پرونده محرم
«كاف» اسم كربلا و «هاء» اشاره به شهادت و هلاكت عترت طاهره (خاندان مكرّم حضرت رسالت) است؛ «ياء» اشاره به يزيد است كه بر حسين ( علیه السلام ) ظلم نمود؛ «عين» اشاره به عطش و تشنگى حسين ( علیه السلام ) [و ياران عزيز او] است و «ص» اشاره به صبر آن حضرت است [در مقابل مصايب و شدايد]. زكريّا ( علیه السلام ) وقتى اين را بشنيد، در مسجد خويش سه روز اعتكاف نمود و از معاشرت با مردم خوددارى كرد و پيوسته گريه و زارى نمود و مرثيه سرايى مى كرد:
از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده است كه فرمودند:
«قَالَ لِى أَبِى مُحَمَّدُ بْنُ عَلِىٍّ قَرَأَ عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ ( علیه السلام ) إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ عِنْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ ( علیه السلام ) يَا أَبَتَا كَأَنَّ بِهَا مِنْ فِيكَ حَلَاوَةً فَقَالَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنِى إِنِّى أَعْلَمُ فِيهَا مَا لَمْ تَعْلَمْ إِنَّهَا لَمَّا نَزَلَتْ بَعَثَ إِلَىَّ جَدُّكَ رَسُولُ اللَّهِ فَقَرَأَهَا عَلَىَّ ثُمَّ ضَرَبَ عَلَى كَتِفِىَ الْأَيْمَنِ وَ قَالَ يَا أَخِى وَ وَصِيِّى وَ وَالِىَ أُمَّتِى بَعْدِى وَ حَرْبَ أَعْدَائِى إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ هَذِهِ السُّورَةُ لَكَ مِنْ بَعْدِى وَ لِوُلْدِكَ مِنْ بَعْدِكَ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَخِى مِنَ الْمَلَائِكَةِ حَدَّثَ إِلَىَّ أَحْدَاثَ أُمَّتِى فِى سُنَّتِهَا وَ إِنَّهُ لَيُحَدِّثُ ذَلِكَ إِلَيْكَ كَأَحْدَاثِ النُّبُوَّةِ وَ لَهَا نُورٌ سَاطِعٌ فِى قَلْبِكَ وَ قُلُوبِ أَوْصِيَائِكَ إِلَى مَطْلَعِ فَجْرِ الْقَائِمِ ( عجه الله تعالی فرجهم الشریف )؛ 1
راوى نقل مى كند: از امام صادق ( علیه السلام ) شنيدم مى فرمود: «پدرم امام محمّد باقر ( علیه السلام ) برايم نقل فرمود كه اميرالمؤمنين حضرت على ( علیه السلام ) در حالى كه امام حسن ( علیه السلام ) و امام حسين ( علیه السلام ) در محضر مبارك او بودند «سوره مباركه قدر» را قرائت فرمود؛ امام حسين ( علیه السلام ) عرض كرد: «پدر جان! گويا شنيدن اين سوره از دهان مبارك تو شيرينى ويژه اى دارد.» پس حضرت امير ( علیه السلام ) در پاسخ او فرمود:
«اى فرزند رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و فرزند من! من از اين سوره [خاطره اى] دارم كه تو خبر ندارى. هنگامى كه اين سوره نازل شد، جدّ تو پيامبر خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مرا به حضور طلبيد و آن را بر من قرائت فرمود. سپس دست بر شانه راست من زده، فرمود: «اى برادر! سرپرست و وصى امتّم پس از من و ستيزگر با دشمنان من تا روزى كه برانگيخته شوند! اين سوره، پس از من براى توست و سپس در شأن فرزندان تو. همانا برادرم جبرئيل- كه برادرم در ميان فرشتگان است- رويدادهاى امّتم را در روش هايش برايم بازگو كرد و او آنها را همانند حوادث نبوّت براى تو بازگو مى كند. اين سوره در قلب تو و اوصياء تو تا هنگام طلوع فجر قائم آل محمّد ( علیه السلام )، نورى درخشان دارد.»
احمدبن اسحاق پس از مناظره اى كه با يكى از دشمنان اهل بيت ( علیه السلام ) داشت، وقتى مى بينيد از مجاب كردن او ناتوان است، به خدمت امام عسكرى ( علیه السلام ) مى رسد تا جوابها را از ايشان بپرسد. آن حضرت هم او و سعدبن عبداللّه اشعرى را كه به همراهش بود، به فرزند بزرگوارشان ارجاع مى دهند. از جمله سؤالات آنها از حضرت مهدى (عجه الله تعالی فرجهم الشریف) اين سؤال است كه:
از تأويل كهيعص مرا مطّلع فرمائيد.
امام عصر ( علیه السلام ) در جواب فرمودند:
«اين حروف از اخبار غيبيّه است كه خداوند، زكريّا را از آن مطّلع نمود. سپس داستان را براى حضرت محمّد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بيان فرمود و خلاصه ماجرا اين است كه زكريّا از خداوند درخواست نمود كه اسامى پنج تن را به او ياد دهد و جبرئيل فرود آمده، اسامى پنجگانه را به ايشان تعليم نمود. هر زمان كه زكريّا نام هاى محمّد، على، فاطمه و حسن ( علیه السلام ) را مى برد، شاد مى شد؛ ولى آنگاه كه نام مقدّس امام حسين ( علیه السلام ) را مى برد، دلش شكسته و اشكش جارى مى گشت. روزى گفت: خدايا! مرا چه مى شود كه هرگاه نام چهارتن بالا را مى برم، دلم تسلّى مى يابد و هرگاه نام مبارك حسين ( علیه السلام ) را مى برم، اشكم جارى مى شود و نفسم در سينه گره مى خورد؟
خداوند از حادثه مربوط به امام حسين ( علیه السلام ) بدينگونه خبر داد كه كهيعص.
امام عصر، ارواحنا فداه، در ادامه فرمودند:
«كاف» اسم كربلا و «هاء» اشاره به شهادت و هلاكت عترت طاهره (خاندان مكرّم حضرت رسالت) است؛ «ياء» اشاره به يزيد است كه بر حسين ( علیه السلام ) ظلم نمود؛ «عين» اشاره به عطش و تشنگى حسين ( علیه السلام ) [و ياران عزيز او] است و «ص» اشاره به صبر آن حضرت است [در مقابل مصايب و شدايد]. زكريّا ( علیه السلام ) وقتى اين را بشنيد، در مسجد خويش سه روز اعتكاف نمود و از معاشرت با مردم خوددارى كرد و پيوسته گريه و زارى نمود و مرثيه سرايى مى كرد:
بار خدايا! آيا بهترين بندگان و مخلوقات را به مرگ فرزندش [با اين كيفيت] مبتلا مى كنى؟ بارالها! آيا اين بليّه را با شهادت حسين ( علیه السلام ) بر حبيبت خاتم انبياء نازل مى فرمايى؟ خداوندا! آيا بر على و فاطمه لباس اين مصيبت را مى پوشانى؟ پروردگارا! آيا آثار اين مصيبت بزرگ را در چهره على و فاطمه ظاهر مى سازى؟
آنگاه زكريّا عرض كرد: خداوندا! به من نيز فرزندى عنايت فرما و او را در پيرى مايه روشنايى چشمم قرار ده و مرا به وسيله او امتحان فرما و در مرگ او دل مرا بسوزان؛ چنان كه خاتم انبياء را به مصيبت فرزندش مبتلا مى كنى. خداوند به او يحيى را مرحمت فرمود كه شهيدش كردند و مدّت حمل او نيز مانند امام حسين ( علیه السلام ) شش ماه بود.»
پى نوشتها:
(1). مجلسى، محمّدباقر، «بحارالانوار»، ج 25، ص 70.
(2). ابن بابويه، محمّد بن على، «كمالالدّين و تمام النّعمه»، ج 2، ص 333.
T