به گزارش «شيعه نيوز»، با دیدن رنگها و ظاهر درشت و آبدارشان هوس خرید می کنیم اما قیمت ها را که می بینیم، برق از سرمان می پرد. ترجیح میدهیم اشتیاق گاززدن به انبه یا آلو را نادیده بگیریم و از کنار مغازه بگذریم. پیش خود می گوییم: «از تره بار خرید میکنم». و روز بعد راهی یکی از میادین میوه و ترهبار می شویم اما ظاهر میوهها در کنار ظاهر شلوغ و کثیف بازار و برخورد فروشندهها، اشتهایمان را کور میکند. این میوه ها کجا و میوههایی که جلوی مغازه دیده بودیم، کجا. با این حال مجبور به خرید هستیم چون به هر حال بچهها باید از میوههای تابستانه استفاده کنند و خودمان نيز هوس گیلاس و آلبالو کردهایم. اینجا بحث، جدل و درگیری لفظی هست ونمی توانی میوههایی را که می خواهی جدا کنی و گاهی حتی مجبوری کمتر از مقدار مشخصي خرید نکنی. بسیار پیش میآید که میوه و سبزیجاتی که می خرید، خراب باشند و دور ریز زیادی داشته باشند؛ با این حال قیمتها خیلی ارزانتر از مغازههاست و همین دلیل شلوغی میادین میوه و ترهبار است.
روزانه 600 تا 650 نفر در تهران از این مراکز خرید می کنند و اغلب از کیفیت محصولات و برخورد غرفهداران ناراضی هستند. میوهها، ریز و بدشکل و گاه کال و نرسیده است. پای محصولات درجه یک مدتهاست که به این میادین باز نمی شود. گویا میادین در فقدان نظارت و کنترل صحیح، از توان پایین مالی مردم سوءاستفاده میکنند و میوه بیکیفیت را با نرخ پایین به جای میوه مناسب به مردم عرضه می کنند. سازمان ميادين ميوه و تره بار اعلام کرده که شهروندان نبايد محصولات مورد دار و بي كيفيت و خراب را از ميادين خريداري كنند، و حتي پس از بردن يك محصول به خانه اگر متوجه خراب بودن آن شدند، اجناس خريداري شده را پس بياورند و پولشان را دريافت كنند. اما در عمل چنین چیزی وجود ندارد. این در حالی است که فلسفه تشکیل این مراکز از ابتدا حذف واسطهگری و قرار گرفتن مستقیم غرفه در اختیار تولید کننده بود تا قشر متوسط و ضعیف جامعه نیز توان دسترسی به میوه با کیفیت وقیمت مناسب را داشته باشد. این فلسفه این روزها البته کاربردی ندارد.
فروشنده ها توهین می کنند
میدانهاي میوه و ترهبار باوجود ظاهر شلوغ و در برخی نقاط کثیف، ناخواسته دوست داشتنی هستند. فرقی ندارد صبح بروید یا ظهر و بعد از ظهر، همیشه شلوغ است و پر از رنگ. صاحبان غرفهها با صورتهای آفتاب سوخته و لهجههایی که اغلب نيز کردی است، بلند بلند حرف می زنند. بعضی از خانمها کیف خرید به دست دارند. از همان کیف های خرید قدیمی چرخ دار و پای غرفهها با فروشنده چانه می زنند. وانتهایی این گوشه و آن گوشه میدان به چشم می خورند که معلوم است به تازگی میوه آورده یا متعلق به غرفه دارهاست.
سبد میوههایی که هنوز جا به جا نشدهاند، روی هم قرار گرفتهاند و در نوبت جابهجایی هستند. کارگر لاغری که دستکش زمخت چرکمردهای به دست دارد، سبدها را انگار که پر کاه باشد از جا بلند میکند و می برد. اینجا زندگی جریان دارد و نمی شود دوستش نداشت. کاش کیفیت محصولی که عرضه می شد و برخورد فروشندهها این تصویر دوست داشتنی را خراب نمیکرد.
با این حال نارضایتی مردم واقعیت است و اگر فقط نیم ساعت در یکی از این میدانها چرخ بزنید، انواع و اقسام جدل را شاهد خواهید بود. فروشندهها اغلب بیحوصله و عصبانی و طلبکارهستند و فکر می کنند میوه و سبزیجاتشان از آسمان افتاده پايين! یا فکر میکنند دارند محصولشان را مجانی عرضه میکنند. برخوردها آنقدر زشت و گاهي خشن است که مردم براي حفظ احترام خودشان نيز كه شده دهان به دهان فروشندهها نمی گذارند. یکی از خانمها که البته سن و سال بالا دارد به کیفیت سبزی که خریده بود، اعتراض کرد. مرد فروشنده جلوی چشم همه سبزی را که لای روزنامه پیچیده بود، از دستش کشید و پرت کرد گوشه مغازه. گفت: «نمی خواد از من بخری برو یه جا دیگه بخر». زن از برخورد مرد گله کرد. عده ای اعتراض کردند و عده ای سکوت اما مرد فریاد زد که جنس همین است، هر که می خواهد بخرد. کمی بعد جلوی غرفه او، تا حد زیادی خلوت شد اما برایش مهم نیست. می داند که مشتری خواهد داشت و افراد دیگری که شاهد برخوردش نبوده اند، به سراغش خواهند آمد.
فقدان مشتری مداری
یکی از خانمها که همراه دخترش به خرید آمده، درباره میزان رضایتش از مراکز ترهبار میگوید: «چه رضایتی؟ خودتان می بینید که! اینها اصلا نمی دانند مشتري مداري یعنی چه؟ ولی وقتی قیمت لیمو ترش در میدان سههزار و پانصدتومان است اما مغازه دار 25 هزارتومان می فروشد، شما باشید از کجا می خرید؟ اگر کمی بيشتر پول بدهيم از پشت مغازه میوه بهتر می آورند يا اجازه میدهند جدا کنیم. به هر حال چاره ای نیست و از تره بار خرید کنیم به صرفه تر است».
مرد 52 ساله ای که پدر خانواده است، می گوید: «هر جایی که اسم دولتى روی آن باشد، همين مشكلات را دارد. رقابتى وجود ندارد. مردم ايران را هم که چشم و هم چشمى نابود کرده و برای مهمان میوه درشت می گیرند و همین برایشان کافی است که بقیه ببینند آنها میوه گران سر میزشان است. برای خودشان از تره بار می خرند و استفاده می کنند، غر می زنند اما حاضر نیستند اعتراض بکنند. من برای مهمانم هم از همین میوهها استفاده می کنم، خانمم بگوید نکن هم، من همین کار را می کنم. همه جا هم می گویم که راضی نیستم ولی ارزان است. من هم همینقدر توان مالی دارم».
یکی از خانمها که عینکش را بالای سرش برده و با دقت به گوجهها نگاه می کند، میگوید: «اعتراض مردم هيچ فايده اي ندارد. از نظر اقتصادي ضعيف هستند و صدای اعتراض آدم ضعیف نيز به جایی نمی رسد. بايد به خاطر درآمد كم، ميوه ارزان و نا مرغوب بخرند؛ در واقع حق انتخاب ندارند». به گفته این خانم، تازگی که اجازه دست چین کردن میوه ها را می دهند، اوضاع کمی بهتر شده، البته گرانتر حساب می کنند اما باز خوب است. در مجموع میوههای چندان با کیفیتی اینجا عرضه نمیشود و احتمال خراب بودن نيز زیاد است. اگر هم قرار بوده میوههای باکیفیت و با قیمت مناسب و ارزان به مردم ارائه دهند، به هيچ وجه به چنین قراری عمل نکردهاند.
هیچ وقت از تره بار خرید نمی کنم
جلوی یکی از مغازه های میوه فروشی غرب تهران، خانمی که تقریبا 60 ساله نشان می دهد و وسواس زیادی برای جدا کردن میوهها دارد، به «قانون» می گوید: «هیچ وقت از تره بار خرید نمیکنم. همینجا راحت انتخاب میکنم و شاگرد مغازه برایم می آورد.
یک بار پسرم برایم خرید و نعمت خدا را دور ریختم؛ اینقدر که بدطعم و داغون بود. خدارا شکر پول دارم و منت کسی را نمی کشم. اینجا پول نداشته باشی، بدبختی. همه باید توی سرت بزنند. من خدارا شکر، نه تو سری خورده ام نه زده ام. انصاف ندارند، نباید محتاجشان بشوی». یکی دیگر از شهروندان اما نظر متفاوتی دارد و می گوید: «مردم پول هم که داشته باشند، باز جنس ارزان می خواهند. همه افرادی که ترهبار می روند، وضعیت اقتصادی بدی ندارند اما جنس ارزان می خواهند. عادت کردهاند». با میوه فروش صحبت میکنم و می پرسم چرا همکارانتان در میادین میوه و ترهبار اینقدر بد اخلاق هستند؟
می خندد و ميگويد: «میوه فروش ها همه خوش اخلاق اند». می گویم نیستند و یکی دو تا از شیرینکاری های فروشندهها را در میادین برایش مثال می زنم و از کیفیت میوهها می گویم. میگوید:«به هر حال دارند جنس ارزان می دهند، ایرانی جماعت هم که ذاتا طلبکار است. البته کیفیت پایین میوههای تره بار با وضعیت اقتصاد مردم ارتباط دارد اما مشکل اصلی وجود واسطههاست. اینکه میوه از کجا میآید، کشاورز چه مقدار تامین می شود، چه کسی میوه را وارد تره بار می کند، جهاد کشاورزی چه مقدار و چگونه کشاورز را تامین میکند اما واقعیت این است که متاسفانه بازار میوه نيز مثل دیگر بخش ها، دچار مافیا و دلال است. وامهایی که به کشاورزان داده می شود، نیاز به لابیهای خاص دارد و حتي کشاورزان با گرفتن وام نیز، پول را خرج پیشرفت کیفیت کالا نمی کنند. درکل بی کیفیتی میوهها، ریشه در اقتصاد مردم ندارد و بیشتر از بینظمی و بیبرنامگی در نظام کشاورزی سرچشمه میگیرد. به طور مثال پدربزرگ من 40 سال پیش چند هکتار باغ در شهریار داشت و نظام آن زمان، حمایت کامل از باغدار می کرد و از سم پاش گرفته تا سهمیه مواد لازم برای باغداری را در اختیار آنها قرار می داد. اما پس از قطع شدن حمایت، از آن باغها فقط خانه و ویلا باقی مانده است» .
آنچه مسلم است، فلسفه ایجاد مراکز میوه و ترهبار این روزها کاملا فراموش شده و کرامت شهروندی مردم در این مراکز، به هیچ انگاشته میشود.بهگونهاي مردم اگر به راستی از نظر مالی تامین باشند، اگر کلاهشان نيز در این مراکز بیفتد، برای برداشتنش نخواهند رفت.
منبع: قانون