SHIA-NEWS شيعه نيوز:به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از شبستان: جوانی سرشار از انرژی و شور و نشاط است و به همین دلیل شادی و نشاط به اولین معیار او برای انتخاب هر کاری تبدیل میشود. در این میان نگاه یک مکتب به موضوع شادی و برخورداری احکامش از این عنصر مهم میتواند در رویکرد جوانان به آن مکتب تأثیر فوقالعادهای داشته باشد.
دین اسلام به عنوان دین جاودان پیامبر اکرم (صلي الله علي و آله)، دستورات زیادی را در مورد شادی و نشاط در امور دینی و دنیایی دارد و روایات فراوانی از شوخطبعی و بشاشی معصومین (عليهم السلام) در برخورد با دیگران حکایت دارد. با تمام این اوصاف، همواره اسلام و بالاخص شیعه از طرف دشمنان در مظان این اتهام قرار داشته که دین غم و حزن است و جلوی شادی افراد را میگیرد. مجموعه این مطالب باعث شد ترتیب گفت و گویی با حجتالاسالم دکتر حسن اسدی، استاد حوزه و دانشگاه را بدهیم تا نظر اسلام را در مورد شادی کمی دقیق تر بدانیم. در ادامه گفت و گوی شبستان با این استاد اخلاق را مطالعه کنید.
یکی از شبهههایی که معمولا مطرح میشود و بهانه دوری بعضی از جوانان از دین میشود، این است که دین با شادی مخالف است. آیا واقعا اینگونه است؟
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که معمولا پدیدههای اجتماعی که به صورت شبهه یا سؤال مطرح میشود، معلول برآیندها و عوامل مختلفی است. یک سری از مسایل و شبهاتی که در جامعه کنونی ما مطرح است و ما به دنبال پاسخ آن هستیم در گذشته اصلا مطرح نبوده است و جالب اینکه ما معمولا به صورت انفعالی به دنبال پاسخها میگردیم.
انفعالی یعنی چه؟
یعنی به جای اینکه ریشهها را حل کنیم به شاخهها میپردازیم و وقتی به یک سؤال جواب دادیم، چون ریشه آن را از بین نبردهایم، دوباره از جای دیگر سر بیرون میآورد. البته من نمیخواهم ضرورت پاسخ به شبهات را نفی کنم، بلکه میخواهم بگویم باید از این زاویه نیز به موضوع نگاه کرد. این زاویه، در سطح کلان کشور مطرح است و باید مسئولان و برنامهریزان فرهنگی به آن بیندیشند.
به نظر شما در بحث ما یعنی شادی، ریشههای شبهه چیست و چگونه قابل حل است؟
یکی از مهمترین ریشهها در این زمینه بیکاری جوانان است. در جامعه قدیم جوانان از نظر شغلی و خانوادگی و عاطفی تأمین بودند و اصلا این شبهاتی که امروز دارند برایشان مطرح نبود. هنوز بعد از 32 سال نتوانستهایم یک فکر اساسی برای اشتغال، خانواده و بالا بردن ایمان و معارف جوانان کنیم. در نظام آموزشی ما نسبت به این مسئله کوتاهی شده است و باید به طور اساسی به این موضوعات پرداخته شود وگرنه با پاسخهای مقطعی بعید است بتوانیم ذهن جوانانمان را اقناع کنیم.
مداحان چهره دین را به چهره ای غمناک تبدیل کرده اند
برای این که از بحث دور نشویم یک بار دیگر سؤال را مطرح میکنم؛ آیا دین اسلام دین غم است؟
این شبهه به نظر من ناشی از عملکرد غلط مداحان است. حدود 20 سال است که در مملکت ما بهای بسیار گزافی به مداحان داده شده و این مساله عواقب بدی را نسبت به معارف دینی ایجاد کرده است. بنده با صراحت اعلام می کنم که اکنون به وضعی رسیده ایم که دین مردم ما دین مداحان شده است.
مداحان و بدتر از آنها خانم جلسه ای ها با توجه به اینکه اکثرشان بی سواد هستند و از طرفی نان نگاه مردم را می خورند و همچنین نفع مادی هم از این قضیه می برند، به همین دلیل هر جا نگاه مردم بیشتر باشد، به آن سمت سوق داده می شوند. به عنوان مثال شما در سطح شهر اسامی هیئاتی را با عناوین هیئت متوسلین به امام حسین(عليه السلام)، متوسلین به حضرت عباس (عليه السلام) و ... مشاهده می کنید، اما هیچ هیئتی با نام هیئت متوسلین به پیامبر (صلي الله عليه و آله) نداریم، زیرا پیامبر (صلي الله عليه و آله) خیلی گریه و روضه ندارد.
مداحان به دلایلی که گفته شد چهره دین را چهره ای غمبار معرفی کرده اند و در هر مناسبتی به نام دین مردم را به گریه انداخته اند. در گذشته هم عرض کرده ام که در روایات تنها امامی که بر گریه و عزا برای او تاکید شده امام حسین (عليه السلام) و تا حدودی امیرالمومنین (عليه السلام) است و نسبت به دیگر ائمه (عليهم السلام) تنها بر بزرگداشت آنها تاکید شده است. بنابراین لزومی ندارد حتماً در شهادت همه ائمه (عليهم السلام) مراسم سوگواری بگیریم و چون خیلی روضه ندارند روضه امام حسین (عليه السلام) را بخوانیم؛ چه برسد به این که الان رسم شده که مداحان حتی در میلاد ائمه (عليهم السلام) و اعیاد هم به عنوان نمک مجلس، روضه می خوانند که اثرات سوء بسیاری دربردارد.
مجموعاً این شبهات تا حدودی نسبت به وضعیت فعلی چهره ای که از دین به مردم معرفی شده، وارد است، اما مساله همانطور که گفتم ناشی از اصل دین نیست بلکه ناشی از عملکرد غلط مسئولان در بال و پر دادن زیاد به مداحان است.
نگاه دین اسلام به شادی چیست؟
مسئله شادی و تفریح در المیزان ذیل آیه 10 سوره هود ذیل عبارت انه لفحر فخور، بدینگونه بحث شده که علامه طباطبایی میفرماید: فرح به معنای سرور است و این دو کلمه به معنای باز شدن قلب به خاطر چیزی است که از آن لذت میبرد. بحث شادی و سرور و فرح ضرورت حیات یک انسان است. اگر شادی و سرور نباشد کیفیت مسایل جدی انسان هم تحتالشعاع قرار میگیرد. در روایات هم به این مسئله اشاره شده است، به عنوان مثال در روایات مشهوری وارد شده است که انسان باید اوقات خود را به چند قسمت تقسیم کند و یکی از قسمتهای آن را به تعبیر امیرالمؤمنین (عليه السلام) به لذت حلال اختصاص دهد؛ یعنی حد و مرز لذت همین حرام شرعی است.
روایت دیگری از امام کاظم (عليه السلام) نیز بر عدم اسراف در لذت اشاره دارد. در واقع شادی و سرور مانند چاشنی غذاست که برای لذت بردن از آن به کار میرود و خود هدف نیست، همین طور شادی و سرور هم برای بهتر شدن زندگی جدی به کار میرود و اگر خود به هدف تبدیل شود و از حد متعارف خارج شود به لهو تبدیل میشود.
اتفاقا در همین روایت از امام کاظم (عليه السلام) بر این نکته مطرح شده است که از شادی و سرور برای امور دین خود کمک بجویید؛ یعنی شادی و سرور باعث میشود انسان نه تنها امور دنیا، بلکه امور دین را نیز بهتر انجام دهد. حتی امیرالمؤمنین (عليه السلام) پا را فراتر گذاشته و فرمودهاند: هر عضوی از اعضای بدن احتیاج به استراحت دارد؛ یعنی برای عضو عضو بدن باید استراحت و تفریح در نظر گرفت.
خطوط قرمز شادی از نظر اسلام چیست؟
به طور کلی روایات میفرمایند لذت و شادی باید ضابطهمند باشد، چون ما به مبدأ و معاد معتقدیم. لذا در روایتی از امام سجاد (عليه السلام) آمده است: از شادی و سرور بر گناه بپرهیز. همچنین نباید سرور و شادی به استهزا و مسخره کردن تبدیل شود.
همچنین زیادهروی و اسراف در شادی نهی شده است. این زیادهروی به دو شکل کمی و کیفی قابل تصور است یعنی از نظر کمی نباید مثلا از نظر زمانی خنده و شادی زیاد از حد متعارف شود و همچنین از نظر کیفی نباید شادی انسان را از حالت عادی و متعارف خارج کند که در لسان دین تحت عنوان طرب از آن یاد شده است. طرب یعنی حالت سبکی و بیقراری و ناآرامی که انسان نتواند خود را کنترل کند و از حالت طبیعی خارج شود. همچنین آزار و اذیت دیگران اگر در قالب شادی و سرور باشد، میتواند آسیبزا باشد، مثل بوق زدن در کارناوالهای عروسی.
یکی دیگر از مسایلی که در مورد سرور نهی شده استرس و وحشتزا بودن آن است چون باعث میشود انسان از هدف سرور خارج شود. همچنین تفریح نباید آسیب جسمی به دیگران برساند، نباید باعث غفلت از واجبات الهی شود که در این صورت تحت عنوان لهو قرار میگیرد و بالاخره نباید تنها به تماشای تفریح دیگران پرداخت.
آیا دین مصادیق خاصی را برای شادی تعیین کرده است؟
به طور کلی دین روی مصادیق حساسیت ندارد و مسایل را به طور کلی طرح کرده تا در هر زمانی بتوان آن کلی را بر مصادیق متناسب با زمانه تطبیق داد. در مورد شادی هم همینطور است. هر چیزی که بر آن عنوان کلی شادی صدق کند و از خطوط قرمز مطرح شده فراتر نرود، میتواند مصداقی از شادی مورد تأیید دین باشد، اما در بعضی روایات مصادیقی نیز تعیین شده است؛ مثلا پیامبر (صلي الله عليه و آله) از دیدار دوستان و برادران دینی به عنوان یکی از مصادیق تفریح نام برده است. یا صله رحم که در روایتی شخصی خدمت امام صادق (عليه السلام) که در منزل برادرش عبدالله بود، میرسد و از او سؤال میکند چه چیزی باعث شده به خانه برادرت بیایی، امام پاسخ میدهد طلب النزهه؛ یعنی برای تفریح.
شنا، تیراندازی و گفتوگو و شوخی با کودک که باعث تفریح والدین میشود و اثر تربیتی هم دارد، از مصادیق تفریح و شادی عنوان شده است. به هر حال آنچه مهم است این که طبق فرموده امیرالمؤمنین(عليه السلام) در حکمت 333 نهجالبلاغه ناراحتیهای مؤمن در قلبش و شادیهایش در چهرهاش نمود پیدا میکند که حاکی از اوج قدرت و سعه صدر مؤمن است که وقتی ناراحت است هیچ کس حتی همسر و فرزندانش نباید از ناراحتی او خبردار شوند. همچنین در روایات تبسم مؤمن در روی برادرش حسنه نامیده شده است.
سیره اهل بیت(عليه السلام) در شادی و سرور و شوخی چگونه بوده است؟
در این زمینه روایاتی وجود دارد که البته باید بررسی دقیقی انجام شود. از شوخیهای پیامبر (صلي الله عليه و آله) روایاتی نقل شده است مانند همان روایت مشهوری که در مجلسی پیامبر (صلي عليه و آله) پای خود را دراز کرد و گفت شبیه چیست، هر کس آن را به چیزی تشبیه کرد بعد پیامبر (صلي الله عليه و آله) پای دیگرش را دراز کرد و فرمود نه، شبیه این یکی پای من است.
در مورد جشن، اعم از جشنهای مذهبی و جشنهایی نظیر جشن عروسی و تولد و .... چگونه میتوان به الگویی دینی دست یافت؟
در اینجا دو بحث وجود دارد؛ یکی در مورد جشنهای غیر مذهبی مانند عروسی و ... و دیگری در مورد جشنهای مذهبی. در مورد عروسی در روایات ولیمه وارد شده است یعنی کسی که عروسی میکند خوب است غذایی به عنوان ولیمه به مردم بدهند و آنها را در شادی خود شریک کند، این اطعام باعث افزایش مهر و عطوفت هم میشود.
همچنین ابراز شادی نیز در بعضی روایات وجود دارد. یکی از اساتید ما از بعضی روایات اهل تسنن نقل میکرد که روزی پیامبر (صلي الله عليه و اله) از جایی رد میشدند، صحبتی به میان می آید. فرمودند در این خانه چه خبر است؟ عرض کردند عروسی است. پیامبر فرمودند: پس چرا این قدر بیسر و صدا، به هر حال باید میان نکاح و سفاح (یعنی زنا) تفاوتی باشد. این روایت به فرض صحت میتواند ابراز شادی در عروسی را برساند.
در بحث عروسی بعضی فقها فتوا دادهاند که رقص زن در برابر زن اشکالی ندارد که به هر حال مناسب طبع زنها نیز هست. البته هر کس باید به فتوای مرجع خود رجوع کند یا دست زدن و مطایبه و سرگرمیهای حلال به فتوای هیچ کدام از فقها اشکالی ندارد.
و جشنهای مذهبی؟
جشنهای مربوط به اهل بیت (عليهم السلام) و اعیاد مذهبی مقداری با جشنهای دیگر تفاوت دارد و باید شئون اهل بیت (عليهم السلام) در آن رعایت شود. در این مجالس علاوه بر اینکه نباید حرام اتفاق بیفتد، همچنین هر عملی که مخالف با شأن اهل بیت(عليهم السلام) باشد نیز حرام است و معمولا فقها روی همین مسئله فتوا میدهند. به عنوان مثال بعضی فقها مثل مرحوم آیتالله تبریزی کف زدن در مجلس اهل بیت(عليه السلام) را دارای اشکال دانسته ولی در مجالس دیگر نه.
آنچه مهم است این که مجلس اهل بیت(عليهم السلام) باید به گونهای باشد که وقتی انسان از مجلس بیرون میآید با دست پر خارج شود؛ یعنی هم از لحاظ علمی و اخلاقی و هم از لحاظ ایمان و محبت رشد کند. در تعالیم دینی هم بر همین مسئله تأکید شده است که در شادیها هم باید انسان به فکر ارتقای علمی و ایمانی باشد. به عنوان مثال در شب و روز عید مبعث اعمال عبادی فراوانی وارد شده است که نشان میدهد این عید باید مبعث روح باشد.
اگر مطلب دیگری هست، بفرمایید.
نکته آخر اینکه معمولا در مسایل و موضوعات فقهی علما اصل را بر برائت میگذارند یعنی تا به مسئلهای برخورد کردند زود فتوا نمیدهند که احتیاط کنید یا حرام است، بلکه اصالة البرائه را اجرا میکنند، مگر جایی که مسئله تحت یکی از عناوین ثانویه برود و از آن جهت حرام شود.