SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش سرویس جهان اسلام«شیعه نیوز» ، در این مقال می خوانیم که قوم یهود که البته خود ادعای سلطه و تسلط بر جهان را دارند و خود را نژاد برتر می خوانند، طغیانگر و متجاوز و مفسد فی الارض می باشد و همچنین باید دانست که در درجه نخست اینکه دانشمندان يهود، دستورات و قوانين آسمانى تورات را تحريف كردند،و در درجه دوم این که تجّار و ثروتمندان آنان نيز به ربا و حرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، ودر درجه سوم : این که عامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تنپرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ مقدّس، سر باز زدند.و همچنین قرآن کریم به عنوان الگوی جهانیان برخی از ویژگیهای بارزی که باعث شده قوم یهود از دنائت و پستی ویژه ای برخوردار باشد را یاد آور شده ایم.
کلید واژه : یهود ، بنی اسرائیل ،پیشینه یهود ، واژه یهود ، قساوت قلب ، دنیا پرستی،
مقدمه و پیشگفتار
باید توجه داشت که یهودیان اقوامی هستند که در پیشینه تاریخ خود را نژاد برتر و حاکم و فرمان روای جهان می دانستند .تا جائی که سه عامل مهم در شکل گیری و پیدایش قومیت یهود نقش به سزائی ایفاء نموده است که عبارت است از: 1 – نژاد یعنی آن ها نسبت به نژاد خود ازحساسیت خاصی برخودارند به طوری که هر شخصی که یهودی باشد را به عنوان نژاد برتر تلقی نمی کنند 2- خاك (یعنی مكانهاى زيستى آن ها برایشان بسیار قابل توجه است بدین جهت آن ها فلسطین اشغالی و اورشلیم را سرزمین موعود می پندارند) 3 - دين و آئین آنها که عبارت است از یک سلسله تحریفات تورات. (1)دانشمندان يهود، دستورات و قوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، تجّار و ثروتمندان آنان نيز به ربا و حرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، و عامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تنپرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ مقدّس، سر باز زدند. به خاطر اين انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت، به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت . ما در هر نماز، از خداوند مىخواهيم كه مانند غضبشدگان نباشيم. يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنين از گمراهان نباشيم، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مىروند و در دين و باور خود غلوّ و افراط كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مىكنند. (2)هر گاه در حالات يهود از زمان حضرت موسى «ع» تا اين زمان بررسى كنيم مىفهميم كه هيچ طائفه بقدر اينها قساوت قلب نداشته اند كه حتى نسبت بزن و فرزند خود ترحم نمىنمودند و البته قرآن کریم می فرماید دلهاى اينان از سنگ خارا سختتر است.بدین جهت باید دانست که قساوت و سنگدلى، بدترين نوع مرض روحى است كه به جهت لجاجتهاى پى در پى، براى انسان پيدا مىشود لذا در مورد قساوت قلب یهودیان خداوند متعال مىفرمايد: (ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلكْ فَهِىَ كَالْحِجَارَةِ اَوْ أشَدُّ قَسْوَةً وَ إنَّ مِنَالحِجَارةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأنْهارُ وَ اِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ اِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)(3) یعنی: سپس دلهاى شما (یهودیان) بعد از اين جريان سخت شد، همچون سنگ يا سختتر! چرا كه از پارهاى سنگها، نهرها شكافته (و جارى) مىشود و پارهاى از آنها، شكاف برمىدارد و آب از آن تراوش مىكند، و بعضى از سنگها از خوف خدا (از فراز كوه) به زير مىافتد. (امّا دلهاى شما هيچ متأثّر نمىشود) و خداوند از اعمال شما غافل نيست.
پیشینه یهود
باید به این نکته در مقدمه گفتار بسیار توجه نمود که دربررسی و پژوهش در مورد پیشینه وزمان تشکیل یهود بدین نکته برمی خوریم که قومیت یهود آنچنان پیچیده و در هم تنیده است که سه عامل مهم در شکل گیری و پیدایش قومیت یهود نقش به سزائی ایفاء نموده است که عبارت است از: 1 – نژاد2- خاك (یعنی مكانهاى زيستى) 3. دين . بدین علت است که پژوهشگران تاريخى نوشتهاند: «از لحاظ تاريخى، مذهب يهود همواره تأكيد خاصّى بر سابقه قومى و يا نژادى خويش داشته و بر اين همبستگى خونى، اصرار ورزيده است؛ به نحوى كه در آن حضرت ابراهيم (ع) به عنوان» «پدر مؤمنان» در رأس قرار داشته و نژاد يهود، فرزندان وى به حساب آمدهاند ...» (4)و این در حالى كه همه ما مىدانيم که آن حضرت از پيامبران اولوالعزم و نيز بنيانگذار مكتب توحيد و دين حنيف الهى «اسلام» بوده است. البته ناگفته پیداست که اسلام به معنای لغوی یعنی تسلیم بودن در برابر خدا و ایمان خالص به خدا می باشد. چنانکه در قرآن کریم در مورد حضرت ابراهیم (علیه السلام می فرماید: ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ(5) یعنی: (بر خلاف ادّعاى يهوديان و مسيحيان،) ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى، بلكه او فردى حقگرا و تسليم خدا بود و هرگز از مشركان نبود.
بنابراين، چنان كه ملاحظه مىشود همه اسامى اين قوم، معناى سه عنصر نژاد، خاك و دين را در بردارد. گذشته از اين، خود يهوديان نيزدائما بیان می نمودند که میان نژاد ، خاک و دین پیوندی ناگسستنی و غیر قابل تفکیک میباشد . به تعبیر رساتر این که یهودیان پيوسته اصرار مىورزند كه پيوندى ناگسستنى ميان نژاد، خاك و دين يهود، وجود دارد؛
و بر اين اساس، در ادبيات ملى ودينى آنها از «ارض موعود» و سرزمين آبا و اجدادى، سخن مىرود، كه بنا به ادّعاى آنان كنعان و فلسطين مىباشد. (6)نيز آنها در طول تاريخ كوشيده و مىكوشند تا عامل نژاد را در گرايش دينى خود مؤثّر، اعلام كنند، و بر اساس اين پندار است كه از تبليغ وارائه مذهب يهودى در ميان ساير ملل، پرهيز كرده، و از پذيرش غير نژاد يهود در دين خود، امتناع ورزيده و مىورزند؛ زيرا غير نژاد يهود را شايسته در آمدن در دين خويش نمىدانند! كه اين خود، دليل روشنى بر حسّ برترى جويى و خوى نژاد پرستى قوم يهود مىباشد. (7)
واژه شناسی یهود
مقصود ازیهود، كساني هستند كه يهودي شدند که در قرآن کریم با تعبیر" هادوا" از آن یاد می شود (هادوا: صاروا يهوداً). در مورد اشتقاق واژه یهود ، دو دیدگاه میباشد. الف) يهود اسم جمع است و مفرد آن يهودي است (همانند روم و رومي) و وجه تسميه يهود بدين نام آن است كه منسوب به «يهوذا» پسر بزرگ حضرت يعقوب(عليهالسلام) هستند (وذال آن از باب تخفيف به دال تبديل شده است) چنانكه روايتي از معانيالأخبار آن را تأييد ميكند که وقتی از حضرت امام رضا (علیه السلام) در مجلسی سئوال شد که چرا به قوم یهود، یهود می گویند حضرت فرمودند: «إن اليهود سمّي باليهود، لأنّهم من ولد يهوذا بن يعقوب» (8)
ب) يا اينكه مشتق از «هَوْد» به معناي توبه و بازگشت است و نامگذاري آنان بدين نام براي آن است كه از گوسالهپرستي بازگشتند و حضرت موسي(عليهالسلام) از زبان آنان به خداوند عرضه داشت: ما به سوي تو بازگشتهايم؛ يا این که گوئیم چون از شريعت حضرت موسي(عليهالسلام) و يا از شريعت اسلام بازگشتند. عمروبن علا گفته است: «لأنّهم يتهوّدون عند القراءة أي يتحركون»؛ يعني چون تورات می خواندند سر خود را می جنبانیدند و سرّ تحرّك آنان در حال قراءت تورات آن است كه اينان بر اين باورند كه آسمانها و زمينها هنگام نزول تورات به حركت درآمد. (9)و همچنين يهوديان و قوم یهود را «بنى اسرائيل» نيز مىگويند، و اسرائيل نام يعقوب پيامبر (ع) است؛ پس بنابرین بنى اسرائيل، يعنى فرزندان يعقوب پيامبر. نيز آنها را «كليميان» يا «موسويان» مىگويند؛ و «كليم» لقب حضرت موسى (ع) است، چون آن حضرت ملقب به موسى كليم الله بود، آن هم به خاطر هم سخن شدن با خدا و گفت و گو با اوست؛ و معناى موسويان هم روشن است، و آن يعنى منسوب به حضرت موسى، كه هر دو نام، نمايانگر پيروى يهوديان از شريعت حضرت موسى (ع) است .بدین جهت يهوديان پيوسته اصرار مىورزند كه پيوندى ناگسستنى ميان نژاد، خاك و دين يهود، وجود دارد؛ و بر اين اساس، در ادبيات ملى ودينى آنها از «ارض موعود» و سرزمين آبا و اجدادى، سخن مىرود، كه بنا به ادّعاى آنان كنعان و فلسطين مىباشد. نيز آنها در طول تاريخ كوشيده و مىكوشند تا عامل نژاد را در گرايش دينى خود مؤثّر، اعلام كنند، و بر اساس اين پندار است كه از تبليغ وارائه مذهب يهودى در ميان ساير ملل،پرهيز كرده، و از پذيرش غير نژاد يهود در دين خود، امتناع ورزيده و مىورزند؛ زيرا غير نژاد يهود را شايسته در آمدن در دين خويش نمىدانند! كه اين خود، دليل روشنى بر حسّ برترى جويى و خوى نژاد پرستى قوم يهود مىباشد. (10)
ویژگی های یهود در قرآن
امروزه یهودیان صهیونیست از محبوبیت خاصی در میان ملت های مختلف خصوصا در میان مسلمانان دنیا برخوردار نیستند همان گونه که این نژاد کوچک خود را مغز متفکر جهان می دانند و از تجاوز و سرکشی به ملت های مختلف جهان کوتاهی ننموده اند. البته این تجاوز و سرکشی در میان ملت یهود تازگی نداردتا جائی که ملت های پیشین نیز از آزار و اذیت یهود بی بهره نبوده اند.گوستاولوبون فرانسوى در یکی از یادداشت های خود در مورد یهود مىگويد: اگر ما بخواهيم صفات يهود را در چند كلمه خلاصه كنيم، بايد بگوئيم: يهود مانند انسانهائى هستند كه تازه از جنگل وارد شهر شدهاند و هميشه از صفات انسانى بىبهره بودند، چرا كه همچون پستترين مردم روى زمين زندگى مىكنند. (11) بدین جهت یهودیانی که خود را بنى اسرائيل و پیرو موسای کلیم می دانند هميشه مردمى وحشى، سفاك و بىغيرت بوده، حتّى در زمانى كه خود آنها بر كشورهاى خود حكومت مىكردند، باز هم از سفاكى خود دست بر نداشتهاند، بىپروا وارد جنگ شده و چون از پاى در مىآمدند، به يك مشت خيالات غير انسانى و بىاساس پناه مىبردند. خلاصه آنكه هيچ فرقى ميان يهود و حيوانات نمىتوان گذاشت. در این قسمت از نوشتار توجه خوانندگان عزیز را به برخی از ویژگی ها و خصوصیاتی که قرآن کریم در مورد قوم یهود بیان نموده اند دعوت می نمائیم.
1 – قسی القلب و بسیار سنگدل هستند
قساوت و سنگدلى، بدترين نوع مرض روحى است كه به جهت لجاجتهاى پى در پى، براى انسان پيدا مىشود بدین جهت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: خدا را كيفرهاى روحى و تنى باشد چون تنگى معيشت و سستى در عبادت، و كيفرى بدتر از قساوت قلب نيست(12)قساوت قلب كنايه از عدم تأثير آيات و معجزات باهرات و مواعظ و ادلّه و براهين عقلى در نفوس آنها است بواسطه عناد و عصبيت و توغل در ماديت و ساير امراض روحى كه در آنان رسوخ نموده است. هر گاه در حالات يهود از زمان حضرت موسى «ع» تا اين زمان بررسى كنيد مىفهميد كه هيچ طائفه بقدر اينها قساوت نداشته كه حتى نسبت بزن و فرزند خود ترحم نمىنمايند و البته دلهاى اينان از سنگ خارا سختتر است. چنانچه در این باره خداوند متعال مىفرمايد: (ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلكْ فَهِىَ كَالْحِجَارَةِ اَوْ أشَدُّ قَسْوَةً وَ إنَّ مِنَالحِجَارةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأنْهارُ وَ اِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ اِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)(13) یعنی: سپس دلهاى شما (یهودیان) بعد از اين جريان سخت شد، همچون سنگ يا سختتر! چرا كه از پارهاى سنگها، نهرها شكافته (و جارى) مىشود و پارهاى از آنها، شكاف برمىدارد و آب از آن تراوش مىكند، و بعضى از سنگها از خوف خدا (از فراز كوه) به زير مىافتد. (امّا دلهاى شما هيچ متأثّر نمىشود) و خداوند از اعمال شما غافل نيست.البته قساوت قلب و سنگدلى یهودیان را تاريخ در تمام اعصار و قرون خود روشن كرده است و به ثبت رسانیده است. به طور نمونه در روزنامه اخبار الخلیج چاپ بحرین به نقل از شبکه اینترنتی موعود بخی از گفتارهای یهودیان و صهیونیست را بیان نموده است بن گوریون اولین نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس می گوید:"دولت اسرائیل دارای ملتی نابغه و برگزیده است و به همین خاطر هم باید آقا و سرور تمامی ملت های جهان باشد." از این نگاه است که به کشتار جمعی مسلمانان مظلوم خصوصا فلسطینیان می پردازند. البته خود نظامیان صهیونیست در شهادت های آشکار از زبان خود بر این مدعا صحه می گذارند و می گویند:نباید به فلسطینیان رحم کرد. در یکی از خیابان های اردوگاه جبالیا یک فلسطینی را دیدم و با دوربین نصب شده بر سلاح به دقت سر او را نشانه گرفتم و به سویش تیراندازی کردم. دیدم که روی زمین می غلطد. این بهترین احساسی است که در جهان به من دست می دهد و درست مانند احساسی است که پس از پیروزی در مسابقات فوتبال به انسان دست می دهد. پس از آن یک فلسطینی دیگر را دیدم و به سویش تیراندازی کردم. با وجودی که سالخورده بود اما در داخل اتاق داشت پرواز می کرد. اگر با احساس بدی از خواب بیدار شدی، فلسطینی خواهی کشت و اگر جوانی 14 ساله بود حتما باید او را بکشی .علاوه بر آن می توانی زنان را هم بکشی تا دیگر بچه به دنیا نیاورند و باید دختر بچه کوچک را هم بکشی زیرا وی بزرگ شده و ازدواج خواهد کرد و حداقل ده بچه به دنیا می آورد.واین گفته های نژادپرستانه یک نظامی صهیونیست است که در مصاحبه با روزنامه معاریو عنوان کرد و این گونه از احساس مستی که پس از قتل فلسطینیان به او دست می دهد، سخن گفت. وی در ادامه سخنانش می گوید:"پس از پایان عملیات قتل فلسطینیان به پایگاه نظامی خویش باز می گشتیم و سربازانی که امروز بیش تر از دیگران فلسطینی کشته بودند، به خود می بالیدند. هرگز نسبت به این کارها پشیمان نیستم و بی صبرانه منتظر خروج از پایگاه برای کشتن فلسطینیان هستم... ای خدا کی از این پایگاه بار دیگر برای قتل آن ها بیرون می رویم."و همچنین در کتاب تحریف شده آن ها آمده است:"برخیز و (دیگران را) زیر بگیر، ای دختر صهیون. من شاخ های تو را آهنی و نعل هایت را مسی می سازم تا ملت های زیادی را از بین ببری."(14)
2 – بسیار سرکش و طغیانگرند
قرآن کریم گروه بسیار زيادى از ستمگران يهود را سرزنش نموده و ظلم و ستم و كفر ايشان و كشته شدن پيامبران بوسيله آنها را بر شمرده است، از اين مطلب چنين بر مي آيد كه اگر آن طور كه برخى از گمراهان ميگويند قرآن ساخته و پرداخته محمد (ص) مىبود بنا باقتضاى طبع بشرى و با در نظر گرفتن ناراحتىهاى پيامبراز يهوديان نمىبايست به سوى قبله ايشان نماز ميگزارد امّا چون قرآن فرمان الهى و نازل شده از طرف پروردگار است پيامبر مأمور اجراى احكام آنست و اين خود يكى از دلائل آسمانى بودن قرآن است، همچنين اگر بعقيده برخى از مغرضان قرآن ساخته خود پيامبر مىبود اين همه ستايش از بنى اسرائيل با شدت دشمنى آنها نمىبايست در آن آمده باشد و اين دليل آنست كه محمد (ص) را اختيارى در قرآن نبوده است و قرآن كتابى آسمانى است(15) قرآن مجيد در باره سرکشی و طغیان قوم یهود مىفرمايد: لُعِنَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ بَنى اِسْرائيلَ على لِسانِ داوُدَ وَ عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ كانُوا لا يَتَناهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما كانُوا يَفْعَلوُنَ (16)یعنی : كسانى از بنى اسرائيل كه كافر شدند، به زبان داود و عيسى پسر مريم لعنت شدند. اين (لعن و نفرين،) بدان سبب بود كه آنان عصيان كرده و از فرمان خدا تجاوز مىكردند. تا جائی که امام باقر عليه السلام فرمود: نفرين حضرت داود، آنان را خوك و نفرين حضرت عيسى، آنان را ميمون كرد.(17)در آیه ای دیگر از قرآن کریم، قوم یهود را اینگونه توصیف می کند که می فرماید:كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ (18) ترجمه: بوديد شما بهترين امة كه براى مردم ظاهر شديد امر ميكنيد بمعروف و نهى ميكنيد از منكر و ايمان ميآوريد بخدا و اگر اهل كتاب همه ايمان ميآوردند براى آنها بهتر بود بعض آنها ايمان آوردند و اكثر آنها خارج شدند از فرامين الهى است. صاحب تفسیر اطیب البیان ذیل جمله می فرماید: أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ(19) تعبير بفسق نه كفر براى اينست كه گفتيم در بسيارى از آيات مراد از فاسق كافر است بلكه اشدّ از كفر كه دلالت دارد بر طغيان و سركشى و سرپيچى از گفته خدا و انبياء خدا سيّما در مقابل جمله قبل كه صريح است .(20)
3 – بسیار دروغ می گویند
لازم به ذکر است که یکی از كارهاى آنها، تحريف حقايق و تغيير چهره دستورهاى خداوند بوده است. یعنی با دروغ پردازی و واژگون جلوه دادن برخی دستورات ، سخن خود را به دیگران نیکو جلوه می داده اند چنانکه خدای تبارک و تعالی در قرآن کریم می فرماید: مِنَ الَّذِينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً (21)یعنی : بعضى از يهوديان، سخنان را از جايگاهش تحريف مىكنند (و بجاى آنكه بگويند: شنيديم و اطاعت كرديم) مىگويند: شنيديم و نافرمانى كرديم (و بىادبانه به پيامبر اسلام مىگويند:) بشنو كه هرگز نشنوى و ما را تحميق كن، (اين گونه مىگويند) تا با زبان خود حقايق را بگردانند و در دين شما طعنه زنند و اگر مىگفتند: (كلام خدا) را شنيديم و اطاعت كرديم و (كلام ما را) بشنو و به حال ما بنگر (تا حقايق را بهتر درك كنيم) برايشان بهتر بود و با منطق سازگارتر، ولى خداوند آنان را به خاطر كفر و سرسختىشان لعن كرد، پس جز اندكى توفيق ايمان نيافتند. و باز در آیه دیگری از قرآن خدای تبارک و تعالی می فرماید: وَدَّتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَ ما يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ (22)یعنی : گروهى از اهل كتاب دوست دارند كه شما را گمراه كنند، ولى جز خودشان را گمراه نمىكنند و (اين را) نمىفهمند. که در شان نزول از این آیه شریفه آمده است که : جمعى از يهود كوشش داشتند افراد سرشناس و مبارزى از مسلمانان پاكدل چون «معاذ» و «عمّار» و بعضى ديگر را به سوى آيين خود دعوت كنند و با وسوسههاى شيطانى از اسلام باز گردانند. آيه نازل شد و به همه مسلمانان در اين زمينه اخطار كرد. بدین جهت اين آيه شریفه به یهودیان يادآور مىشود كه دست از كوشش بيهوده خود بردارند.غافل از اين كه تربيت مسلمانان در مكتب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به اندازهاى حساب شده و آگاهانه بود كه احتمال بازگشت وجود نداشت، آنها اسلام را با تمام هستى خود دريافته بودند بنابراين دشمنان نمىتوانستند آنها را گمراه سازند.زيرا آنها با القاء شبهات و نسبت دادن خلافها به اسلام و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله روح بدبينى را در روح خود پرورش مىدادند.(23)
4 – بسیار مکار و حیله گرند
باید توجه داشت صفت در ذات یهود است و هر از گاهی از این اهرم برای فریب دادن انسان ها به نفع خودشان به کار گرفته می شود.اصولا مکر و حیله فعل دشمنان خداست چنانچه خدای تبارک و تعالی می فرماید: وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ(24) یعنی :و (دشمنان عيسى) تدبير خود را (براى كشتن او) بكار بستند. خداوند نيز تدبير خود را (براى حفظ او) بكار برد و خداوند بهترين تدبير كننده است. صاحب تفسیر اطیب البیان ذیل آیه شریفه می فرماید: مفسّرين گفته اند که مراد از آیه شریفه ، يهود است كه حضرت عيسى را گرفتند و حبس كردند و خداوند شبيه عيسى عليه السّلام از خود آنها را به آنها نمایانيد و او را بدار زدند و كشتند و عيسى را بآسمان برد،ولی اين معنى خلاف ظاهرآیه شریفه است زيرا مكر عبارت از اين است كه بحيله و تزوير و پلتيك و تقلّب در مقام اذيّت برآيند و حال این که يهود کارشان علنا دشمنى كردن است بلكه بعيد نيست كه مراد حواريّين باشند كه اظهار ايمان كردند و اظهار متابعت و تسليم و در موقع گرفتارى عيسى در چنگال يهود و یهودیان او را تنها گذاشتند و فرار كردند و صاحب تفسیر اطیب البیان می فرماید این معنا انسب است.(25) در هر صورت از تفسیر، آیه در مورد مکر و حیله و تزویر یهود است که يهود به رسالت حضرت عيسى عليه السّلام بخل ورزيده و همواره با نقشههاى شيطانى خود با او حيله و مكر مىنمودند و ميخواستند جلو اين دعوت الهى را بگيرند حتى دست به توطئه چينى و حيلههاى غافل گيرانه زده و كسى را گماردند تا او را بقتل برساند ولى خدا براى حفظ جان پيامبر خود تدبير نموده و نقشههاى آنان را نقش بر آب نمود و كسيكه تصميم قتل او را داشت بشباهت عيسى درآمد و يهود او را بخيال اينكه عيسى است بدار آويختند.
5 – بسیار مال اندوز و ربا خوارند.
اساسا قوم يهود در ميان اقوام ديگر به مال دوستى و دنياپرستى شهرت دارند. آنان بيشتر سعى و تلاش خود را در ثروت اندوزى به كار مىبندند، بطورى كه اكنون نيز بيشتر مراكز اقتصادى خاص جهان را در دست دارند. به طور نمونه می توان به برجستهترین و بزرگترین ویژگی تجارت یهودی در اوایل عصر سرمایهداری، آن تفوقی بود که بازرگانان یهود، چه به طور مستقیم و چه از طریق اسپانیا و پرتغال، در سرزمینهایی به دست آوردند که از آنها میشد پول آماده در مقیاس وسیع حاصل کرد. در این راستا بارها و بارها به اسنادی برمیخوریم که در آنها نوشته شده که یهودیان ثروت آمادهای را به داخل کشور آوردند. محققان مباحث نظری و سیاستمداران دستاندرکار، به خوبی واقفند که این منابع مالی، سرچشمه تمام گسترش سرمایهداری بود. حیات اقتصادی جدید تا حد زیادی و الزاماً به کسب فلزات قیمتی بستگی داشت و در این عرصه هیچ کس به اندازه بازرگانان یهودی به نحو موفقی درگیر سرمایهداری مدرن، عامل مهم و قدرتمندی بوده است. قابل توجه اينکه این صفت مذموم در پدرانشان نيز وجود داشته و قرآن آنان را به سبب ربا خوارى، و ... مورد توبيخ قرار داده است، وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلِيماً.(26) یعنی : و به خاطر ربا گرفتن، كه از آن نهى شده بودند و خوردن مال مردم به ناحقّ (طيّبات را بر آنان حرام كرديم) و براى كافرانِ از ايشان عذاب دردناكى فراهم ساختهايم . در این جهت، بررسی سهم یهودیان در گسترش استعمار میتواند راهگشا باشد. و همچنين از پيشوايان دينى آنها انتقاد كرده كه چرا از اعمال خلاف آنان جلوگيرى نمىكنند. لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ (27)یعنی : چرا علماى نصارى و يهود آنان را از سخنان گناه آلود و خوردن مال حرام بازنمىدارند؟ چه بد است آنچه انجام مىدهند . اینکه خداوند درسوره (نساء آیات 154و160) براى مجازات بنىاسرائيل، كار كردن در روز شنبه و برخى از پاكيزهها و چيزهاى طيب را- كه براى آنها حلال بود- بر آنان حرام كرد. از اينكه مجازات آنها، ممنوعيت از استفادههاى مادى قرار داده شده نيز فهميده مىشود كه اين مجازاتها مىتوانسته درمانى براى درد دنيا دوستى و ثروت اندوزى آنان باشد. قرآن كريم در مورد علاقه آنان به دنيا مىفرمايد: وَ لَتَجِدَنَّهُمْ احْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ وَ مِنَ الَّذينَ اشْرَكُوا يَوَدُّ احَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ الْفَ سَنَةٍ (28)یعنی : ايشان را حريصترين مردم بر حيات مادى مىيابى، حتى از مشركان (هم حريصترند) از اين رو هر يهودى آرزوى هزار سال عمر مىكند. كلمه «حياة» كه در عربى نكره است اين معنى را مىرساند كه آنها خواستار زنده ماندن هستند. حال اين حيات و زندگى هر چند پست و خفت بار بوده و به قيمت از دست دادن ايمان و انسانيّت و سعادت اخروى آنان باشد.آنها هیچ اندیشه ای برای بدست آوردن رزق حلال و از دست رنج خویش خوردن ندارند بلکه به تعبیر قرآن کریم آنها به حرام خواری شتاب بیشتری دارند همان گونه که خدای متعال می فرماید: وَ تَرى كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (29)یعنی : و بسيارى از آنان (مدعيان ايمان) را مىبينى كه در گناه و ظلم و حرامخوارى شتاب مىكنند. بهراستى چه زشت است آنچه انجام مىدهند.در آيهى گذشته، سخن از روحيّهى كفر و نفاق اهل كتاب بود، در اينجا بيان فسادهاى اخلاقى و اجتماعى و اقتصادى آنان است السُّحْتَ در اصل به معناى جدا كردن پوست و نيز به معناى شدّت گرسنگى است، سپس به هر مال نامشروع مخصوصاً رشوه گفته شده است، زيرا اين گونه اموال، صفا و طراوت و بركت را از اجتماع انسانى مىبرد. همان طور كه كندن پوستِ درخت باعث پژمردگى يا خشكيدن آن مىگردد. بنا بر اين السُّحْتَ معناى وسيعى دارد و اگر در بعضى روايات مصداق خاصّى از آن ذكر شده، دليل اختصاص نيست. (30)
6 – گمراه شده الهی اند.
یکی از ویژگی هائی که باعث شده یهود و یهودیان در میان جامعه های مختلف اعم از اسلامی و حتی غیر اسلامی از زبونی و پستی بالائی برخوردار باشند، اینست که آنها گمراه و یا به تعبیر قرآن کریم مغضوب علیهم هستند. چنان چه معاوية بن وهب از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت در تفسیر این آیه شریفه : المَغضُوبِ عَلَيهِم وَ لَا الضَّالّينَ فرمودند: هُمُ اليَهُودَ وَالنَّصارى (31)و در حتی در برخی از روایات یهود جزو ضالّين شمرده شدهاند چنانچه مرحوم طیب در تفسیر خودشان از تفسيرشریف قمى به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه فرمود : المَغضُوبِ عَلَيهِم النُّصَّاب وَ لاالضَّالّينَ هُمُ اليَهُودَ وَ النَّصَارَى(32) به بیان رساتر این که در قرآن کریم، افرادى همانند فرعون و قارون و ابو لهب و امّتهايى همچون قوم عاد، ثمود و بنى اسرائيل، و دیگران به عنوان غضبشدگان و گمراهان معرّفى شدهاند. در آيات متعدّدى از قرآن ، ويژگىهاى گمراهان و غضب شدگان و مصاديق آنها بيان شده است . بنى اسرائيل كه داستان زندگى و تمدن آنها در قرآن بيان شده است، زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند و خود را نسبت بر مردم زمان خویش والاتر می دانستند.واین را یک افتخار ویژه می دانستند. همان گونه که در قرآن کریم در این باره می فرماید: فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (33) یعنی : برتری دادم شما قوم بنی اسرائیل را بر جهانیان . ولی بعد از اين فضيلت و برترى، به خاطر كردار و رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند همان گونه که خدای تعالی می فرماید: وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّه (34)یعنی : گرفتار غضب پروردگار شدند . بدین جهت اين تغيير سرنوشت، به علّت تغيير در رفتار و كردار آنان بوده است. دانشمندان يهود، دستورات و قوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، تجّار و ثروتمندان آنان نيز به ربا و حرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، و عامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تنپرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ مقدّس، سر باز زدند. به خاطر اين انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت، به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت . ما در هر نماز، از خداوند مىخواهيم كه مانند غضبشدگان نباشيم. يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنين از گمراهان نباشيم، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مىروند و در دين و باور خود غلوّ و افراط كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مىكنند. (35)
نکته پایانی
ما در این نوشتار در صدد آن بر آمدیم که بیان کنیم که یکی از دشمنان بسیار سر سخت و خونین اسلام ، که در اعصار مختلف انبیاء پیشین و در راس آن ها پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را بسیار مورد آزار قرار داده اند، یهود می باشند. به طور قطع امروزه یهودیان صهیونیست از محبوبیت خاصی در میان ملت های مختلف خصوصا در میان مسلمانان دنیا برخوردار نیستند همان گونه که این نژاد کوچک خود را مغز متفکر جهان می دانند و از تجاوز و سرکشی به ملت های مختلف جهان کوتاهی ننموده اند. البته این تجاوز و سرکشی در میان ملت یهود تازگی ندارد. تا جائی که ملت های پیشین نیز از آزار و اذیت یهود بی بهره نبوده اند.گوستاولوبون فرانسوى در یکی از یادداشت های خود در مورد یهود مىگويد: اگر ما بخواهيم صفات يهود را در چند كلمه خلاصه كنيم، بايد بگوئيم: يهود مانند انسانهائى هستند كه تازه از جنگل وارد شهر شدهاند و هميشه از صفات انسانى بىبهره بودند، چرا كه همچون پستترين مردم روى زمين زندگى مىكنند. (36) باید توجه داشت که یهودیان اقوامی هستند که در پیشینه تاریخ خود را نژاد برتر و حاکم و فرمان روای جهان می دانستند .
تا جائی که سه عامل مهم در شکل گیری و پیدایش قومیت یهود نقش به سزائی ایفاء نموده است که عبارت است از: 1.نژاد یعنی آن ها نسبت به نژاد خود ازحساسیت خاصی برخودارند به طوری که هر شخصی که یهودی باشد را به عنوان نژاد برتر تلقی نمی کنند2 .خاك (یعنی مكانهاى زيستى آن ها برایشان بسیار قابل توجه است بدین جهت آن ها فلسطین اشغالی و اورشلیم را سرزمین موعود می پندارند) 3.دين و آئین آنها که عبارت است از یک سلسله تحریفات تورات.(1)
دانشمندان يهود، دستورات و قوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، تجّار و ثروتمندان آنان نيز به ربا و حرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند و حتی آن ها افرادی قسی القلب و بسیار کذاب و دروغگو هستند.بدین جهت قرآن کریم آن ها را جزء ضالین معرفی نموده ان به جهت این که دانشمندان يهود، دستورات و قوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، تجّار و ثروتمندان آنان نيز به ربا و حرامخوارى و رفاهطلبى روى آوردند، و عامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تنپرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ مقدّس، سر باز زدند. به خاطر اين انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت، به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت
منبع:راسخون