سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

چه افرادی نامه‌های مهم پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) را به پادشاهان آن زمان می‌رساندند؟

پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) پس از صلح حدیبیه، نامه‌هایی را برای پادشاهان و سران سرزمین‌های همجوار، ارسال کردند. که در این‌جا به نام و زندگی‌نامه مختصر برخی از ابلاغ‌کنندگان این نامه‌ها اشاره می‌شود.
کد خبر: ۲۰۵۱۷۸
۰۸:۰۸ - ۰۹ آذر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
نامه‌های پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) به پادشاهان را چه کسانی می‌بردند؟
پاسخ اجمالی
پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) پس از صلح حدیبیه، نامه‌هایی را برای پادشاهان و سران سرزمین‌های همجوار، ارسال کردند. که در این‌جا به نام و زندگی‌نامه مختصر برخی از ابلاغ‌کنندگان این نامه‌ها اشاره می‌شود:
1. نامه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به هرقل پادشاه روم
دحیة بن خلیفه کلبی، معروف به دحیه کلبی، صحابی پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ). وی پیش از جنگ بدر اسلام آورد[1] و در جنگ احد و نبردهای پس از آن حضور داشت.[2] دحیه در سال ششم هجری، مأمور رساندن نامه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) و ابلاغ رسالت ایشان به فرمانروای روم شرقی (ترکیه کنونی) شد.[3]
2. نامه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به خسروپرویز
رساننده نامه رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) به خسرو پرویز، شخصی به نام عبدالله بن حذافه سهمی بود. عبدالله بن حذافه در ابتدای ظهور اسلام، مسلمان شد و از مهاجران پیش‌قدم بود که به همراه برادرش قیس هجرت نمود. وی مورد اعتماد پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) بود؛ از این‌رو او را به عنوان سفیر به سوی کسری(خسروپرویز) پادشاه سرزمین فارس برگزید و نامه‌ای را به دست او داد که به پادشاه برساند.[4] عبدالله بن حذافه بعدها در زمان خلیفه دوم به اسارت رومیان درآمد و در زمان خلافت عثمان در مصر درگذشت.[5]
3. نامه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مقوقس بزرگ مصر
حاطب بن أبی بلتعة لخمی از صحابه رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) که مسلمان شد و به مدینه مهاجرت کرد. حاطب، سفیر پیامبر به سوی مقوقس پادشاه مصر بوده است.[6] او در خلافت عثمان، در سال 30 هجری در سن 65 سالگی از دنیا رفت.[7]
4. نامه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به نجاشی حاکم حبشه
رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )، عمرو بن أمیة بن خویلد ضمری را با پیامی به سوى نجاشى‏ حاکم حبشه فرستاد.[8] عمرو بن أمیة ضمری از مسلمانان اولیه و از جمله مهاجران پیش‌قدم بود. وی در اواخر ایام حکومت معاویه درگذشت.[9]
5. نامه پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) به منذر بن ساوی تمیمی حاکم بحرین
علاء بن حضرمی، صحابی پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم )، و از نگارندگان قرآن بود. پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) برای دعوت به اسلام، وی را به سوی بحرین فرستاد.[10] پس از این‌که اهالی بحرین مسلمان شدند، پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) وی را به عنوان امیر بحرین گماشت. ابوبکر نیز در زمان خلافتش وی را ابقا کرد.[11] حضرمی، در 14 ق درگذشت.[12]

[1]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، ج ‏4، ص 188، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[2]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله‏، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج ‏2، ص 461، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[3]. همان؛ ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج ‏2، ص 6، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[4]. الاستیعاب، ج ‏3، ص 888 – 889؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج ‏1، ص 215، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[5]. الاستیعاب، ج ‏3، ص 890؛ أنساب ‏الأشراف، ج ‏1، ص 215.
[6]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج ‏6، ص 296، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج ‏7، ص 156، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ ابن سید الناس‏، عیون الاثر، ج ‏2، ص 332، بیروت، دار القلم‏، چاپ اول، 1414ق.
[7]. الاستیعاب، ج ‏1، ص 312.
[8]. أسد الغابة، ج ‏3، ص 691؛ ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی‏، المنتظم،‏ محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج ‏5، ص 235، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[9]. أسد الغابة،ج ‏3، ص 690 – 691.
[10]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ‏3، ص 29، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ عیون ‏الأثر، ج ‏2، ص 334.
[11]. الاستیعاب، ج ‏3، ص 1086؛ الإصابة، ج ‏4، ص 445.
[12]. الاستیعاب، ج ‏3، ص 1086.

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: