به گزارش «شیعه نیوز»، مصیبت بسیاری از حقوق بگیران
این کشور برای رساندن دستمزدشان به روزهای پایانی هر ماه شاید از مصیبت
عظمای دولت برای پرداخت یارانه ها هم عظیمتر باشد. تنها یک شعبده باز می
تواند زندگی دو میلیون و سیصد هزار تومانی را با حقوق یک میلیون تومانی
بچرخاند. شعبده بازانی که سرپرست خانوارهای ایرانی هستند و از هزار خرج
دیگر می زنند تا حقوقشان حداقل کفاف خورد و خوراکشان را بدهد. هزینه هایی
مانند تفریح که چند سالی است غیر ضروری به نظر می رسد و سهم آن از 3 و۶دهم
درصد در هزینه های سال81در خانوارهای ایرانی به 2 و۷درصد در سال 90رسید.
متوسط هزینه زندگی یک خانوار شهری در سال 93 یک میلیون و 822 هزار تومان
بر
اساس آمارهای مرکز آمار ایران متوسط هزینه زندگی یک خانوار شهری در سال 93
را یک میلیون و 822 هزار تومان است و این در حالی است که دستمزد یک کارگر
شاغل بر اساس حقوق کار به صورت متوسط یک میلیون تومان است. در مورد
کارمندان دولت و مشمولان نظام هماهنگ پرداخت نیز وضعیت چندان متفاوت نیست.
تعیین حقوق و مزایایی معادل حداقل 500هزار تومان و حداکثر 7برابر حداقل
مذکور برای این افراد خود گویای واقعیتی است که هر روز به صورت عیان در
جامعه مشاهده می شود. همچنین حقوق و مزایای مستمر برای شاغلان دستگاه های
اجرایی مشمول ماده 76قانون مدیریت خدمات کشور 750هزار تومان و حداکثر
7برابر آن برای سال 94 تعیین شده است.
حقوق ها در برابر هزینه های زندگی به یک شوخی تلخ می ماند
مینا
یک معلم بازنشسته است که به گفته خودش با کسر اقساط وامی که برای جهیزیه
دخترش گرفته و سایر کسوراتی که رسم حقوق همه کارکنان دولت و کارگران بیمه
شده تامین اجتماعی است 700هزار تومان حقوق می گیرد. این در حالی است که او
یک پسر دانشجو دارد و دخترش هم پس از گرفتن مدرک کاردانی نتوانسته شغل خوبی
به دست آورد. مینا به شفقنا زندگی می گوید: حقوق من و همسرم در برابر
هزینه های زندگی امروز به یک شوخی تلخ می ماند. هر ماه دعا می کنیم مریضی
ناگهانی و یا هزینه خرابی ماشین، خرج اضافی روی دستمان نگذارد تا ماه را به
هر سختی است بدون قرض بالا آوردن طی کنیم. البته ناگفته پیداست که مهمانی
دادن و مهمانی رفتن هم به دست فراموشی سپردیم تا فشار کمتری تحمل کنیم.
هزینه هایی که کمر می شکند
وضعیت
سعید هم بهتر از این نیست. متاهل است و یک فرزند دارد. بیمه شده تامین
اجتماعی است که با وجود سابقه 5ساله اش در یکی از روزنامه های سراسری حالا
مجبور به امضای یک قرارداد موقت سه ماهه شده و هر لحظه سایه اخراج را روی
سرش می بیند. می پرسم حقوق ماهیانه ات کفاف خرج زندگیتان را می دهد.
پوزخندی می زند و زیر لب زمزه می کند: زندگی. تا زندگی را چطور تعریف کنی؟
از
شاغل بودن خود در دو جا و شاغل بودن همسرش می گوید و در گفت وگو با شفقنا
زندگی می افزاید: تا چند سال پیش خرید ماهیانه همه اقلام ضروری زندگیمان را
با کمتر از یک چهارم حقوق ماهیانه ام سر برج انجام می دادیم اما حال حتی
نمی توانیم به خرید ماهیانه فکر کنیم. از همه چیزمان زده ایم که بتوانیم
مایحتاج ضروری و خرج خورد و خوراکمان را فراهم کنیم. این در حالی است که
صبح ساعت 8 می روم و ساعت 9شب بر می گردم و حتی فرصتی برای بازی کردن با
فرزندم ندارم.
سعید از فشار زندگی و به ویژه هزینه مسکن بر اقشار کم
درآمد امروز که تا دیروز متوسط رو به بالا بودند صحبت می کند: به نظر من
سرخوردگی هایی که در اثر کاهش قدرت خرید در افرادی که تا پیش از مشکلات
اقتصادی جزء اقشار متوسط رو به بالا محسوب می شدند خیلی بیشتر است تا کسانی
که همیشه جزء افراد کم درآمد بودند. زیرا آنها به نوعی دیگر از زندگی عادت
داشتند که ظرف مدت زمان کوتاهی آن را از دست دادند و مجبور شدند با شرایطی
کنار بیایند که باعث شرمندگی آنها پیش زن و بچه می شود. من ظرف یک سال
مجبور شدم رهن خانه ام را از 40میلیون تومان به 70میلیون تومان برسانم و
همه این مقدار از طریق وام های با بهره و قسط زیاد فراهم شد. همین اتفاق در
مورد سایر مایحتاج زندگیمان هم رخ داد. به گونه ای که بسیاری از ضروریات
مانند خرید لباس و کتاب و تفریح از زندگی ما حذف شد تا بتوانیم فقط اقساط
وام هایمان را پرداخت کنیم.
با این وصف سایه فقر دیگر تنها بر سر
خانواده های کم درآمد قرار ندارد بلکه خانواده هایی را هم تهدید می کند که
تا دیروز خود را متوسط می دانستند و امروز برای خرید هر کالای اضافه باید
برنامه ریزی میان مدت و بلند مدت داشته باشند. اما اثرات اجتماعی این ماجرا
و سیاست هایی که دولت باید برای رفع این معضل در پیش بگیرد موضوعی است که
شاید نیاز به بررسی های عمیق و جامعه شناسانه بسیار بیشتری داشته باشد.
انتهای پیام/654