۰

کودکی‌هایی که در کوره می‌سوزند

شاید «شکرانه» در کلاس انشای مهرماه امسالش از تابستانی بنویسد که در لابلای هزاران خشت خام گذشت؛ از روزهایی که آجرهای سنگین را با دستان کوچکش جا به جا کرد، برای خودش خانه‌های بزرگ و رویایی ساخت و با شیطنتی دخترانه صورتک‌های شاد و خندان را روی خشت خام نقش زد.
کد خبر: ۲۳۶۲۹۸
۱۵:۰۷ - ۲۶ مرداد ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»،  شاید «شکرانه» در کلاس انشای مهرماه امسالش از تابستانی بنویسد که در لابلای هزاران خشت خام گذشت؛ از روزهایی که آجرهای سنگین را با دستان کوچکش جا به جا کرد، برای خودش خانه‌های بزرگ و رویایی ساخت و با شیطنتی دخترانه صورتک‌های شاد و خندان را روی خشت خام نقش زد.

 اینجا «شال» است؛ جایی نزدیک شهرستان بوئین زهرا در قزوین که پر است از کوره‌های آجرپزی؛ کوره‌های خانوادگی که از لگدمال‌کردن گل بگیر تا پختن آجر در آتش را خودشان انجام می‌دهند. کوره‌ها پُرند از بچه‌هایی که تابستانشان به «دپو» کردن آجرها می‌گذرد؛ بچه‌هایی که با هم سخت کار می‌کنند، می‌خندند، رویا می‌بافند و گاهی هم غم هم را می‌خورند.

کوره‌های آجرپزی زمستان‌ها خاموشند اما تابستان که می‌شود، طبقه کارگر و آنها که دستشان کمتر می‌رسد، معمولا به همراه اعضای خانواده‌شان راهی کوره‌ها می‌شوند و خشت روی خشت می‌گذارند تا زندگی بسازند.

«شکرانه» یکی از همین دخترهاست. او افغانستانی است و تا چشمش به غریبه می‌افتد، از علاقه‌اش به عروسک‌ها می‌گوید که چقدر دلش می‌خواهد یک عروسک قشنگ داشته باشد. بعد فوری می‌رود شکلکی روی یکی از خشت‌های خام می‌کشد و جلوی صورتش می‌گیرد و می‌پرسد: «عروسکم قشنگ است؟»

با این حال «شکرانه»ی ۱۰ ساله علاقه چندانی به عروسک خشتی دست‌سازش ندارد و می‌رود سر اصل مطلب که بازی در کوره را دوست ندارد و دلش می‌خواهد توی کوچه‌ها با بچه‌های دیگر بازی کند و خوشحال باشد.

«شکرانه» و «پروانه» اما در آن طرف دالان، دور از چشم همه یک راز بزرگ دارند که نمی‌خواهند رئیس کارگاه آن را بفهمد؛ آن هم یک خانه رویایی خشتی است که با دخترها با هم ساخته‌اند. خانه‌شان یک آشپزخانه قشنگ دارد که در آن آشپزی می‌کنند، غذا می‌خورند و به میهمانی هم می‌روند. کمی آن طرف‌تر هم دریای خیالی دخترها رام است و آبی؛ دریایی که حاصل همنشینی آب باران و چاله‌ای کوچک است و کشتی‌های خیالی زود به زود از آنجا رد می‌شوند. این، همه‌ی دل‌خوشی دخترها در روزهای سخت کوره است.

اگر روزی گذرتان به «شال» افتاد و دختری سبزپوش با موهای بلند را دیدید که روی خشت‌های خام صورتک‌های خندان می‌کشد، حتما چند لحظه‌ای میهمان قصر خیالی‌اش شوید و در ساحل دریای رویاهایش آرام بنشینید و تکرار روزهای غریبانه دخترک را نظاره کنید.

این تصاویر، تابستان امسال، توسط اعظم داداشی، در یکی از کوره‌های آجرپزی اطراف قزوین ثبت شده است.

منبع: ISNA
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: