شیعه نیوز:
پرسش
پیرامون رهبانیت در اسلام و مسیحیت توضیحاتی ارائه نمائید؟
پاسخ اجمالی
رهبانیت در اصطلاح بمعنای کناره گیری از مردم است. از آموزه های مسیحیت تحریف شده، رهبانیت است که مفاسد زیادی را به دنبال دارد. در اسلام رهبانیت به شدت محکوم گردیده است. پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: رهبانیت در اسلام وجود ندارد.
در فرهنگ اسلام به زهد سفارش شده و یکى از کمالات اخلاقى انسان تلقی گردیده است.
زهد دارای دو جنبه روانى (عـدم دلبـسـتـگـى بـه دنیا و مظاهر آن) و عملى (چشم پوشیدن از برخى مواهب) می باشد.
زهد اسلامی به معنای زندگی ساده و عدم اسارت در چنگال مال و مقام است و هیچ ارتباطی به مسأله ی رهبانیت ندارد.
پاسخ تفصیلی
رهبانیت در لغت از ماده رهب به معنی خوف و ترس آمیخته با پرهیز و اضطراب است [1] و مراد از آن خوف و ترس از خدا است. و در اصطلاح بمعنای کناره گیری از مردم و گوشه گزینی، است [2] . و از انواعی برخوردار است:
گوشه گیری، قسم اول جایز نمی باشد، اما کناره گیری از مردم در زمان های محدود به منظور مناجات و بندگی ذات حق تعالی، اشکالی ندارد.
هر پیامبر و وصی پیامبری مدت کمی از عمر خود را در دوری از مردم به سر برده اند [3] و به نماز و راز و نیاز و فکر و ذکر پرداخته اند. [4]
منظور ما در این بحث رهبانیت از نوع اول است که در جوامع مسیحی و کلیسایی رایج است. تاریخ برجای مانده از مسیحیت نشان مىدهد که رهبانیت به صورت فعلى در قرون اول مسیحیت وجود نداشته، و پیدایش آن بعد از قرن سوم میلادى، هنگام ظهور امپراطورى رومى به نام" دیسیوس" و مبارزه شدید او با پیروان مسیح ( علیه السلام ) بوده است. آن ها بر اثر شکست از این امپراطور (خونخوار) به کوهها و بیابانها پناه بردند." [5]
"ویل دورانت" مسیحى می گوید: پیوستن" راهبهها" (زنان تارک دنیا) به" راهبان" از قرن چهارم میلادى شروع شد و روز به روز کار رهبانیت بالا گرفت تا در قرن دهم میلادى به اوج خود رسید." [6]
قرآن کریم نیز در این زمینه می فرماید:"... رهبانیّتى را که ابداع کرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بودیم ...." [7] ، به همین دلیل، اسلام به شدت آن را محکوم کرده است.
پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: « رهبانیت در اسلام نیست.» [8]
از جمله بدعت هاى مسیحیان در زمینه ی رهبانیت، "تحریم ازدواج" براى مردان و زنان تارک دنیا و " انزواى اجتماعى" و پشتپا زدن به وظائف انسان در اجتماع، و انتخاب صومعهها و دیرهاى دور افتاده براى عبادت و زندگى در محیطى دور از اجتماع بود که در پی آن مفاسد زیادى در دیرها و مراکز زندگى رهبان ها به وجود آمد .
در دائرة المعارف قرن بیستم مىخوانیم:" بعضى از رهبان ها تا آن اندازه توجه به جنس زن را عمل شیطانى مىدانستند که حاضر نبودند حیوان مادهاى را به خانه ببرند! مبادا روح شیطانى آن به روحانیت آنها صدمه بزند"!! اما با این حال تاریخ فجایع زیادى را از دیرها به خاطر دارد، تا آنجا که به گفته" ویل دورانت"پاپ انیوسان" سوم یکى از دیرها را به عنوان فاحشه خانه توصیف کرد! و بعضى از آنان مرکزى براى اجتماع شکم پرستان و دنیاطلبان و خوشگذران ها شده بود تا آنجا که بهترین شراب ها در دیرها پیدا مىشد. [9]
درست است که زنان و مردان تارک دنیا (راهب ها و راهبهها) خدمات مثبتى نیز انجام مىدادند، از جمله پرستارى بیماران صعب العلاج و خطرناک، همچون جذامیان، و تبلیغ در نقاط بسیار دوردست و در میان اقوام وحشى و مانند این ها، و همچنین اجرای برنامههاى مطالعاتى و تحقیقاتى، ولى در مجموع مفاسد آن به مراتب برترى داشت.
رهبانیت رایج در بین مسیحییان خلاف فطرت انسانی است و بدیهی است که مفاسد زیادی را در پی داشته باشد. در ذیل به گوشه ای از این مفاسد اشاره می شود:
امام علی ( علیه السلام ) در باره ی راهبان در ذیل آیه ی: « بگو به شما خبر دهم که زیانکارترین مردم کیانند؟ آنها هستند که تلاش هایشان در زندگی دنیا کم شده با این حال گمان می کنند کار نیک انجام می دهند. [10] »، حدیثی زیبا فرموده اند: « یکی از مصادیق بارز آنها رهبانها هستند که خود را در ارتفاعات کوه ها و بیابان ها محبوس داشتند و گمان می کردند کار خوبی انجام می دهند. [11] » بنا بر این رهبانیت رایج بین مسیحیان از نظر اسلام مردود است، ولی اسلام برای رشد و تعالی انسان ها زهد اسلامی را ارائه و تأیید نموده است. برای آشنایی با زهد از نگاه اسلام توضیحاتی لازم به نظر می رسد:
(زهـد) در لغـت یـعـنـى نداشتن حرص و رغبت به چیزى [12] و در اصطلاح عبارت است از: عـدم دلبـسـتـگـى بـه دنیا و مظاهر آن و چشم پوشیدن از برخى مواهب براى تأمین مصالح فردى و عمومى بالاتر. زهد در متون دینی به عنوان یکى از کمالات اخلاقى انسان شمرده شده است . پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: "اگر مى خواهى خداوند تو را دوست بدارد، در دنیا زاهد باش." [13] امام على ( علیه السلام ) فرمود: "زهد، اصل و ریشه ی دین است." [14] بنا بر این زهد اسلامی از بالاترین مقامات براى انسان آرمان خواه و هدف دار است که بر سه رکن از ارکان جهانبینى اسلامى استوار است:
با توجه به این سه اصل است که روشن مىگردد چگونه اسلام رهبانیت را طرد مىکند اما زهدگرایى را در عین جامعهگرایى و در متن زندگى و در بطن روابط اجتماعى مىپذیرد. [15]
زهد اسلامی دو جنبه دارد: جنبه روانى و جنبه عملى. [16]
بـعـد روانـى زهـد، عـدم دلبـسـتـگـى بـه دنیا و مظاهر آن است . بعد عملى زهد عبارت است از چشم پوشیدن از برخى مواهب و لذت ها براى تامین مصالح فردى و عمومى.
زهدى که در حالات روحى انسان، متجلّى مى شود، از عالى ترین صفات مؤمنان مى باشد که در هـمـه حـال و بـراى هـمه کس، مطلوب است. زهد به این معنا، آزاد شدن انسان از اسارت تمایلات نـفـسـانـى و مـظـاهـر دنـیـوى اسـت. رسـیـدن بـه درجـات عـالى کمال براى انسان ممکن نیست، مگر با راسخ شدن چنین روحیه اى در او، که جاذبه هاى مادى او را اسیر نکرده و جهت نبخشد.
از دیدگاه روایات [17] زهد مورد نظر اسلام، در آیه ی زیر خلاصه مى شود: «تا آنکه بر آنچه از دست شما رفته است، تأسّف نخورید و بدانچه به دست شما رسیده است، شاد نشوید.» [18] بـنـابـراین، زهد به معناى برخوردار نشدن از دنیا نیست، بلکه برخوردارى از دنیا و نعمتهاى الهى است به طریقى که موجب غفلت انسان نگردد. چنانکه امام صادق ( علیه السلام ) مى فرماید: زهـد در دنیا ضایع کردن مال و حرام نمودن حلال نیست، بلکه زهد در دنیا به این است که اعتماد تـو نـسـبـت به آنچه در دستت مى باشد، بیشتر نباشد از اعتمادت نسبت به آنچه در دست خداوند عزوجل است. [19]
شهید مطهری(ره) در بیان تفاوت های زاهد و راهب می فرماید: «زاهد و راهب هر دو از تنعم و لذتگرایى دورى مىجویند ولى راهب از جامعه و تعهدات و مسؤولیت هاى اجتماعى مىگریزد و آنها را جزء امور پست و مادى دنیایى مىشمارد و به صومعه و دیر و دامن کوه پناه مىبرد، اما زاهد به جامعه و ملاک هاى آن و ایدههاى آن و مسؤولیت ها و تعهدهاى آن رو مىآورد. زاهد و راهب هر دو آخرت گرایند، اما زاهد آخرتگراى جامعهگراست و راهب آخرتگراى جامعهگریز. در لذتگریزى نیز ایندو در یک حد نمىباشند، راهب سلامت و نظافت و قوت و انتخاب همسر و تولید فرزند را تحقیر مىکند اما زاهد حفظ سلامت و رعایت نظافت و برخوردارى از همسر و فرزند را جزء وظیفه مىشمارد. زاهد و راهب هر دو تارک دنیایند اما دنیایى که زاهد آن را رها مىکند سرگرم شدن به تنعم و تجمل و تمتعات و این امور را کمال مطلوب و نهایت آرزو دانستن است، ولى دنیایى که راهب آن را ترک مىکند کار، فعالیت و تعهد و مسؤولیت اجتماعى است. این است که زهد زاهد بر خلاف رهبانیت راهب در متن زندگى و در بطن روابط اجتماعى است و نه تنها با تعهد و مسؤولیت اجتماعى و جامعهگرایى منافات ندارد بلکه وسیله ی بسیار مناسبى است براى خوب از عهده مسؤولیت ها بر آمدن.» [20]
متأسفانه برداشتهاى ناروا از منابع دینى و یا نادیده گرفتن سنت و سیرهى حضرات معصومین ( علیه السلام )نحلههاى گوناگونى را پرورانده که جمعى در مسیر افراط و گروهى در وادى تفریط، چهرهى زیباى زهد و ساده زیستى را مشوش ساختهاند. به گونهاى که گاهى با شنیدن واژهى زهد ، انزوا، تنهایى، دورى از مردم و تمدن و پیشرفت و ترقى، و دعا و عبادت در گوشهاى آرام و فارغ از مشغلههاى زندگى در ذهن انسان تداعى مىگردد، در حالی که این معنى واژگونه ساختن حقیقتى ارزشى و آلوده ساختن مفهومى ملکوتى است. [21]
برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به تفسیر نمونه، ج23، ص: 384 به بعد .
[1] مفردات راغب
[2] نک: التعریفات، سید شریف علی بن محمد جرجانی، باب غین، اصطلاحات الصوفیه، کمال الدین عبدالرزاق کاشانی، باب خاء؛ تفسیر المیزان، ج 19 ص 173.
[3] معراج السعادة، ص 569.
[4] اقتباس از سؤال 934، (سایت: ۱۰۰۷) گوشه گیری و رهبانیت.
[5] دائرة المعارف قرن بیستم" ماده" رهب". تفسیر نمونه، ج23، ص: 388
[6] تاریخ" ویل دورانت" جلد 13 صفحه 443.
[7] حدید،27 رَهْبانِیَّةً ابْتَدَعُوها ما کَتَبْناها عَلَیْهِمْ
[8] دعائمالإسلام ج 2، ص193ح701 و عن رسول الله ص أنه نهى عن الترهب قال لا رهبانیة فی الإسلام تزوجوا فإنی مکاثر بکم الأمم و نهى عن التبتل و نهى النساء أن یتبتلن و یقطعن أنفسهن من الأزواج - مجمع البحرین ماده ی رهب.
[9] تفسیر نمونه، ج23، ص: 390 به نقل ازتاریخ تمدن ویل دورانت جلد 13 صفحه 443.
[10] قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فی الحیاة الدنیا وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا؛ کهف، آیه ی 103 و 104.
[11] هم الرهبان الذین حبسوا انفسهم فی السواری؛ کنزالعمال، ج 2، حدیث 4496.
[12] - لسان العرب، ج3، ص: 197 - لغت نامه دهخدا.
[13] (اءِنْ اَرَدْتَ اَنْ یُحِبَّکَ اللّهُ فَازْهَدْ فِى الدُّنْیا)، محجّة البیضا، ج 7، ص 351.
[14] (اَلزُّهْدُ اَصْلُ الدّینِ)، شرح غرر الحکم ، ج 1، ص 131 .
[15] استاد شهید مطهری، سیری در نهج البلاغه، صص218-220
[16] اقتباس از کتاب درآمدى بر اقتصاد اسلامى ، ج 1، ص 402به بعد.
[17] بحارالانوار، ج 70، باب الزهد و درجاته .
[18] (لِکَیْلا تَاءْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِماآتاکُمْ)، حدید، آیه 23.
[19] بحارالانوار، ج 70، ص 310.
[20] سیری در نهج البلاغه، ص221
[21] اقتباس از سؤال 42، (سایت: 277) زهد و تجدد.
T