همان طور که پیشتر هم گفته شد؛ تا سن 4-5 سالگی کودک تفاوت میان دنیای تخیلی و دنیای واقعی را نمیشناسد از این رو اگر در این سنین سخنی را به دروغ بگوید جای نگرانی نیست زیرا از دنیای تخیلی خویش سخن میراند و نمیتوان آن را دروغ خواند. اما از 5 سالگی به بعد، اندک اندک میتواند درک کند که میتوان به تبعیت از والدین، برنامههای تلویزیونی، محیط مهدکودک و محیط جامعه؛ راست و ناراست را با یکدیگر مخلوط کرد و فرد مقابل را فریب داد. این حالت با چند دروغ ساده شروع میشود و چنانچه در بستر مناسب رشد بیفتد به یک بیماری شخصیتی در وی تبدیل میشود. از این رو والدین ابتدا باید انگیزههای دروغگویی را در کودک خود کشف کنند و سپس به درمان آن بپردازند تا از ایجاد این بیماری شخصیتی که موجب مسخ شخصیت کودکشان و آسیب رساندن به دیگران میشود جلوگیری کنند.
انگیزه های دروغ گویی در کودکان
1- تقلید از دیگران: از جمله مهمترین انگیزههای دروغگویی تقلید از دیگران به ویژه والدین است. والدینی که میپندارند کودکشان حتی در سنین آغازین از گفتار و اعمال آنها چیزی درک نمیکنند باید در این باور خویش تجدید نظر کرده و بدانند کودک همچون یک حافظهی قوی از تمامی گفتار و حرکات آنان ذخیره سازی کرده و هنگام نیاز بی کم و کاست آن را تکرار میکند. با اولین دروغ گویی تعمدی کودک پیش از اخطار و تنبیه او ابتدا تفکری عمیق در مدل رفتاری خود داشته باشید. همچنین برنامههای گوناگون تلویزیونی و همسالان کودک نیز تأثیر چشمگیری در یادگیری این رفتار نابهنجار در نونهالان دارد. همچنین دادن وعدههای دروغین و عمل نکردن به قولها و عهدها به ویژه در مورد کودکان این اجازه را به آنان برای تقلید این کار حتی در برابر قولهایی که به بزرگترهای خود میدهند را میدهد.
2- ترس از تنبیه: زمانی که کودک میفهمد در پس افشای حقیقت مورد تنبیه و خشونت قرار میگیرد، غریزه حکم میکند که از جان و احساسات خویش محافظت کند. از این رو با استفاده از ابزار دفاعی دروغ از خود محافظت میکند.
3- محبت طلبی و خودنمایی: کودکی که به والدین یا معلمین خود علاقهمند است برای جلب محبت آنان اقدام به گفتن کارهایی میکند که هیچگاه انجام نداده است. این مسأله بیشتر زمانی روی میدهد که کودک میداند محبت والدین به او محبت مشروط است. از این رو برای یافتن این شرط مهم و به دلیل ضعف در انجام یک سری از خواستههای بزرگترها دروغ را پوششی آراسته برای خود قرار میدهد. همین طور در خانوادههایی که کودکان چندان مورد توجه و تشویق اطرافیان نیستند و به عبارتی به حساب آورده نمیشوند نیز کودک به فکر راهحلهایی برای دستیابی به این نیاز خود میافتد.
4- احساس قدرت و کسب هویت: وقتی کودک به سنین نوجوانی میرسد، خواستار حریم خصوصی برای خویشتن است از این رو در برابر پاسخگویی به پرسشهای والدین خود که پرده از برخی پنهانکاریها یا روابط خاص او بر میدارد مقاومت کرده و به دروغ متوسل میگردند.
5- پرهیز از مشاجره با والدین: این گزینه نیز بیشتر در نوجوانان دیده میشود. آنان ترجیح میدهند به جای جر و بحث و مشاجره و دعوا، با یک دروغ جوّ مسالمت آمیزی را برای خود تدارک ببینند.
6- جبران احساس حقارت: کودکانی که به عللی از موقعیت اجتماعی و اقتصادی والدین خویش ناراضیاند؛ ممکن است در مورد شغل، مسکن، تحصیلات، وضع تغذیه و تفریحات خود به دروغ متوسل شوند.
7- تلقین و آموزش: گاه والدین خود مبادرت به آموزش دروغگویی به فرزندان خود میکنند. والدینی که قصد سرپوش گذاشتن به خطاهای کودکان یا نوجوانان خود را دارند با شیوه ی سخن گویی حمایتگرانهی خود با اصرار به اینکه فرزند آنان خطایی انجام نداده است؛ به گونه ای از آنان سؤال میکنند که فرزند آنان هیچگاه زیر بار خطای خود نرود.
8- محدودیت افراطی: جلوگیری مداوم از کارهای دلخواه کودک نیز منجر به انجام این کارها به صورت پنهانی و دروغگویی او خواهد شد.
9- پرهیز از لطمه زدن به عواطف دیگران: ممکن است کودک برای جلوگیری از آسیب عاطفی زدن به والدین یا دوستان خود، به دروغ گفتن دست زند. .... ادامه دارد
هاجر یادگاری
کارشناس ارشد مشاوره
مدیر بخش مشاوره و روانشناسی شیعه نیوز
آبادی بتخانه ز ویرانی ماست
جمعیت کفر از مسلمانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هرعیب که هست از مسلمانی ماست!
ظاهرا فقط در دین اسلام و در مذهب حق شیعه هست که به جای ایراد گرفتن از سوء مصرف شخص مصرف کننده، به سازنده یا محصول ایراد می گیرند. نه تنها دین و مذهب بلکه هر کالایی می تونه به جا مصرف بشه یا با ناآگاهی برخی به صورت غیر صحیح و افراط یا تفریطی مصرف بشه. این ربطی به حقانیت یا مفید بودن کالا و محصول نداره. این جور خرده گرفتن ها کمی ساده لوحانه است. موفق باشید.