شیعه نیوز:
پرسش
در جنگ خندق پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) وعده فتح ایران و روم را میدهد و تکبیر میگوید، ولی امام علی( علیه السلام ) این جنگها را مشروع نمیداند. آیا پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) فتح سرزمینهای غیر اسلامی را به این شکل موجّه میدانست یا از چیز دیگری خوشحال بود؟
پاسخ اجمالی
یکى از داستانهایى که در نبرد احزاب گزارش شده است، داستان سنگى است که مسلمانان هنگام کندن خندق با آن روبرو شدند و در پی آن، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) سخنانی فرمود که بعدها تحقق یافت.[1] این ماجرا در منابع مختلف تاریخی و حدیثی با عبارات گوناگونی آمده است.[2] برای نمونه؛ کلینی(م 329ق) میگوید امام صادق( علیه السلام ) فرمود: «هنگامى که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) خندق را میکَنْد، مسلمانان به مانعى برخوردند. حضرتشان کلنگ را از دست امیرمؤمنان یا سلمان گرفت و ضربهاى بر سنگ فرود آورد که سه تکّه شد! سپس فرمود: "خداوند، با این ضربه من، گنجهاى کسرا و قیصر را برایم گشود". یکى از منافقان با تمسخر به فرد همراهش گفت: وعده گنجهاى کسرا و قیصر را به ما میدهد، در حالیکه ما [از بیم دشمن] نمیتوانیم براى قضاى حاجت، از جای خود تکان بخوریم!».[3]
درباره این نقل و آنچه در پرسش مطرح شده، باید به چند نکته توجه داشت:
1. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) وعده داده بود که سرزمینهای روم و ایران در اختیار مسلمانان قرار گیرند و لزوماً معنایش این نبود که با نبرد و جنگ این اتفاق رخ دهد، بلکه این امکان وجود داشت که با فعالیت فرهنگی به همین نتیجه دست یافت، چنانچه در سرزمینهایی مانند اندونزی (بزرگترین کشور اسلامی) این موضوع رخ داد.
2. اینگونه نبود که تمام نبردهای دوران خلفا از دیدگاه امام علی( علیه السلام ) نامشروع باشد، هرچند حضرتشان انتقاداتی نسبت به آنها داشته باشند. در پارهای از جنگها، مانند جنگ با ایران و روم و فتح بیتالمقدس، امیرالمؤمنین علی( علیه السلام ) مورد مشورت قرار گرفت، ولی خود حضرت در جنگ حضور نداشتند. حضرت علی( علیه السلام ) در چنین مواردی نه تنها بر اساس مصلحت اسلام و مسلمانان که بر اساس مصلحت و منافع همه جامعه بشریت مخصوصاً مستضعفان و مظلومان نظر خود را اعلام میفرمودند. در جنگ با ایران حضرت علی( علیه السلام ) به عنوان امام معصوم که ولی، دلسوز و خیر خواه همه مردم جهان (حتی غیر مسلمانان و کافران) است با ابراز نظر مشورتی خود کاری کرد که این جنگها با کمترین خطر و کمترین تلفات به پایان برسد و چنین هم شد.[4]
[1]. عاملی، جعفر مرتضى، صحیح من السیرة النبی الأعظم، ج 10، ص 257، قم، دار الحدیث، چاپ اوّل، 1426ق.
[2]. ر. ک: طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 568 – 569، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 179، بیروت، دار صادر، 1385ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 4، ص 99، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 216، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. ر.ک: «امام علی( علیه السلام ) و لشکر کشی خلفا به سایر کشورها»، 512.
آیات مرتبط
سوره الأحزاب (22) : وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَتَسْلِيمًا
T