به گزارش «شیعه نیوز»، محمد سیلانی طلبه 18 ساله اهل بردسیر استان کرمان که در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بود، یک روز پس از بازگشت از زیارت اربعین و درحالی که هنوز خستگی سفر زیارت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را بر تن داشت، بر اثر سانحه تصادف دچار مرگ مغزی میشود که با موافقت خانواده او اعضایش به هفت بیمار نیازمند اهدا شد.
حجت الاسلام علی اکبر سیلانی، برادر محمد سیلانی و از اساتید مدرسه علمیه فیضیه امام خمینی(ره) شهرستان بردسیر استان کرمان به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: محمد از کودکی با بقیه هم سن و سالان خود تفاوتهایی داشت و از ادب و دور اندیشی خاصی برخوردار بود.
محمد با عشق و علاقه وارد حوزه شد
وی ادامه داد: زمانی که محمد قصد ورود به حوزه علمیه را میکند به علت حوزوی بودن سه برادر دیگرش، برخی افراد با تصمیم او مخالفت میکنند، اما با وجود همه مخالفتها، محمد وارد حوزه میشود و با تلاش خاصی به تحصیل دروس حوزوی پرداخت و در این راه دل از تفریحات اضافه و داشتن امکاناتی همچون موبایل و کامپیوتر میبُرد.
حجت الاسلام سیلانی اضافه کرد: برادر من در کنار درس، اهمیت خاصی به مباحث معنوی میداد. نماز را محترم میشمرد و حتی نماز جماعت صبحها در حرم حضرت معصومه (س) را دست نمیداد. خصوصا در شش ماه اخیر که با جدیت مشغول حفظ قرآن شده بود و در این مدت توانسته بود نزدیک به هشت جز از قرآن کریم را حفظ کند.
هنوز خستگی زیارت اربعین در بدن محمد بود
استاد مدرسه علمیه فیضیه امام خمینی(ره) بردسیر افزود: در ایام اربعین برادرم به اتفاق دوستان، خود را به پیادهروی اربعین میرساند و علاوه بر پیاده روی مسیر نجف تا کربلا، به زیارت قبور ائمه (ع) در سامرا و کاظمین میرود و یک روز پس از بازگشت به ایران و در حالی که هنوز خستگی زیارت اربعین را در تن داشت، تصادف میکند.
وی افزود: بنده به همراه خانواده به زیارت اربعین رفته بودم که پس از عبور از مرز و ورود به ایران از این حادثه مطلع شدیم و بلافاصله خود را به قم رساندیم. زمانی که ما به قم رسیدیم محمد را عمل کرده بودند، اما به علت شدت ضربه، برادرم بعد از عمل به کما میرود و یک هفته در کما میماند.
امیدی به زنده ماندن محمد نبود
حجت الاسلام سیلانی بیان کرد: در این مدت که محمد در کما بود، دکتر به من گفت شدت ضربه به حدی است که امیدی به زنده ماندن او نیست و بنده در همان زمان به پزشک معالج برادرم گفتم که در صورت قطع امید، حاضر به اهدای اعضای برادرمان به افراد نیازمند هستیم.
خواهرانم فرصت دیدار آخر با محمد را پیدا نکردند
وی افزود: بعد از یک هفته محمد دچار مرگ مغزی شد و من بلافاصله با پدرم تماس گرفتم و با مسئله اهدای اعضای محمد را با او درمیان گذاشتم و گفتم که این مسئله خواسته خود محمد است و محمد این فرصت را دارد که جان چند نفر دیگر را نجات دهد. پدرم به خاطر ایمانی که دارد موافقت کرد، اما درخواست کرد یک روز فرصت بگیریم تا خواهرانم از کرمان به قم بیایند و محمد را برای آخرین بار ببینند.
امکان یک روز فرصت هم نبود
استاد مدرسه علمیه فیضیه امام خمینی(ره) بردسیر ادامه داد: قرار شد تا یک روز دیگر فرصت بگیریم، اما بعد از چند دقیقه بار دیگر با پدرم تماس گرفتم و به ایشان گفتم که الان وضعیت محمد نامشخص است و احتمال دارد همین یک روز، فرصت اهدای عضو را از بین ببرد، پدرم قبول کرد و خود را به بیمارستان رساند و برای اهدای عضو رضایت داد.
۷ انسان به برکت وجود محمد حیات دوباره یافتند
وی خاطر نشان کرد: خداوند در سوره مائده آیه 32 میفرماید: «مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعا» هرکس نفسی را زنده کند گویا که همه مردم را زنده کرده است. این اتفاق توفیقی بود برای برادرم که با اهدای قلب، کلیهها، قرنیه چشم و نسوج خود توانست به هفت نفر از انسانهای نیازمند جان دوبارهای ببخشد.