به گزارش «شیعه نیوز»، نخستین رزمواره اردیبهشت مقاومت و دومین یادواره شهدای خانطومان در باغموزه دفاع مقدس در شبی خاطرهانگیز با حضور جمع زیادی از شهروندان مازندران و خانوادههای شهدا و ایثارگران بهویژه مدافعان حرم برگزار شد.
هوا اندکی سرد بود و باد میوزید، در ضلع جنوبی باغموزه در میان نیزارها اما خبرهایی بود، رزمندگانی را میدیدی که با رمز «یا فاطمهالزهرا(س)» به نبرد با دشمن فرضی میپرداختند، خوب که میدیدی میتوانستی اروند را مجسم کنی و فاتحان فاو را، صدای شلیک گلوله و آرپیجی و جنگندهها نیز مدام در محوطه باغموزه میپیچید و رنگ حماسی به رزمواره داده بود.
نبرد در یک عملیات آبی ـ خاکی همچنان ادامه داشت و سرانجام با تلفاتی که دو طرف نبرد متحمل شدند، نیروهای ایرانی توانستند به پیروزی برسند.
دیدن این صحنهها بهویژه برای نسلهای پس از انقلاب جالب توجه بود، آنهایی که قدمی در جبهه برداشته بودند، با نگاه به این تصاویر اشک میریختند و از فرماندهانی چون مرتضی قربانی و حسین خرازی یاد میکردند.
* خاطرهانگیز و جذاب
دیدن سنگرها، درگیری، شهادت رزمندگان، پاتک، غافلگیری دشمن و فداکاری و نبرد در شبی که تداعی بهمن 64 را میداد، برای بازماندگان آن روزهای مقاومت و ایثار بسیار خاطرهانگیز و برای کوچکترها جذاب و دوستداشتنی بود.
عبور از پل زیبا در باغموزه که نامش را به یاد همان شاهکار رزمی مهندسی جنگ ایران «بعثت» نهادهاند نیز برای خود حرفهای زیادی داشت و کاش یکی بود تا برایمان از تلاش 6 ماهه رزمندگان برای ساخت این پل روایت میکرد.
ابزارهای جنگی موجود در باغموزه برای کودکان و نوجوانان جالب بود و با نشستن روی آن، عکس یادگاری میگرفتند.
صدای شلیکها و انفجارهای بیامان ادامه داشت و بالاخره به محل برگزاری یادواره شهدای مدافع حرم خانطومان رسیدیم، این برنامه متفاوت از تمامی همایشها و یادوارهها بود؛ خبر از سخنران نبود، وقت کسی تلف نشد و فقط روایت بود و حقیقت.
* روایتی از دفاع
حجتالاسلام روحالله ترابینسب(انگیسه) از مدافعان حرم روی سن آمد و به روایتی از انقلاب پرداخت، از حوادث سال 41 و 42، پیروزی انقلاب، آغاز جنگ تحمیلی، شبیخون و ناتوی فرهنگی، از جنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دشمن، و آرامآرام ذهنها را به جبههای دیگر برد؛ از تشکیل گروههای تکفیری گفت و قصه پُرغصه مدافعان حرم و رسید به شهدای خانطومان و بغضش گرفت.
او به یادمان آورد که دو سال پیش در اردیبهشتماه خبر از مظلومیت شهدای غواص آورده بودند، دستبستههایی که سفیران عزتمندی ایران شدند، به یادمان آورد که در وداع با شهدای غواص در همین باغموزه بود که شهیدان بلباسی، کمالی و کابلی هم بودند و حالا در همان مکان و در اردیبهشتی دیگر یاد و نام این سرداران و سرافرازان را گرامی میداریم.
* یک نمایش غافلگیرانه
روایتگری به پایان رسید و بهناگاه نیروهای تکفیری با تعدادی اسیر زن و کودک وارد جایگاه شدند و اندکی بعد تعدادی دیگر از داعشیها با بیرحمی به سمت زنان و کودکان شلیک میکردند، از جبههای دیگر نیروهای مقاومت و مدافع حرم وارد میدان شدند و در یک درگیری خونین توانستند اسرا را آزاد و تعدادی از داعشیها را به هلاکت و تعدادی دیگر را به اسارت بگیرند و در این بین تعدادی از مدافعان حرم به شهادت رسیدند.
آری! این صحنهای از نمایش میدانی درگیری نیروهای تکفیری با مدافعان حرم بود که برای نجات زنان و کودکان بیدفاع اجرا شد و در واقع یک غافلگیری جذاب از سوی دستاندرکاران رزمواره اردیبهشت مقاومت و یادواره شهدای مدافع حرم مازندران بود که تقدیم به شرکتکنندگان شد.
* قیمت «جان» چند؟
پخش کلیپ از وداع شهدای مدافع حرم با خانوادههای خود و بیان دردلهای خانوادههای شهدای مدافع حرم نیز مورد توجه بینندگان قرار گرفت، بهویژه بخشهایی که خانوادههای شهدا از دیدگاه برخی از افراد جامعه نسبت به شهدای خود گلایه داشتند و میگفتند: خیلیها میگویند آنها پول گرفتند و به سوریه و عراق رفتند، آنها از افکار عمومی میپرسیدند آیا کسی هست که هر چه پول بخواهد به او بدهیم و راضی شود تا فرزند نازنینش را بهدست ما بسپارد و پیکرش را تحویل بگیرد؟!
... و راوی مراسم چه خوب گفته است که بهراستی قیمت لحظهلحظه غصههای خانوادههای شهدای مدافع حرم چند؟ قیمت گریهها و بیتابیهای دختر کوچک شهید بلباسی چند؟ قیمت بیپدریها چند؟ و اصلاً قیمت جان چند؟!
مراسم با قرائت متن ادبی از مهدیه رجاییفر فرزند شهید حسن رجاییفر از شهدای مدافع حرم خانطومان و اجرای آهنگ شهید مدافع حرم از سوی برادر شهید محمد بلباسی به پایان رسید.
جمعیت حاضر هر کدام مقصدی را در پیش گرفتند، به همراه یکی از همکاران خبرنگار با جمعیت همراه و همقدم شدیم تا صحبتهای آنها را درباره رزمواره و یادواره شهدای مدافع حرم بشنویم.
* فراری دادن دشمن!
علی قاسمی 6 سال دارد و در آغوش پدرش آرام گرفته است، از او پرسیدم: امشب چی دیدی؟ او در حالی که تانک را نشان میداد میگفت: «اون»، بار دیگر همین سؤال را پرسیدم و گفت: «تفنگ دیدم»، گفتم: میخواهی با تفنگ چیکار کنی؟ گفت: «با اون بجنگم، وقتی بزرگ شدم سرباز بشم، دشمنارو بترسونم و فراری بدم».
* ادای حق مطلب
بانویی 30 ساله که نخواست نامش را بگوید از برنامههای اجراشده در رزمواره و یادواره شهدا ابراز رضایت کرد و همه بخشهای آن را خوب و بهجا توصیف کرد.
او اثرگذارترین قسمت یادواره را اجرای نمایش نبرد بین داعش و رزمندگان مدافع حرم دانست و گفت: با این نمایش حق مطلب ادا شد.
* دهه هفتادی!
مرصاد یوسفی که نشان میداد از برنامههای اجرا شده هیجانزده است، خود را دهه هفتادی معرفی کرد و گفت: برنامه امشب بسیار عالی و خوب بود، کلیپ و نمایش صحنهای بسیار جذاب بود.
* مکانی برای بچههای حزبالهی
او با اشاره به ساخت پارک ملل و بوستان ولایت در چند سال اخیر، باغموزه دفاع مقدس را بهویژه برای بچههای حزباللهی مکان مناسبی عنوان کرد و از مسؤولان خواست تا در تکمیل این پروژه همت بیشتری بهخرج بدهند.
این جوان ساروی گفت: برگزاری اردیبهشت مقاومت باعث شد تا شهرمان رنگ و بوی شهدا بگیرد.
* جای امیدواری
در بین جمعیت همسر شهید حسن رجاییفر از شهدای خانطومان را دیدیم، مثل همیشه با لبخند پذیرایمان شد، او درباره رزمواره و اردیبهشت مقاومت گفت: همه چیز بسیار خوب بود اما قسمت نمایشی آن از سایر قسمتها جذابتر بود.
این همسر شهید، اجرای چنین برنامههایی را برای اینکه ذهن مردم نسبت به شهدای مدافع حرم باز شود و اینکه بدانند شهدا چه سختیهایی کشیدند، واقعاً خالی بود و امشب جای امیدواری ایجاد شد.
* همهچیز قابل درک
کوثر گوهردهی 21 ساله است و میگوید: برنامه عالی بود و از همه قسمتهای آن خوشم آمد، همه چیز قابل درک بود و چیز مبهمی نداشت.
او از مسؤولان خواست تا هرازگاهی چنین برنامههایی را تدارک ببینند تا تلنگری باشد برای آنها که شهدا را از یاد میبرند.
* همهچیز عالی
امیررضا صادقی 14 ساله و امیررضا ابراهیمی 17 ساله دوستانی بودند که در مراسم اردیبهشت مقاومت مازندران شرکت کرده بودند، آنها برنامه را خیلی خوب توصیف کردند و اینکه همه چیز با روند عالی پیش رفت و فوقالعاده بود.
مهمترین بخشی که مورد توجه ایندو دوست قرار گرفت؛ اجرای نمایش حضور داعش و فداکاری مدافعان حرم در نجات اسرا بود.
* ... خیلی ترسیدم
زهرا شریفی خبرنگار ایلنا نیز از اجرای برنامههای رزمواره ابراز رضایت کرد و گفت: در طول سالهایی که در همایشها و یادوارههای استان شرکت داشتم، این برنامه فوقالعاده و بینظیر بود.
او ادامه داد: بار محتوایی و معنوی بسیار زیادی را در تمام بخشهای برنامه دیدم، رشادتهای مدافعان حرم بهخوبی به تصویر کشیده شد.
از همکارم پرسیدم از صدای گلولههای مشقی که در چند قدمی ما شلیک شده بود، ترسیدی؟ گفت: خیلی ترسیدم و هنوز دارم مجسم میکنم که واقعاً مردم بیدفاع بهویژه زنان و کودکان چگونه این صداها را تحمل میکنند و رزمندگان مدافع حرم چگونه در بین اینهمه خون و آتش با جان و دل میجنگند.
* برنامهای متفاوت
مصطفی ولیزاده 20 ساله که با چهار نفر دیگر از دوستانش به مراسم شهدای مدافع حرم آمده بود، میگوید: تاکنون چنین برنامهای ندیده بودم، همه چیز عالی بود.
سید ابوالحسن احمدی که سن و سالی از او گذشته است نیز رزمواره را خیلی عالی توصیف کرد و از رضایتمندی خود گفت.
او از اینکه این مراسم متفاوت از سایر مراسمها بود و سخنران نداشت ابراز خرسندی کرد و گفت: برنامه اصلاً خستهکننده نبود و همه بخشهای آن فوقالعاده بود.
* یاد مظلومیت شهدای مدافع حرم
کوروش خواجهوندی خبرنگار صدا و سیمای مازندران درباره مراسم اردیبهشت مقاومت گفت: همه چیز عالی بود، با دیدن کلیپ و نمایش میدانی که فداکاری و غیرت مدافعان حرم را به تصویر کشیدند واقعاً یاد مظلومیت شهدای مدافع حرم و مردم بیپناه در سوریه و عراق افتادم، اشک ریختم و اندکی خالی شدم.
او به دستاندرکاران برنامه دستمریزاد و خسته نباشید گفت و اظهار امیدواری کرد چنین برنامههایی باید هرازگاهی برگزار شود زیرا هم استقبال اقشار مختلف مردم را بههمراه دارد و هم تأثیرگذار است.
* گرامی باد یاد شهدای مدافع حرم
به گزارش فارس، سردار کمیل کهنسال از فرماندهان جبهه مقاومت، سردار محمدحسین بابایی فرمانده سپاه کربلا، سردار عبدالله ملکی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و جمعی از مدافعان حرم، رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، خانوادههای معظم شهدا و ایثارگران، شهروندانی از سراسر مازندران و استانهای گلستان، تهران، قم و البرز در رزمواره اردیبهشت مقاومت و یادواره شهدای خانطومان شرکت داشتند.
گرامی میداریم یاد 42 شهید مدافع حرم مازندران را که 13 تن از آنها در منطقه خانطومان مظلومانه به شهادت رسیدند، شهیدان محمود دادمهر، محمد بلباسی، علی جمشیدی، علی عابدینی، رضا حاجیزاده، سید رضا طاهر، سعید کمالی، حسن رجاییفر، علیرضا بریری، سیدجواد اسدی، حسین مشتاقی، رحیم کابلی و یدالله قنبری، نامتان و راهتان همواره جاویدان.