به گزارش «شیعه نیوز»، مرجع عالیقدر آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت شهادت امیرالمومنین(علیه السلام) بیان می کنند: یک هزار و چهار صد سال است پیرامون شخصیت جامع الاطراف حضرت امیر المؤمنین مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام، نوابغ عالم علم، نخبگان و فرزانگان کم نظیر از مسلمان و دیگران سخن گفته و هزارها کتاب و رساله پیرامون ابعاد وجودی او، فضایل، مناقب، مکارم اخلاق و صفات الهی او گفته و نوشتهاند و هنوز هم آگاهان خود را در این دریای بی کرانه به ساحلی نزدیک نمیبینند و مانند مسافرانی که در فضا در پرواز باشند هر چه پرواز میکنند پایانی برای سفر خود نمییابند.
بخشهای زندگی آن حضرت در این عالم اگر چه مجموع آن از جهت طول زمان ۶۳ سال بوده است، ولی از جهت عرض و کیفیت از ۶۳ میلیون سال و بیشتر و بیشتر عریضتر و پهناورتر است. آنچه به عمر انسان شرف و ارزش میدهد درازی زمان آن نیست حیات بشر به ظهور خصایص عالی انسانیت و جمال آدمیّت ارزش و معنا مییابد.
سزاوار است جوانان عزیز دوره جوانی امام علی علیهالسّلام را الگو و سرمشق خود قرار دهند؛ نوجوانی و جوانی علی علیهالسّلام بخشها و سرگذشتهای بسیاری دارد که همه جوانان را به سیر و حرکت به سوی مقامات رفیعه انسانیّت، ایمان، مقاومت و استقامت بسیج و تشویق میکند.
علی نوجوان و جوان بود که در میدانهای جهاد و دفاع از اسلام فداکارانه با شجاعان بزرگ زمان دست و پنجه نرم میکرد و آنان را به خاک هلاک میانداخت.
در غزوه بدر، احد، احزاب، خیبر و غزوات دیگر که شرکت داشت جوان بود. در جوانی در لیله المبیت شبی که کفار تصمیم به قتل پیغمبر خدا داشتند در جای آن حضرت خوابید. در واقعه مباهله که با پیغمبر صلّیالله علیه و آله به فرمان خدا شرکت داشت جوان بود. وقتی که در رکوع، انگشتر خود را به سائل بخشید و آیه «إنَّمَا وَلیُّکُمُ الله»(۱) در شأن او نازل شد جوان بود. در آن زمان که طعام خود را به مسکین، یتیم و اسیر میداد و آنها را بر خود مقدم میکرد جوان بود. در جوانی روزهایش به روزهداری و شبهای او به تهجّد، عبادت و شب زندهداری میگذشت.
روزی در نوجوانی و جوانی بر او نگذشت که به فضیلتها، مقامات و موضعهای خداپسندانه مشحون نباشد. حیات جوانی و نوجوانی علی علیهالسّلام باید برای همه جوانان سرمشق و راهنما باشد. بسیاری از سوابق و مناقب که از علی علیهالسّلام نقل میشود از جوانی ایشان است. او جوان بود ولی اگر ایمانش را با ایمان همه سالمندان صحابه میسنجیدند بر همه برتری داشت، بلکه سنگینتر از آن بود که با ایمان آنها سنجیده شود؛
لعل و مرجان را چه کس گفته است بهتر از خزف
جــان عِلوی را چه کس سنجید با نقـش جــدار
آری! فضائل امیرالمؤمنین علیهالسّلام بیش از آن است که تصوّر شود. پیغمبر اکرم صلّیالله علیه و آله میفرماید: «إِنَّ اللهَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِی فَضَائِلَ لَا تُحْصَى»(۲) کسی غیر از خداوند نمیتواند فضائل امیرالمؤمنین علیهالسّلام را احصاء کند.
در جای دیگری هم پیغمبر اکرم صلّیالله علیه و آله و سلم خطاب به امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمود: «لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِی عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ لَقُلْتُ فِیکَ مَقَالَهً تَتَبَّعُ أُمَّتِی آثَارَ قَدَمَیْکَ فِی التُّرَابِ فَیُقَبِّلُونَه»(۳)؛ اگر گروهی از امّت من آنچه را که نصاری نسبت به عیسی گفتند درباره تو نمیگفتند، چیزهایی درباره تو میگفتم که امّت جا پای تو را تبعیت میکردند و آن را میبوسیدند.
وقتی از خلیل بن احمد پرسیدند: «مَا تَقُولُ فِی شَأنِ الإمامِ عَلِیّ بنِ ابیطالب» در توصیف موقعیتهای تاریخی و مبارزه بین حق و باطل و پیروزی حق بر باطل چنین گفت: «مَا أقُولُ فى حَقِّ إمْرِءٍ کَتَمَت فَضَائلَهُ اولیائُهُ خَوْفاً وَ کَتَمَتْ مَنَاقِبَهُ أعْداؤُهُ حَسَداً ثُمَّ ظَهَرَ مِنْ بَیْنِ الْکَتمَیْنِ مَا مَلَأَ الخَافقَیْنِ.»(۴) میگوید: وضعیّت خاصی به وجود آمده بود که دشمنها از روی دشمنی فضائل علی علیهالسّلام را کتمان میکردند و دوستان هم از روی خوف و به خاطر ممنوعیّت نقل احادیث در قرن اول و دوم و بعد از آن به صورتهای دیگر نمیتوانستند این فضائل را بگویند.
خلیل بن احمد میگوید که در بین این دو کتمان، آن قدر از فضائل امیرالمؤمنین علیهالسّلام ظاهر شد که شرق و غرب عالم را فراگرفته است.
و چنان شد که مثل شافعی بگوید:
أنَــا عَبْــدٌ لِلْـــفَتی
أنْزِلَ فِیهِ «هَلْ أتی»
در پایان، این مقاله را با چند بیت به پایان می برم:
یقولون لی فضِّـل علیّـاً علیـهم
فلست أقول التبر أعلى من الحصـا
ألم تر انّ السیـف یزرى بحــدّه
مَقالُک هذَاالسَّیف احدى مِنَ العصا
إذا أنا فضلّتُ علیّـاً علـــیهم
أکُـن للّذی فَضَّـلتُه متنقّصــاً»(۵)
پینوشتها:
. سوره مائده، آیه ۵۵.
۲. مأه منقبه من مناقب امیرالمؤمنین ابن شاذان، صفحه ۱۷۷.
۳. کتاب سلیمان بن قیس هلالی، جلد ۲، حدیث ۵۸.
۴. تنقیح المقال مامقانی، جلد ۱، بیان خلیل بن احمد فراهیدی نحویّ معروف.
۵. ریاض العلماء اصفهانی، جلد ۵، صفحه ۵۰۴.