سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

ابن شهاب زُهری که بود؟ و چه مذهبی داشت؟

أبو بکر محمد بن مسلم بن عبید الله بن شهاب، معروف به زُهری از جمله تابعان پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم ) و جزو علمای عصر خود و سنی مذهب بود.
کد خبر: ۱۹۵۵۹۴
۱۲:۵۶ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: أبو بکر محمد بن مسلم بن عبید الله بن شهاب، معروف به زُهری از جمله تابعان پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم ) و جزو علمای عصر خود و سنی مذهب بود.
او در عین حالی‌که از علما و بزرگان اهل سنت بود، روایت‌های مختلفی را از امام سجاد( علیه السلام ) نقل کرده است که در برخی منابع روایی شیعی ذکر شده‌اند.
این نقل روایات از یک عالم سنی، تنها به جهت بیان این روایات نبوده، بلکه نوعی اعتنا به این روایات وجود داشته است؛ لذا برخی از علمای شیعی او را جزو محبین و دوستداران امام سجاد( علیه السلام ) معرفی کرده‌اند و از او به عنوان یکی از اصحاب امام زین العابدین( علیه السلام ) یاد شده است و روایاتی نیز این ادعا را اثبات می‌کند.
اما در مورد روایات زهری؛ از آن‌جا که برخی از کتاب‌های موثق شیعه که تنها از افرادی موثق در نزد خود، نقل حدیث می‌کنند، از او روایت کرده و همچنین علمای علم رجال نیز از او به بدی یاد نکرده‌اند، بلکه او را محب اهل بیت( علیه السلام ) دانسته‌اند، می‌توان روایات او را معتبر دانست و اگر روایاتش مشکل دیگری نداشته باشد، می‌توان آنها را پذیرفت.

پاسخ تفصیلی
أبو بکر محمد بن مسلم بن عبید الله بن شهاب، معروف به زُهری[1] از مادری به نام عائشه که او نیز از خاندان ابن شهاب بود، به دنیا می‌آید.[2] زُهری به جهت این‌که برخی از صحابه پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) را درک کرده است؛ از جمله تابعان حساب ‌شده است.[3] او در مدینه زندگی می‌کرده[4] و در برهه‌ای به شام رفته و در آن‌جا اقامت کرد.[5] از او به عنوان عالم عصر خود یاد شده است، عالمی که روایات بسیاری را در ذهن خود داشته و از بسیاری نقل حدیث می‌کرده و بسیاری نیز از او نقل حدیث می‌کرده‌اند.[6] بنابر اتفاق شیعه[7] او دارای مذهب سنی است. او در عین این‌که از علما و بزرگان اهل سنت بود، روایت‌های مختلفی را از امام سجاد( علیه السلام ) و دیگر امامان نقل کرده است[8] که در برخی منابع روایی شیعی ذکر شده‌اند.[9]
این نقل روایات از یک عالم سنی، تنها به جهت نقل این روایات نبوده، بلکه نوعی اعتنا به این روایات وجود داشته است؛ لذا برخی از علمای شیعی او را جزو دوست‌داران امام سجاد( علیه السلام ) معرّفی کرده‌اند،[10] و از او به عنوان یکی از اصحاب امام زین العابدین( علیه السلام ) و امام صادق( علیه السلام ) یاد شده است.[11]
به عنوان نمونه در مورد زهری گفته شد: «زهری اگر چه از علمای اهل سنت است، اما از این روایت (بحث در یک روایت خاص می‌باشد) و روایت‌های دیگر به دست می‌آید که او از دوست‌داران علی بن حسین( علیه السلام ) بوده و ایشان را بزرگ می‌داشت».[12]
علاوه بر این نقل قول‌ها و گفتارها، روایاتی نیز وجود دارد که این محبت و احترام را گاه به صراحت و گاه به صورت ضمنی بیان داشته است:
عِمران بن سُلَیم نقل می‌کند: زُهرى هرگاه از على بن الحسین( علیه السلام ) حدیثى نقل مى‏کرد، مى‏گفت: زین العابدین برایم حدیث فرمود. سفیان بن عیینه به او گفت: براى چه به على بن الحسین، زین العابدین مى‏گویى؟ زهری پاسخ داد: براى این‌که از سعید بن مسیّب شنیدم که از ابن عبّاس نقل نمود: رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: «هر گاه قیامت بر پا شود منادى ندا مى‏کند: کجاست زین العابدین؟ پس گویا من به فرزندم على بن الحسین بن على بن ابى‌طالب مى‏نگرم و مى‏بینم که از بین صفوف گام بر مى‏دارد و در جلو حاضر مى‏شود».[13]
سفیان بن عیینه مى‏گوید: به زهرى گفته شد: چه کسى در دنیا زاهدترین مردم است؟ او پاسخ داد: على بن الحسین( علیه السلام )؛ زیرا در وقتى که بین آن‌حضرت و محمّد بن حنفیّه راجع به صدقات امیر المؤمنین على( علیه السلام ) منازعه بود، به آن‌جناب عرض شد، اگر نزد ولید بن عبد الملک که بین او و محمّد دوستى است و با شما کدورت دارد روید شرّ او و کدورتش با شما برطرف مى‏شود. راوى گفت: این پیشنهاد را من زمانى به امام نمودم که هم حضرت و هم ولید در مکّه بودند، بارى امام به من فرمودند: واى بر تو، آیا در حرم خدا از غیر خداى عزّ و جلّ چیزى بخواهم؟ من خوش ندارم که از خالق دنیا، دنیا را بخواهم، چه رسد به آن‌که آن‌را از مخلوقى مثل خود بخواهم. زهرى مى‏گوید: خداوند متعال هیبت و رعبى از آن‌حضرت در دل ولید انداخت که به نفع امام و بر ضرر محمّد بن حنفیّه حکم نمود».[14]
اما در مورد روایاتی که از زهری نقل شده است باید گفت: از آن‌جا که برخی از کتاب‌های موثّق شیعه از او روایت نقل کرده‌اند. البته باید توجه داشت که صاحبان این کتاب‌ها تلاش کرده‌اند تنها از راویان موثق نقل روایت کنند؛ بنابر این وجود نام ابن شهاب در بسیاری از روایات - که ذکرش گذشت- و همچنین علمای علم رجال نیز از او به بدی یاد نکرده‌اند، بلکه او را محب اهل بیت( علیه السلام ) دانسته‌اند؛ می‌توان روایات او را معتبر دانست و اگر روایاتش از جهت متن و محتوا مخالف قرآن و روایات معتبر دیگر نباشد، می‌توان آنها را پذیرفت.
ابن شهاب زُهری در سال ۱۲۴ هجری از دنیا،[15] و در شام دفن شد.[16]

[1]. تمیمی سمعانى، أبو سعید عبد الکریم بن محمد، الأنساب، تحقیق: المعلمى الیمانى، عبد الرحمن بن یحیى، ج 6، ص 350، مجلس دائرة المعارف العثمانی،‌ حیدر آباد، بی‌تا.
[2]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق: عطا، محمد عبد القادر، ج ‏5، ص 348، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[3]. ابن کثیر دمشقی‏، البدایة و النهایة، ج ‏9، ص 340، دار الفکر، بیروت، 1407ق.
[4]. الانساب، ج 6، ص 350.
[5]. سبحانی تبریزى، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌1، ص 524، مؤسسه امام صادق( علیه السلام )،چاپ اول، قم، 1418ق.
[6]. الانساب، ج 6، ص 350.
[7]. فیض کاشانى، محمد محسن، الوافی، ج ‏11، ص 40 – 41 ، کتابخانه امیر المؤمنین( علیه السلام )، چاپ اول، اصفهان، 1406ق؛
حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابن داود، ص 505، دانشگاه تهران، تهران، 1383 ق.
[8]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌1، ص 524.
[9]. برای نمونه ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، ج 2، ص 130، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق؛ کوفی، محمد بن محمد اشعث، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 214، مکتبة نینوی الحدیثة، تهران، چاپ اول، بی‌تا؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسانی، حسن، ج 4، ص 164، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. الوافی، ج ‏11، ص 40 – 41.
[11]. موسوعة طبقات الفقهاء، ج ‌1، ص 525.
[12]. موسوی خویى، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج ‏16، ص 182، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[13]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 230، کتاب فروشی داوری، قم، چاپ اول، 1385ش.
[14]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 46، ص 62 - 63، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[15]. ذهبى، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ ‏الإسلام، تحقیق: تدمرى، عمر عبدالسلام، ج ‏8، ص 11، دار الکتاب العربى، بیروت، چاپ دوم، 1413ق.
[16]. الانساب، ج 6، ص 350.

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: