سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

نگاهی به زندگانی آیت الله حاج شیخ غلامرضا صلواتی؛ فقیه شهرت گریز

کد خبر: ۱۹۰۷۰۳
۰۱:۱۴ - ۱۸ تير ۱۳۹۸

به گزارش «شیعه نیوز»، آیت الله آقای حاج شیخ غلامرضا صلواتی در تاریخ یکم فرودین 1307 هجری شمسی مطابق با 29 رمضان 1346 هجری قمری در خانواده ای مذهبی در شهر اراک بدنیا آمد.

پدرش مرحوم آقای اصغر صلواتی (معروف به شیخ اصغر) متولد شهر کرمان بود. در ایام جوانی به همراه کاروانی از آشنایان جهت زیارت قبور ائمه اطهار علیهم صلوات الله در عتبات عالیات راهی عراق میشود ولی پس از طی مقداری از طریق از بسته بودن راه مطلع می گردد. کاروان مدتی در شهر اراک به انتظار می نشیند تا شاید توفیق زیارت نصیب او گردد. حضور او در اراک و آشنایی با بعض اهالی آن دیار ایشان را به سکونت در این شهر و اقامت در آن جهت اشتغال به امر کسب و تجارت و امرار معاش ترغیب مینماید .پ

مرحوم شیخ اصغر که خود فردی دین دار و متقی و کاسبی محتاط بود پس از مدتی کوتاه با خانمی پارسا و پرهیزگار از نسل سادات موسوی ازدواج کرد. بی بی سیده در دامن مادری پاکدامن و مربی قرآن تربیت شد. مرحوم صاحب جاه جده مادری حضرت آیت الله صلواتی که از اولاد امام زاده عظیم الشان حضرت صالح قصیر دوم مدفون در روستای صالح از استان چهار محال است. نسبش از طرف پدری به امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می رسد و از طرف مادری نیز شرافتش به باب الحوائج قمر العشیره حضرت ابالفضل العباس علیه السلام منتهی می گردد.

صاحب جاه خانم پس از طی مراحل کمال در محله بید هند شهرستان خوانسار با تاسیس مکتب خانه به تربیت شاگردان و تعلیم و تعلم قرآن کریم اهتمام می گمارد. لیکن پس از مدتی با مخالفت ماموران محلی در برگزاری کلاسهای قرآنی در آن دیار مواجه شد و این مخالفت منجر به تعطیلی کلاسهای او شد ولی انس او با کتاب الهی او را مصمم کرد تا به همراه فرزند خود سید علی اکبر به شهر اراک هجرت نموده و دوباره مکتب خانه خود را در آن شهرستان دائر نماید.

از تولد غلامرضا زمانی نگذشته بود که مادرش در عنفوان جوانی در گذشت و نور چشم خود را در طفولیت از نعمت پر مهر مادری محروم نمود. نگهداری و تربیت این فرزند که اینک طفلی شیر خوار است به جده مادری او سپرده شد و از این پس در تحت حضانت و سرپرستی او قرار گرفت.

تحصیلات

معظم له تحصیل خود را از مکتب خانه آغاز نمود و سپس در سن یازده سالگی به بازار رفته و شاگردی تجارت خانه حاج مرتضی حشمتی را به عهده می گیرد و استاد به جهت شدت احتیاط شاگرد در مسائل کسب و کار و اعتماد به او تمامی امور مغازه و منزل خویش را به ایشان واگذار می نماید. حجره مرحوم حشمتی که از دوست داران و علاقه مندان به علما و روحانیان بود محل تردد بزرگانی چون حضرت آیت الله سید احمد خوانساری و سایر افراد می گردد. علاقه آیت الله صلواتی به معارف دینی موجب می شود تا ایشان علاوه بر اشتغال به کسب در بازار، اوقات فراغت خود را با مجالست با علمای دین، و نشست و برخواست با آنان سپری نماید.

تشویقات و تاکیدات فراوان آقای شیخ على متفقهی مشهور به غفارى شریف و دیگر بزرگان و اشتیاق وافر خود موجب می شود تا در سن چهارده سالگی به مدرسه علمیه مرحوم حاج محمد ابراهیم خوانساری اراک وارد شود و پس از طی پنج سال تحصیل در حوزه علمیه اراک از محضر بزرگانی چون حاج شیخ قنبر رفیعی، حاج شیخ فضل اللّه نصیر الاسلامى، حاج سید محمدباقر شهیدى گلپایگانى، حاج شیخ محمد امامى خوانسارى و حاج آقا على میریحیایى بهره کافی برده و دروس ادبیات، منطق شرح لمعه، قوانین و مطول را در محضر آنان آموخت.

هجرت به قم

آوازه حوزه علمیه مقدسه قم در جوار بارگاه ملکوتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و استفاده از اساتید مبرزی که تحت اشراف و تربیت آیت الله موسس پرورش یافته بودند اشتیاق ایشان برای هجرت به شهر مقدس قم را دو چندان کرده بود و بر همین اساس در سال 1326 هجری شمسی در این دیار مقدس سکنا گزید و از محضر اساتید معظم آقایان ٫آیت الله حاج شیخ مرتضى حائرى (مکاسب و کفایه)، آیت الله آمیرزا محمد مجاهدى تبریزى (رسائل)، آیت الله حاج شیخ عبدالجواد جبل عاملى اصفهانى (رسائل و کفایه) و آیت الله شیخ عبد الرزاق قائینی (رسائل) را فرا گرفت و خود را برای شرکت در درس خارج عالمان آن روزگار آماده ساخت.

در همین ایام با تلبس به لباس مقدس روحانیت توسط استاد خود حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی نوکری خویش را بر ولی نعمت خود حضرت ولی عصر روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا اعلام داشت.

ایشان پس از فراگیری سطوح عالی جهت کسب دراسات عالیه در درس خارج بزرگان آن روزگار شرکت می نماید و به اعتراف هم درسان خود از مستشکلین قوی در هر درس قرار می گیرد. اساتید ایشان در درس خارج فقه و اصول عبارتند از:

1- حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی که به مدت سیزده سال از خرمن پر فیض او خوشه چید و علاوه بر شرکت در درس خارج فقه و اصول از سجایای اخلاقی و فیوضات معنوی ایشان بهره برد. آیت الله صلواتی خود در این رابطه می فرمود:

«درس فقه آیت الله بروجردی صبح ها در حرم مطهر حضرت معصومه (س) و درس اصول عصر ها در مدرسه فیضیه برگزار می شد.

حضور آیت الله العظمی بروجردی در درس و نشستن او بر منبر و شیوه تکلم او و حتی نوع نگاهش تماما درس آموز بود.»

و نیز شنیده شد که ایشان می فرمود:

«درس آیت الله بروجردی دریایی از موعظه بود بارها ایشان به شاگردان توصیه می فرمود که درستان را به گونه‌ای بخوانید که بتوانید آن را برای دیگران تدریس نمایید.»

و در جایی دیگر فرمودند:

«عظمت آیت الله بروجردی به حدی بود که در گفتار نمی گنجد؛ ایشان ذاتا بزرگوار و آقا بود گرچه قصد آقایی نداشت»

فرزندشان، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدحسین صلواتی در نقل خاطره ای می‌گوید:

«مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی گفته بودند که «من و آقای صلواتی یک روز در درس با هم فرق داشتیم؛ آقای صلواتی یک روز زودتر از من به درس آیت‌الله بروجردی رفتند و من در صحن حرم از ایشان پرسیدم: درس چطور بود؟ و ایشان در پاسخ گفتند: خیلی عالی بود. من نیز از روز بعد به درس آیت‌الله بروجردی رفتم»

2- حضور در درس خارج فقه کتاب مکاسب فقیه بزرگوار حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی قدس سره الشریف؛

آیت الله صلواتی در این باره می فرماید:

«درس خارج فقه آیت الله العظمی گلپایگانی در مسجد امام حسن عسگری علیه السلام برگزار می شد و بنده بیش از ده سال در آن درس شرکت کرده‌ام. از خاطراتم در آن درس این است که حضرت آیت الله گلپایگانی با اینکه خود در شرایط مرجعیت بود ولی به جهت ارادتی که نسبت به فقیه مجتهد پرور حضرت آیت الله العظمی بروجردی اعلی الله مقامه داشت خود را مقید به شرکت در درس ایشان می دانست. این ارادت به حدی بود که حتی در روزهای اعیاد مذهبی با اینکه ایشان در منزل خودشان جلوس داشتند اما همیشه ابتدای صبحگاه اعیاد به دیدار ایه الله بروجردی رفته و پس از عرض ارادت به منزل خود بازمی گشت و در آنجا جهت دید و بازدید افراد جلوس می نمود.»

3- شرکت در یک دوره هشت ساله درس خارج اصول حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمد علی اراکی و استفاده از دقائق علمی درس که با گفتاری شیوا و بیانی رسا مطرح می گردید.

ایشان در این باره می فرماید:

«از ویژگی درس معظم له پرهیز از تکرارو زیاده گویی بود. کلامْ را گزیده و پرمعنا ادا می کرد و اعتقادش بر این بود که طالب علم باید قبل از حضور در جلسه درس، آن را پیش مطالعه کند.»

4- کسب فیض از محضر حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری اعلی الله مقامه الشریف؛

آیت الله صلواتی در این باره می فرماید:

«با آقای ستوده به صورت خصوصی به منزل آیت الله اقای حاج سید احمد خوانساری می رفتیم و از محضرشان در بحث کلام استفاده می کردیم، شرح تجرید و شوارق را با ایشان خوانده ام البته مقداری از درس در مسجد جنب منزل ایشان در محله تکیه خلوص برگزار می شد و غیر از ما دیگران نیز به صورت محدود شرکت می کردند.»

و در جایی دیگر می فرمود:

«مجلس ایشان قابل استفاده بود هم سکوتشان و هم تکلمشان همه و همه قابل استفاده بود. هرچه درباره ایشان بگوئیم کم گفته ایم ایشان از مصادیق واقعی "من یذکرکم الله رویته و یزید فی علمکم منطقه و یرغبکم فی الاخره عمله" بود»

و در زمانی دیگر فرمودند:

«مرحوم آیت‌الله سیداحمد خوانساری در فیضیه نماز جماعت می‌خواندند. وقتی که آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری (که نماز باران ایشان معروف است و هنوز برخی معمرین قم به‌یاد دارند) به قم آمدند، آقا سید احمد خوانساری جای خودشان را به ایشان دادند و خودشان در مسجد محقری نزدیک به سه‌راه بازار امام جماعت می‌شوند. یعنی تا این حد با تقوا بودند و قصد قربت داشتند.»

5- استفاده وافر از درس اصول حضرت آیت الله العظمی سید محمد محقق داماد به مدت هفت سال

حضرت استاد در این باره اینچنین می فرمایند:

«مرحوم آقای محقق داماد مدتی در مسجد امام درس می‌گفتند و بعد از مدتی در مسجد مسگرها (بازار). درس ایشان هم شلوغ بود و کسانی مثل مرحوم آقای ستوده و حاج‌آقا موسی شبیری زنجانی در درس ایشان حاضر می‌شدند.»

6- شرکت در درس خارج حضرت آیت الله العظمی میرزا هاشم املی و استفاده از ایشان در مدت زمانی کوتاه

همراهی آیت الله صلواتی در تمام مراحل تحصیل، تدریس و تدرّس با دوست و یار دیرینه اش حضرت آیت الله محمد تقی ستوده بر همگان روشن و آشکار بود. ایشان در مدت تحصیل خود با فضلای جوانی چون حضرات آقایان حسین شب زنده دار، سید عبد الرسول شریعتمدار جهرمی، سید علی سیستانی، مرتضی مطهری، ذکاوت شیرازی، سید جواد علم الهدی، انصاری همدانی، شیخ یحیی انواری، سید مهدی صحفی، حسین مظاهری، محمد جواد باهنر، سید جواد مدرسی یزدی، سید مهدی یثربی کاشانی، شیخ جلال طاهر شمس، سید محمد باقر ابطحی و سید محمد حسن مرتضوی لنگرودی هم حجره، هم نشین و هم بحث بود و ضمن جدیت در یادگیری علوم فقه و اصول و دیگر معارف الهی انجام مباحثه هر درس را بر خود فرض می دانست.

استاد صلواتی علاوه بر تحصیل در ایام درسی برای تحصیل در ایام تعطیل خود نیز برنامه ریزی نموده و با سفر به شهرهای سردسیر خوانسار و همدان شرائط را برای علم آموزی و تدریس در ایام تابستان فراهم می ساخت.از خطیب گرانمایه مرحوم آقای رحمانی همدانی شنیدم که می فرمود: «در تابستانی که ایشان به همدان آمده بودند توفیق یادگیری کتاب منظومه توسط استاد برای اینجانب فراهم کردید.»

بر کرسى تدریس‌

از مهم‌ترین امتیازات و توفیقات استاد صلواتی، که او را در این جهت نمونه و ممتاز و به تعبیر بعضى بى‌نظیر کرده، مسئله تدریس و شاگرد پرورى او در طول بیش از نیم قرن است. که در این مدت با بیانى نشاط بخش، توانست شاگردان زبده و برجسته‌اى پرورش دهد.

ارتباط با امام خمینی

علاقه وافر آیت الله صلواتی به امام راحل را می توان از رفتار و منش او و دیدارها و ملاقات هایش با حضرت امام خمینی بدست آورد ایشان در این باره می فرماید:

«همواره به منزل ایشان می رفتم و با ایشان ملاقات می کردم. به یاد دارم تابستانی بود به منزل امام وارد شدم دیدم در حیاط منزل بر روی تختی نشسته اند بنده را نیز در کنار خود جای دادند»

تاکید بر مرجعیت رهبر کبیر انقلاب در نامه ای که به امضای آیت الله صلواتی و یازده تن دیگر از فضلا و مدرسین عالی مقام حوزه رسیده بود بیانگر همراهی و همگامی ایشان با امام راحل بود.

استاد صلواتی پس از امضای این نامه توسط رژیم پهلوی به استان سیستان و بلوچستان شهرستان زابل تبعید شد. ایشان در این باره می فرمایند: «به همراه آقایان خزعلی و شیخ علی اصغر مروارید به مدت سه ماه به شهرستان زابل تبعید شدیم و محل استقرار ما در منزل آقای حسینی بود.»

تاثیر کلام و رفتار استاد در این مدت به گونه ای بود که حتی رئیس شهربانی آن دیار مجذوب اخلاق و رفتار کریمانه آن بزرگوار شده و هر روز به جهت عرض ادب به خدمت آن بزرگواران می رسید.

سلوک رفتاری

ایشان سلوک‌ رفتاری عالمان قدیم را دارد و از شهرت و ایجاد دستگاه و تشکیلات گریزان است. شهرت گریز است و با وجود این‌که خاطرات نابی از حوزه و اساتید بزرگش دارد، اما به‌سختی تن به مصاحبه یا مکتوب‌کردن آن‌ها می‌دهد. در جلسات و محافل همه را یکسان احترام می‌کند؛ حوزوی و غیرحوزوی. با این‌که به‌دلیل کهولت سن و بیماری حال مساعدی ندارند، اما در دیدارها و جلسات به احترام بلند می شوند. در شهرت‌گریزی‌ایشان همین بس که سخت می‌توان درباره‌اش مطلبی یا تصویری در اینترنت پیدا کرد. از آن دسته علمایی است که در محضرش احساس آرامش می‌کنی و به راحتی می‌توانی حرف بزنی. خاطرات بسیاری در این باره است که خود مجالی مفصل می طلبد و ان شا الله و در فرصتی دیگر بیان خواهد شد.

 

غلامرضا صلواتی: حضرت امام دارای ویژگی‎های ممتاز علمی و اخلاقی بودند

حضرت آیت الله شیخ غلامرضا صلواتی اراکی به لحاظ خاص بودن در سلوک رفتاری و مشی علمای سلف و شهرت گریزی همواره مورد توجه و احترام مراجع و بزرگان حوزه علمیه قرار داشته و به عنوان چهر‌ه‌ای مقبول در ابعاد علمی و اخلاقی در بین همه گروه‌های حوزوی شهرت دارد.

حریم امام در ادامه تجلیل و معرفی بزرگان حوزوی و شاگردان حضرت امام، به معرفی این استاد فرزانه و بقیه السلف علمای حوزه می‌پردازد.

بسیار مایلیم در این فرصت شرح حال مختصری از خودتان ارائه بدهید؛ اینکه در چه سالی به دنیا آمدید و در چه سالی و در کجا وارد حوزه علمیه شدید و در ابتدای تحصیل، اساتید شما چه کسانی بودند؟

بنده در سال 1307 به دنیا آمدم و در سال 1320 وارد حوزه علمیه اراک، مدرسه مرحوم حاج محمدابراهیم خوانساری شدم که به موفقیت در زمینه علم معروف بود. مرحوم آیت‎الله کاظم گلپایگانی مدیریت آن مدرسه را بر عهده داشت. می‎توان گفت که مدرسه حاج محمدابراهیم خوانساری از هر نظر مدرسه پُربرکتی بود. مقدمات تا شرح لمعه را در آن مدرسه تحصیل کردم و بعد برای ادامه تحصیل به قم مشرف شدم. در آن مدرسه مرحوم آقای شیخ قنبری و مرحوم حاج‎آقا علی در زمینه ادبیات معروف بودند و بنده به همراه مرحوم آیت‎الله ستود نزد ایشان مطول و مغنی و دیگر کُتب ادبیات را خواندم. بیشتر هم‎مباحثه‎ای بنده هم در اراک و هم در قم مرحوم آیت‎الله ستوده بود. هم در دروس سطح و هم خارج با مرحوم آیت‎الله ستوده مباحثه داشتم؛ البته ایشان حدوداً هفت سال از بنده بزرگ‎تر و انسان بسیار شریف و به‌نوعی می‎توان گفت که شوخ‎طبع بود. در اراک مقداری از شرح لمعه را خدمت آیت‎الله نصیر الاسلامی خواندیم و بعد به قم هجرت کردیم.

در قم در کدام یک از مدارس علمیه و نزد چه کسانی تحصیل کردید؟

در بدو ورود به قم، ابتدا به فیضیه رفتیم و بعد به مدرسه حجتیه منتقل شدیم و شرح لمعه را در همان‎جا فرا گرفتیم. همان موقع که در اراک بودیم، شنیدیم که آیت‎الله حجت مدرسه‎ای را در قم تأسیس فرموده است. از اراک با ایشان تماس گرفتیم که قصد داریم برای ادامه تحصیل به قم و مدرسه شما بیاییم. باقی شرح لمعه و کل درس رسائل و کفایه را نزد شیخ عبدالجواد اصفهانی و درس مکاسب را نزد مرحوم شیخ مرتضی حائری خواندیم.

هم‎دوره‎ای‎ها و هم‎مباحثه‎ای‎ها شما چه کسانی بودند؟

عمده مباحثات من با مرحوم آیت‎الله ستوده بود. بزرگان دیگری که با آنان هم‎مباحثه بودم، مرحوم آیت‎الله شب‎زنده‎دار، مرحوم آیت‎الله سید حسن لنگرودی، حاج‎آقا فاضل و آیت‎الله شریعتمدار جهرمی بودند. مدتی را با آیت‎الله شریعتمدار جهرمی، آیت‎الله شب‌زنده‌دار و شیخ یحیی انواری همدانی در مدرسه حجتیه هم‎حجره بودم. از جمله نعمت‎هایی که خداوند متعال به من ارزانی داشته، داشتن هم‎حجره‎ای‎های فاضل و متقی مانند این بزرگان بوده است. انسان‎های بسیار شریف و فاضلی بودند. سعادتی نصیب بنده شد که با این قبیل بزرگان هم‎حجره باشم. با آیت‎الله سیستانی در مدرسه فیضیه آشنا شدم. حجره آیت‎الله ستوده در فیضیه با آقایان بروجردی بود. درمانگاه قرآن و عترت قم را مرحوم شیخ عبدالله بروجردی تأسیس کرد. به هر حال چون آیت‎الله ستوده هم‎حجره‎ای آقایان بروجردی، از جمله شیخ عبدالله بروجردی بود، من هم به آنجا می‎رفتم.

شما آیا درس مرحوم آیت‎الله بروجردی را درک کردید؟

بله حدوداً هشت سال درس فقه و اصول مرحوم آیت‎الله العظمی بروجردی را شرکت می‎کردم.

اگر خاطره‎ای از آیت‎الله بروجردی به یاد دارید، برای ما نقل بفرمایید.

یکبار به آیت‎الله بروجردی خبر دادند که شاه می‎خواهد در مراسم بازی‎های المپیک شرکت کند و

مشعل المپیک را خودش روشن کند.

آیت‎الله بروجردی با حمل مشعل و روشن کردن آن در مسابقات ورزشی به دلیل تشابه آن با سنت‎های آتش‌پرستی مخالفت کرد و به وسیله خادم خود، حاج‎آقا احمد پیغامی به شاه فرستاد و به شاه این‎گونه بیان فرمود: «نگرانیم مشعلی که به دست پیامبر اکرم(ص) خاموش شده است، به دست شما روشن بشود.» همین که پیغام آیت‎الله بروجردی به شاه رسید، رفتنش به مراسم مسابقات المپیک را لغو کرد. در آن دوره زمانی این مسئله، خیلی مهم بود و شاه نباید به آن مراسم می‎رفت و مشعل را روشن می‎کرد.

درس خارج فقه و اصول کدام یک از بزرگان را شرکت کردید؟ آیا محضر درس حضرت امام را درک کردید؟

عمده درس‎های ما در محضر مرحوم آیت‎الله العظمی گلپایگانی بود؛ در عین حال درس فقه و اصول مرحوم حضرت امام خمینی هم شرکت می‎کردیم. ایشان در مسجد محمدیه اصول می‎گفتند. بیشتر استفاده علمی ما در زمینه فقه از محضر مرحوم آیت‎الله گلپایگانی و در زمینه اصول از محضرت مرحوم آیت‎الله اراکی بود. البته بزرگان دیگری هم بودند که از محضرشان استفاده‎های علمی و معنوی می‎کردیم؛ مانند مرحوم آیت‎الله محقق داماد. همان‎طور هم که عرض کردم مدتی را در درس‎های فقه و اصول مرحوم آیت‎الله بروجردی شرکت می‎کردیم. فقه مبحث معاملات را نزد آیت‎الله گلپایگانی و مبحث عبادات را نزد آیت‎الله بروجردی تحصیل کردیم.

از کیفیت رابطه خود با حضرت امام بگویید.

بعضی وقت‎ها به همراه آیت‎الله ستوده به‎صورت خصوصی خدمت حضرت امام می‎رسیدم. مخصوصاً در دوره‎ای که اوج انقلاب بود.

وقتی ایشان برای شهرستان‎ها نامه و پیغامی می‎دادند، نزد ایشان می‎رفتیم.

امام به من و آیت‎الله ستوده لطف و محبت زیادی داشتند و اجازه می‎دادند که دو نفری و به‎صورت خصوصی خدمتشان برسیم. ایشان در اتاق منزلشان مشغول نوشتن بود و ما هم در همان حال به محضرشان ورود می‎کردیم. گاهی هم به حیات منزلشان می‎رفتیم و سه‎نفری همان‎جا روی تخت می‎نشستیم و در زمینه‎های مختلف صحبت می‎کردیم.

فعالیت‎های سیاسی‎ شما و همراهی‎تان با نهضت حضرت امام و انقلاب اسلامی به چه صورت بود؟

وقتی حضرت امام را دستگیر کردند، چند تن از علما و مراجع تقلید مرجعیت ایشان را اعلام کردند. در واقع عده‎ای از علما و مراجع تقلید برای اینکه رژیم شاه حضرت امام را اعدام نکند، مرجعیت عام ایشان را اعلام فرمودند؛ از جمله آنان مرحوم آیت‎الله منتظری و مرحوم آیت‎الله شریعتمداری بودند. بنده هم بیانیه‎ای مبنی بر اعلام مرجعیت عام آیت‎الله خمینی نوشتم و آن را منتشر کردم. بعد از آن بود که نیروهای رژیم پهلوی به درِ منزل ما آمدند و دستگیرم کردند. بعد از محاکمه در تهران مرا به خاطر امضای بیانیه مرجعیت عام حضرت امام خمینی(ره) به زابل تبعید کردند. به غیر از بنده آیت‎الله مروارید و آیت‎الله خزعلی را هم به آنجا تبعید کردند. حدوداً سه ماه را در آنجا به سر بردیم. در زابل منزل آقای حسینی، یکی از علمای آنجا بودیم. انسان بسیار شریفی و فعالی بود و به ما لطف و محبت فراوانی داشت و منزلش را در اختیار ما قرار داد. بعد از سپری کردن دوران تبعید و آزادی، حضرت امام به منزل ما تشریف آوردند و دلجویی فرمودند.

تدریس را از چه زمانی و در چه زمینه‎ای آغاز کردید؟

تدریس را از ادبیات در حوزه علمیه اراک شروع کردم و همین‎طور پیش رفتم تا اینکه بحمدالله به تدریس خارج رسیدم. از همان سال‎های آغازین طلبگی، هر چه می‎خواندم، پس از مدتی تدریس هم می‎کردم.‎ البته مانند بسیاری از طلبه‎ها و علما توفیق تبلیغ نداشتم و زندگی‎ام را در همان تحصیل و تدریس گذراندم.

کدام یک از اساتید در نظرتان منزلت و جایگاه رفیع‎تری دارد و نسبت به باقی اساتید و بزرگان از ویژگی‎های ممتازی برخوردار است؟

به همه اساتید خود ارادت و علاقه فراوانی داشتم و دارم. به هر حال هر یک از اساتید ویژگی‎های خاص خودشان را داشتند و البته همه آنان در فضیلت علمی و تقوای الهی روحیه مشترکی داشتند.

حضرت امام هم دارای ویژگی‎های ممتاز علمی و اخلاقی بودند. در زمینه تدریس دقت نظر فوق‎العاده‎ای داشتند. اغلب طلبه‎ها هم به خاطر دقت نظر امام و نوع بیانشان در تدریس، به جلسات درس ایشان حاضر می‎شدند.

‎ البته همه اساتید ما از بزرگان حوزه به شمار می‎آمدند و در تدریس ویژگی‎هایی ممتازی داشتند؛ اما در مقام مقایسه می‎توان گفت که هر گُلی بوی خاص خودش را دارد و درباره شخصیت حضرت امام هر چه بگویم، کم گفته‎ام. از نظر من ایشان در همه زمینه‎های علمی و اخلاقی و تأثیرگذاری اجتماعی شخصیت بی‎نظیری بودند.

در پایان اگر نکته خاصی یا توصیه‎ای به ما و خوانندگان محترم این نشریه دارید، لطفاً آن را به‌عنوان حُسن ختام گفت‎وگو بیان بفرمایید.

نکته‎ای که مایلم عرض کنم اینکه، ما از عاقبت خودمان خبر نداریم. می‎گویند شخصی به حال احتضار رسیده بود و امیدی به حیاتش نبود. پس از چندی حالش به این دنیا برگشت. گاهی این اتفاق برای عده‎ای می‎افتد که به حال احتضار می‎رسند و بعد حالشان به این دنیا برمی‎گردد. خود آن شخص تعریف می‎کند و می‎گوید: «در حال احتضار کسی را دیدم که ظرف آبی برایم آورده بود. به من گفت: آب می‎خواهی به تو بدهم؟ من هم در حال تشنگی زیاد، گفتم بله، آب می‎خواهم. در همان حال به من گفت: بر من سجده کن تا به تو آب بدهم. به او گفتم: با این حالم چطور بر تو سجده کنم؟! گفت: با اشاره سجده کن! به او گفتم: بگذار با پسرم مشورت کنم... .» در واقع آن شخص همان شیطان بود که در آخرین لحظات هم از به انحراف کشیدن انسان‎ها دست برنمی‎دارد. خدا به آن شخص لطف کرد که در آن حال احتضار به خاطر آب بر شیطان سجده نکرد. انسان باید متوجه این قضیه باشد که تا چه اندازه در خطر است. حتی مخلصان هم در خطر هستند؛ چه برسد به انسان‎های معمولی. واقعاً باید از شر شیطان رجیم به خداوند متعال پناه ببریم. شیطان دشمنِ قسم خورده انسان است و هیچ گاه در هیچ شرایط انسان را رها نمی‎کند. در قرآن ذکر شده که شیطان خطاب به خداوند متعال گفت: «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ» یعنی به عزتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد. با کمال پُررویی به عزت خداوند متعال قسم می‎خورد که همه انسان‎ها را گمراه می‎کند؛ مگر انسان‎های عابد مخلص را.

تنها راه مقابله با وسوسه شیطان پناه بردن به خداست. فقط خداوند متعال است که می‎تواند در این زمینه یاری‌مان کند و ما را از شر وسوسه‎های شیطان نجات ببخشد. اگر خدا به ما کمک نکند، همه ما گمراه می‎شویم.

گاهی این شعر را که خود سروده‎ام زیر لب زمزمه می‎کنم:

الهی و ربی تو را بنده‎ام

ز جرم گنه سخت شرمنده‎ام

ببخشای این عبد شرمنده را

به لطفت نگه دارش از هر گناه

«اللهم انا نسالک حسن العاقبه» خداوند عاقبت همه ما را ختم بخیر کند ان‎شاءالله.

حدوداً هفده سال است که هر روز برای خواندن نماز صبح به حرم می‎روم. بعد از آن به خانه برمی‎گردم و مقداری استراحت می‎کنم و بعد مشغول مطالعه می‎شوم. البته دیگر توانایی جسمی سابق را ندارم؛ اما به هر ترتیب سعی می‎کنم که از وقتم استفاده علمی هم داشته باشم. به قول یکی از شاعران عرب زبان: «فیا لَیتَ الشّبابَ یعُودُ یوْماً، فأُخبرَهُ بمَا فَعَلَ المَشیبُ» خدا را شکر می‎کنم که به من توفیق داده الان هم بتوانم هر روز به حرم بروم و به خواندن نماز صبح در حرم حضرت معصومه(س) مقید باشم. انسان باید هر لحظه از زندگی خود را غنیمت بشمارد؛ چون از لحظات بعدی خودش خبر ندارد. البته به این معنا نیست که از لحظات عمرش ناامید باشد؛ بلکه باید با برنامه زندگی خودش را پیش ببرد. نباید هیچ وقت از فعالیت دست بردارد. امام علی(ع) می‎فرماید: «اعمل لدنیاک کأنک تعیش أبدا و اعمل للآخره کأنک تموت غدا» برای دنیا ‎طوری زندگی کن که گویی برای همیشه زنده‎ای و برای آخرت طوری زندگی کند که گویی چند لحظه دیگر مرگ سراغت می‎آید. انسان هم باید برای دنیای خودش فعالیت کند و هم برای آخرتش. در عین حال که برای دنیا فعالیت می‎کند، به دنیای آخرتش هم توجه داشته باشد تا مبادا آخرتش را فدای دنیایش کند. انسان هیچ‎گاه نباید به امید توبه معصیت کند؛ چون از آینده خودش خبر ندارد. شاید عمرش کفاف نداد و نتوانست توبه کند؛ در نتیجه با باری از گناه از این دنیا می‎رود. فعالیتش برای دنیا نباید مخالف شریعت باشد. دین هیچ گاه مانع ترقی دنیوی نیست، بلکه مانع فساد دنیوی است. نباید از راهی، ولو اینکه مخالف امر شریعت باشد، دنیای خود را آباد کنیم. هر کاری برای دنیای خود انجام می‎دهیم، باید حواسمان باشد که از راه حلال باشد و مغایرتی با دین و مذهب ما نداشته باشد. باید دنیا را برای آخرت خودش بخواهیم. اگر مذمتی به دنیا شده، منظور آن دنیای بدون دین و آخرت است. از قضا دنیا برای انسان خیلی خوب است؛ چون مزرعه آخرت می‎باشد. اگر دنیا نباشد، انسان به آخرت نمی‎رسد. راه بهشت از همین دنیا می‎گذرد. از همین دنیا باید راه رسیدن به بهشت را برای خودمان هموار کنیم. بنابراین دنیا خوب است و ما خودمان گاهی از آن بد استفاده می‎کنیم. مثل این می‎ماند که کسی سرمایه دارد، اما سرمایه خودش را در جهت فساد و تباهی خودش هدر می‎دهد. اصل سرمایه که بد نیست؛ اما اینکه آن سرمایه در چه راهی صرف بشود، مهم است.

از لطف شما ممنونم و از شما می‎خواهم که هر گاه به حرم اهل‎بیت(ع) رفتید، دعا کنید و ان‎شاءالله از جمله حاجات شما عاقبت بخیر بنده باشد.

رضا مختاری: سیره عملی آیت الله صلواتی بهترین درس اخلاق برای ما بود

حجت الاسلام و المسلمین رضا مختاری مدیر مؤسسه کتاب ‌شناسی شیعه و از شاگردان آیت الله صلواتی، خصائص علمی و اخلاقی و سیره علمی استاد خویش را مورد توجه قرار داد.

در ابتدا بفرمایید دروس حوزه را در کدام مدرسه علمیه آغاز کردید و از چه سالی و چگونه با آیت ‎الله صلواتی آشنا شدید؟

آشنایی من با حضرت آیت ‎الله صلواتی(حفظه ‎الله) از همان بدو ورودم به حوزه علمیه شروع شد؛ یعنی سال 1356. برادرم در مدرسه حاج ملّا صادق در چهل‌ و پنج متری عمار یاسر حجره داشت. آن مدرسه زیر نظر مرحوم آیت‎ الله گلپایگانی بود. بنده هم در آنجا حجره گرفتم و روزهای پنج‎شنبه و جمعه، کسانی که از دفتر آیت‎الله گلپایگانی شهریه می‎گرفتند، به مدرسه می‎آمدند و در کتابخانه یا مسجدِ مدرسه سه نفر از بزرگواران با هم از طلبه‎ها امتحان می‎گرفتند:

یکی مرحوم آیت‎الله اشتهاردی، دوم مرحوم آیت‎الله بنی‎فضل و سوم آیت‎الله صلواتی حفظه ‎الله. امتحان شفاهی بود.

قسمتی از کتاب را معین می‎کردند و می‎گفتند که آن را مطالعه کنید و برگردید امتحان بدهید. معمولاً روزهای پنج‎شنبه و جمعه کارشان این بود. ما هم به‌تازگی وارد مدرسه شده بودیم و خدمتشان می‎رسیدیم. آن مدرسه خادمی داشت به نام حاج حسین رحمه ‎الله علیه که برای آقایان ممتحنین چایی می‎برد. گاهی که در مدرسه نبود یا نمی‎توانست بیاید، ما چایی دم می‎کردیم و برای آقایان می‎بردیم؛ اعم از خودم و سایر طلبه‎ها. گاهی که خودم به بهانه چایی بردن خدمتشان می‎رسیدم، سؤالاتی از محضرشان می‎پرسیدم. برادر بنده حاج شیخ علی مختاری از سال‎های قبل شاگرد آیت‎الله صلواتی بود.

ایشان در مدرسه آیت‎الله گلپایگانی به نام المهدی در ابتدای خیابان صفائیه، تدریس می‎کرد؛ البته جاهای دیگر در حوزه هم تدریس می‎کرد. اخوی ما شاگرد ایشان بود و از بزرگواری آیت‎الله صلواتی برای من تعریف می‎کرد و از این جهت به ایشان ارادت پیدا کردم. رفته‌رفته در نماز و درس ایشان شرکت کردم. مدتی نمازشان در مسجد آیت‎الله میانجی در اول بازار بود که ظاهراً شب‎ها آیت‎الله میانجی نماز می‎خواند و آیت‎الله صلواتی ظهرها. بعدها به مسجد رضاییه منتقل شد و بعد از آن، صبح‎ها نمازشان به حرم منتقل شد که نمازشان در حرم سال‎های طولانی ادامه داشت و اخیراً به خاطر کسالتشان متوقف شد. آنچه بیشتر طول کشید مسجد مغرب و عشا در مسجد رضاییه در نزدیک میدان سعیدی است.

درس‎های آیت‎الله صلواتی در کجا برگزار می‎شد و شما کدام یک از دروس حوزه را نزد ایشان خواندید؟

در مدرسه آیت‎الله گلپایگانی درس آزاد می‎داد من هم به هر دو جا می‎رفتم؛ یعنی هم در مسجد امام و هم در مسجد آیت‎الله میانجی با جمع قلیلی از دوستان مکاسب را خدمتشان می‎خواندیم. از جمله دوستانی که یادم می‎آید در درس ایشان شرکت می‎کردند: 1.‎ شیخ محمد مسجد جامعی است که مدتی سفیر ایران در واتیکان و مراکش بود؛ 2. سید محمد ابن الرضا؛ 3. شیخ علی‎اکبر زمانی‎نژاد؛ 4. سید علی میرشریفی و... .

درسشان مدتی در مسجد امام حسن عسکری علیه‎السلام برگزار می‎شد و مدتی هم در مسجد آیت‎الله میانجی. مدتی طولانی هم در مدرسه آیت‎الله گلپایگانی در اول صفائیه تدریس می‎کرد. عمده درس رسمی که خدمتشان می‎خواندیم، مکاسب بود.

درس عمیقی بود و چون کلاسشان خیلی شلوغ نبود، بیشتر بهره می‎بردیم. در آن زمان چاپ‎های اخیر مکاسب نبود و بیشتر خط طاهر و یک چاپ دوجلدی و چاپ مرحوم کلانتر رایج بود. بعضی از روزها حواشی مرحوم کلانتر بر مکاسب شیخ را مطالعه می‎کرد و اشکالاتش را سر درس می‎گفت؛ یعنی اگر بنا داشت اشکال شارحین را بگوید، یک روز در هفته را به این امر اختصاص می‎داد. در مدرسه آیت‎الله گلپایگانی هم همین‎طور بود. قسمتی از مکاسب را در مدرسه و قسمت دیگر را در مسجد امام خواندیم و در هر دو جا خدمت ایشان بودیم؛ یعنی در سال 1363 مکاسب محرمه را نزد ایشان خواندم. قبل از آن برادرم نزدشان درس می‎خواند.

ایشان به طلبه‎ها درس اخلاق هم می‎گفت؟

ایشان اگرچه درس رسمی اخلاق نداشت، اما در میان دروس فقهی، نکات اخلاقی بیان می‎کرد. رفتارش هم بهترین درس اخلاق برای ما طلبه‎ها بود. ما را برای معمم شدن خیلی تشویق می‎کرد. به شاگردان علاقه داشت و تشویقان می‎کرد. یک‎بار از محضرشان درباره نماز و روزه استیجاری پرسیدم.

به من فرمود: «چه کسی می‎خواهد نماز استیجاری بخواند؟! یک وقت سراغ این مسائل نروید. بنشینید و درستان را بخوانید.» ایشان آیتی از تواضع بود و هیچ وقت در کلامش نه به صراحت و نه به کنایه بویی از خودنمایی و خودبزرگ‎بینی احساس نمی‎شد. ذره‎ای تبختر و تکبر رفتاری در درس و در اظهارنظر علمی در وجودشان نبود. همیشه مسائل اخلاقی را رعایت می‎کرد و مقید به امانت‎داری بود. یک‌بار بعد از نماز کتابی به ایشان دادم. فرمود که فردا شب آن را با خودم می‎آورم. فردا شب سر نماز کتاب را با خود آورد و به من داد. دیدم در کتاب کاغذ کوچکی هست که در آن یادداشت کرده: «این کتاب متعلق به آقای مختاری است.» برای همان یک روز که دستشان بود، این یادداشت را نوشت تا مبادا در میان کتاب‎های دیگر فراموش بشود.

از کیفیت جلسات درسی و تسلط علمی ایشان بر مباحث درسی بفرمایید.

در مباحث درسی، سطح علمی شاگردان را ملاحظه می‎کرد. یک روز به مناسبتی طلبه‎ای اشکالی را مطرح کرد و ایشان به تفصیل به آن حواشی پرداخت و عمیق آن را بحث کرد. معلوم شد روزهای دیگری که به اشکالات نمی‎پرداخت به خاطر این بود که سطح کلاس بالا نبود؛ اما اگر می‎دید شاگردان متوجه مباحث می‎شوند، خیلی عمیق وارد مباحث می‎شد. برای هر جلسه درسی، مطالعه بسیاری می‎کرد. در فکر اینکه شاگردانش زیادتر بشوند، نبود.

مهم‎ترین ویژگی اخلاقی ایشان را چه می‎دانید؟

ایشان آیتی از بی‎هوایی و تواضع بوده است. ذره‎ای از هوا و هوس در وجود ایشان ندیدیم. شهرت گریزی ایشان هم نشانه همین است. ماه رمضان سال گذشته کسالتی داشت و ما هم به عیادت ایشان رفتیم. اخیراً هم کسالت داشت و به‌سختی برای نماز می‎رفت و این یک الی دو ماه نمی‎توانست برای اقامه نماز به حرم بیاید.

ماه رمضان سال گذشته نمی‎توانست روزه بگیرد؛ اما برای اینکه احتیاط کرده باشد، هر روز به سفر می‎رفت و حد ترخیص را رد می‎کرد تا به خاطر آن روزه نگیرد و نه به خاطر کسالت و بیماری. آیت‎الله شبیری زنجانی حفظه الله متوجه این قضیه شد و به ایشان فرمود که لازم نیست به سفر بروید؛ اما ایشان باز احتیاط می‎کرد و به سفر می‎رفت. یک روز بعد از نماز صبح گفت که رفتن به سفر هم برایم سخت شده و خود همین مسئله برای ما عسر و حرج شده است.

سیره تدریس ایشان اخلاقی بود با اینکه اخلاق نمی‎گفت در میان مباحث درسی نکته‎های اخلاقی را یادآور می‎شد. خود سیره عملی ایشان بهترین درس اخلاق برای ما بود. یک روز بعد از نماز دم ماشین آیت‎الله شبیری زنجانی آمد و از سر احتیاط به ایشان فرمود: «پس من به سفر نروم و روزه هم نگیرم؟» آیت‎الله شبیری هم می‎فرمود: «بله؛ حتماً این کار را بکنید.» با اینکه خودشان هم‎سن و سال آیت‎الله شبیری است و آیت‎الله شبیری هم خیلی به علمیت ایشان باور دارد. در عین حال مثل طلبه مبتدی از یک مرجع تقلید مسئله می‎پرسید.

در مسائل عبادی و مستحبات خیلی مقید است. سال‎های طولانی نماز جماعت را در هر سه نوبت، اول وقت می‎خواند و بر این مسئله تقید خاصی دارد. گاهی قبل و بعد از نماز مطلبی را به مردم به‌عنوان امر به معروف یا نهی از منکر می‎گفت. زندگی ایشان بسیار ساده و بسیط است. سابقاً منزلی در نزدیک میدان مطهری، پشت اداره پُست داشت که بسیار ساده بود. اخیراً هم در کوچه آبشار منزلی را اختیار کرده که باز ساده و کوچک است.

گاهی در تابستان مرحوم آیت‎الله ابن الرضا ایشان را به خوانسار دعوت می‎کرد و احتمالاً همان‎جا هم برای طلبه‎های خوانسار درس می‎گفت.

گاهی هم به همراه طلبه‎ها به مشهد مشرف می‎شد. زندگی‎شان از نظر مادی، بسیار بسیط و زاهدانه و همراه با احتیاط بوده است. اگر کتابی به ایشان هدیه می‎کردیم، فردای آن روز خودشان هم هدیه‎ای به ما می‎داد. در رعایت ضوابط شرعی بسیار مقید بوده و از شهرت‎ بسیار گریزان است. هیچ وقت ندیدیم که برای تدریس درسشان اطلاعیه‎ای روی در و دیوارها باشد. با اینکه یک دوره‎ای ممتحن مدرسه آیت‎الله گلپایگانی بود. سال‎های طولانی ممتحن و مدرس بوده است. شاید خیلی از طلبه‎ها ایشان را نشناسند؛ چون هیچ وقت برای مطرح کردن نام خود ظهور و بروزی نداشته است. از مصاحبه با مطبوعات هم پرهیز داشته است.

در پایان اگر نکته خاصی باقی مانده و ضرورت دارد درباره شخصیت آیت‎الله صلواتی حفظه ‎الله گفته بشود، آن را به‌عنوان حسن ختام گفت‎وگو بیان بفرمایید.

آیت‎الله صلواتی نمونه کاملی از سلف صالح است که شاید اگر ایشان را ندیده بودیم، بسیاری از مطالب درباره علمای گذشته را که در کتاب‎ها می‎خواندیم، باور نمی‎کردیم. سال‎ها نماز صبح را در حرم اقامه می‎کرد.

ابتدا ایشان نماز می‎خواند و در نوبت بعدی آیت‎الله شبیری زنجانی می‌آمد و اقامه جماعت می‎کرد.

همیشه می‎دیدم که وقتی از حرم خارج می‎شد و آیت‎الله شبیری زنجانی می‎آمد، احتراماً چند قدم ایشان را همراهی می‎کرد و برمی‎گشت. هر وقت می‎خواستیم دستشان را ببوسیم، مانع می‎شد.

اگر هم به‌سختی موفق می‎شدیم دستشان را ببوسیم، ایشان هم‌ دست ما را می‎بوسید و از قدیم بر این منهج بوده و هست. همیشه مقید و محتاط بوده است و اگر اندکی شبهه‎ای در کاری برایش پیش بیاید، آن را ترک می‎کند. امیدواریم خداوند متعال هر چه زودتر ایشان را شفا بدهد و ما از وجودشان بهره علمی و معنوی ببریم.

سید محمد ابن الرضا: آیت الله صلواتی به دور از ریا و گریزان از شهرت است

آیت الله سید محمد ابن الرضا مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و مدیر حوزه علمیه حضرت ولیعصر خوانسار، از شاگردان آیت‌الله صلواتی به توصیف ابعاد گوناگون شخصیت علمی و اخلاقی ایشان پرداخت.

شخصیت آیت‎الله صلواتی را از نظر علمی و اخلاقی توصیف کنید و بفرمایید که اساتید ایشان کدام یک از بزرگان بودند؟

حضرت‎ آیت‎الله شیخ غلامرضا صلواتی از شخصیت‎های محترم و از مدرسین بنام حوزه علیمه است. از نظر علمی تا آنجا که اطلاع دارم، از شاگردان خوب مرحوم آیت‎الله العظمی بروجردی، مرحوم آیت‎الله العظمی گلپایگانی، مرحوم آیت‎الله اراکی و مرحوم آیت‎الله العظمی سید احمد خوانساری بود. وقتی آیت‎الله خوانساری در قم حضور داشت، چند تن از بزرگان شاگردان خاص ایشان بودند؛ از جمله آیت‎الله ستوده، آیت‎الله شیخ علی‎پناه، آیت‎الله صلواتی، آیت‎الله صدر، آیت‎الله ابطحی، آیت‎الله منتظری و... .

آیت‎الله خوانساری در قم شاگردان زیادی نداشت؛ اما همین تعداد از شاگردان ایشان، همگی در تراز علمی بالایی قرار داشتند که یکی از آنان آیت‎الله صلواتی است. این بزرگان برای تحصیل فقه یا اصول یا کلام خدمت آیت‎الله خوانساری بودند.

آیت‎الله منتظری می‎گفت که من نزد آیت‎الله خوانساری شوارق خواندم.

خود آیت‎الله صلواتی می‎گفت که ما نزد آیت‎الله خوانساری شرح تجرید می‎خواندیم.

همچنین آیت‎الله دکتر مهدی حائری یزدی نزد آیت‎الله خوانساری شرح اشارات می‎خواند.

اگر اشتباه نکرده باشم، آیت‎الله صلواتی در فقه و اصول درس آیت‎الله العظمی گلپایگانی و آیت‎الله العظمی اراکی شرکت می‎کرد.

اگر بخواهیم اندیشه‎ها و سلوک و سیره مرحوم آیت‎الله العظمی گلپایگانی و آیت‎الله العظمی اراکی را بشناسیم و ببینیم، می‎توانیم به سبک زندگی آیت‎الله صلواتی نگاه کنیم.

بزرگانی مانند ایشان و آیت‎الله ستوده تربیت شدگان مکتب آیت‎الله گلپایگانی و آیت‎الله اراکی هستند.

در واقع تیپ خاصی‎اند؛ هم باسواد هستند و هم متعبد و متخلق و متدین‎اند؛ گروه خاصی که سبک و سیره خودشان را دارند.

آیت‎الله صلواتی با طلبه‎ها چگونه رفتاری داشته است؟

آیت‎الله صلواتی علاوه بر شخصیت علمی، شخصیت بسیار متخلق و وزین و تأثیرگذاری است. محال است طلبه‎ها با ایشان برخورد کنند و از رفتارشان درس نگیرند. با طلبه‎ها با خوش‎رویی و گرمی و نرمی رفتار می‎کند. این رفتارها ملکه ایشان شده است و نه اینکه سعی می‎کند این‎گونه باشد.

در زمینه تعبد و تقید ایشان به مسائل دینی مطالبی بیان بفرمایید.

در تعبد هم ضوابط خاصی دارد؛ دائم‎ الضو و دائم السکوت است. تا کسی از ایشان سؤال نکند، سخنی نمی‎گوید.

همیشه توجه دارد که اگر می‎تواند، به کسی محبت کند.

اگر کاری از دستش برمی‎آید برای دیگران انجام می‎دهد. خیرخواه و مؤدب و متین است. جلسات ایشان خالی از معصیت و غیبت دیگران است.

درباره کسی در غیاب او سخن منفی نمی‎گوید و اجازه هم نمی‎دهد در حضورش از دیگران بدگویی بشود. در مسائل اصلی سیاسی و اجتماعی اظهارنظر می‎کند؛ اما در مسائل جناحی خیر. اگر درباره جناح و فرد خاصی در سیاست از ایشان سؤال بشود، می‎گوید اطلاع ندارم. این‎ها به خاطر این است که اصول اعتقادی و اخلاقی را حفظ کند. به آنچه اعتقاد دارد، عمل می‎کند.

هم متعبد است و هم متصلب. به راحتی از مسائل دینی نمی‎گذرد. اگر به مطلب خلافی برخورد کند، تا جایی که امکانش هست تذکر می‎دهد.

الان در حوزه به شخصیت‎هایی مانند آیت‎الله صلواتی نیاز داریم تا بتوانند الگو قرار بگیرد و آنچه را در حوزه خواندند، در شخصیتشان تجسم داشته باشد. اگر سؤال شود که خروجی حوزه علمیه قم چه بوده است، در جواب می‎توانیم از شخصیتی مانند ایشان نام ببریم و به نظرم این چیز کمی نیست و بزرگ‎ترین توفیق حوزه علمیه است.

همان‎طور که گفتم آیت‌الله صلواتی شاگرد مرحوم آیت‎الله العظمی گلپایگانی و مرحوم آیت‎الله العظمی اراکی بود واین بزرگان هم شاگرد مرحوم آیت‎الله العظمی سید احمد خوانساری و حاج شیخ عبدالکریم حائری بودند و این شخصیت‎ها از افتخارات حوزه علمیه قم بودند.

حضرت‎عالی چه درس‎هایی را خدمت آیت‎الله صلواتی تحصیل کردید؟ روش ایشان را در تدریس چگونه ارزیابی می‎کنید؟

بنده برای تحصیل درس مکاسب محرمه و خیارات نزد آیت‎الله صلواتی بودم. ایشان در تدریس دقت نظر زیادی داشت و یکی از عواملی که طلبه‎ها جذب درس ایشان می‎شدند، همین بود.

در درس تعبد و تصلب خاصی داشت که به ایشان علاوه بر دقت نظر در تدریس، شخصیت‎ و ابُهت دیگری می‎داد و این ویژگی‎ها برای ما طلبه‎ها خیلی ارزشمند بود. آیت‎الله ستوده هم همین ویژگی را داشت. آن دو بزرگوار با هم رابطه گرم و صمیمی داشتند. از قدیم شخصیتی به دور از ریا و گریزان از شهرت داشته و در پی عناوین و القاب نبوده است. حتی به حضورش در اجتماع، به حداقل‎ها اکتفا دارد.

این قبیل شخصیت‎ها معمولاً جناحی نیستند و نمی‎توانند باشند. با گروه خاص سیاسی در ارتباط نیستند و فراجناحی رفتار می‎کنند. به همین خاطر علی‌القاعده مقبول جامعه هستند. شاید این بزرگان در جنجال‎ها و هیاهوهای سیاسی مورد بی‎توجهی واقع بشوند؛ اما وقتی جامعه آرام باشد و مردم روی عقل بیایند و بخواهند جایگاه‎‎ها را در نظر بگیرند و افراد شایسته را پیدا کنند، شخصیت‎هایی مانند آیت‎الله صلواتی با اُبهت خاصی مورد توجه قرار می‎گیرند.

ناگفته نماند که شخصیت‎هایی مانند آیت‎الله صلواتی و آیت‎الله ستوده که گروه متعبد و متصلب بودند، نمی‌توانستندنسبت به جریانات داخل حوزه بی‎تفاوت بمانند و از این رو موضع‎هایی اتخاذ می‎کردند.

برای مثال نسبت به قضیه کتاب شهید جاوید موضع داشتند. به صوفی‎گری و ترویج آن در حوزه موضع داشتند و روی این مسائل حساس‎‎ بودند. البته منظور عرفان اسلامی نیست، بلکه به تصوف انحرافی موضع‎ داشتند. همچنین در قضایای توهین به مراجع و علما، موضع‎گیری می‎کردند.

مهم‎ترین اقدام ایشان در حمایت از حضرت امام و انقلاب اسلامی چه بود؟

وقتی مرحوم امام در سال 1342 دستگیر شد و ایشان را به تهران بردند، زمزمه محکومیت ایشان در میان حوزویان ایجاد شد. بر اساس قانون آن موقع، یک مرجع تقلید مصونیت دارد و نمی‎توان او را محکوم به اعدام کرد. حضرت امام هم در سال 1342 اگر چه در حد مرجع تقلید بودند، اما به خاطر شهرت‎گریزی، خودشان را به‌عنوان مرجع تقلید مطرح نمی‎کردند. در حوزه، گروهی به فکر افتادند که مقام مرجعیت امام را مطرح کنند تا رژیم نتواند ایشان را محکوم به اعدام کند. از جمله آنان آیت‎الله صلواتی بود. در واقع شخصیت‎هایی مانند ایشان در حوزه نسبت به برخی مسائل در حوزه نمی‎توانستند بی‎تفاوت بمانند و به هر طریق مطلوب و ممکن اقدام می‎کردند. وقتی دیدند حکومت دارد به امام که شخصیت وزین و شایسته‎ای برای مرجعیت است ظلم می‎کند، وارد میدان عمل شدند. حدوداً دوازده نفر از علما بیانیه‎ای نوشتند و آن را امضا کردند. یکی از آنان آیت‎الله صلواتی است. این هم نکته مهمی در سیره بزرگان است که هر وقت خطری برای حوزه و جامعه احساس می‎کنند، به موقع وارد میدان می‎شوند. این قبیل اقدامات را برای خودشان انجام نمی‌دهند و برای مطرح کردن خودشان بسیار دنیا‎گریز و شهرت‎گریزند؛ اما برای دیگران و جلوگیری از ایجاد ظلم و انحراف اقدام می‎کنند. عموماً هم اهل سهم‎خواهی نیستند و هر چه می‎کنند از سر اخلاص و رضای خداوند است.

محمد مسجد جامعی: آیت الله صلواتی علاوه بر عدالت و بیش از آن مروت دینی دارد

حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجد جامعی، مدرس حوزه‌ و دانشگاه از شاگردان آیت الله شیخ غلامرضا صلواتی، به معرفی سیره علمی و منش سنتی این استاد فرزانه پرداخت.

در ابتدا بفرمایید کدام یک از دروس حوزه را نزد آیت‎الله صلواتی خواندید. ویژگی‎های ایشان در تدریس و اشرافشان بر مطالب علمی چگونه بود؟

اولین درسی که با آیت‎الله صلواتی داشتم، مکاسب محرمه در شبستان مسجدِ امام حسن عسکری بود. درس مکاسب محرمه را به‎طور کامل خدمت ایشان بودم.

ایشان مکاسب را خیلی خوب بیان می‎کرد. ابتدا توضیح می‎داد و بعد تطبیق می‎داد و به نظر می‎آمد که دوره‎های مختلفی مکاسب محرمه را تدریس فرموده است.

خیلی منظم و به موقع سر جلسات حاضر می‎شد. در آن موقع مستشکل اصلی درس خود بنده بودم و ایشان با دقت اشکالات را گوش می‎کرد و پاسخ می‎داد. آیت‎الله صلواتی یکی از مصادیق فوق‎العاده بارز و موفق در حیطه اخلاقی و فن تدریس بود. رفتار و صحبت‎هایش و بعضاً تذکراتش برای همه شرکت‎کنندگان تأثیرگذار بود. همان‎طور که عرض کردم مباحث درسی را به لحاظ علمی خیلی خوب بیان می‎فرمود.

چه سالی در جلسات درسی ایشان شرکت می‎کردید؟

بنده بعد از انقلاب ملبس شدم و به قم آمدم. اگر اشتباه نکنم در سال 1365 درس آیت‎الله صلواتی را شرکت می‎کردم. بعد از آن ایشان مبحث بیع را شروع کرد که به دلایلی نتوانستم در آن بحث به‎طور کامل شرکت کنم. سپس تدریس جلد اول کفایه را شروع کرد که باز نتوانستم درس ایشان را حضور پیدا کنم. درسی که به‎طور کامل در خدمت ایشان بودم، همان مکاسب محرمه بود.

مهم‎ترین ویژگی اخلاق آیت‎الله صلواتی را چه می‎دانید؟

مهم‎ترین ویژگی اخلاقی آیت‎الله صلواتی تواضع است و علاوه بر عدالت و بیش از آن، مروت دینی دارد. هیچ وقت یادم نمی‎آید که عصبانی شده باشد؛ چنانکه بعضی از اساتید گاهی در حین تدریس و در مواجه با اشکالات طلبه‎ها عصبانی می‎شوند و سؤالی را پاسخ نمی‎گویند یا مطلبی را می‎گویند که منجر به رنجش کسی می‎شود. گویی خداوند حاج آقای صلواتی را برای خدمت در مسیر خدمت علمی و اخلاقی طلبه‎ها قرار داده است. با طلبه‎ها و غیرطلبه‎ها بسیار متواضع بوده است.

گاهی که خدمت حاج آقای صلواتی می‎رسیدم، بحث فرعی پیش می‎آمد و ایشان با کمال تواضع می‎فرمود:

«آقا، از بیانات شما خیلی استفاده کردیم.» در حالی که این گفته از سوی استاد به شاگرد گفته نمی‎شود؛ با این حال ایشان خیلی قدرشناس و متواضع با شاگردانش رفتار می‎کند. در واقع نمونه کامل اهل علم و میراث‎دار علمای قدیم است. به علما و بزرگان گذشته ارزش و احترام فراوانی قائل است و در بیان درس، این ویژگی ایشان معلوم می‎شود. وقتی اقوال علما را می‎گوید، خیلی با احترام و تکریم از آنان یاد می‎کند. امیدوارم نسل جدید هم همین ویژگی‎ها را داشته باشد. افرادی که در مسجد به آیت‎الله صلواتی اقتدا می‎کردند، به ایشان خیلی علاقه‎مند بودند و در نحوه ارتباط با ایشان متدین می‎شدند و در چارچوب تعالیم ائمه قرار می‎گرفتند.

چنانچه عرض کردم، بعضی از آقایان، فقط مدرس هستند و امور دینی دیگر، مانند امام جماعت را انجام نمی‎دهند. حاج آقای صلواتی از آن موقع که برای تحصیل خدمتشان رسیدم، امامت جماعت هم بود. از همان موقع تواضع ایشان زبانزد و مشهود بود. الان هم که گاهی در حرم حضرت معصومه اقامه نماز جماعت می‎کند.

از نظر شما حاج آقای صلواتی در کدام دسته از علمای حوزه جای می‎گیرد؟ نواندیش است یا عالم سنتی؟

حاج آقای صلواتی را می‌توان به معنای دقیق، عالم سنتی برشمرد. بعضی‎ها می‎گویند ما عالم سنتی هستیم، اما در واقع این‎طور نیستند و متظاهر به سنت هستند. حاج آقای صلواتی به واقع امر و در معنای درست کلمه، عالم سنتی است و ضمن اینکه به لوازم زندگی و نظام و شرایط موجود توجه دارد و منقطع از مقتضیات نبوده است. در مجموع از رفتار و اخلاق ایشان می‎توان گفت که در چارچوب سنتی قرار دارد.

کیفیت روابط ایشان با دیگر علما و فضلای قم چگونه است؟

تا آنجا که اطلاع دارم، آیت‎الله صلواتی یکی از محترم‎ترین عالمان موجود در قم می‎باشد و در میان گرایش‎ها و طبقات مختلف از آقایان اهل علم و بخش‎های مختلف حوزه از احترام بالایی برخوردار و مورد وثوق می‎باشد و خوش‎نام و در عین حال محتاط است. می‌توانم بگویم که ایشان یکی از پشتوانه‎های اخلاقی و علمی و دینی در حوزه علمیه قم می‎باشد.

بعضی از اساتید فقه و اصول این سنت را داشته و دارند که یک روز در هفته را به مباحث اخلاقی اختصاص بدهند؛ حاج آقای صلواتی این‎طور نبوده است.

با این حال طلبه‎ها از نوع بیان و رفتار ایشان درس اخلاق می‎گرفتند؛ همان‎طور که در احادیث داریم: «کونوا دعاه الناس بغیر ألسنتکم» آیت الله صلواتی هم با رفتار و تواضع و منش خاص خود، استاد اخلاق ما بود.

در پایان اگر نکته‎ای درباره شخصیت آیت‎الله صلواتی باقی مانده، آن را به‌عنوان حسن ختام گفت‎وگو بیان کنید.

سنت حوزه علمیه، به‌خصوص در دوره حاج شیخ و آیت‎الله بروجردی یکدست بود و حاج آقای صلواتی در همان مسیر و منش عالمان شیعه قرار داشته است. نمی‎خواهم بگویم که امروزه دیگر از این دست عالمان نداریم؛ اما ایشان یکی از نمونه‎های بارز اساتید و علمای سابق حوزه علمیه است. با اینکه در زمان حال زندگی می‎کند، اما نحوه رفتار و اخلاق و منش ایشان بسیار شبیه علمای سلف (پنجاه سال به قبل) است. امیدواریم که خداوند به ایشان سلامتی و طول عمر همراه با عزت بدهد.

انتهای پیام

منبع : نشریه حریم امام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: