به گزارش «شیعه نیوز»، ایران پیش از ورود اسلام دارای تمدن باشکوه و عظیمی بوده است که تا به امروز برخی از آثار آن پابرجاست. اکثر ایرانیان در آن زمان، پیرو دین زرتشت بودند. اما سه دهه پس از ظهور اسلام، مردم ایران به این دین گرویدند.
یکی از سؤالاتی که برای ایرانی ها و پژوهشگران پیش می آید "نحوه ورود اسلام به ایران است"؛ اینکه ایرانی ها چگونه مسلمان شدند؟ آیا مسلمان شدن مردم ایران با زور و اجبار بوده است یا با درک مفاهیم آن؟
از سوی دیگر چون اکثریت مردم ایران پیرو مکتب اهل بیت علیهم السلام هستند سوال دیگر درباره "چرایی و چگونگی تشیع ایرانیان می باشد". از این رو در سال های اخیر نکات درست و غلط زیادی در پاسخ به این سؤال که "ایرانیان چرا شیعه شدند؟" در فضای مجازی منتشر گردیده است.
خبرگزاری ابنا به مناسبت هزار و چهارصدمین سالگرد شهادت امیرالمؤمنین علی(ع) ــ جانشین بلافصل رسول الله(ص) و سرسلسله تشیع ــ با درج مقالات، یادداشت ها و گفتگو با صاحب نظران و کارشناسان به این سؤالات پاسخ خواهد داد.
مقاله زیر با عنوان "بررسی فرهنگ هجرت با الگوگیری از مهاجرت سادات به ایران در قرن دوم و سوم هجری" به قلم سید «مرتضی میرتبار» می باشد که به بررسی تأثیر مهاجرت سادات در گرایش ایرانیان به تشیع پرداخته است:
** بررسی فرهنگ هجرت با الگوگیری از مهاجرت سادات به ایران در قرن دوم و سوم هجری **
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: سید مرتضی میرتبار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* چکیده
هر زمان مهاجرتی رخ داده، آثار متعددی را به همراه داشته است. هجرت سادات به ایران نیز از این مقوله مستثنی نبوده و آثار و حوادث متعددی را به بار آورده است. با ورود سادات به ایران، مردم این دیار به آنان گرایش پیدا کرده و در زمانی اندک، جمع کثیری از مردم به آنان پیوستند. اولین حادثه مهم، شهادت یحیی بن زید بود که مردم ایران را به خود آورد. در ادامه عباسیان نیز از این بیداری مردم ایران استفاده نموده و با شعار «الرضا من آل محمد»، موجب بر اندازی حکومت غاصبانه بنی امیه گردیدند.
با روی کار آمدن عباسیان و درک مردم مبنی بر غاصب بودن آنان، قیام ها علیه عباسیان به رهبری سادات به وقوع پیوست و با وجود این قیام ها، فشارها بر علویان شدت گرفت و این فشارها باعث سرازیر شدن سادات علوی به سرزمین های مختلف، از جمله ایران، یمن و شمال افریقا گردید. مهاجرت سادات به ایران، باعث ایجاد فضایی فرهنگی و اجتماعی در ایران گردید.
علویان برای نجات جان یا زمینه ای برای فعالیت سیاسی به جستجوی پناه گاهی برآمدند. سرزمین ایران از جهات متعددی پناه گاه مناسبی برای اینان بوده است. با ورود امام رضا(ع) به ایران، فعالیت برای سادات آسان تر گردید و مردم نیز با آنان مأنوس گشتند؛ با وجود این سادات زیادی به ایران آمدند که در نهایت منجر به تشکیل حکومت علویان طبرستان شد.
پیامد عمومی این مهاجرت در عرصه سیاسی، شکل گیری امارت و حاکمیت سیاسی علویان، در قالب تأسیس حکومت علویان طبرستان به عنوان حاکمیت مقتدر محلی بود که در دراز مدت منجر به تأسیس حکومت آل بویه در ایران شده است. اما در ابعاد فکری و فرهنگی، این مهاجرت، قدرت معنوی شیعه و عمق نفوذ آنان را با تربیت شاگردان زیاد و تشکیل محافل علمی فزونی داد.
* مقدمه
مهاجرت از جمله موضوعات کلیدی است که در زندگی بشر اثرگذار بوده و نقش اساسی در این راستا ایفا کرده است. اگر به تاریخ تحولات بشری توجه گردد این مطلب فهمیده می شود که مهاجرت از دیر باز جایگاه مهمی در این تحولات داشته و آن در ادوار تاریخ همواره حرکت آفرین بوده است.
از جمله موارد مهمی که باعث مهاجرت های تاریخی و مهم گردیده است، حرکت های سازمان یافته انسان هایی است که به خاطر مقابله با زور گویان و ستمگران دست به کوچ آگاهانه زده اند. کسانی که برای حفظ عقاید خویش و برای پایبندی به دین خود این راه پر مشقت ولی موثر را انتخاب کرده اند.
حرکتی که در تمام کتب آسمانی به آن اشاره شده است. اگر علاوه برقرآن،در تورات(1) و انجیل(2) نیز تفحص کنیم، به مهاجرت های مختلفی برخورد خواهیم کرد که انبیاء بزرگ برای آزادی فکر و عقیده خود از دست حاکمان زمانه، روی به مهاجرت های دسته جمعی و یا در گروه های کوچک آوردند، همان طور که در کتاب یوحنا یکی از علل این مهاجرت ها چنین بیان گردیده: اما بعد از دو روز از آنجا بیرون آمده بسوی جلیل روانه شد. زیرا خود عیسی شهادت داد كه هیچ نبی را در وطن خود حرمت نیست. پس چون به جلیل آمد، جلیلیان او را پذیرفتند.(3)
مردان بزرگ الهی،هجرت را به عنوان یک برنامه عملی و منسجم و به نوعی آن را یک استراتژی مهم برای اصلاح جامعه قرار دادند.
اما بی شک در زندگی انسان ها و بالاخص مسلمانان، مهاجرتی مهمتر و ارزشمند تر از هجرت رسول اکرم(ص) به همراه عده ای از مسلمین از مکه به مدینه وجود ندارد، هجرتی که از آن به عنوان مبدأ تاریخ ذکر شده و موجب تشکیل حکومتی کاملا اسلامی گردیده است.(4)
در یک نگاه می توان به این نتیجه رسید که مهاجرت، اصلی مهم در ایجاد خدامحوری (دیندار شدن مردم)، پیشرفت علوم، تعاملات فرهنگی، امنیت، شکل گیری نظامی محکم، جامعه ای مدرن و ... است.
بر مبنای آن چه ذکر شد، با روی کار آمدن و قوت گرفتن بنی امیه، علویان و سادات منسوب به نبی مکرم اسلام(ص) بر مبنای خط مشی کتاب الهی و سنن نبوی و به دلیل مخالفت با طواغیت زمانه خویش، هر جا که فرصت برای قیام بود، قیام می کردند و حتی خلفا نیز از این امر بیمناک بودند؛(5) و هر زمان که محیط را مناسب برای ادامه فعالیت آزادی بخش نمی دیدند ،هجرت و مهاجرت را برای رسیدن به اهداف مقدس مشخص شده خویش انتخاب می کردند(6) و از این طریق، ارزش هجرت را براساس آن چه در آیات و روایات بیان شده، عیان می ساختند.
مهاجرت های سادات علوی به ایران از جمله مهاجرت هایی بود که باعث ایجاد روحیه علوی دوستی و تحکیم و ترویج تشیع در این منطقه شد، اگر این سادات عظام به این مناطق نمی آمدند شاید قرن ها طول می کشید تا این فرهنگ علوی و شیعی در ایران تجلی پیدا کند. بی شک ظهور تشیع در ایران، خصوصا تشکیل حکومت های شیعی در ایران، مدیون مهاجرت سادات بزرگوار به ایران است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
* مهاجرت سادات
1- ورود سادات به ایران
ایرانیان پس از آن که اسلام را پذیرفتند با دقت در آموزه های آن، در صدد یافتن اسلامی ناب برآمدند و این اسلام ناب که در کلام و سیره امیرالمؤمنین، علی(ع)، متبلور بود با ورود سادات در دسترس ایرانیان قرار گرفت. سادات عظام، مردم را به سوی زندگی علوی سوق دادند، لذا مسئله نحوه ورود سادات به ایران از جمله مسائل مهمی است که در رویارویی مردم و ایجاد ارتباط با آن ها حائز اهمیت است و از آن جایی که هر برنامه فکری یا عملی و هر کار بنیادینی نیاز به طرح قبلی داشته و لازمه آن پیش بینی تمام جوانب آن است، بنابراین علاوه بر اهداف، شکل انجام یک عمل و رسیدن به آن اهداف و نتایج نیز ، اهمیت خاص خود را دارد و شیوه های خاص خود را می طلبد.
برای انجام هر عمل و رسیدن به مقصود، شکل انجام آن نیز مهم است, پس در بحث مهاجرت سادات بیان شیوه های مهاجرت تأثیر بسزایی در رسیدن به هدف _ یعنی آشنایی مردم با سادات و اثرپذیری ازآن ها _ دارد. می توان شیوه مهاجرت را به دو صورت دسته جمعی و سازمان یافته و همچنین به شکل انفرادی و پراکنده (7) ترسیم نمود.
1) مهاجرت های گروهی
مهاجرت های مختلفی به صورت دسته جمعی در قرن دوم اتفاق افتاد، اما منظور از مهاجرت های گروهی در این بحث، مهاجرت های نظام مند و سازمان یافته است. لذا مهمترین مهاجرت های گروهی در این زمان، در اواخر قرن دوم هجری و با روی کار آمدن مأمون عباسی و اجرای شیوه متفاوت خلافت او با سایر خلفاء عباسی _ خوش رویی با علویان و جذب آنان و هم چنین دادن ولایت عهدی به امام رضا (ع) _ اتفاق افتاد.(8) زمانی که مأمون حکومت را به دست آورد، دارای مقبولیت سیاسی بود اما از مشروعیت برخوردار نبود، لذا برای کسب آن دستور داد امام رضا (ع) را به مرو بیاورند، سفری که کاملا اجباری بود و امام به خلاف میل باطنی خود به این سفر تن داد.(9) در عیون اخبار الرضا(ع) نقل شده، زمانی که حضرت آماده حرکت به خراسان شدند وارد مسجد النبی شده و با صدای بلند گریه کردند و فرمودند: همانا از جوار جدم خارج می شوم در حالی که می دانم در بلاد غربت رحلت خواهم نمود.(10) امام رضا(ع) بارها به کنایه در مجالس مختلف، از اجباری بودن سفرشان سخن گفتند و با بینشی بالا و رفتاری مناسب و تدبیری دقیق، پشت پرده این ماجرا را برای اطرافیان و مردم مشخص کردند. اتفاق مهمی که رخ داد عزیمت سادات علویه از اطراف شام، حجاز، عراق، یمن و مدینه و هر جا که بودند به سوی خراسان بود تا به امام رضا بپیوندند. (11)
* کاروان علویان با رهبری احمد بن موسی(ع)(شاهچراغ)
سلطان الواعظین شیرازی در کتابش در مورد این هجرت می گوید: در آخر قرن دوم هجری که مأمون، حضرت امام رضا(ع) را جبراً ولیعهد خود نمود و به طوس برد، بعد از مدتی برادران امام، به شوق زیارت ایشان به سمت خراسان عزم سفر کردند. در این سفر، جناب سید امیر احمد عابد و جناب سید علاءالدین حسین، برادران معظم و جمع کثیری از برادرزادگان و بنی اعمام و اقارب و دوستان حضور داشتند. طریق مسافرت به طوس در آن زمان غالبا از راه کویت،بصره، اهواز، بوشهر و شیراز بوده است.(12)
در این مسیر نیز عاشقان زیادی به این کاروان پیوستند و جمعیتی بالغ بر پانزده هزار نفر از زن و مرد را به وجود آوردند. خبر به مأمون رسید و او دستور صادر نمود که تمامی حکام بلاد در هر جا که قافله بنی هاشم و علویان را دیدند، مانع از ادامه حرکت ایشان شده و آنها را به مدینه بازگردانند، البته در بعضی کتب این طور آمده که در هر جا آن ابوتراب (احمد بن موسی (ع)) را یافتید به قتل برسانید.(13)
قتلغ خان (حاکم شیراز) با چهل هزار سرباز در «خان زنیان» در هشت فرسخی شیراز اردو زدند و با رسیدن قافله علویان ،دستور مأمون را به گوش سران علویان رساندند اما آن ها حاضر به بازگشت نشدند. سرانجام همین که صبح روز بعد کوس رحیل نواخته شد، لشکر حاکم فارس ،راه را بست و عاقبت کار از حرف به حرب کشید و جنگ خونین آغاز شد و وقتی سپاهیان حاکم شیراز دیدند در مقابل علویان ناتوان هستند دست به نیرنگ و حیله زدند و علویان را وارد شهر کردند و کارشان را یک سره نمودند و همگی را در مواضع مختلف به قتل رساندند.(14) مسلما اگر غرض از این هجرت ،صرف دیدار امام بود ،معقول نمی آمد که ایشان کار را به جنگ بکشانند؛ در واقع این هجرت به منظور قیام بر علیه خلیفه بوده است. قیامی که انگیزه آن آگاه شدن احمد بن موسی(ع) از توطئه قتل امام و یاری وی، در دفع توطئه مأمون ذکر شده است(15) و این نشان از هدف و مقصد بزرگی بود که همواره اهل بیت(ع) دنبال می کردند و هر زمان که این امکان به هر شکلی پیش می آمد، این بزرگواران مهاجر، لحظه ای را از کف نمی دادند.
با تاریک شدن هوا و پایان این جنگ خونین، عده ای از سران اصلی علوی به صلاح دید سید احمد بن موسی (ع) به اطراف و اکناف پراکنده شدند. به همین ترتیب، عده ای به سمت مناطق مرکزی و سپس شمال ایران رفته و مخفیانه ادامه حیات دادند. جناب سید احمد بن موسی(ع) با برادران خویش، یعنی محمد بن موسی (ع) معروف به عابد و حسین بن موسی(ع) معروف به علاءالدین حسین، مخفیانه وارد محله ای در شیراز شده و زندگی مخفیانه ای را آغاز نمودند.(16) دشمن به سختی در جستجوی آن ها بود و سرانجام محل اختفای او و یارانش را یافتند و آنان را به شهادت رساندند(17) که امروزه محل زیارت عاشقان اهل بیت می باشد.(18) جایگاه احمد بن موسی به قدری بالا بود که برخی قائل به امامت وی بودند.(19)
* هجرت حضرت فاطمه معصومه(س) و همراهانش
نمونه دیگری از این مهاجرت ها که تقریبا زمانی مصادف با هجرت جمعی از سادات به رهبری احمد بن موسی(ع) داشته و هنوز هم دلیل اصلی جدایی این هجرت ها معلوم نشده است،(20) مهاجرت حضرت فاطمه (س)،دختر امام موسی بن جعفر (ع) و خواهر علی بن موسی الرضا(ع) ملقب به فاطمه معصومه (س) به ایران است. که آثار شگرفی در سیر حوادث ایران بر جای گذاشته است. با تحلیل حوادث سال 199 تا 202ه و با سفر امام رضا(ع) به مرو فهمیده می شود که مأمون با شیوه های مختلف، گروه های طالبیان و علویان را تحت کنترل خود درآورد. آن ها که همکاری می کردند، در امان بودند و مخالفین کشته می شدند بر این مبنا سال های 199 تا 202ه را می شود سال های قتل عام فرزندان موسی بن جعفر(ع) دانست.(21) حضرت معصومه(س) در این اوضاع مجبور به هجرت شدند اما عوامل مهم هجرت ایشان به جهت اشتیاق ملاقات با برادرش امام رضا(ع) بود که به همراه جمعی از سادات از مدینه راهی خراسان شد.(22)
به سبب درگیری که بین این کاروان با افراد ناشناس افتاد به دستور حضرت، به قم وارد شدند و این به موجب همان عنایتی بود که علویان به این شهر داشتند.(23) اقامت حضرت فاطمه معصومه(س) در قم به علت بیماری فقط 17 روز ادامه یافت و ایشان پس از آن درگذشتند.(24) از برکت وجود ایشان ،حوزه های علمیه حدیثی و فقهی در قم دائر شده که امروزه نقش منحصر به فردی در گسترش فرهنگ شیعی و اسلامی دارد.
* مهاجرت موسی مبرقع و همراهانش
موسی مبرقع فرزند بلافصل امام جواد (ع)، به همراه سایر علویان ابتدا در کاشان، نزدیک قم اقامت نمودند و پس از مدتی ،عده ای از سرشناسان اشعری و اهل قم به آنجا رفته و با عزت تمام وی و همراهانشان را به شهر قم وارد کردند و حتی عمارت بزرگی برای قافله وی خریده و عواید چند روستا، لباس های فاخر و مرکب های جوان را نیز برای ایشان جهت تبلیغ شعائر الهی وقف نمودند(25) و به فرزندان وی رضویون لقب می دادند.(26) آن حضرت از جهت علمی در درجه ای بود که جماعتی از بزرگان علمای شیعه از او روایت نقل کرده(27) و از نظر دیانت و کیاست و عقل و درایت در مرتبه ای بوده که امام جواد (ع) او را متولی موقوفات و صدقات کرده است، به همین سبب زمانی که وارد قم شد بزرگان عرب خیال می کردند حضور آن حضرت به ریاست آن ها لطمه وارد می کند لذا او را از شهر خارج کردند اما بعد از مدتی به اشتباه خود پی بردند و ایشان را به قم بازگرداندند و از ایشان بهره مند گشتند.(28)
سید موسی بن محمد مبرقع در شب چهارشنبه 28 ربیع الاول سال 296ه در سن 82 سالگی در قم وفات نمود و عباس بن عمرو غنوی امیر قم بر او نماز خواند.(29)
مهاجرت های گروهی دیگری نیز اتفاق افتاده است که در این نوشتار مجالی به بررسی آن نیست.
2) مهاجرت های انفرادی و ضروری.
منظور از حرکت و مهاجرت انفرادی ،فقط شامل یک نفر نیست بلکه شامل گروه های کوچک چند نفری نیز می شود ،البته مهمترین شرط این نوع حرکت انفرادی، بدون سازمان یافتگی و به صورت دفعی بودن آن است.
* یحیی بن زید
هجرت او مهمترین و پرثمرترین هجرت انفرادی بود که اتفاق افتاد. پس از شهادت پدرش زید، او به جنانه سبیع رفت تا آماده حمله دیگری شود اما یارانش به جز ده نفر از گردش پراکنده شدند.(30)
وی چون دریافت که زمینه قیام در عراق مهیا نیست، به سوی ایران حرکت کرد و به مداین وارد شد. ابوالفرج اصفهانی می گوید: یوسف بن عمر والی اموی عراق از ورود یحیی به مدائن مطلع شد و حریث بن ابی الجهم کلبی را برای دستگیری وی فرستاد. اما قبل از رسیدن حریث ، یحیی به سرعت مدائن را ترک کرد و هم چنان رفت تا به ری رسید و از ری به سرخس رفت. در آنجا نزد یزید بن عمرو تیمی رفت و شش ماه مهمان او بود.(31) اما بعد از مدتی فرار و گریز دستگیر شد ولی این دستگیری زیاد به طول نیانجامید و آزاد شد.(32) وی پس از آزادی به سرخس و از آنجا به ابرشهر و بیهق مهاجرت کرد و درگیری هایی نیز با لشکریان خلیفه داشت.(33) مجاهدات وی و خبر اقدامات او باعث ایجاد شور و حال در میان مردم شد لذا نصر بن سیار، سلم بن احور را با ده هزار سوار شامی و غیر شامی، به جنگ یحیی فرستاد.(34) در روستای ارعونه، دو سپاه به هم رسیدند و جنگ سختی که مدت آن را سه روز و سه شب ذکر کرده اند، حادث شد تا تمام یاران یحیی و خود وی کشته شدند.(35)
تأثیر قیام و شهادت یحیی در خراسان به اندازه ای بود که به نوشته مسعودی، مردم خراسان هفت روز برای یحیی عزاداری کردند و در این سال هر پسری که به دنیا آمد نام یحیی را بر آن گذاشتند.(36) این قیام منجر به الگو گیری مردم از یحیی و بروز حرکت های بعدی شد که آمادگی برای قیام علیه بنی امیه گردید.
* یحیی بن عبدالله حسنی
یحیی که از راوایان احادیث از اشخاصی همچون پدر، برادرش محمد، جعفر بن محمد و ابان بن تغلب است،(37) در قیام برادرش نفس زکیه شرکت داشت. وی بعد از شکست سپاه، عزم رفتن به حبشه را نمود(38) اما به جهت مشکلاتی او به ایران آمد و بعد از مدتی اقامت در یمن،(38) به دیلم رفت.(40) هندوشاه می گوید چون مردم دیلم و طبرستان ،صلاحیت و شایستگی او را دیدند و فهمیدند که او لایق رهبری است، دور او جمع شدند و با وی بیعت نمودند.(41)
هارون، خلیفه عباسی، از موضوع با خبر شد و به همین سبب فضل بن یحیی را به حکومت نواحی مشرق گماشت و مأمور سرکوبی یحیی کرد.(42) فضل بن یحیی بن خالد برمکی،(43) با پنجاه هزار سرباز به طبرستان رفت و از در مهربانی وارد شده، کار را به
جایی رساند که برای یحیی از طرف خلیفه امان نامه گرفت. هارون نیز متن امان نامه را با هدایای فراوان به طبرستان فرستاد اما پس از مدتی هارون امان نامه را نقض کرد و یحیی را به شهادت رساند.(44)
از هر جهت که به موضوع قیام و شهادت یحیی بن عبدالله توجه شود، قیام او در طبرستان و دیلم برای تشیع و گرایش های شیعی مردم این منطقه حائز اهمیت است و جایگاه ویژه ای در شیعه شدن مردم به ویژه مردم طبرستان و دیلمان دارد.
* عبدالعظیم حسنی
ایشان مردی بزرگوار(45) و از اصحاب امام محمد تقی (ع) و امام هادی (ع)،(46) و دارای مذهب اثنی عشری بود. چون دینش را به امام هادی (ع) عرضه نمود، مورد تأیید امام هادی قرار گرفت.(47) وی از این دو امام روایات زیادی نقل نمود. نام وی در ابتدای سند بعضی از رجالیون بزرگوار دیده می شود.(48)
در دوره خلافت متوکل ، اوضاع برای علویان از قبل سخت تر بود. در این اوضاع و احوال به دستور متوکل، امام هادی (ع) را به سامراء منتقل کردند و کاملا تحت نظر سربازان خلیفه قرار دادند. در این زمان حضرت عبدالعظیم حسنی با امام هادی(ع) دیدارهایی داشت که گزارش آن به خلیفه رسید و دستور دستگیری وی را صادر کرد. او به همین جهت از طرفداران حکومت ظالم فراری بود و در شهرها گردش می نمود و خود را قاصد حکومت معرفی می کرد. وی در بلدان و قراء و قصبات خود را از انظار مخفی می داشت و در مجامع و مساجد و محافل عمومی شرکت نمی کرد و در این حال که خائف و مستور بود به شهر ری رسید.(49)
در اندک زمانی، بسیاری از شیعیان از حضور او با خبر شدند و به دیدار او رفتند، مخصوصا دانشمندان دین و علمای ری همچون احمد بن ابی عبدالله برقی که از اکابر و بزرگان اهل حدیث و روایت است و ابوتراب عبدالله بن موسی الرویانی و احمد بن مهران و سهل بن زیاد رازی و عده ای دیگر برای اخذ علم و حدیث به حضور او می رسیدند.(50) وی تا پایان عمر را به تبلیغ و ترویج فرهنگ تشیع و تربیت شاگرد در ری اشتغال داشت.
از مجموع این نقل ها می توان نتیجه گرفت حضور عبدالعظیم حسنی در ری، تأثیرات زیادی بر گسترش تشیع در این منطقه داشته است و به راستی می توان از علت های شیعه اثنی عشری شدن برخی مردم ری در این زمان را حضور حضرت عبدالعظیم در منطقه دانست.
علاوه بر این مهاجرین که به صورت انفرادی به ایران سفر کردند، نمونه های مهم دیگری وجود دارد که به سبب ضیق مقاله، فقط اشاره ای به آن ها می شود. مهاجرت ابراهیم بن محمد به قزوین که به دست طاهر بن عبدالله کشته شد(51) و همچنین مهاجرت قاسم بن محمد به خراسان و قیام او در این شهر، از مهاجرت های انفرادی مهم سادات به ایران است.
مهاجرت حسن بن زید (داعی کبیر) به ری و سپس طبرستان و هم چنین ناصر اطروش نیز از اهمیت به سزایی برخوردار است.
ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) که به سال 200 هجری در زمان حضور مأمون در خراسان، خروج کرد.(52) هجرت عبیدالله بن الحسین بن علی بن حسین به ایران که با اشاره بعضی از مردم کوفه صورت گرفت و در نهایت به دست ابومسلم به شهادت رسید(53) نیز از زمینه های نشر افکار شیعی در ایران بوده است.
هم چنین در منابع ،شاهد ثبت مهاجرت عیسی از نوادگان زید شهید به فارس و اهواز و پیوستن گروهی از مردم به او برمی خوریم که اثر مثبتی در روحیه مردم منطقه داشته است.(54) قیام و مهاجرت احمد بن عیسی حسینی در حضر موت و ری که معروف به مهاجر بود(55) و حسن بن اسماعیل حسینی در قزوین که منجر به جنگ ایشان با موسی بن بغا ،عامل المستعین شده و باعث مهاجرت ایشان به دیلم گردید(56) نیز از جمله این مهاجرت های پراکنده است.
این هجرت های دسته جمعی و انفرادی، موجب ایجاد فرهنگ علوی در ایران شد که در نهایت حکومت-های علوی را در ایران به راه انداخت و مردم را به سوی تشیع متمایل نمود.
2- علل مهاجرت سادات به ایران
هر زمان که هجرتی رخ می دهد انتخاب مقصد معنای خاصی دارد. تمام اهدافی که شخص مهاجر از کوچ خود انتظار دارد، در مقصد به بار خواهد نشست. لذا انتخاب مقصد برای هجرت، امری حیاتی است.
علل مهاجرت علویان به ایران را می توان در سه مقطع، قبل و بعد از ورود امام رضا(ع) به ایران و همین طور دوره حکومت علویان طبرستان مورد بررسی قرار داد. مطمئنا این سه برهه زمانی، علاوه بر داشتن انگیزه های مشترک، دارای دلائل مهم مستقلی هستند که باعث روی آوردن سادات به سرزمین ایران شده است که هر کدام از این سه مقطع زمانی، مورد ارزیابی قرار می گیرد.
(1) علل مهاجرت سادات پیش از ورود امام رضا به ایران
با وقوع قیام های مختلف ضد بنی امیه و بالاخص قیام حجر و یارانش، تشیع رنگ نهضت به خود گرفت. هدف از آن، بازگرداندن حکومت اسلامی ناب محمدی بود، اما این جنبش های آزادی خواهانه با مقاومت شدید حکومت جور زمان روبرو شد که با ایجاد فضای کاملا آلوده و نبود موقعیت فرهنگی و جغرافیایی مناسب، موجبات هجرت علویان را فراهم کرد. از ادله مهاجرت علویان به ایران پیش از ورود امام رضا(ع) می توان این موارد را برشمرد:
* وجود امنیت قابل ملاحظه در ایران
در آن زمان، ایران از مرکز خلافت دور بود و به همین واسطه از فشار کارگزاران اموی و عباسی، به طور نسبی، در امان بود. ایران از جمله مناطق مهاجرپذیر در صدر اسلام بود همچون هجرت اشعریان به قم.(57) اعراب به راحتی، خود را با شرایط جغرافیایی و فرهنگی ایرانیان وفق می دادند، لذا برای انجام فعالیت و کار فرهنگی می توان ایران را بهترین مکان در آن زمان قلمداد کرد.
زمانی که یحیی بن زید قصد هجرت نمود ابتدا خواست به بین النهرین برود اما سلمة بن ثابت به او گفت که اگر می خواهی بین النهرین را محل نهضت خود قرار دهی خوبست در همین جا برخیزیم و بجنگیم و کشته شویم، بعد از آن یحیی به کربلا و از آن جا به خراسان نقل مکان نمود.(58) انتخاب ایران برای هجرت انفرادی یحیی بن زید نشان از امنیت نسبی ایران دارد که علویان را به سوی این سرزمین سوق داد.
* تنوع آب و هوا و مناطق طبیعی مناسب در ایران
به علت تنوع آب و هوایی و وجود جنگل ها و مناطق حاصلخیز، کسب درآمد برای ادامه حیات، در این سرزمین آسان بود(59) به عنوان مثال آب و هوای قم با طبع عربی سازگار بود، لذا مهاجرت های عده زیادی به شهر قم بود.
رفاهی که شهرهای ایران ایجاد می کرد، موجب روی آوردن اعراب به این مناطق بود و همین موضوع موجب جذب سادات نیز شده است. وجود این مناطق، می توانست موجب این شود که سادات فراری از دست حکومت، در بیرون از شهر و در منطقه ای دور از دست حاکمان جور زندگی کنند و رفاهی نسبی را برای خود فراهم آوردند.
* محبوبیت سادات نزد ایرانیان
سادات در ایران نسبت به سایر بلاد اسلامی همواره از محبوبیت ویژه ای برخوردار بودند. این رویکرد به طور طبیعی موجب گرایش آنان برای عزیمت به سوی ایران می شد. ریشه این محبوبیت را می توان در عملکرد امام علی (ع) جست. امام علی(ع) چندین اقدام مهم انجام داد و ایرانیان را شیفته خود نمود. یکی این که بعد از پیروزی سپاهیان اسلام بر ایران، به اسرای ایرانی کمک زیادی کرد و حتی خواستار قصاص قاتل هرمزان(60) شد. از سرداران و سایر اسرا حمایت نمود، خانواده سلطنتی را از بین اسرا خارج کرد و شهربانو، دختر شاه ایران را به همسری فرزند خود امام حسین (ع) درآورد و نگذاشت اعتبار ایرانی و شکوه آنان شکسته شود.
دوم این که تبعیض بین عرب و عجم را از بین برد و همه را برابر معرفی نمود. به عنوان مثال روایتی از امیرالمومنین هست که می فرماید: خداوند شش گروه را به خاطر شش خصلت، عذاب می کند، نخست عرب به خاطر تعصب عربی.
سوم این که ایشان دستگاه حکومتی را به کوفه منتقل نمودند ،جایی که سرای ایرانیان بود و به این ترتیب جمع کثیری از سپاهیان امام را ایرانیان تشکیل می دادند و امام از آن ها در بدنه حکومتی خود نیز استفاده می کرد.
از جمله دلائل محبوبیت سادات در ایران ،به جز خدمات امام علی (ع)، می توان از حضور امام حسن(ع) و امام حسین (ع) در سال 29 هجری در ایران و منطقه طبرستان و رویان دانست، همان طور که بلاذری نیز به این مطلب اشاره می کند و می نویسد: عثمان بن عفان ،سعید بن عاص بن امیه را در سال 29 هجری والی کوفه گردانید، پس سعید به طبرستان رفت و گویند که حسن(ع) و حسین(ع)، فرزندان امام علی (ع)، نیز با وی بودند .البته اولیاء الله آملی و به تأسی از وی مرعشی، در صحت این خبر تردید و آن را رد کرده اند.
علویان که انسان هایی بسیار با ایمان و زاهد و خداباور بودند، رفتارشان باعث جذب محبت و جلب قلوب انسان های تازه مسلمان ایرانی می گشت.
* عدالت خواهی ایرانیان
نکات مشترک زیادی بین ایرانیان و اعتقادات شیعی وجود دارد از جمله نگرش عدالت خواهانه و ضد ستم. در منابع اهل سنت، اعتقاد به جنگ با حاکم فاسد و جائر از نشانه های شیعی عنوان گشته است. ویژگی که در میان ایرانیان نیز مورد احترام بوده است. مسعودی در مورد حرکت یحیی ابن زید می گوید: او بر ضد ظلم و ستمی که تمامی مردم را فرا گرفته بود ، قیام کرد . زید بن علی(ع) درباره علت قیام خود می¬گوید: ای مردم! ما شما را به کتاب خدا و سنت رسولش دعوت می کنیم هم چنین به جهاد با ظالمین، حمایت از مستضعفین ، کمک به محرومین، تقسیم موجودی بیت المال میان کسانی که سزاوار آن هستند و نیز کمک به اهل بیت علیه کسانی که ناصبی بوده و نسبت به حقوق آنها جاهل هستند، فرا می خوانیم. این مسائل نه تنها قوی بودن جنبه ضد ظلم را در حرکت شیعی نشان می دهد، بلکه تکیه بر سنت پیامبر، احیای قرآن و حمایت از مستضعفین را نیز آشکار می کند. این حرکت ها در تفکرات ایرانی نیز مثبت جلوه می¬کرد، لذا ضمن جذب افراد مؤمن و سادات عظام به این منطقه، زمینه گسترش تفکر شیعی را نیز فراهم ساخت.
ظلم و جور امویان و عباسیان به ویژه حجاج و منصور
یعقوبی می نویسد: زمانی که زید بن علی(ع) کشته شد، شیعیان خراسان به حرکت درآمده و تلاش هایشان را آشکار کردند و تعداد زیادی نزد آنها رفت و آمد نموده و متمایل به آنها شدند. هر چه ظلم امویان و عباسیان زیاد می شد، ایرانیان به سادات بیشتر تمایل نشان می دادند و از طرفی سادات که عرصه را برای فعالیت تنگ می دیدند برای رهایی از فشار به ایران هجرت می نمودند. ابن اسفندیار درباره رفتار سخت گیرانه متوکل با شیعیان و بالاخص سادات می آورد: «فی الجمله سادات علوی به عهد او به کنج ها و به وادی و خرابی ها متواری بودند.»
اقدامات ظالمانه امویان به ویژه در زمان حجاج و عباسیان بالاخص در دوره منصور و فشارهای زندگی که در پی این اقدامات ظالمانه به وجود آمد، موجبات هجرت را برای علویان فراهم نمود که دستجات مختلفی به ایران آمدند. شواهد تاریخی فراوانی نشان می دهند موالی هر وقت می دیدند علویان مورد ستم قرار گرفته اند از آنان حمایت می کردند و در مقابل ظلم امویان و عباسیان به آنان پناه می دادند. چون موالی محب امام علی(ع) بودند ، میزان هجرت علویان در این دوره به حدی بود که می توان این دوره را آغاز هجرت سادات به ایران عنوان کرد.
* ورود یحیی بن زید و یحیی بن عبدالله محض حسنی به ایران
یحیی بن زید که پس از شهادت پدرش، به ایران گریخت به خراسان رفت و به سبب زهد والا و اخلاق علوی و حسنه، مورد پسند مردم قرار گرفت و مردم خراسان او را الگوی رفتاری و مرجع سیاسی خود قرار دادند. اندکی بعد که ایشان قصد قیام داشتند، مردم ایران به دور او گرد آمده اند که این گردآوری سپاه به دور یحیی بن زید، موجبات هجرت سایر علویانی که منتظر فرصتی برای قیام بودند را فراهم آورد.
اما زمانی که یحیی بن عبدالله به ایران وارد شد، مسئله تغییر کرد، چرا که مقدمات کار را یحیی بن زید فراهم کرده بود و یحیی بن عبدالله به محض حضور در خراسان، مردم دور او جمع شدند و از دستورات او اطاعت کردند. ایشان از راویان احادیث امام صادق (ع)، و از جمله اشخاصی بود که امام به او وصیت کرد تا مشخصاً معلوم نشود که موسی بن جعفر(ع) جانشین اصلی امام است. او که سیدی فاضل و مردی شجاع بود، با طینت پاک و وقار و زهد بالایشان، موجب روی آوردن مردم ایران به سوی تشیع گردید و بدین جهت قصد تشکیل حکومتی مستقل را در ذهن پرورانید. در این برهه زمانی ، عده زیادی از سادات به ایران نقل مکان نمودند تا در اداره امور حکومتی به او کمک کنند.
پس از شهادت این دو بزرگوار، سادات باقی مانده در ایران به مناطق مختلف پراکنده شدند و لذا ما شاهد امامزاده های مختلف در نقاط متفاوت ایران هستیم.
* مهاجرت ایرانیان به دیار عرب
در اواخر سده اول و دوم هجری، شمار بسیاری از ایرانیان به میان رودان (عراق کنونی) مهاجرت کردند و با ویژگی های عدالت اسلامی آشنا شدند. تسلط ستمگرایانه امویان بر مقدرات مسلمانان، این آشنایی را به باور مبدل ساخت.
(2) علل مهاجرت بعد از ورود امام رضا(ع) به ایران
بعد از ورود امام رضا(ع) و گرفتن پست ولایتعهدی ، تقریباً رفاه و آسایش به خاندان علویان بازگشت و هجرت هایی که در این دوره اتفاق افتاد به سبب فشار و ظلم نبود، بلکه به دلایل دیگری بود که به آن پرداخته می گردد.
* ورود امام رضا(ع) به ایران
بعد از گذشت 25 سال از قیام یحیی بن عبدالله حسنی، امام رضا (ع) به ایران آمد، لذا بعد از ایشان گروه-های فراوانی از سادات راهی ایران شدند. تسامح مأمون در برابر علویان در مقابل سختگیری پدر و اجدادش نسبت به سادات، در رشد و سربلندی علویان تأثیر به سزایی داشت که مسیر هجرت سادات به ایران را هموارتر نمود. اولیاء آملی در کتاب خود می آورد:
سادات علویه به سبب آوازه ولایتعهدی و حکومت امام رضا(ع) روی به این طرف نهادند و او را 21 برادر بودند با چندین برادرزاده و بنی اعمام از بنی الحسن و بنی الحسین ، اینها به ری و نواحی عراق و قومس رسیدند که دست محبت دنیا، قلم نسیان بر جریده بصیرت مأمون کشید ... او امام رضا (ع) را به شهادت رساند و این خبر در مسیر مهاجرت سادات به آنان رسید، و آنان در هر جا که بودند، پناه به کوهستان دیلمان و طبرستان و ری نهادند. بعضی را همین جا شهید کردند، و مزار ایشان باقی است و بعضی وطن ساخته، همین جا ماندند.
و همین طور در جایی دیگر آمده است که امام رضا(ع) پس از ولایتعهدی، نامه ای برای بستگان خود نوشت و آنها را به ایران دعوت کرد. این نامه باعث شد که 12673 نفر از بستگان آن حضرت در چندین کاروان به ایران وارد شوند.
* ورود سادات به عرصه سیاست
عبدالله مأمون، خلیفه عباسی، گروهی از آل ابی طالب را به سوی مرو فراخواند که امام رضا(ع) نیز از همین گروه بود. با آمدن امام رضا(ع) و قبولی ولایتعهدی، برخی از سادات به پست ها و مناصب دولتی دست پیدا کردند و این باعث امنیت بیش از پیش برای سادات گردید. به علاوه این احتمال نیز می رود که شوق رسیدن به مقام و منزلت، گروهی از علویان را به سمت خراسان کشیده باشد. انتخاب ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) به جای حمدویه به عنوان حاکم یمن از سوی مأمون از جمله این موارد است . بسیاری قائلند این انتخاب جهت گرفتن رضایت علویان به ویژه امام رضا(ع) بوده است. در سایر مناطق نیز مواردی یافت می شود که سادات به مشاغل دولتی پرداختند.
(3) ورود سادات به منطقه با تأسیس حکومت علویان در طبرستان
حکومت طبرستان در سال 250ه به وسیله حسن بن زید تأسیس گردید و برای نخستین بار حکومتی کاملا مستقل علوی با مذهب تشیع در ایران به وجود آمد. در این زمان که حسن بن زید به آمل وارد شد و توانست کل مناطق را تحت کنترل خود در بیاورد، برادر او نیز تهران ، مناطق قصران و لارجان را فتح کرد. خود حسن بن زید مدتی بعد ری را به تصرف درآورد.
حاکمان علوی طبرستان، از ادبا و دانشمندان عصر خود بودند و با الفت و مهربانی و صداقت با مردم برخورد می کردند و این باعث گرایش مردم به آنان می شد. ابن اثیر درباره داعی صغیر می¬نویسد: محمد بن زید شخصی ادیب و دانشمند بود و با مردم حسن سلوک داشت. ناصر کبیر از فقها و متکلمان زمان خود بود. با ایجاد چنین فضایی، علویان به این مناطق روی آوردند و محافل علمی در این دیار برپا نمودند و با برخوردها و آموزه¬های صحیح ارائه شده از طرف علویان، مردم این دیار با آغوش باز پذیرای آن ها شده و از آن ها حمایت نمودند.
با ایجاد تشکلات شیعی، ساداتی که در مناطق دیگر اسلامی زیر فشار زندگی می¬کردند، به طبرستان آمدند تا علاوه بر امنیت و آرامش، بتوانند رسالت واقعی اسلام را به جهان بفهمانند. ایرانیان شیعه، به عنوان حامی اهل بیت پیامبر(ص)، پشتیبان تشیع شدند و به گفته مؤلف احسن التقاسیم « به هنگام خروج مهدی نیز از مردم خراسان همین توقع بیشتر است. ایشان دولت مردان پیروزمندند و یارای حق، هرجا که باشد ».
* نتیجه
دانسته شد که هجرت از جمله عوامل ایجاد تمدن و ساخت فرهنگ¬ها است که سادات عظام با آمدن خود به ایران، سهم زیادی در وارد کردن فرهنگ شیعی علوی داشته اند. این هجرت ها با خود آثار بسیار مثبت و مفیدی به ارمغان آورده و نتایج جالب توجهی به ویژه از جنبه رواج افکار ناب اسلامی داشت که مهمترین آن ها، تبدیل پایگاه تفکر تشیع سیاسی به تفکر عقیدتی شیعه و گسترش مراکز علمی و فرهنگی و حوزه های زیر ساختی اسلامی گردید که در نتیجه آن هزاران فرهیخته در ابعاد مختلف علمی به ظهور رسیدند.
بدون شک، مهاجرت سادات به ایران به طور طبیعی منتج به گسترش تشیع در ایران گردیده است و قطعا علت اصلی این مسئله، دعوت به رفتار و عمل بود. علاوه بر آن، بیان مطالب مستدل برای مردم در گرایش-های آنان به تشیع مثمر ثمر بوده است همان طور که مرعشی در کتاب خود، همین شیوه های علویان را در تبلیغ فرامین الهی گزارش می دهد.
قیام هایی که توسط این بزرگواران در خاک ایران به وقوع پیوست موجبات بیداری مردم این سرزمین را فراهم آورد که در ادامه شاهد تشکیل حکومت های شیعی از جمله آل بویه در ایران هستیم. نتیجه و پیامد عمومی این مهاجرت در عرصه سیاسی و کوتاه مدت، روی کار آمدن امارت و حاکمیت معنوی برای علویان که در مواردی هم موجب شده است که علویان طبرستان تبدیل به یک حاکمیت مقتدر محلی شده و در دراز مدت نیز شیعه را تبدیل به یک مرکز ثقل اصلی در ایران نموده که در پناه آن حاکمیت مقتدر آل بویه به ظهور رسید. اما در ابعاد فکری و فرهنگی، قدرت شیعه و عمق آن را با تربیت شاگردان زیاد و تشکیل محافل علمی فزونی داد. در عرصه حکومت داری مشخص شد که آنان از محبوبیت بالایی بین مردم برخوردار بودند.
شاید بتوان این طور بیان نمود که مهاجرت سادات دلیل اصلی گسترش تشیع در ایران بوده است و سایر ادله ذکر شده در واقع زیر مجموعه همین هجرت می باشد، به عنوان مثال علمایی که در این گسترش تأثیرگذار بودند در واقع با واسطه یا بی واسطه جز شاگردان سادات محسوب می شوند که نشان روشن از تأثیر هجرت سادات در گسترش تشیع در ایران دارد. لذا آن چه نگارنده در این کنکاش علمی به دست آورد، تأثیر مستقیم و غیر مستقیم سادات در گسترش تشیع در ایران به واسطه مهاجرتشان است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
1) خروج 14: 15 و اعداد 33 در اینجا از کوچ های مختلفی سخن به میان آمده است.
2) لوقا 10: 1- 12 و اعمال رسولان 21: 1- 4
3) یوحنا 4: 43- 45
4) مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365ش، ص 267 ؛ البته در تاریخ طبری آمده است: « اگر چه مبدأ تاريخ مسلمانان از هجرت بود، اما محرم را آغاز تاريخ كردند كه دو ماه و دوازده روز زودتر از وصول پيمبر به مدينه بود. و وقت رسيدن وى مبدأ تاريخ نشد، بلكه از اول سال آغاز كردند.» (طبری، تاریخ طبری، ترجمه پاینده، ج3، ص 926)
5) ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر- دار بیروت، 1385ه، ج7، ص 55-56
6) ابن خلدون، العبر، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363ش، ج2، ص 267
7) البته دسته های مختلف جمعی بودند که به سبب ضرورت و اجبار و بدون برنامه ریزی منسجم به ایران آمدند که در این نوشتار آن ها جز انفرادی و پراکنده تلقی شدند.
8) ابن العمرانی، محمد بن علی، الانباء، قاهره، دارالآفاق العربیه، 1421ه، ص 98
9) اصفهانی، ابوالفرج،مقاتل الطالبیین، بیروت، دارالمعرفه، بی¬تا، ص 454-455
10) صدوق، ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین ابن بابویه، عیون اخبار الرضا ج2،( بیروت: انتشارات مؤسسه الاعلی للمطبوعات، سال 1404ه) ص234،ح 26
11) آملی، اولیا الله ،تاریخ رویان، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، سال 1348ش، ص 81
12) شیرازی،سلطان الواعظین،شبهای پیشاور،ج1،(قم ،انتشارات دلیل ما،سال 85،) ص 184 تا 195
13) فرصت الدوله ،آثار العجم ،ص445 – محمد هاشم، منتخب التواریخ،ص680 – کنز الانساب، ص 95؛ مجلسی، بحار الانوار،ج11،ص276 با تفاوت هایی آوردند.
14) شاملی،محمد جعفر،هدیه احمدیه،ص16؛ شبهای پیشاور، پیشین، ص 117-118؛ شوشتری، میرعبداللطیف خان، تحفه العالم و ذیل التحفه، به اهتمام صمد موحد، تهران، طهوری، 1363ش، ص 28
15) عرفان منش،جلیل،چلچراغ شیراز،تحلیلی از قیام احمد بن موسی و برادران امام رضا(ع)، (مشهد،انتشارات آستان قدس رضوی) ص61
16) شبهای پیشاور، پیشین،ص189 – گیلانی، بحرالعلوم، انوار پراکنده نسابه، ج1،ص104
17) حسینی فسایی،میرزا حسن،فارسنامه ناصری_مؤسسه انتشارات امیر کبیر،سال 67ش ، محل شهادت او را در محله «بازار مرغ» ذکر می کند. کنز الانساب،ابومخنف بن لوط بن یحیی،چاپ بمبئی،1302 ،محل شهادت او را در محله «سوق الغازان» که به بازار ریسمان نیز شهرت داشت،می دانند. در فارسنامه ناصری ص54 برخی از تذکره ها توصیف افسانه مانندی از شهادت احمد بن موسی ارائه کرده اند
18) ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحله ابن بطوطه، الرباط، اکادیمیه المملکه المغربیه، 1417ه، ج2، ص 47
19) نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، 1404ه، ص 85
20) شاید بتوان دلیل این جدایی را علت هجرت احمد بن موسی دانست که علاوه بر دیدار با امام رضا (ع) قصد قیام داشتند لذا به سبب احتمال جنگ ، حضرت معصومه(سلام الله علیها) در این سفر شرکت نداشتند.
21) مستوفى قزوينى ،حمد الله بن ابى بكر بن احمد (نوشته در730)، تاریخ گزیده، تحقيق عبد الحسين نوايى، (تهران: انتشارات امير كبير، چ سوم، 1364ش) ص 204و 205
22) قمی،شیخ عباس، منتهی الآمال،ج3،ص1581، به تحقیق ناصر باقری بیدهندی،(قم: انتشارات دلیل،چاپ اول سال 79)
23) قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم،ترجمه حسن بن علی قمی، تحقیق سید جلال الدین تهرانی تهران: انتشارات توس، سال 1361ش
ص213،
24) همان
25) مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ه، ج50، ص 160؛ قمی، تاریخ قم، پیشین، ص 215
26) مجلسی، مرآه العقول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1404ه، ج6، ص 127
27) شیخ مفید، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ه، ص 91
28) مرتضی، السید علی الکش، اضواء علی حیاة موسی مبرقع و ذریته ( نجف الاشرف: مطبعه الاداب، ) ص95
29) قمی، تاریخ قم، ص 216؛ اوموی، میرجلال الدین محدث، تعلیقات نقض، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، 1358ش، ج2، ص 1372
30) اصفهانی، پیشین، ص 146؛ بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، 1417ه، ج3، ص 260
31) قمی،شیخ عباس،منتهی الآمال،ج2،( قم ،انتشارات هجرت ،چاپ 8 سال74) ص 117 ؛ طبری، پیشین، ج7، ص 228-229
32) اخبارالدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و ولده، تحقیق عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعه، 1391ه، ص 243 اصفهانی،پیشین،ص158
33) همان ،ص159
34) ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407ه، ج10، ص 6
35) قمی، شیخ عباس، پیشین،ص119
36) مسعودی،ابوالحسن،مروج الذهب،ترجمه ابوالفضل پاینده ،نشر علمی و فرهنگی،چاپ چهارم،1370ش، ص217
37) اصفهانی،پیشین، ص 388
38) رازی،احمد بن سهل،اخبار فخ و خبر یحیی بن عبدالله و اخیه ادریس بن عبدالله،دراسة و تحقیق دکتر ماهر جرار،ص55،چاپ دارالغرب الاسلامی،بیروت،چاپ اول 1995م،
39 مسعودی،پیشین،ص347
40) رازی،احمد بن سهل، پیشین،ص72
41) شبهای پیشاور، پیشین،ص138
42) اصفهانی ،پیشین،ص430
43) در تاریخ بخارا ص 255 درمعرفی او آمده است: فضل بن يحيى بن خالد برمكى: هارون الرشيد او را پيش از جعفر به وزارت بركشيد، و بعد وزارت را به جعفر تفويض نمود و فضل را در سال 177 حكومت خراسان داد. فضل در هفتم صفر 178 به مرو در آمد، و به غزو ما وراء النهر رفت و صاحب بخارا و امير اشروسنه كه تا آن هنگام از اطاعت حكام خراسان سرباز مىزدند، به خدمتش آمدند، و او در خراسان و ما وراء النهر مساجد و رباطات و حوض¬هاى بسيار ساخت و در روز جمعه هفتم ربيع الاول 179 از خراسان به بغداد بازگشت. وقتى كه رشيد جعفر را كشت، فضل و يحيى پدرش را محبوس كرد و او در سال 193 در زندان درگذشت.ولادتش در 22 ذى حجه سال 147 و به قول طبرى سال 148 بوده است.(طبرى 10/ 575 و 11/ 1334 كامل 5/ 47 و 48 العبر 1/ 309 گرديزى 130 ابن خلكان 2/ 445 تاريخ سنى ملوك الارض و الانبياء چاپ اروپا 213)
44) شبهای پیشاور،پیشین،ص138؛ طبری، پیشین، ج8، ص 243-244
45) ابن عنبه، جمال الدین احمد بن علی حسینی، عمدة الطالب فی انساب علی بن ابی طالب، قم: انتشارات انصاریان، سال 1417ه
46) موسوی خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، ج4، (تهران : اسماعیایه )ص207
47) شیخ صدوق، امالی، ص338؛ مشروح کامل این ملاقات با امام هادی (ع) در منتخب التواریخ آمده است، خراسانی، حاج محمد هاشم، منتخب التواریخ، ( تهران: کتابفروشی اسلامی، سال 1382ق) ص 771 و 772
48) القزوینی، مهدی،المزارمدخل لتعیین قبورالانبیاء و شهداء و اولاد الائمة و العلماء ، تحقیق دکتر جودت القزوینی،(بیروت ، نشر دارالرافدین، چاپ اول ،سال 1426) ص 178
49) عطاردی،پیشین، ص 51
50) رازی،محمد،پیشین،ص97؛ سبحانی، جعفر، رسائل و مقالات، قم، مؤسسه الامام الصادق، 1425، ج4، ص 493
51) اصفهانی، مقاتل الطالبیین، پیشین، ص 526
52) ابن کثیر، پیشین، ج10، ص 246؛ قصران،پیشین،ص174
53) اصفهانی،پیشین،ص115-117
54) مسعودی ، پیشین، ص299
55) زرکلی، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1989، ج1، ص 191
56) ابن خلدون، پیشین، ج3، ص 31
57) قمی، تاریخ قم، پیشین، ص 23؛ جعفریان، رسول، مقالات تاریخی، دفتر اول (قم: انصاریان)ص 276
58) اصفهانی، پیشین، ص 146
59) البته منطقه را باید نسبت به مناطق دیگری که سادات هجرت کرده اند سنجید مثل منطقه طبرستان نسبت به افریقا و مغرب الاقصی
60) جریان هرمزان در بسیاری از کتب معتبر تاریخی ذکر گردید. در الکامل آمده است: چون عبيد الله بن عمر بن خطاب را نزد عثمان حاضر كردند( به جهت قتل سه نفر از جمله هرمزان به دليل قصاص) عثمان گفت: من با شما (حاضرين) مشورت ميكنم كه درباره اين قاتل چه بايد بكنم؟ كه او در اسلام رخنه آورده و از همان رخنه كه مىدانيد (بدعت) على گفت: من چنين عقيده دارم كه او را بكشى (قصاص كنى). بعضى از مهاجرين گفتند: ديروز عمر كشته شد و و امروز پسر او كشته مىشود! عمرو بن عاص گفت: خداوند ترا از كشتن او معاف كرده زيرا اين واقعه در زمانى رخ داده بود كه تو هنوز زمام كار مسلمين را در دست نگرفته و مسلط نشده بودى. عثمان گفت: من ولى او هستم. (ولى قاتل) من اين قتل را با ديه تسويه مىكنم و خونبها را از دارائى خود مىپردازم.
این حرکت امام نشان حمایت همه جانبه از ایرانیان در مقابل اعراب بود که وی شدیدا خواستار قتل عبیدالله بود. ( ابن اثیر، پیشین، ج3، ص 75)
منابع
* کتاب مقدس
* ابن اسفندیار کاتب، بهاءالدین محمد بن حسن، تاریخ طبرستان، به تصحیح عباس اقبال ، تهران: سال 1320ش،
* ابن العمرانی، محمد بن علی، الانباء، قاهره، دارالآفاق العربیه، 1421ه
* ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، رحله ابن بطوطه، الرباط، اکادیمیه المملکه المغربیه، 1417ه
* ابن خلدون، العبر، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1363ش
* ابن خلکان؛ وفیات الاعیان، احسان عباس، بیروت مکتبة المثنی، 1983
* ابن طباطبا، محمد بن علی، الفخری فی الآداب السلطانیه، بیروت، دارالقلم العربی، 1418
* ابن عنبه، جمال الدین احمد بن علی حسینی، عمدة الطالب فی انساب علی بن ابی طالب، قم: انتشارات انصاریان، سال 1417ه
* ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، 1407ه
* اخبارالدوله العباسیه و فیه اخبار العباس و ولده، تحقیق عبدالعزیز الدوری و عبدالجبار المطلبی، بیروت، دارالطلیعه، 1391ه
* اصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، شرح و تحقیق سید احمد صفر بیروت، دارالمعرفه، بی¬تا
* آملی، اولیا الله ،تاریخ رویان، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، سال 1348ش
* اوموی، میرجلال الدین محدث، تعلیقات نقض، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، 1358ش
* بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، 1417ه
* ثقفى كوفى، ابو اسحاق ابراهيم بن محمد، الغارات، تحقيق جلال الدين حسينى ارموى، تهران، انجمن آثار ملى، 1353ش
* حسینی فسایی،میرزا حسن،فارسنامه ناصری، مؤسسه انتشارات امیر کبیر،سال 67ش
* ذهبی، ابوعبدالله محمد بن احمد بن، میزان الاعتدال، قم: دارالفکر
* رازی،احمد بن سهل،اخبار فخ و خبر یحیی بن عبدالله و اخیه ادریس بن عبدالله،دراسة و تحقیق دکتر ماهر جرار، ،چاپ دارالغرب الاسلامی،بیروت،چاپ اول 1995م
* رسائل ابی بکر الخوارزمی؛ تصحیح نصیب و هیبة الخازن، بیروت، دارالمکتبه الحیاة، 1970م
* زرکلی، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1989
* شوشتری، میرعبداللطیف خان، تحفه العالم و ذیل التحفه، به اهتمام صمد موحد، تهران، طهوری، 1363ش
* شیخ مفید، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، 1413ه
* شیرازی،سلطان الواعظین،شبهای پیشاور، قم ،انتشارات دلیل ما،1385
* صدوق، ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین ابن بابویه، عیون اخبار الرضا، بیروت: انتشارات مؤسسه الاعلی للمطبوعات، سال 1404ه
* طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چ 2، 1387ق
* القزوینی، مهدی،المزارمدخل لتعیین قبورالانبیاء و شهداء و اولاد الائمة و العلماء ، تحقیق دکتر جودت القزوینی، بیروت، دارالرافدین، 1426
* قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم،ترجمه حسن بن علی قمی، تهران، انتشارات توس، سال 1361ش
* قمی،شیخ عباس، منتهی الآمال، تحقیق ناصر باقری بیدهندی،قم: انتشارات دلیل، 1379
* ابومخنف بن لوط بن یحیی، کنز الانساب، ،چاپ بمبئی،1302 ،
* مجلسی، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ه
* _____، مرآه العقول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1404ه
* مستوفى قزوينى ،حمد الله بن ابى بكر بن احمد، تاریخ گزیده، تحقيق عبد الحسين نوايى، تهران، امير كبير، 1364ش
* مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365ش
* _______________،مروج الذهب،ترجمه ابوالفضل پاینده ،نشر علمی و فرهنگی،1370ش
* مقدسى، محمد بن أحمد، أحسن التقاسيم فى معرفة الأقاليم، ترجمه علينقى منزوى، تهران، مؤلفان و مترجمان ايران، 1361ش
* موسوی خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، ترجمه محمد باقر ساعدی خراسانی، تهران : اسماعیلیه
* نوبختی، حسن بن موسی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، 1404ه
* یعقوبی، احمدبن ابی یعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا