به گزارش «شیعه نیوز»، نوع تربیت خانواده ها، رابطه
دوستان و همسالان، عملکرد افراد مذهبى، رسانه هاى گروهى و شناخت اراده
فردى، بر دین پذیرى جوانان تأثیر دارد.
چکیده
دین
پذیرى به معناى اعتقاد، پذیرش و اطاعت نسبت به هرآنچه خداى سبحان توسط
انبیا و ائمه: براى جامعه بشرى نازل کرده است. دین گریزى نیز به معناى عدم
اعتقاد، عدم پذیرش و یا عدم اطاعت نسبت به آن. این پژوهش با هدف شناخت
«عوامل مؤثر بر دین پذیرى و دین گریزى جوانان»، با تأکید بر آموزه هاى
دینى، به این امر پرداخته است. جامعه آمارى تحقیق حاضر، تعداد 377 نفر از
دانش آموزان دوره متوسطه ناحیه یک سارى و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامى
واحد سارى (15 تا 29 ساله) مى باشد که با روش نمونه گیرى تصادفى و طبقه اى
انتخاب شده اند. روش تحقیق، توصیفى از نوع زمینه یابى بوده و پرسش نامه
محقق ساخته داراى 23 سؤال، پس از اعتبارسنجى (روایى و پایایى) از روش تجزیه
و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفى و آمار استنباطى با نرم افزار
spss انجام شده است.
یافته ها نشان مى دهد که نوع تربیت خانواده ها،
رابطه دوستان و همسالان، عملکرد افراد مذهبى، رسانه هاى گروهى و شناخت
اراده فردى، بر دین پذیرى جوانان تأثیر دارد. در جامعه دانشجویى و دانش
آموزى نیز بیشترین تأثیر را به ترتیب شناخت و آگاهى از دین، نوع تربیت
خانواده، عملکرد مربیان و افراد مذهبى، رابطه دوستان و همسالان و رسانه هاى
گروهى دارا مى باشند.
کلیدواژه ها: دین پذیرى، دین گریزى، جوانان، آگاهى دینى، تربیت خانوادگى، عملکرد مربیان، همسالان، رسانه هاى گروهى.
طرح مسئله
انسان
طبق تعالیم اسلامى، به نحو فطرى موجودى دین پذیر است و فطرت سلیم وى او را
به سوى پذیرش تعالیم دینى و عمل به آنها مى خواند: فَأَقِمْ وَجْهَکَ
لِلدِّینِ حَنِیفا فِطْرَه اللَّهِ الَّتِى فَطَرَالنَّاسَ عَلَیهَا لَا
تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ
النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ» (روم: 30)؛ پس روى خود را با گرایش تمام به حق،
به سوى این دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش
خداى تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمى دانند.
دین
دارى، نهادینه کردن تعالیم و ارزش هاى دینى در همه ابعاد حیات آدمى است که
ثمرات بى شمارى دارد و در لباس یقین، صبر، تسلیم، رضا و... جلوه مى نماید،
اما پیوسته عواملى به صورت پیدا و پنهان، دین دارى را تهدید مى کند. این
عوامل به صورت آفت ها و آسیب ها و موانع بازدارنده، فراراه اندیشه دینى و
گرایش او به دین قرار مى گیرد و زمینه دین گریزى و دین ستیزى فراهم مى آید.
بدون تردید، در ذات دین، هیچ عنصر گریزانه وجود ندارد؛ اگر انسان ها به
دریافت معارف دینى نایل آیند، در هیچ رتبه اى از دین نمى گریزند. از طرف
دیگر، جوانى حساس ترین، پراهمیت ترین و ظریف ترین دوره زندگى انسان، و دوره
حیات عقلى و شکوفایى قواى نفسانى است و در فرهنگ غنى اسلامى از اهمیت فوق
العاده اى برخوردار مى باشد (خادمى کوشا، 1385، ص 16). جوان در قیامت،
حسابرسى جداگانه اى دارد، اما کمتر کسى است که پیش از فرارسیدن خزان پیرى
اش، قدر آن را بشناسد. کسانى که در جوانى وظایف خود را به خوبى انجام مى
دهند و از نیروهاى خویش به درستى بهره بردارى مى نمایند درواقع، موجبات
سعادت حال و آینده خود را یک جا فراهم مى آورند و زمینه خوش بختى تمام ایام
عمر خویش را مهیا مى سازند (فلسفى، 1348، ص 351).
آموزش، تربیت و
اثرپذیرى جوان از همه بیشتر است؛ چراکه قلب و ذهن جوان خالى از هر نوع
مشغله اى است و آماده براى هر نوع آموختن. فطرت پاک و روح لطیف او سخن حق
را بهتر مى پذیرد؛ چنان که امیرالمؤمنین على علیه السلام مى فرمایند: همانا
دل جوان، مانند زمین خالى است که هرچه در آن افکنده شود آن را مى پذیرد»
(نهج البلاغه، 1379، نامه 31).
یکى از نیازهاى فطرى و طبیعى انسان،
دین گرایى است که با این سرشت متولد مى شود و تا آخر عمر با آن زندگى مى
کند. آنچه جوانان را در معرض خطر قرار مى دهد، کم توجهى به مسائل دینى و
فاصله گرفتن آنان از محتواى غنى و پربار دین و مذهب است. از همین روست که
پیشوایان دینى توجه و توصیه ویژه اى به آموزش دینى براى نوجوانان و جوانان
داشته اند.
سؤال اصلى مقاله، این است: عوامل مؤثر بر دین پذیرى و دین گریزى جوانان از دیدگاه جوانان کدام اند؟
سؤالات فرعى نیز عبارتند از:
1. آیا نوع تربیت والدین، بر میزان دین پذیرى و دین گریزى جوانان تأثیر دارد؟
2. آیا روابط با دوستان و همسالان، بر میزان دین پذیرى و دین گریزى جوانان تأثیر دارد؟
3. آیا عملکرد مربیان و افراد مذهبى، بر میزان دین پذیرى و دین گریزى جوانان تأثیر دارد؟
4. آیا رسانه هاى گروهى، بر میزان دین پذیرى و دین گریزى جوانان تأثیر دارد؟
5. آیا شناخت و آگاهى از دین، بر میزان دین پذیرى و دین گریزى جوانان تأثیر دارد؟
تاکنون
مقالات و پایان نامه هایى در موضوعات مرتبط و نزدیک به این موضوع نوشته
شده است؛ ازجمله مقالات: نگاهى به عوامل جامعه شناختى و روان شناختى دین
گریزى جوانان با تکیه بر سوره هود»، آسیب شناسى دین گریزى جوانان با الهام
از کلام و سیره امام على علیه السلام»، و پایان نامه هاى عوامل افزایش بینش
ونگرش مذهبى جوانان» (1389)، آسیب شناسى تربیت دینى نسل جوان» (1389).
با
توجه به تحقیقات انجام شده، به این نتیجه مى رسیم که برخى ازآنهاصرفا
توصیفى ـ تبیینى به صورت کتابخانه اى بوده اند و برخى میدانى با بررسى برخى
از عوامل.
این مقاله بر آن است تا عوامل مؤثر بر دین پذیرى و دین
گریزى جوانان با تأکید بر آموزه هاى دینى را با لحاظ مهم ترین عوامل
احصاشده، مورد بررسى قرار داده، میزان تأثیر عوامل مؤثر بر دین پذیرى و دین
گریزى (مانند تربیت خانواده، ارتباط با دوستان و همسالان، عملکرد افراد
مذهبى و اساتید، و رسانه هاى گروهى و شناخت و آگاهى از دین) را تجزیه و
تحلیل نماید تا مورد استفاده کارگزاران دینى و حاکمیتى، سازمان ورزش و
جوانان، شوراى عالى انقلاب فرهنگى، سازمان تبلیغات اسلامى، وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامى، وزارت آموزش و پرورش و... قرار گیرد.
مفهوم شناسى
1ـ2. دین
دین»
در لغت به معناى اطاعت و انقیاد آمده است. اطاعت و پیروى را بدین سبب دین»
نامیده اند که اطاعت براى جزا و پاداش است (حسینى زبیدى، 1414ق، ج 18، ص
215). دین را به چیزى که معبود به واسطه آن اطاعت مى شود نیز معنا کرده اند
(طبرسى، 1412ق، ج 1ـ2، ص 715).
تلاش عالمان مسلمان این بوده است که
در مقام تعریف دین، هیچ یک از مؤلفه هاى اساسى آن را فرونگذارند. البته
ارائه تعریفى جامع و مانع» از دین به سادگى امکان پذیر نیست؛ ازاین رو،
غالب اندیشمندان مسلمان کوشیده اند تا در حد امکان، مهم ترین ویژگى ها و
اوصاف دین را بنمایانند. در ذیل، به برخى از تعاریف اشاره مى شود:
دین،
عقاید و دستورهاى عملى و اخلاقى اسلام است که پیامبران از طرف خدا براى
راهنمایى و هدایت بشر آورده اند. دانستن این عقاید و انجام این دستورها سبب
خوش بختى انسان در دو جهان است» (طباطبائى، بى تا، ج 1، ص 15).
دین،
مجموعه معارف نظرى و عملى قدسى است؛ یعنى مجموعه گزاره هاى ناظر به واقع و
عمل که حول محور قدسى، شکل گرفته است. در حقیقت، دین مجموعه معارف دست اول
است که معمولاً در متونى مقدس گرد آمده است. با تطبیق تعریف مزبور بر
اسلام، این دین عبارت است از: مجموعه تعاریفى که در نسبت با خداوند، تدوین
یافته و در قرآن و سنت گرد آمده اند (جوادى آملى، 1380، ص 24).
تعریف
دین از موضع متکلمانه و درون دینى در فرهنگ اسلامى مرادف با اسلام است.
اسلام عبارت از ایمان به خداوند (توحید)، رسالت پیامبر اسلام، اداى نماز،
پرداخت زکات، روزه دارى ماه رمضان و پرداخت خمس توصیف شده است (ایزوتسو،
1378، ص 1).
2ـ2. جوان و جوانى
واژه جوان» یا برنا»
در زبان فارسى به معناى هر چیزى است که از عمر آن چندان نگذشته باشد و نیز
انسان، حیوان و یا درختى که به حدّ میانه عمر طبیعى خود رسیده باشد (معین،
1375، ج 1، ص 1249؛ عمید، 1379، ص 474). اما در فرهنگ عربى دو تعبیر رایج
در مورد جوان وجود دارد: یکى فتى» و دیگرى شاب»؛ اولى از ریشه فَتَى» و
فَتَوَ» به معناى طراوت و شادابى مى باشد (راغب اصفهانى، 1412ق، ص 473) و
دومى از ریشه شَبَبَ» به معناى شکوفایى و برخوردارى از حرارت (ابن فارس،
1404ق، ص 625). در زبان عربى، واژه هاى شاب، حدث، فتى، و فتیان مترادف و
معادل جوان و جوانى در زبان فارسى هستند.
در تعیین سن جوان، در
روایتى از امام صادق علیه السلامآمده است: اذا زاد الرجل على الثلاثین فهو
کهل و اذا زاد على الاربعین فهو شیخ» (مجلسى، 1403ق، ج 75، ص 253). مفهوم
این سخن آن است که دوران جوانى، از پانزده سالگى آغاز مى شود و تا سى سالگى
ادامه دارد (محمدى رى شهرى، 1384، ص 15).
2ـ3. دین پذیرى
یکى
از روحیات پرارزش بشرى که نتیجه روحیه حق طلبى و فضیلت خواهى است، دین
پذیرى مى باشد. این روحیه به اعتراف بسیارى از روان شناسان، در آغاز دوران
جوانى به شدت فعال گردیده، رشد مى یابد. توجه در سخنان پیامبر اکرم صلى
الله علیه و آلهو پیشوایان دینى، به روشنى این واقعیت را بیان مى کند که
جوانان هرگاه در خلأ اعتقادى و فقر دینى واقع شده اند، به صورت وسیعى به
دین گرایش یافته اند. از نمونه هاى کهن آن، مى توان به گروندگان به حضرت
موسى و مسلمانان صدر اسلام اشاره کرد. قرآن درباره ایمان آورندگان به حضرت
موسى مى فرماید: فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّیه مِّن قَوْمِهِ عَلَى
خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن یفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ
لَعَالٍ فِى الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ» (یونس: 83)؛
سرانجام کسى به موسى ایمان نیاورد، مگر فرزندانى از قوم وى درحالى که بیم
داشتند از آنکه مبادا فرعون و سران آنها ایشان را آزار رسانند و در حقیقت،
فرعون در آن سرزمین برترى جوى و از اسراف کاران بود.
نکته جالبى که
در این آیه به چشم مى خورد این است که اولاً، جوانان و فرزندان از پیشگامان
در قبول دین بودند و ثانیا، جوانان با وجود ترس از عواقب دین، باز هم حاضر
نبودند از دین دست بردارند. علاوه بر این، فطرت و سرشت انسان براساس دین
خواهى و خداجویى است که این روح فطرت به همراه دیگر نیروهاى بشرى، در زمان
جوانى رشد کرده و قدرت بیشترى پیدا مى کند: فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ
حَنِیفا فِطْرَه اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ
لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ
لَا یعْلَمُونَ» (روم: 30)؛ پس روى خود را با گرایش تمام به حق، به سوى این
دین کن با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خداى
تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار،ولى بیشتر مردم نمى دانند.
منظور
از فطرت اللّه»، در آیه مزبور، فطرت توحید و یکتاپرستى است (مجلسى، 1403ق،
ج 2، ص 12). پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: هر مولودى براساس
فطرت خداشناسى به دنیا مى آید تا اینکه والدینش او را به یهودى یا نصرانى
درمى آورند» (همان، ج 3، ص 279).
تمایل فطرى جوانان به مذهب بسیار
شدید است. روان شناسان مى گویند: بین بحران تکلیف و جهش هاى مذهبى ارتباط
غیرقابل انکارى وجود دارد (فلسفى، 1348، ج 1، ص 343). توجه به این نکته
لازم است که روحیه دین پذیرى در بین جوانان، مانند دیگر نیروهاى جوانى بر
اثر گذر ایام ضعیف مى شود. ازاین رو، چنانچه اولیاى جوان نتوانند چنین فرصت
مناسبى را غنیمت شمارند، در فرصت هاى بعدى به سختى مى توانند وظیفه تعلیم
آداب و احکام دینى را نسبت به آنها انجام دهند. شاید به همین دلیل است که
طبق تعالیم اسلامى، باید آموزش دینى پسران را در هفت سال سوم، یعنى از
چهارده سالگى، آغاز کرد. امام صادق علیه السلاممى فرماید: پسربچه تا هفت
سال بازى کند و در هفت سال دیگر نوشتن آموزد و در هفت سال دیگر حلال و حرام
(احکام دینى) را بیاموزد» (کلینى، 1365، ج 6، ص 47).
اعتقاد به
زندگى جاویدان در جهان بعد از مرگ، هر انسانى را به فکر آینده خویش مى
اندازد و با نگرانى و اضطراب از خود مى پرسد: به کجا خواهم رفت و زندگى
فرداى من چگونه خواهد بود؟ براى پاسخ گویى به این سؤال و پیدا کردن راه
سعادت آینده خود، به جست وجو و کاوش برمى خیزد و سرانجام به این نتیجه مى
رسد که عالم بعد از مرگ، براى تمام مردم این جهان، ناشناخته و مجهول است و
همه از آن ناآگاه و بى خبرند؛ تنها پیامبران خدا هستند که به وحى الهى، از
آن جهان خبر مى دهند و مى توانند راه سعادت و خوش بختى فرداى مردم را به
آنان ارائه نمایند؛ ناچار به پناه خدا مى رود، دین خدا را مى پذیرد و از
پیامبران خدا پیروى مى کند (فلسفى، 1382، ص 89).
امام صادق علیه
السلام مى فرماید: جوانان را دریاب؛ زیرا آنان شتاب بیشترى نسبت به هر
[امر] نیکویى دارند (کلینى، 1365، ج 8، ص 93). دین خواهى و گرایش جوانان به
دین، در حدى است که گاه حتى به افراط مى گراید و از اعتدال خارج مى شود؛
البته نباید از این امر خشنود بود، بلکه باید آنان را از این گونه زیاده
خواهى ها برحذر داشت؛ زیرا افراط و تفریط اساسا براى انسان و به ویژه در
این دوران، زیان بخش بوده و ممکن است خود باعث دین گریزى شود. امام صادق
علیه السلام فرمودند: در نوجوانى به شدت به عبادت خدا مشغول بودم، پدرم که
چنین وضعیتى را دید، مرا باز داشت و فرمود: پسرم! به خود سختى نده و جانب
اعتدال و وضعیت روحى و روانى خویش را رعایت کن؛ زیرا خداوند اگر بنده اى را
دوست داشته باشد، به عبادت کم او هم راضى است» (همان، ج 2، ص 87).
دین
کامل و انسان ساز اسلام، شاخص هایى را براى راه یابى و هدایت انسان ها
معرفى کرده و مردم را به پیروى از آنها دستور داده است تا از هرگونه خطا و
گمراهى و یا فریب ناپاکان و شیاطین در امان باشند.
الف. قرآن: قرآن،
کتاب متقن و محکم الهى است که بزرگ ترین آموزش هاى حق و فضیلت را در خود
دارد و از سوى کمال مطلق براى یافتن راه کمال و سعادت، به مردم و بندگان
تعالى خواه هدیه شده است: إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یهْدِى لِلَّتِى هِى
أَقْوَمُ وَیبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ
أَنَّ لَهُمْ أَجْرا کَبِیرا» (اسراء: 9)؛ قطعا این قرآن به [آیینى ]که خود
پایدارتر است راه مى نماید و به آن مؤمنانى که کارهاى شایسته مى کنند مژده
مى دهد که پاداشى بزرگ برایشان خواهد بود. جوانان با انس با قرآن، روح خود
را صفا مى دهند و جان پاک خود را جلا مى بخشند؛ که قرآن غذاى روح تشنه
جوان است. جوان چون لب باز کند که آیه اى بخواند، قرآن در گوشت و خون او
ثمر مى دهد و او را به راهى که سعادت او در آن است، هدایت مى کند. قرآن،
بسیارى از فضیلت هاى ارزشمند و چهره مردان بزرگ تاریخ را به انسان مى آموزد
و جوان را از بهترین الگوها بهره مند مى کند. نیز بسیارى از چهره ناپاکان
را به جوانان و انسان ها مى شناساند و انسان را از خواب غفلت بیدار مى کند.
اگر جوانان با دقت در معنى قرآن، آن را بخوانند، خواهند دید که چه سان
بیشتر به سخنان قرآنى علاقه پیدا مى کنند (خادمى کوشا، 1385، ص 131).
ب.
پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام: بالاترین معانى
اخلاقى و تربیتى، در سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم
السلام و سیره آنان نهفته است؛ که استاد سخن هاى خدایى براى انسان ها و
ریسمان ارتباطى بین خدا و مردم مى باشند. آنان کشتى نجات و نور درخشان
هدایتند تا مردم در گمراهى اسیر نگردند (همان).
2ـ4. دین گریزى
در
مفهوم واژه گریز»، دست کم سه موضوع اساسى لحاظ شده است: دور شدن و فاصله
گرفتن، نوعى مواجهه و آشنایى اولیه، و نوعى نفرت و دل زدگى. تا انسان با
چیزى مواجه نشود و درکى از آن نداشته باشد، از آن فرار نمى کند. مفهوم
گریز» مشتمل بر نوعى مواجهه و آشنایى است. گریز از دین به معناى گریز از
اعتقاد و عمل دینى مى باشد.
دین، شیوه رفتار صحیح انسانى است، آن
گونه که خدا مى خواهد (مصباح، 1377، ص 38). از منظر قرآن، کسى دیندار است
که اعمال و رفتارش موجب رضایت خداى سبحان شود. به همین دلیل، دین گریزى
یعنى: عدم اعتقاد، پذیرش و اطاعت نسبت به هرآنچه خداى سبحان توسط انبیا و
ائمه براى جامعه بشرى نازل کرده است (اصفهانى، 1382).
پدیده دین
گریزى یکى از مشکلات اساسى جوامع انسانى است که همواره دغدغه هایى را براى
رهبران دینى، دین داران و خانواده هاى متدین به وجود آورده و تهدیدهاى جدى
براى نسل جوان محسوب شده است. این پدیده، سابقه اى دیرینه دارد و همواره
جوامع بشرى با آن دست به گریبان بوده اند.
3. عوامل مؤثر بر دین پذیرى و دین گریزى
براساس
آنچه در آیات قرآن (فاطر: 25؛ انعام: 123و124) به دست مى آید، دین گریزى
به اشکال گوناگون در میان همه ملت ها وجود داشته و پدیده نو و جدیدى نیست.
عوامل بسیارى در بروز چنین پدیده اى مؤثر هستند که با توجه به آیات قرآن و
روایات و آموزه هاى دانشمندان دینى، به برخى از آنها اشاره مى شود:
1ـ3. خانواده
خانواده،
سپر آهنین و نیرویى مطمئن براى انسان است. خانواده، همان عشیره و خاندان
فرد است؛ چراکه با ایشان قدرتمند مى شود (ر.ک: ابن اثیر، 1364). بنابراین،
مفهوم لغوى» خانواده تنها در حوزه و قلمرو فرزندان و خانواده مرد نیست،
بلکه شامل نزدیکان و خویشاوندان او که با آنها قدرتمند مى شود، نیز هست. در
میان اعضاى خانواده، بیشترین تأثیر را پدر و مادر دارند. به همین دلیل،
اولین عامل زمینه ساز پذیرش و گریز از دین، رفتار و منش پدر و مادر مى
باشد. با توجه به آیات و روایات، مى توان این مطلب را به دست آورد که
هنگامى که نوح علیه السلام از قوم خود ناامید شد، از خداى سبحان خواست آنان
را نابود کند: وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ
الْکَافِرِینَ دَیارا» (نوح: 26)؛ و نوح گفت: پروردگارا! هیچ کس از کافران
را بر روى زمین مگذار. در آیه بعد، یکى از علل درخواست نابودى کفار را چنین
بیان مى فرماید: إِنَّکَ إِن تَذَرْهُمْ یضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یلِدُوا
إِلَّا فَاجِرا کَفَّارا» (نوح: 27)؛ چراکه اگر تو آنان را باقى گذارى،
بندگانت را گمراه مى کنند و جز پلیدکار ناسپاس نزایند. بنابراین، پدر و
مادر در این زمینه نقش اساسى دارند؛ ممکن است همانند پدران و مادران قوم
حضرت نوح علیه السلام، همه فرزندانى که از دامن آنان به دنیا مى آیند انسان
هاى پلید و بى دینى باشند (اصفهانى، 1382). پدر و مادر به منزله یک فضاى
بعد دار مى باشند؛ فضایى که فرزند با آن تقریبا همه وقت در تماس مى باشد؛
شب و روز، در تاریکى و روشنى، در خواب و بیدارى، همه گاه و در همه حال.
رابطه افراد در این فضا، محبت است و به تدریج باید این محبت خانوادگى را به
محبتى خدایى تبدیل کرد تا صفاى بیشتر و نفوذى عمیق تر و دوامى جاودانه
داشته باشد (مظلومى، 1386، ج 1، ص 218).
بى تردید، پراهمیت ترین و
حساس ترین و عالى ترین فرصت و زمان براى تربیت و شکوفایى و بهره ور ساختن
استعدادهاى انسانى، دوران خردسالى است. اگر در این موقعیت مورد بهره بردارى
قرار گیرد، بهترین نتایج تربیتى به دست مى آید. امیرالمؤمنین على علیه
السلام مى فرماید: فرزندانتان را اکرام کنید و آنها را نیکو ادب کنید»
(طبرسى، 1412ق، ص 222). لازم است والدین، فرزندان خود را با معارف حیات بخش
و انسان ساز قرآن آشنا سازند و آیات و مفاهیم آن را به صورت اندیشه هاى
پویا در اذهان فرزندانشان درآورند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهمقام
معنوى والدینى را که به فرزندان خود قرآن تعلیم مى دهند، چنین تبیین مى
کند: هرکس صورت فرزندش را ببوسد، خداوند متعال براى او یک حسنه مى نویسد، و
هرکس کودک خود را شاد نماید، خداوند روز قیامت او را مسرور خواهد کرد. و
هرکس به فرزند خود قرآن بیاموزد، روز قیامت پدر و مادر او را دعوت مى کنند و
لباسى درخشان و بهشتى بر آنان مى پوشانند که از نور آن چهره هاى اهل بهشت
روشن مى شود» (کلینى، 1365، ج 6، ص 49).
بنابراین، اگر والدین این
حق مسلم فرزندان را رعایت نمایند، آنان در آینده نسلى متدین، پاکیزه، همدل،
متفکر و آینده نگر خواهند داشت. حضور افراد در مجالس مذهبى (اعم از مجالس
سخنرانى، سوگوارى یا اعیاد و...) باعث مى شود که روح دینى و فطرت مذهبى شان
پرورش یابد. البته باید بزرگ ترها مواظبت کنند که در آن مجالس مطلب خرافى و
القاى نادرست مطرح نگردد (مظلومى، 1386، ج 1، ص 220). خانه خدا، یعنى
مسجد، کودک را با اجتماعى آشنا مى سازد که آنان را به خاطر هدفى مقدس» جمع
داشته است (نه براى پول و مال و شهوات و امور دنیایى موقت و بى اساس) و همه
براى سالم بودن و بهتر شدن و بندگى حق و خیر کردن، در آنجا گرد آمده اند و
نظام نماز جماعت و احترام به بزرگ تر و انضباطى که در عمل دارند، همه
آموزنده و آماده ساز پرورش وجودى فرزند خواهند بود، و به بنا به قولى،
مسجد، روح دینى را از افرادى که متدین و مؤمن هستند به فردى که مى خواهد
متدین شود، منتقل مى نماید» (همان، ص 219).
اهمّ وظایف خانواده نسبت به جوانان به قرار زیر است:
الف.
آموزش قرآن: این دسته از آموزش ها، آموزش هایى هستند که به تصریح روایات،
تأثیر بسیار زیادى بر شخصیت نوجوان و جوان دارد و ازاین رو، بجاست در رأس
برنامه هاى فرهنگى و تربیتى خانواده ها و جامعه اسلامى قرار گیرد. نخستین
مرتبه آموزش هاى قرآنى، یادگیرى، روخوانى و روان خوانى قرآن است که تأثیر
بسیار زیاد بر جسم و جان و روح و روان نوجوان دارد. امام صادق علیه السلام
مى فرماید: هر جوان باایمانى که قرآن را قرائت کند، قرآن با گوشت و خون او
آمیخته مى شود» (حرّعاملى، 1367، ج 4، ص 633).
ب. آموزش هاى معارف و
عقاید دینى: بخش دیگرى از معارف دینى که باید به نوجوان و جوان آموزش داده
شود، اصول عقاید و معارف دینى است که پشتوانه فکرى و عقیدتى محکمى براى
دین دارى او به شمار مى آید.
ازجمله توصیه هاى پیشوایان دینى، تحصیل
علم و دانش دینى براى حفظ دین دارى بوده است. امیرالمؤمنین علیه السلام در
حدیثى گران سنگ، جوانان را خطاب قرار داده و مى فرماید: اى گروه جوانان!
شرف انسانى و سجایاى اخلاقى خود را با ادب آموزى و تربیت محافظت کنید و دین
خویش را با علم و دانش» (ر.ک: قمى، بى تا).
بدیهى است دین دارى
مبتنى براندیشه و استدلال درست است که راه را بر اغواگرى ها و انحرافات
عقیدتى مى بندد و کار دشمنان و وسوسه گران را با دشوارى همراه مى سازد.
ج.
گسترش فرهنگ امر به معروف و نهى از منکر در خانواده: خداوند متعال در قرآن
کریم به صراحت پدران و مادران را موظف کرده است فرزندان خویش را از منکرات
و زشتى ها بازدارند؛ منکرات و زشتى هایى که سوزاننده زندگى دنیوى و اخروى
انسانند: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ
نَارا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَه»(تحریم: 6)؛ اى کسانى که ایمان
آورده اید، خودتان و خانواده تان را از آتشى که سوخت آن مردم و سنگ هاست
حفظ کنید؛ بر آن [آتش ]فرشتگانى خشن [و ]سختگیر [گمارده شده]اند، از آنچه
خدا به آنان دستور داده سرپیچى نمى کنند. پیشوایان معصوم علیهم السلام این
بازدارندگى از زشتى ها را به امر معروف و نهى از منکر تفسیر کرده اند.
اسلام هیچ گاه سکوت والدین را در قبال رفتارهاى نادرست فرزندان نپذیرفته
است، در گستره زندگى اجتماعى، هر مسلمانى وظیفه دارد دیگرى را از انجام
رفتارهاى نادرست باز دارد؛ حتى از روایات استفاده مى شود که این اصل، یک
آموزه مهم پیش از اسلام و در همه ادیان توحیدى بوده است. در روایتى از امام
صاق علیه السلام آمده است: هر نوجوانى که در جامعه خود خاطر گناه و معصیتش
تنبیه نگردد، اولین عذاب متعال براى آن جامعه این است که از روزى آنها مى
کاهد» (مجلسى، 1403ق، ج 71، ص 76).
د. آموزش مسائل شرعى به جوانان:
یکى از وظایف دیگر والدین آشنا نمودن جوانان با مسائل شرعى بخصوص در آستانه
بلوغ است. امام صادق علیه السلاممى فرمایند: پسر، هفت سال اول بازى کند،
هفت سال دوم نوشتن یاد بگیرد و هفت سال حلال و حرام را بیاموزد» (کلینى،
1365، ج 2، ص 94). پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، در مورد پدران و
مادرانى که اهتمام در امر آموزش مسائل شرعى فرزندانشان ندارند چنین مى
فرماید: واى به حال آخرالزمان از پدرانشان سؤال کردند: یا رسول اللّه از
پدران مشرکشان؟ فرمودند: از پدران مؤمنشان؛ آنها که چیزى از فرایض دین به
فرزندانشان یاد نمى دهند و وقتى فرزندانشان چیزى یاد مى گیرند منع مى کنند؛
من از این گونه افراد بیزارم و آنها هم از من بیزار هستند. پیامبر اکرم
صلى الله علیه و آلهمى فرماید: همانا اولین چیزهایى که به انسان در قیامت
ملحق مى شوند زن و فرزندانش هستند. پس نزد خدا مى ایستند و مى گویند: اى
پروردگار ما! حق ما را از او بگیر! چیزى که ما یاد نداشتیم به ما یاد نمى
دادند و ما را از حرام سیر مى کردند، درحالى که ما نمى دانستیم، پس قصاص ما
را از او بگیر» (فیض کاشانى، 1383، ج 2، ص 73).
ه. رفتارهاى پدر و
مادر: امام محمدباقر علیه السلام، در حدیث مفصلى، وظایف اولیا و پدر و مادر
را در تربیت هاى ایمانى کودکان چنین بیان نموده اند: در سه سالگى کلمه
توحید (لااله الااللّه) را به طفل بیاموزید، در چهار سالگى "محمد رسول
اللّه" را و در پنج سالگى رویش را به قبله برگردانید و به او بگویید که سر
به سجده بگذارد (طبرسى، 1412ق، ج 1، ص 224). شرط اصلى اینکه فرزندى صحیح
تربیت شود و به معنویت روى آورد آن است که ابتدا والدین خود عامل به وظایف
شرعى و الهى خویش باشند، وگرنه به قول معروف رطب خورده، کى منع رطب کند»
(ظهیرى، 1380، ص 24).
و. مسلح کردن فرزند در برابر افکار انحرافى:
یکى از شفارش هاى مهم اهل بیت علیهم السلام، تسریع در امر آموزش احادیث و
علوم اهل بیت علیهم السلام به فرزندان است تا در سنین جوانى، آمادگى لازم
براى رویارویى و مقابله با افکار انحرافى و الحادى را داشته باشند؛ با درک
درست و روشن و عمیقى که از معارف اسلامى پیدا مى کنند هرگز تحت تأثیر این
گونه اندیشه ها قرار نگیرند. امام صادق علیه السلام فرمود: روایات اسلامى
را به نوجوانان خود بیاموزید و در انجام این وظیفه تربیتى تسریع نمایید،
پیش از آنکه دشمنان گمراه بر شما پیشى گیرند و افکار نادرست خویش را در
ضمیر پاک آنان جاى دهند و گمراهشان سازند» (حرّعاملى، 1367، ج 12، ص 247).
ز.
ایجاد زمینه صلاح و نیکى به فرزندان: یکى از راه هاى زدودن زمینه هاى فساد
و انحراف در فرزندان، تقویت زمینه هاى مثبت اخلاقى در شخصیت آنهاست. باید
استعدادهاى مثبت و صفات ارزشمند اخلاقى را در وجود کودکان احیا کرد و با
تقویت و تحکیم آنها، راه کج روى و فساد را بر آنان مسدود ساخت. پیامبر اکرم
صلى الله علیه و آله فرمودند: خداى رحمت کند پدرى را که به نیکى و صلاح
فرزندخویش کمک کند»(نورى،1408ق،ج15،ص 168).
ح. تربیت فرزندان به
محبت اهل بیت علیهم السلام: در روایات فراوانى، آمده است که پیامبر اکرم
صلى الله علیه و آله به پدران و مادران سفارش مى فرمودند فرزندانشان را بر
محبت اهل بیت پیامبر، بخصوص على بن ابى طالب تربیت نمایند. امیرالمؤمنین
علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مى فرماید: فرزندان خود را
بر سه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبرتان و محبت اهل بیت او و خواندن قرآن؛
زیرا حاملان قرآن در آن روز که هیچ سایه اى جز سایه خداوند نخواهد بود، در
سایه خدا همنشین انبیا و برگزیدگان او خواهند بود (متقى هندى، 1397ق، ج 16،
ص 456).
ط. ارتباط فرزندان با پروردگار: آنچه در روایات اسلامى،
بخصوص در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام به عنوان یکى از مسئولیت هاى
بزرگ والدین مطرح گردیده، مسئله آشنا کردن فرزند با خدا و آفریدگار جهان
هستى است. والدین باید با الهام گرفتن از مکتب اهل بیت، به زبان ساده و
قابل فهم، فرزند را با خدا و صفات خدا و نعمت هاى الهى آشنا سازند. بدیهى
است که آشنایى کودک با خدا، از همان سنین کودکى تأثیر فراوانى در شخصیت او
مى گذارد و به زندگى آینده او جهت مى دهد. امام سجاد علیه السلامدر رابطه
با وظیفه پدر فرمود: و تو نسبت به سرپرستى فرزند خود مسئولیت دارى که او را
خوب تربیت کنى و پروردگارش را به او بشناسانى» (طبرسى، 1412ق، ص 421).
ى.
ارتباط با علما و دانشمندان: جاى تردید نیست که اصل نزدیکى و انس و الفت
با هر کسى در انتقال صفات و روحیات او به دیگران تأثیر شگرفى دارد، به ویژه
که آن شخص عالمى متعهد و دانشمندى وارسته باشد و در راه اسلام گام بردارد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در وصیتى به فرزندش امام حسین علیه السلام مى
فرماید: هر که با علما و دانشمندان معاشرت داشته باشد با وقار گردد و مورد
تکریم قرار گیرد» (ابن شعه حرانى، 1404ق، ص 84). لقمان حکیم به فرزندش
گوید: فرزندم! با علما دوست و همنشین شو، در منزلشان به دیدار آنها برو،
امید است که به آنان شباهت پیداکنى و از آنان شوى» (مجلسى،1403ق،ج13،ص437).
منابع
نهج البلاغه، 1379، ترجمه محمد دشتى، قم، مشهور.
آرامش، مجید، 1389، عوامل افزایش بینش و نگرش مذهبى جوانان، پایان نامه کارشناسى ارشد، سارى، دانشگاه آزاد اسلامى.
ابن اثیر، عزالدین محمد، 1364، النهایه فى غریب الحدیث والاثر، چ چهارم، قم، اسماعیلیان.
ابن شعبه حرانى، حسن بن على، 1404ق، تحف العقول، تحقیق على اکبر غفارى، چ دوم، قم، مؤسسه النشر الاسلامى.
ابن فارس، احمدبن، 1404ق، معجم مقاییس اللغه، قم، مکتبه الاعلام الاسلامى.
اصفهانى، ابراهیم، 1382، نگاهى به عوامل جامعه شناسى و روان شناختى دین گریزى»، معرفت، ش 82.
ایزوتسو، توشیهیکو، 1378، مفهوم ایمان در کلام اسلامى، ترجمه زهرا پورسینا، تهران، سروش.
جوادى آملى، عبدالله، 1380، انتظار بشر از دین، قم، اسراء.
چندلر، داانیل، 1386، مبانى نشانه شناسى، ترجمه مهدى پارسا، تهران، سوره مهر.
حرّعاملى، محمدبن حسن، 1367، وسایل الشیعه، چ ششم، تهران، اسلامیه.
حسینى جبلى، 1389، آسیب شناسى تربیت دینى نسل جوان، پایان نامه کارشناسى ارشد، سارى، دانشگاه آزاد اسلامى.
حسینى زبیدى، سیدمحمدبن محمد، 1414ق، تاج العروس من جواهرالقاموس، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالفکر.
خادمى کوشا، محمدعلى، 1385، جوان در پرتو اهل بیت علیهم السلام، چ دوم، قم، بوستان کتاب.
خمینى، سیدروح اللّه، 1362، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى قدس سره.
راغب اصفهانى، حسین بن محمد، 1412ق، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان داوودى، دمشق، دارالقم.
ساروخانى، باقر، 1387، کودکان و رسانه هاى جمعى، تهران، سروش.
سهراب پور، همت، 1387، جوانان در طوفان غرایز، چ پنجم، قم، بوستان کتاب.
طباطبائى، سیدمحمدحسین، بى تا، آموزش عقاید و دستورهاى دینى، بى جا، بى نا.
طبرسى، فضل بنحسن، 1412ق، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضى.
ظهیرى، على اصغر، 1380، دریاب جوانى را، چ سوم، قم، مؤسسه فرهنگى انصارى.
عمید، حسن، 1379، فرهنگ عمید، چ نوزدهم، تهران، امیرکبیر.
فخررازى، محمدبن عمر، 1410ق، تفسیر کبیر، بیروت دارالفکر.
فلسفى، محمدتقى، 1382، بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
ـــــ ، 1348، جوان از نظر عقل و احساس، چ پانزدهم، تهران، معارف اسلامى.
فیض کاشانى، محمدمحسن، 1383، محجه البیضاء، تصحیح على اکبر غفارى، قم، دفتر انتشارات اسلامى.
قمى، عباس، بى تا، سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار، تهران، فراهانى.
کلینى، محمدبن یعقوب، 1365، الکافى، تهران، دارالکتاب الاسلامیه.
متقى هندى، حسام الدین، 1397ق، کنزل العمال فى سنن اقوال و الافعال، تصحیح صفوه السقّا، بیروت، مکتبه تراث اسلامى.
مجلسى، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربى.
محمدى رى شهرى، محمد، 1384، حکمت نامه جوان، ترجمه مهدى مهریزى، چ سوم، قم، دارالحدیث.
مصباح، محمدتقى، 1377، آموزش عقاید، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى.
مظلومى، رجبعلى، 1386، گامى در مسیر تربیت اسلامى کودکى تا بلوغ، چ یازدهم، تهران، آفاق.
معین، محمد، 1375، فرهنگ معین، چ دهم، تهران، امیرکبیر.
مهدیزاده، حسین، 1380، آسیب شناسى دین گریزى جوانان با الهام از کلام و سیره امام على علیه السلام»، تربیت اسلامى، ش 6.
نورى، میرزاحسین، 1408ق، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت.
لیلا معافى: کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد اسلامى واحد سارى.
عباس اشرفى: استادیار دانشگاه علّامه طباطبائى.
معرفت - سال بیست و دوم ـ شماره 194 ـ بهمن 1392، 13ـ28.
انتهای پیام/ 852