علامه طباطبایی در ذیل تفسیر آیات انتهایی سوره ی مبارکه لقمنان به بیان روایتی در وصف دنیا از زبان امیرالمؤمنین (علیه السلام) می پردازد. این روایت در پاسخ مردی باین شده است که از دنیاب بدگویی می کرد.
در این روایت آمده است:
و در کتاب ارشاد مفید نقل کرده که امیر المومنین (علیه السلام) شنید که مردى از دنیا بدگویى مى کند، بدون اینکه (آن مرد) بفهمد چه مى گوید، و چه باید درباره آن بگوید، پس (امیر المومنین علیه السلام) در پاسخش مطالبى فرمود، که از آن جمله این است که :
دنیا جاى راستى است، براى کسى که با دنیا صادق باشد، و جاى عافیت است براى کسى که از دنیا چیز بفهمد، و جاى بى نیاز کردن خویش است، براى کسى که از آن توشه برگیرد، و نیز دنیا، مسجد انبیاى خدا، و محل نزول وحى اوست، و مصلاى ملائکه، و تجارتخانه اولیاى خدا است، در دنیا رحمت به چنگ آورید، و در آن بهشت را کسب کنید،
پس این کى است که دنیا را مذمت مى کند؟ با اینکه خود دنیا ناپایدارى و جدا شدنش از اهل دنیا را اعلام مى کند، و به بانگ بلند از فراق و جدایى خبر مى دهد، و خودش خبر از مرگ خود مى دهد، با نمونه اى که از سرور دارد، بشر را به سرور آخرت تشویق مى کند، و با نمونه اى که از بلاء دارد مردم را از بلاى آخرت بر حذر مى دارد، و این ترغیب و تحذیرش را به بهترین بیان صورت مى دهد.
پس هان اى کسى که دنیا را مذمت مى کنى، و در عین حال که آن را فریبگر مى خوانى، فریب خورده این بیان خویشى، او کى تو را فریب داده؟ آیا با بستر مرگ پدرانت؟ و قبور ایشان که ایشان را کهنه و پوسیده کرد تو را گول زده؟ و یا با افتادن مادرانت در گودال گورها؟ تو مگر یادت نیست که چقدر با دست خود و به مباشرت خود آنان را پرستارى و عیادت کردى، به امید اینکه شاید بهبودى یابند، و چقدر و با چه علاقه اى شرح بیماریشان را براى پزشکان بیان مى کردى، و از آنان التماس دواء مى نمودى، نه آن علاقه و حرصت سودى به حال آنان بخشید، و نه میانجى گریت فائده اى به حالشان داشت، این وضع که خودت دیدى و دنیا نشان تو داد، بستر مرگ تو را به تو نشان داد، که در آن روز نیز نه گریه ات به جایى مى رسد، و نه دوستانت سودى به حالت دارند.