شیعه نیوز: علامه طباطبایی در ذیل آیه نخست سوره مبارکه فاطر به گفتاری درباره اوضاف ملائکه می پردازند.
در تفسیر المیزان در این خصوص آمده است:
الحمد لله فاطر السموات و الارض جاعل الملائکه رسلا اولى اجنحه مثنى و ثلات و رباع یزید فى الخلق ما یشاء ان اللّه على کل شى ء قدیر (۱)
ترجمه آیه
به نام خداى رحمان و رحیم. همه حمدها مخصوص خدا است که آسمانها و زمین را ایجاد کرد و فرشتگان را رسولانى بالدار کرد دو باله و سه باله و چهار باله و او هر چه بخواهد در خلقت اضافه مى کند که او بر هر چیزى تواناست.
گفتارى درباره ملائکه
(اوصاف چهارگانه ملائکه در قرآن و حدیث)
در قرآن کریم مکرر کلمه ملائکه ذکر شده ولى نام هیچ یک از آنان را نبرده مگر جبرئیل و میکائیل را و بقیه ملائکه را با ذکر اوصافشان یاد کرده، مانند: ملک الموت و کرام الکاتبین و سفره الکرام البرره و رقیب و عتید و غیر اینها.
و از صفات و اعمال ملائکه که در کلام خدا و در احادیث سابق ذکر شده اند، یکى این است که ملائکه موجوداتى هستند شریف و مکرم، که واسطه هایى بین خداى تعالى و این عالم محسوس هستند، به طورى که هیچ حادثه اى از حوادث و هیچ واقعه اى مهم و یا غیر مهم نیست، مگر آنکه ملائکه در آن دخالتى دارند، و یک یا چند فرشته، موکل و مأمور آنند، اگر آن حادثه فقط یک جنبه داشته باشد یک فرشته، و اگر چند جنبه داشته باشد چند ملک موکل بر آنند.
و دخالتى که دارند تنها و تنها این است که امر الهى را در مجرایش به جریان اندازند، و آن را در مسیرش قرار دهند، همچنان که قرآن در این باره فرموده: (لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون ).
صفت دومى که از ملائکه در قرآن و حدیث آمده این است که: در بین ملائکه نافرمانى و عصیان نیست، معلوم مى شود ملائکه نفسى مستقل ندارند، و داراى ارادهاى مستقل نیستند، که بتوانند غیر از آنچه که خدا اراده کرده اراده کنند، پس ملائکه در هیچ کارى استقلال ندارند، و هیچ دستورى را که خدا به ایشان تحمیل کند تحریف نمى کنند، و کم و زیادش نمى سازند، همچنان که فرمود: (لا یعصون اللّه ما امرهم و یفعلون ما یؤ مرون ).
صفت سوم اینکه: ملائکه با همه کثرتى که دارند، داراى مراتب مختلفى از نظر بلندى و پایینى هستند بعضى مافوق بعضى دیگر، و جمعى نسبت به مادون خود آمرند، و آن دیگران مأمور و مطیع آنان، و آنکه آمر است به امر خدا امر مى کند، و حامل امر خدا به سوى مأمورین است، و مأمورین هم به دستور خدا مطیع آمرند، در نتیجه ملائکه به هیچ وجه از ناحیه خود اختیارى ندارند، همچنان که قرآن کریم فرموده: (و ما منا الا له مقام معلوم ) و نیز فرموده: (مطاع ثم امین ) و نیز فرموده: (قالوا ما ذا قال ربکم قالوا الحق ).
بیان اینکه وجود ملائکه مادى و جسمانى نیست
صفت چهارم اینکه: ملائکه از آن جا که هر چه مى کنند به امر خدا مى کنند، هرگز شکست نمى خورند، به شهادت اینکه فرموده: (و ما کان اللّه لیعجره من شى ء فى السموات و لا فى الارض ) و از سوى دیگر فرموده: (و اللّه غالب على امره ) و نیز فرموده: (ان اللّه بالغ امره )
از این جا روشن مى شود ملائکه موجوداتى هستند که در وجودشان منزه از ماده جسمانى اند، چون ماده جسمانى در معرض زوال و فساد و تغییر است، و نیز کمال در ماده، تدریجى است، از مبداء سیر و حرکت مى کند تا به تدریج به غایت کمال برسد، و چه بسا در بین راه به موانع و آفاتى برخورد کند و قبل از رسیدن به حد کمالش از بین برود، ولى ملائکه این طور نیستند.
و نیز از این بیان روشن مى شود اینکه در روایات، سخن از صورت و شکل و هیاءتهاى جسمانى ملائکه رفته، – که پاره اى از آن را در روایات سابق ملاحظه فرمودید – از باب تمثل است، و خواسته اند بفرمایند: فلان فرشته طورى است که اگر اوصافش با طرحى نشان داده شود، به این شکل درمى آید، و به همین جهت انبیا و امامان، فرشتگان را به آن صورت که براى آنان مجسم شدند، توصیف کرده اند و گرنه ملائکه به صورت و شکل درنمى آیند.
و توضیحى در مورد تمثل ملائکه به اشکال و تهیات جسمانى
آرى فرق است بین تمثل و شکل گیرى، تمثل ملک به صورت انسان، معنایش این است که ملک در ظرف ادراک آن کسى که وى را مى بیند، به صورت انسان درآید، در حالى که بیرون از ظرف ادراک او، واقعیت و خارجیت دیگرى دارد، و آن عبارت است از صورتى ملکى.
به خلاف تشکل و تصور، که اگر ملک به صورت انسان، متصور و به شکل او متشکل شود، انسانى واقعى مى شود، هم در ظرف ادراک بیننده، و هم در خارج آن ظرف، و چنین ملکى هم در ذهن ملک است، و هم در خارج، و این ممکن نیست، و ما در تفسیر سوره مریم گفتارى در معناى تمثل گذراندیم.
در آن جا گفتیم که خداى سبحان این معنا را که ما براى تمثل کردیم تصدیق دارد، و در داستان مسیح و مریم مى فرماید: (فارس لنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا) که تفسیرش در همان جا گذشت.
و رد اینکه گفته شده ملک جسمى است لطیف…
و اما اینکه بر سر زبانها افتاده که مى گویند: ملک جسمى است لطیف، که به هر شکل در مى آید جز به شکل سگ و خوک، و جن نیز جسمى است لطیف، جز اینکه جن به هر شکلى درمى آید حتى شکل سگ و خوک مطلبى است که هیچ دلیلى بر آن نیست، نه از عقل و نه از نقل – نه نقل از کتاب و نه نقل از سنت معتبر -، و اینکه بعضى ادعا کرده اند بر اینکه مسلمین بر این مطلب اجماع دارند، علاوه بر اینکه چنین اجماعى در کار نیست، هیچ دلیلى بر حجیت چنین اجماعى در مسائل اعتقادى نیست.