به گزارش «شیعه نیوز»، یکى از مسائلى که مرحوم علّامه
طهرانى شدیداً عَلم مخالفت با آن را برافراشته بود و قاطعانه با آن برخورد
مى نمود، ورود افراد در مسائل ربوى و ارتباط با بانک ها و گرفتن وام و داد
و ستد با مراکز ربوى کشور بود.
روزى یکى از اصدقاء و رفقاى خصوصى
ایشان گفته بود که اگر با بانک معامله نکنیم، نمى توانیم تجارت کنیم و
معاملاتمان به رکود و ورشکستگى مى انجامد. مرحوم علّامه بدون هیچگونه
ملاحظه و در نظر گرفتن موقعیّت و حیثیّات و شؤون آن شخص، در حضور دیگران مى
فرمایند: در این صورت با لبو فروشى در سر چهار راهها امرار معاش نمائید!
در
روزهاى ماه مبارک رمضان، بین نماز ظهر و عصر حدود یک ربع ساعت براى مردم
مسائل شرعیّه مبتلا بِها، چون مسائل روزه بجهت خصوصیّت زمان و معاملات و
غیره را بیان مىنمودند. و بخصوص مردم را از مراجعه به بانکها و اختلاط با
اموال ربوى بشدّت برحذر مى داشتند، و چه بسا با اعتراض مردم روبرو مى
شدند؛ ولى ابداً به یچوجه از بیان احکام شرعیّه تنازل و عدول نمى نمودند.
روزى
یکى از معروفین تجّار در بازار به ایشان برخورد مى کند و مى گوید: آقا
شنیدم شما در مسجد قائم مردم را از معامله با بانکها و استقراض از بانک منع
نمودید؟ ایشان در جواب مى فرمایند: همین طور است! او مى گوید: آقا شما
این را بدانید که در تمام طهران فقط شما قائل به حرمت مشارکت با بانک
هستید، و هیچیک از آقایان در این زمینه منعى ندارند؛ و با وجوهى مسأله را
براى مردم بلا اشکال مى نمایند، و تمحّلى جهت حلّ معضلات و گرفتاریهاى
آنان فراهم مى آورند. ایشان مى فرمایند: «هر کس متعهّد و مسؤول گفتار
خودش است. من نمى توانم از آنچه تشخیص داده ام ذرّه اى تنازل و عقب
نشینى نمایم؛ دیگران به هر چه تشخیص مى دهند عمل نمایند.» (مهر فروزان، ص:
54)
از برخی کلمات مرحوم علامه در کتاب "ولایت فقیه در حکومت
اسلام، جلد1، صفحه 225" بدست می آید که حتی اخذ وام از بانک ها برای مصارف
ضروری هم مجاز نمی باشد.
علامه طهرانی می گفت: بانکها و رباخواران
دنیا، جهان را بصورت استثمار و استعمار و استهلاک و استعباد در آورده است. و
هزار درجه از زمان رِقّیّت و عبودیّت، و خرید و فروش غلام و کنیز شخصى
شدیدتر نموده است. زیرا آن در مواردى خاصّ و افرادى مخصوص صورت میگرفت؛ و
این بلعیدن تمام جهان با دسترنج پیر و جوان، زن و مرد، آمر و مأمور، رئیس و
مرؤوس، کارفرما و کارمند؛ با لقمه واحده است. (نور ملکوت قرآن، ج 2، ص:
485)
انتهای پیام/ 434
منبع : پارسینه