین نوزاد بدانیم، باز هم به مقام عصمت آنان لطمه‌ای وارد نمی‌کند؛ زیرا اولاً: توصیه پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )، توصیه‌ای دوستانه و نه آمرانه بود و همین طور سرزنش ایشان، سرزنشی دوستانه بود که گاه خود پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز این‌گونه از طرف خداوند سرزنش می‌شد. [6] ثانیاً: همان‌طور که در برخی نقل‌ها آمده، پارچه دیگری در آن خانه وجود نداشت و آنان ناچار بودند از همین پارچه زرد رنگ استفاده کنند.

[1]. صدوق، محمد بن على‏، عیون أخبار الرضا( علیه السلام )، محقق، لاجوردى، مهدى‏، ج‏ 2، ص 25 - 26، تهران، نشر جهان‏، چاپ اول، 1378ق‏.
[2]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، مناقب آل أبی‌طالب( علیه السلام )، ج ‏4، ص 25 و 26، قم، علامه‏، چاپ اول، 1379ق‏.
[3]. ابن اثیر جزرى، على بن محمد، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج‏ 6، ص 156 - 157، بیروت، دار الفکر، 1409ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن على، الإصابة فى تمییز الصحابة، ج ‏8، ص 195، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[4]. ابن عساکر، على بن حسن،‏ تاریخ مدینة دمشق، ج ‏13، ص 169، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1415ق؛ ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله،‏ معرفة الصحابة، ج ‏5، ص 254، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون‏، چاپ اول، 1422ق؛ قاضى نور الله مرعشی‏، احقاق الحق و ازهاق الباطل‏، ج ‏26، ص 340، و ج 33، ص 440، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، چاپ اول، 1409ق‏.
[5]. صدوق، محمد بن على‏، الأمالی، ص 134، بیروت، اعلمى، ‏چاپ پنجم، 1400ق‏؛ همو، علل الشرائع، ج ‏1، ص 137، قم، کتاب فروشى داورى‏، چاپ اول‏، 1385ش.
[6]. توبه، 43؛ کهف، 6 و ...

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: