سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

با توجه به آیات اولیه سوره اعلی، آیا در آفرینش موجودات، چهار مرحله «خلق»، «تسویه»، «تقدیر» و «هدایت» به ترتیب رخ داده است؟ تفاوت تسویه و تقدیر در چیست؟

فرق بین «تسویه» و «تقدیر» این است که تسویه به معنای یکسان و هماهنگ نمودن اعضا، اجزا و قواى هر موجودى است؛ یعنی روى هم نهادن آن اجزا به نحوى است که هر جزئى در جایى قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود، و علاوه بر آن جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد. و تقدیر به معنای اندازه مخصوص و حدود معین است.
کد خبر: ۱۹۷۹۲۲
۱۱:۱۰ - ۰۲ مهر ۱۳۹۸

شیعه نیوز:

پرسش

در آیه شریفه «الذی خلق فسوی، والذی قدر فهدی» آیا این چهار مرحله و به ترتیب است؟ بین فسوی و قدر چه تفاوتی است؟

پاسخ اجمالی

فرق بین «تسویه» و «تقدیر» این است که تسویه به معنای یکسان و هماهنگ نمودن اعضا، اجزا و قواى هر موجودى است؛ یعنی روى هم نهادن آن اجزا به نحوى است که هر جزئى در جایى قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود، و علاوه بر آن جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد. و تقدیر به معنای اندازه مخصوص و حدود معین است.

در ارتباط با ترتیب مراحل چهارگانه - خلقت، تسویه، تقدیر، و هدایت - که در آیه بیان شده باید گفت؛ ترتیب همانی است که قرآن بیان کرده است؛ یعنی ابتدا خلق و آفرینش، پس از آن تسویه و اعتدال، سپس حد و اندازه و پس از آن هدایت می‌باشد.

 

پاسخ تفصیلی

خدای متعال در آیات ابتدایی سوره اعلی چهار مرحله از آفرینش انسان را بیان می‌کند. به جهت اهمیت این مسئله نخست خطاب به پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) می‌فرماید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى»؛[1] منزّه شمار نام پروردگار بلند مرتبه‌‏ات را.

در معنای تسبیح نام پروردگار مفسران می‌گویند:

الف. در این آیه خدای متعال به رسولش( صلی الله علیه و آله و سلم ) دستور می‌دهد اسم پروردگار خویش را تقدیس و تنزیه کند. از این‌که نفرمود پروردگارت را تنزیه کن، بلکه فرمود اسم پروردگارت را تنزیه کن - و ظاهر لفظ "اسم" کلمه‌‏اى است که بر مسمى دلالت کند- و کلمه هم جایش در زبان است، فهمیده می‌شود، منظور این است که هر وقت نام پروردگارت را به زبان می‌آورى نام چیز دیگر از قبیل آلهه، شرکا و شفعا که خدا از آن منزه است با آن کلمه به زبان نیار، و نسبت ربوبیت به آنها مده؛ یعنى امورى که از شئون ربوبیت است و مختص به خداى تعالى است؛ مانند خلقت، ایجاد، رزق، مرگ، زندگی و... به غیر خدا نسبت مده. و یا معنایش این است که چیزهایی که لایق ساحت مقدس خداى تعالى نیست؛ نظیر عجز، جهل، ظلم، غفلت و... از هر صفت نقص و عیب را به خدا منسوب مکن.

خلاصه این‌که تنزیه نام خدا این است که وقتى سخن از خدا می‌‏رود باید کلام از بیان امورى که مناسب با ذکر او نیست خالى باشد، این تنزیه خدا در مرحله زبان و سخن است که باید با تنزیه او در مرحله عمل موافق باشد، و لازمه این تنزیه، توحید کامل و نفى شرک جلى است، و شرک جلى درست عکس توحید است، و شخص مشرک نه تنها خداى تعالى را منزه از نواقص مذکور نمی‌داند، بلکه از شنیدن نام خدا به تنهایى ناراحت می‌شود؛ به دلیل آیاتی مانند:

«و چون خدا به تنهایى نامش برده می‌شود آنهایى که به آخرت ایمان ندارند دل‌هایشان متنفر می‌شود، و چون نام خدایانى که به جاى خداى تعالى می‌‏پرستند برده شود بشاش و خشنود می‌گردند».[2] «و چون نام پروردگارت به تنهایى در قرآن برده می‌شود از شدت تنفر پشت می‌کنند و می‌روند».[3]

کلمه «اعلى» به معناى قادر و توانایى است که هیچ قادرى تواناتر از او نیست، و غالب و چیره بر هر کس می‌باشد.[4] این کلمه صفت «ربک» است، نه صفت «اسم»، و همین صفت حکم آیه را تعلیل می‌کند، و می‌فهماند که چرا گفتیم نام پروردگارت را منزه بدار، براى این‌که او از هر علوى که تصور شود عالی‌تر است.[5]

البته بعضى گفته‌‏اند اعلى صفت اسم است، و معنایش این است که تسبیح و تنزیه کن به یاد نام اعلاى خدایت، و نام‌هاى نیکوى خدا تمامش اعلى است.[6]

ب. از ابن عباس نقل شده است، معناى «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» این است که باید "سبحان ربى الاعلى" بگویی. البته این نسبت را هم به وى داده‌‏اند که معنایش این است که نماز بخوان.[7]

ج. بعضى گفته‌‌اند: مراد از کلمه «اسم»، مسمى؛ یعنى خود خداى تعالى است، و معناى آیه این است که خدا را از هر فعل و صفتى که لایق به ساحت قدس او نیست منزه بدار.[8]

خدای متعال پس از آن‌که به پیامبرش فرمود تسبیح کن نام پرودگارت را، آن‌گاه به بیان مظاهر تدبیر الهى(خلقت، تسویه، تقدیر، هدایت و ...) می‌پردازد.

  1. «الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى»، خلقت هر چیزى به معناى ایجاد و گردآورى اجزاى آن است.[9] «تسویه» به معنای اعتدال،[10] یکسان و هماهنگ نمودن اعضا و اجزا و قواى هر موجودی در حد خود، و تنظیم حرکات و فواصل و نسبت‌‏ها است؛[11] یعنی روى هم نهادن آن اجزا به نحوى است که هر جزئى در جایى قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود، و علاوه بر آن جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد، مثلا در مورد انسان چشم را در جایى و گوش را در جایى و هر عضو دیگر را در جایى قرار دهد که بهتر از آن تصور نشود، و حقش ادا شود.[12]

و این دو کلمه(خلقت و تسویه) هر چند در آیه شریفه مطلق آمده، لیکن تنها شامل مخلوقاتى می‌شود که یا در آن ترکیب باشد، و یا شائبه‌اى از ترکیب داشته باشد، و آیه مورد بحث تا چهار آیه بعد در مقام توصیف تدبیر الهى است، و این خود برهانى است بر ربوبیت مطلقه او.[13]

  1. «وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى‏»، یعنى آنچه را خلق کرده با اندازه مخصوص و حدود معین خلق کرده،[14] هم در ذاتش و هم در صفاتش و هم در کارش، و نیز آن‌را با ابزاری مجهز کرده که با آن اندازه‌‏ها متناسب باشد، و به وسیله همان ابزار او را به سوى آنچه تقدیر کرده هدایت فرمود. پس هر موجودى به سوى آنچه برایش مقدر شده و با هدایتى ربانى و تکوینى در حرکت است؛[15] مانند طفل که از همان اولین روز تولدش راه پستان مادر را می‌شناسد، و جوجه کبوتر می‌داند که باید منقار در دهان مادر و پدرش کند، و هر حیوان نرى به سوى ماده‌‏اش هدایت، و هر ذى نفعى به سوى نفع خود هدایت شده است.[16] و مانند هدایت انسان به سوی سعادت و شقاوت.[17] بر همین قیاس هر موجودى به سوى کمال وجودیش هدایت شده است.[18]

بر این اساس و با توجه به آنچه را که بیان شد، پاسخ این پرسش نیز روشن شد که، اولا: بین تسویه و تقدیر تفاوت وجود دارد؛ چرا که تسویه به معنای یکسان و هماهنگ نمودن اعضا و اجزا و قواى هر موجودى است؛ یعنی روى هم نهادن آن اجزا به نحوى که هر جزئى در جایى قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود، و علاوه بر آن، جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد. اما تقدیر به معنای اندازه مخصوص و حدود معین است.

ثانیا: هر یک از مراحل چهارگانه - خلقت، تسویه، تقدیر، هدایت - به ترتیب آنچه را که در آیه بیان شده است می‌باشد؛ یعنی ابتدا خلق و آفرینش، پس از آن تسویه و اعتدال، سپس حد و اندازه و پس از آن هدایت.

 

[1]. اعلی، 1.

[2]. زمر، 45.

[3]. اسراء، 46.

[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏10، ص 719، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

[5]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 264، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.

[6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 719.

[7]. همان.

[8]. همان.

[9]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 265.

[10]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 30، ص 97، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.

[11]. طالقانی، سید محمود، پرتوى از قرآن، ج ‏4، ص 8، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.

[12]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 265.

[13]. همان.

[14]. «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»، حجر، 21. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، ر. ک: پاسخ، 53661.

[15]. «ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ»، و سپس راه سعادتش را آسان و فراهم کرد. عبس، 20.

. [16]«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها»؛ هر کسى را جانبى است که بدان روى می‌آورد. بقره، 148.

[17]. جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏30، ص 97.

[18]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 265؛ ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، المیزان، ج ‏20، ص 440- 442، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.

آیات مرتبط

 

    سوره الأعلى (1) : سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى

    سوره الأعلى (2) : الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّىٰ

    سوره الأعلى (3) : وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَىٰ

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: