چون شما همه بر ما حق داريد، آنچه خير شماست وظيفهي ماست كه گفته بشود. دو امر است: يكي شخصي، يكي نوعي.
در اين تعطيل[تابستانی]، بهترين كار شخصي كه
بايد همه مشغول بشويد و هر كسي را هم به آن دعوت كنيد، آن بهترين كار كه
عصارهي همهي اخبار و روايات است، صرف وقت است در قرائت قرآن. اين آن امر
شخصي. دليلش چيست؟ دليل اين است:
اگر مطلبی را پيغمبر به عنوان وصيت بفرمايد،
غير از مطلبي است كه بدون اين عنوان بگويد. اين يكي. ثانيا: اگر وصيت به
مثل امير المؤمنين باشد، ديگر روشن است كه اعلا و اجل از اين مطلب امري
نيست. فرمود: يا علي اوصيك بقرائة القرآن علي كل حال. در هر حال به تو
وصيت ميكنم كه قرآن قرائت كني.
كسي ميفهمد ارزش اين وصيت را كه بفهمد قرآن چيست. قرآن همان است كه خود خدا ميفرمايد: "قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ، يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَام". اولش اين است. قرآن نوري است از نور. ديگر اعلا از اين نميشود. از آن نوري كه الله نور السموات والارض نوري [است] كه بر شما نازل شده[يعنی] قرآن است. اين قرآن چه ميكند. منتها عمر گذشت [و] ما فرصت را از دست داديم. اگر با آن شرط: اتبع رضوانه، توأم بشود، آن وقت ميشود هادي به چه؟ سبل السلام. آن سلام چيست؟ آن سلام كه در اين آيه است آن، قلب سورهي يس است. قلب سورهي يس اين جاست: "سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ".اين قرآن مبدأش اين است منتهايش هم آن است. پس وقت را به قرآن صرف كنيد علي كل حال.
خب، كساني هستند [که] حافظ قرآن نيستند چه
جور علي كل حال[به تلاوت قرآن باشند]؟ ميشود: علي كل حال اين است كه در
غير آن حال كه مصحف[در دست] نيست، مشغول باشيد به سورهي قدر و سورهي
اخلاص، كه اعظم سور از جهت توحيد، سورهي اخلاص است:"قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد".
اعظم از جهت ارتباط با رسول و وليّ وقت،
سورهي قدر است. اين يكي ربع قرآن است آن يكي ثلث قرآن است، آن هم[بر اين
مطلب] روايت معتبر است. اگر عمر ما اين جور ميگذشت ما حالا چيز ديگر
بوديم!!! نكتهي مهم اين است که همهي قرآني كه ميخوانيد، هديه كنيد به
خود امام زمان. اين كار چه ميکند؟ نتيجهاش اين ميشود: اين اشتغال شما
به قرآن، آن هم هديه به امام زمان، ميشود عمل به وصيت خاتم: "انی تارک فيکم الثِقلين کتاب الله و عترتی لن يفترقا".
قرآن خواندي[و] به امام زمان هديه كردي، بين قرآن و عترت جمع شد. نتيجهاش
اين است كه وقتي شب قدر، دفتر عمل همچو آدمي كه يكسال اين جور كرده، به
امضاء او برسد، آيا[او] چه خواهد كرد؟ اينهاست كه از ما گذشت و به آن
گوهرها نرسيديم. اين از جهت خصوصی.
از جهت عمومي چه كار بايد بكنيد؟ آن كاري كه
از جهت عمومي اهم كارهاست، اين است: در دين بالاتر از اين كه يك كسي يك
يتيم را سرپرستي كند بالاتر نيست. فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ.
كفالت يتيم باب واسعي است. اين كار اجرش چيست؟ خود پيغمبر فرمود: كسي كه
يك يتيم را كفالت كند با من خواهد بود. اين هم اجر كفالت يتيم.
حالا با اين مقدمه اين روايت را خوب گوش بدهيد و[با اين] برنامه كار كنيد. اين هم از جهت نوعي. روايت اين است:
در احتجاج طبرسي از حضرت عسكري: " حدثني ابي عن آبائه عن رسول الله، انه قال: اشد من يتم اليتيم الذي انقطع من ابيه...". اشد از يتيمي يتيمي كه پدرش را از دست داده،- "يتيم انقطع عن امامه"-، اين مردمي هستند كه در عصر غيبت از امامشان منقطع شدند. اين يتيم غير از آن يتيم است. "ولا يقدر علي الوصول اليه". هم منقطع است از امام زمان، هم قدرتي بر وصول به او ندارد. "ولا يدري كيف حكمه في ما يبتلي به من شرايع دينه". به اين روز افتاده.
"الا..." و مهم اين است، آن هم همچو حديثي، آن هم با اين شدت: كلمهي تنبيه دو مرتبه: "الا فمن كان من شيعتنا عالما بعلومنا وهذا الجاهل بشريعتنا المنقطع عن مشاهدتنا يتيم في حجره".
آني كه مسئوليت شماها را سنگين ميكند، اين
است كه اين جهالي كه در عصر غيبت در دين جاهل اند اينها ايتام پيغمبر
اند[که] در دامن شما هستند. "الا..." باز دو مرتبه. "الا فمن هداه وارشده وعلّمه شريعتنا..."
كسي كه اين يتيم را هدايت كند[و] تعليمش كند[و] وظائف ديني را به او ياد
بدهد [و] مباني اعتقادي او را محكم كند [و] پيوند او را با امام زمان
مستحكم كند، كسي كه اين كار را بكند "...كان معنا في الرفيق الاعلي".
اين ديگر فوق تصور و ادراك است. همچو كسي با خود پيغمبر است، اما با
پيغمبر بودن دو جور است: يكي با آفتاب است اما آفتاب كجا [و] او كجا. شعاع
آفتاب اين قدر دامنه دارد كه به او ميخورد [و] با آفتاب است، اما تمام
نكته اين است كه فرمود: همچو كسي كه اين شيعهي جاهل را هدايت کند او با
ماست در رفيق اعلا، يعني در همان جايي كه قصر پيغمبر است قبر اين عالم است.
اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتک
عليه وعلی آبائه فی هذه الساعة وفی کل ساعة وليا وحافظا وقائدا وناصرا
ودليلا وعينا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فيها طويلا